پنجاه سال تلاش دینی و سیاسی

ایده تشکیل گروهی از اساتید و فضلای حوزه پس از آن شکل گرفت که وضعیت تحصیلی طلاب برخی نگرانی‌ها را ایجاد کرده بود. با رحلت آیت‌ا... حائری در سال 1315برنامه‌های حوزه در سایه خفقان شدید رژیم پهلوی، تحت سرپرستی سه تن از عالمان بزرگ مقیم قم  آیت‌ا... سید‎صدرالدین صدر، آیت‌ا... سید‎محمدتقی خوانساری و آیت‌ا... سید‎محمد حجت اداره می‌شد و تا سال 1323 به همین روال پیش می‌رفت.
تشتت در اداره امور حوزه، خطر افول و نابودی آن را در پی داشت. گروهی از عالمان و فاضلان حوزه با آگاهی از مقام بلند علمی – معنوی و جایگاه بلند اجتماعی آیت‌ا... سید‎محمد حسین بروجردی، با اصرار فراوان، ایشان را برای ریاست حوزه علمیه قم دعوت کردند و سرانجام ایشان پذیرفت.
پژوهش و آموزش در حوزه، نیازمند برنامه‎ریزی و آسیب‎زدایی جدی بود. بسیاری از مدرسین و فضلای حوزوی از برخی کاستی‌ها و بی‎نظمی‌ها در رنج بودند و اصلاح حوزه را در 1328 به‎طور جدی پیش نهادند. «هیئت مصلحین» یا «هیئت حاکمه» علمای طراز دوم بودند که می‌خواستند با امر آیت‌ا... بروجردی به بی‎نظمی‌های حوزه پایان دهند.
پس از رحلت آیت‌ا... العظمی بروجردی در دهم فروردین 1340« جامعه مدرسین حوزه علمیه قم» در پی ارائه برخی پیشنهادها به منظور اصلاحات در حوزه‎های علمیه، از سوی تعدادی از اساتید شکل گرفت. این گروه به سبب رایزنی با مراجع تقلید و از سوی دیگر جایگاهی که در بین فضلا داشتند، گروهی را تشکیل دادند که بلافاصله مورد توجه همگان قرار گرفت.
نخستین اطلاعیه رسمی این گروه در مخالفت با لایحه انجمن‎های ایالتی و ولایتی منتشر شد و رفته‎رفته به یک جمع تأثیرگذار در حوزه و فعالیت‌های سیاسی تبدیل شد. تنظیم اساس‎نامه داخلی و آیین‎نامه انضباطی برای این تشکل، نشان می‎داد که اعضای آن افق بلندی را برای خود ترسیم کرده‌اند.
آن‎گونه که در خاطرات تعدادی از اعضا آمده است، «شناساندن دین مقدس اسلام و پیاده کردن تعالیم آن» مهم‎ترین هدف این تشکل بود. این هدف در جلسات سری و از طریق صدور اطلاعیه‌ها و دیدار با مراجع تقلید پیگیری می‎شد.
در همین ایام بود که مدرسین، «جمعیت یازده نفره» را تشکیل دادند. این مسئله، نقطه عطفی در مبارزات و تلاش‎های سیاسی مدرسین بود. این جمعیت تحت عنوان اصلاح حوزه، مرکزیتی برای مبارزه بود. افراد این جمعیت عبارت بودند از: آقایان علی مشکینی، حسینعلی منتظری، عبدالرحیم ربانی شیرازی، محمدتقی مصباح یزدی، احمد آذری، ابراهیم امینی، علی قدوسی، سید‎علی خامنه‌ای، سید‎محمد خامنه‌ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، مهدی حائری تهرانی. این گروه مرام‎نامه‌ای را تنظیم کرد که آرمان‌ها و اهداف جمعیت را طبق دین اسلام و کتاب مقدس قرآن و سیره پیشوایان مشخص می‌کرد، از جمله این اهداف، حفظ قانون اساسی کشور و سعی در تثبیت وضع آن و ترویج احکام مقدس اسلام بیان شده بود.

