پايگاه اجتماعي ـ سياسي امام

پس از ده سال در رأس امور اداره كشور و انقلاب بودن هنگامي كه در 13 خرداد خبر رحلتش پخش شد، سايه غم و اندوه و ماتم بر همه فضاي جامعه اسلامي سايه افكند و مردم در روز 14 خرداد از غم فراق او بر سر و سينه مي زنند. اكنون كه 23 سال از رحلت آن مرد بزرگ مي گذرد، هنوز جهان در حيرت و حسرت است، دشمن ترين دشمنانش نيز او را ستوده اند، جرج بوش، رئيس جمهور سابق آمريكا درباره او مي گويد: «با تمام كينه اي كه از آيت الله خميني، به خاطر مبارزه اش عليه منافع مان دارم، باز امروز احساس تأسف مي كنم.»

با وجود اينكه در آستانه برگزاري مراسم سوگواري بيست و سومين سالگرد او هستيم هنوز جمعيت ميليوني عليرغم مشكلات راه، رفت و آمد، گرما و... در حرم مطهر او حلقه مي زنند. اين دلدادگي از كجا ناشي شده است؟ جا دارد در اين رابطه كاري تخصصي تر انجام گيرد تا براي تمام مسئولان، هم درس باشد و هم عبرت. در پاسخ به سوال مطرح شده كه پايگاه اجتماعي امام راحل ناشي از چيست؟ در حد ظرفيت به چند گزينه مطرح اشاره مختصر مي گردد كه ذيلاً ارائه مي شود:

گزينه اول اينكه، عده اي معتقدند كه او از جايگاه مرجعيت تقليد برخوردار بوده و برحسب اعتقادات مردم به مرجع تقليدشان از فرمانش تبعيت پذيري داشته اند و اين محبوبيت ناشي از فرهنگ شيعه و اعتقادات ديني مردم مي باشد.

در اينجا باز يك مسئله ديگر مطرح مي گردد كه بسياري از علما و شخصيت ها همزمان با او بودند؛ اما آنچنان از نفوذ و عظمت و شخصيت ايشان برخوردار نبوده و يا نشدند، بنابراين صرف مرجعيت تقليد بودن به تنهايي نمي تواند همه واقعيت جواب باشد. گزينه ديگر كه مطرح شده اينكه او يك رهبر مبارز سياسي بود كه توانست انقلاب را به ثمر برساند و رژيم پهلوي را از قدرت به سقوط بكشاند. به اصطلاح سياسيون او رهبري كاريزما، يعني از نفوذ كلام بالايي برخوردار بود كه شامل ديگران نمي شد و اين از ويژگي هاي خاص او بود. علي الظاهر بايد اين گزينه، در يك برهه از زمان كاربرد داشته باشد، اما اكنون 23 سال از رحلت ايشان مي گذرد، اما همواره بر منزلت و محبوبيت ايشان افزوده شده و گذشت 23 سال رحلت ايشان، نشان داده كه پايگاه اجتماعي امام نه تنها تضعيف نگرديده، بلكه حتي پس از رحلتش افزايش نيز يافته است. پس معلوم مي گردد حكمت ديگري در كار بوده و هست.

گزينه مطرح ديگر در اين باب اينكه، عده اي پايگاه اجتماعي امام راحل را ناشي از خدمتگزاري او به عنوان يك مصلح سياسي: اجتماعي دانسته اند كه وي بر مبناي دستورات ديني بر اجراي آن اصرار مي ورزيده است، لذا از شئون سياسي : اجتماعي بسيار بالايي برخوردار گرديده و لذا مردم از اعمال و رفتار انساني او تقدير و قدرداني به عمل مي آورند. البته اينها نمي تواند همه جامعيت او را پوشش بدهد.