اعلام مرجعیت امام خمینی نخستین گام جدی
یکی‌ از وظایف‌ ذاتی‌ جامعه مدرسین‌ که‌ از دیرباز مورد توجه‌ اعضا قرار داشته‌، وظیفه شناسایی‌ و معرفی‌ مراجع‌ عظام‌ تقلید و هدایت‌ و رهبری‌ فکری‌ مردم‌ در این‌ زمینه‌ است‌، نمونه بارز و نقطه‌ عطف‌ این‌ رسالت‌ پس‌ از ارتحال‌ آیت‌ا...‌ العظمی‌ حکیم‌ و با معرفی‌ امام‌ خمینی‌(رحمت‎ا... علیه) به‌‎عنوان‌ مرجع‌ تقلید شیعه‌ به‌ منصه‌ ظهور رسید.
به‌ دنبال‌ درگذشت‌ آیت‌ا...‌ حکیم‌ در 12 خرداد 1349، بحث‌ و گفت‌وگو پیرامون‌ مرجعیت‌ شیعه‌ و اعلمیت‌ مراجع‌ حاضر مطرح‌ شد. حضرت‌ امام‌(رحمت‎ا... علیه) از یک‌ سو با تواضع‌ و فروتنی‌ خاص‌ خود نسبت‌ به‌ بحث‌ مرجعیت‌ و از سوی‌ دیگر با توجه‌ به‌ سوء استفاده‌هایی‌ که‌ ممکن‌ بود از این‌ موضوع‌ جهت‌ تفرقه‌ علما و مراجع‌ صورت‌ گیرد، تلاش‌ کرد تا خود را از این‌ جریانات‌ برکنار نگه‌ دارند، اما دقیقا در این شرایط بود که رژیم‌ شاه‌ و دشمنان‌ خارجی‌ از مرجعیت‌ عامه‌ و نفوذ روز افزون‌ امام‌ خمینی‌ (رحمت‎ا... علیه) سخت‌ بیم‎ناک‌ بوده‌ و منافع‌ استعماری‌ خود را در خطر می‌دیدند و در قالب یک طرح دقیق سعی کردند امام خمینی را محاکمه کنند. براساس یکی از بندهای قانون اساسی تنها مراجع تقلید مصون از مجازات‌های قانونی بودند.
جامعه مدرسین‌ در همان روزها و با تدبیری مثال‎زدنی وارد عرصه شد و با تنظیم‌ نامه‌ای‌ با امضای‌ 12 نفر از علما و مدرسین‌ سرشناس‌ آن‌ روز، مرجعیت‌ عامه‌ امام‌ خمینی‌ را مطرح‌ کرد تا رژیم نتواند ایشان را محاکمه کند.

فضلایی که به مبارزه با شاه رفتند
گروه مدرسان حوزه علمیه که در واقع نام جامعه مدرسین را بر خود نهاده بودند، با شناختی عمیقی از شخصیت امام راحل، ایشان را محور و معیار فعالیت‎های سیاسی خود قرار داده و بیش از 25 سال علیه دولت حاکمه به فعالیت پرداختند.
اصل تشکیل جلسات این گروه در تعقیب و گریزهای خانگی برگزار شد و در نهایت، اساس‎نامه آن در منزل آیت‎ا... طاهری به مرحله نهایی رسید. ساواک حساسیت خاصی به این جمع پیدا کرده بود و در تعقیب و گریزهای متعدد، اساس‎نامه و نام اعضای جامعه مدرسین به دست ساواک افتاد و این اتفاق، آغازی بر بازداشت و تبعید اعضای آن شد.
بسیاری معتقدند نخستین اشتباه دولت شاه، تبعید اعضای جامعه مدرسین به نقاط مختلف کشور بود، چراکه با این کار، اساسا تفکرات نهضت به سایر مناطق کشور کشیده شد و این اعضای جامعه مدرسین بودند که محور فعالیت‎های سیاسی در سایر شهرها نیز شدند. اسامی 14 نفر از تبعیدی‌ها بدین شرح است: آقایان آذری قمی، انصاری شیرازی، جنتی، خلخالی، ربانی املشی، ربانی شیرازی، فاضل لنکرانی، گرامی، محفوظی، مشکینی، منتظری، مؤمن و یزدی. با اتمام زمان تبعید و بازگشت مدرسین تبعید شده، دیگر بار جلسات مدرسین رونق گرفت.