هر گزينه اي كه مطرح مي شود و ارائه مي گردد مي تواند عامل مهم و تعيين كننده در پاسخ به اين سوال باشد، اما قانع كننده نبوده و نيست. به تنها گزينه اي كه مي توان اكتفا كرد و پايگاه اجتماعي امام را ناشي از آن دانست اين است كه بگوييم؛ «امام خميني(ره)» فقط خودش بود و به نام خودش شناخته مي شود. اين موضوع هنگامي درست فهميده مي شود كه القابي را كه روساي جمهور جهان، روزنامه نگاران و تحليلگران مطرح، رهبران سازمان ها و احزاب سياسي جهان، علما و بزرگان جهان اسلام و... به ايشان داده اند، مرور كنيم، كه البته، حجم زيادي را هم به خود اختصاص داده، اما ما در اينجا، فقط به ذكر عناوين كلي آن اكتفا مي كنيم. درباره ايشان گفته اند: «الگويي از رهبري ايده آل»، «رهبري در مسير ارزشمند»، «تركيبي از جامعه مدرن شريعت»، «الگويي جاويد»، «از بزرگ ترين انبياي انقلاب»، «رهبري در سايه عرفان»، «قلعه اي خلل ناپذير»، «زدودن بيم و يأس از مسلمانان»، «رهبر جنبش بيداري»، «شكست غرور ابرقدرت ها»، «تغييردهنده واقعيت قرن بيستم»، «هديه آسماني در عصر ظلمت»، «جاودانگي روحي كه او دميد»، «پرچمدار بزرگ اتحاد اسلامي»، «پدر مستضعفان»، «خاري در چشم ستمگران»، «مرد قرن بيستم»، «رمز و معماي قرن»، «تغييردهنده مسير تاريخ»، «شخصيتي هميشه پيروز»، «محققي شگفت آور و سياستمداري زيرك»، «دانشمند بي نظير قرن بيستم»، «مظهر مقابله با غرب»، «گوهري گرانبها»، «رهبري قدرتمند»، «اسطوره»، «ارائه دهنده طريقه اي جديد»، «رهبري نفوذناپذير»، «پرچمدار عدالت در حال حاضر»، «صداي مظلوميت محرومان»، «مظهر عزت اسلام»، «رهبريتي برخاسته از ميراث فرهنگي»، «ايجاد عصري تازه»، «تغييردهنده معادلات جهاني»، «آرماني بلند»، «اعتمادآفرين»، «حماس آفرين» و صدها القاب ديگر كه به او داده شده است تا بتواند او را تعريف كند، كه همه اين القاب، فقط و فقط با خود او «معنا» پيدا مي كند و پايگاه اجتماعي امام راحل ناشي از همان «معنا» است كه او با خود داشت كه قدرت تفكر بشريت توانسته، عناويني از آن را بيان بدارد، البته نه اينكه بتوانند، جامعيت او را نشان بدهند.

اكنون اين سرمايه عظيم در پيش روي جامعه سياسي : اجتماعي ايران و جهان اسلام و منبع غني در تمامي ابعاد مي باشد كه همه رجال سياسي : فرهنگي، ديني، علمي مي توانند از او بهره گيري نمايند و اين نعمت الهي جاي شكر و سپاس فراوان دارد. او از جمله شخصيت هايي بود كه هرگز اجازه نمي داد و نداد كه درباره اش تقدير كنند. حسينيه جماران صبح 7 مهرماه 1366 را به خاطر دارد كه در جمع اعضاي دبيرخانه مركزي ائمه جمعه سراسر كشور هنگامي كه مرحوم آيت الله مشكيني از امام تعريف، تقدير و تحسين نمود (كه بحق هم درست اشاره كردند) امام راحل در آغاز كلام، خطاب به حاضران فرمودند: «من قبلاً از آقاي مشكيني گله كنم، ما آن قدري كه گرفتار به نفس خودمان هستيم كافي است، ديگر مسائلي نفرماييد كه انباشته بشود در نفوس ما و ما را به عقب برگرداند. شما دعا كنيد كه آدم بشويم، دعا كنيد كه حتي به همين ظواهر اسلام عمل بكنيم. ما كه دست مان به آن بواطن نمي رسد، لااقل به اين ظواهر عمل بكنيم... من دعا مي كنم كه خداوند تبارك و تعالي ما را از قيد و بند نفس اماره نجات بدهد، من عرض مي كنم كه خداوندا، ما گرفتار هستيم، گرفتار در دست خودمان هستيم، گرفتار به نفوس خودمان هستيم و گرفتار به نفوس خبيثه اي كه برضد اسلام و مسلمين عمل مي كند. ما را و همه را از اين گرفتاري نجات بده. خداوندا تو فرمودي كه ما دعا كنيم و تو استجابت كني. «ربنا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه» و من بايد عرض كنم كه احتمالاً حسنه اين نيست كه ما حسنه دنيا، مال و اموال تهيه كنيم. ما مقام تهيه كنيم. در اين آيه شريفه خيلي نكات هست، ولي من حال گفتنش را ندارم، ولي اجمالاً اين كه حسنه عبارت از اين است، حتي حسنه دنيا «ربنا آتنا في الدنيا حسنه»، حسنه در دنيا اين است كه انسان در هر قدمي كه برمي دارد، در هر مقامي كه پيدا مي كند و در هر نعمتي از خداي تبارك و تعالي كه به او عطا مي شود آنها را برگرداند به صاحبش. اگر مقام و دنيا هر چه پيش ما به ما اقبال كند، اگر ما به او اقبال كرديم، اين حسنه نيست...»

و اينچنين شخصيتي بود كه در نزد خدا و خلق خدا محبوب شد و جاودان ماند ،چراكه پايگاه اجتماعي آن مرد بزرگ ناشي از قرب او به خداوند بود و همين موضوع دليل عزت و بزرگي هميشگي اين ابرمرد تاريخ بوده و خواهد بود.