مدرسین به مشارکت در تشکل سیاسی فراگیری رو آوردند که زمینه را برای تأسیس حزب جمهوری اسلامی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی فراهم آورد. این تشکل با اندیشه و هدایت شهید بهشتی شکل گرفت. افرادی از مدرسین که به این تشکل پیوستند، عبارت بودند از آقایان جنتی، ربانی املشی، طاهری خرم آبادی، مشکینی، منتظری و مؤمن.
اگرچه فعالیت 25 ساله جامعه مدرسین در دوران پیش از انقلاب فراز و نشیب‎هایی داشت، ولی باید گفت هدف فعالیت‎های مدرسین در طول مبارزات تا پیروزی انقلاب اسلامی، ابعاد مختلفی پیدا کرده بود. از بیانیه‎های مختلف سیاسی و دینی گرفته تا راه اندازی برخی تجمعات حوزوی و انتشار چندین مجله.
با شهادت مرحوم حاج آقا مصطفی خمینی، مبارزات علیه رژیم شتاب خاصی به خود گرفت و در این بین، جامعه مدرسین نقش محوری را ایفا کرد. اغلب مراسم‎های ترحیم که به نوعی نمایش مخالفت مردمی بود، از سوی جامعه مدرسین برگزار می‎شد و این مراسم‌ها تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت.

از نامه به رییس‎جمهوری فرانسه تا اعلام خلع شاه
برخی از اقدامات مدرسان هنوز هم برای بسیاری از تحلیل‎گران سیاسی جالب توجه است. برای نمونه نامه به رییس‎جمهوری فرانسه و گوشزد کردن جایگاه امام خمینی! از آن‌جا که بیم آن می‌رفت که اقامت امام در فرانسه از طرف دولت آن کشور منتفی شود، مدرسین تلگرافی به رییس‎جمهوری فرانسه فرستادند. در تلگراف آن‎ها که در روز 18/9/1357 (هشتم محرم) فرستاده شد و 47 امضا داشت، خواسته شده بود که احترامات لازم در مدت حضور امام در آن کشور نسبت به ایشان صورت گیرد، چه این‎که ایشان رهبر 35 میلیون ایرانی است.
همچنین در تاریخ 29/9/1357 (19 محرم) مدرسین اعلامیه‌ای منتشر کردند که باید آن را از مهمترین بیانیه‌های مدرسین در طول مبارزات تلقی کرد. این بیانیه به اعلامیه خلع شاه از سلطنت شناخته شده است. امضا کنندگان بیانیه، «با در نظر گرفتن رفراندوم مذکور، وظیفه مذهبی و ملی خود» دانستند که «رسما به شخص شاه و دولت و ارتش و مقامات وزارت کشور همچنین به دولت‌هایی که با کشور ما رابطه‌ای در حد تبادل سفیر دارند، از طریق سفارتخانه‌ها» مطالب مهمی تذکر داده شود.
این اعلامیه، ابعاد شگفت‌آوری را در پی داشت. آقایان فاضل لنکرانی و طاهری خرم‎آبادی در بیان اهمیت این اعلامیه، بر این مطلب تأکید می‌کنند که از یک سو «شاه هنوز در ایران بود و بر مسند قدرت قرار داشت» و از سوی دیگر «آن روزها مشخص نبود که چه خواهد شد و مسلم نبود که انقلاب به پیروزی می‌رسد و پیداست که اگر انقلاب به پیروزی نمی‌رسید،‌ با این افرادی که به صراحت، خلع شاه از سلطنت را امضا کردند، چه معامله‌ای می‌شد.»

پیروزی انقلاب و تغییر نقش‎آفرینی جامعه مدرسین
پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برقراری نظام مقدس جمهوری اسلامی، مسئولیت و فعالیت‌های جامعه مدرسین از جنبه مبارزاتی بیرون آمد و به مشارکت در تأسیس و تثبیت حکومت اسلامی تغییر یافت.
بسیاری از اعضای جامعه مدرسین در سمت‎های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی وارد شدند و فراتر از آن این‎که جامعه مدرسین در سال های نخست پیروزی انقلاب که هنوز شاکله نظام سامان نیافته بود به‎عنوان بازوی فکری امام راحل در بسیاری از مسائل سیاسی، کشور مورد مشورت قرار گرفته و دخالت مستقیم داشت.
در این بین، چند اقدام بسیار مهم جامعه مدرسین که تنها در شأن این تشکل کاملا حوزوی است، به صورت خلاصه بیان می شود:

* خلع مرجعیت آیت‎ا... شریعتمداری
آیت‎ا... شریعتمداری که در دهه 50 مورد توجه مقلدان، به‎ویژه بسیاری از مردم آذربایجان قرار گرفته بود، به علت برخی دیدگاه‎های سیاسی از جمله عدم مبارزه با دولت پهلوی، بهترین زمینه را برای قرار گرفتن در مقابل نهضت مردمی امام خمینی پیدا کرده بود. به همین علت از آغازین روزهای انقلاب اسلامی با بیان برخی نظرات سعی می‎کرد نقش خود را در جامعه پررنگ کند. حزب خلق مسلمان نیز با درک این مطلب، حول محور آیت‎ا... شریعتمداری اهداف سیاسی خود را در قالب بیانیه‌ها و تجمعات و برخی درگیری‎های خیابانی به اجرا درآورد.
غائله خلق مسلمان و آیت‎ا... شریعتمداری، در سال‎های 1359 و 1360 یکی از چالش‎های کشور بود تا آن‌که با کشف کودتای نوژه و اعتراف صریح قطب‎زاده مبنی برحمایت آیت‎ا... شریعتمداری از این کودتا، دیگر جای شکی باقی نماند که باید با این مرجع تقلید برخورد قضایی شود.
اما جایگاه آیت‎ا... شریعتمداری و خیل زیادی از مقلدین او جرئت برخورد را گرفته بود تا آن‌که با ورود جامعه مدرسین و اعلام رسمی خلع مرجعیت، بسیاری از مشکلات هموار شد.
جامعه مدرسین در جلسه 31/1/1361 عدم صلاحیت وی را برای مرجعیت تصویب کرد. متن مصوبه بدین شرح است: «به دنبال کشف و انتشار خبر توطئه کودتای نافرجام قطب‌زاده خائن و همکاران او و احراز در جریان بودن آقای سید‎کاظم شریعتمداری، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به اتفاق آراء، در جلسه رسمی، عدم صلاحیت وی را برای مقام مرجعیت تقلید تصویب نمود و در این رابطه به مسئولیت کمیته امور سیاسی، اعلامیه‌ای تنظیم [شد]که در رسانه‌های گروهی انتشار یابد.»

* شناسایی و معرفی مراجع تقلید
واحد بودن زعامت دینی و سیاسی در امام باعث شد پس از رحلت ایشان و انتخاب آیت‌ا... خامنه‌ای به رهبری، معرفی و انتخاب مرجع یا مراجع جانشین ایشان، از ارزشی همسنگ با انتخاب رهبری برخوردار شود.

با توجه به این مهم، بی‌درنگ در جلسه جامعه مدرسین درباره تعیین تکلیف مردم، تقلید کردن از آیت‌ا... العظمی گلپایگانی بلامانع و جایز دانسته شد. پس از رحلت آیت‌ا... العظمی خویی نیز جامعه مدرسین، آیات عظام گلپایگانی و اراکی را به جامعه به‎عنوان مراجع تقلید معرفی کرد. با ارتحال آیت‌ا... العظمی گلپایگانی در آذرماه 1372 جامعه مدرسین تصویب کرد که آیت‌ا... العظمی اراکی مرجع منحصر معرفی شود.
پس از رحلت آیت‎ا... العظمی اراکی و با تشکیل جلسات متعددی از سوی جامعه مدرسین، هفت نفر از مراجع عظام تقلید به‎عنوان افرادی که تقلید از هریک از آن‎ها جایز است، معرفی شدند.

* اعلام عدم صلاحیت آقای صانعی برای مرجعیت
در سال‎های اخیر بحث مرجعیت وارد مرحله پیچیده‎ای شد و حرکت‎هایی حساب شده و غیرحوزوی برای مطرح کردن جریانات خاص جدی شد؛ به‎گونه‎ای که از جامعه مدرسین حوزه علمیه قم خواستند با تشکیل کارگروهی به این موضوع حساس بپردازد. از این رو جامعه مدرسین با انتخاب پنج تن از اعضای سطح عالی خود اقدام به تشکیل کمیسیون« صیانت از کیان مرجعیت» کرد. اعضای این کمیسیون در آغاز راه با مراجع عظام تقلید دیدار کردند که در این دیدارها همه مراجع عظام تقلید با استقبال از تشکیل این کمیسیون، خواستار جدیت در امور تعریف شده شدند. یکی از افرادی که نظرات و عملکرد او با عنوان «مرجع تقلید» در این کمیسیون مورد بررسی قرار گرفت، آقای صانعی بود. چه آن‌که در طی سال‌های 1386 و 1387 تنی چند از مراجع عظام تقلید با ارسال برخی از نظرات شاذ و بدعت‎آمیز فقهی وی به این کمیسیون و با تأکید بر این‎که این نظرات برخلاف نص قرآن کریم است، خواستار اتخاذ تصمیمات جدی در این زمینه شدند.
بررسی نظرات فقهی و در برخی موارد منش و روش سیاسی و اجتماعی آقای صانعی در این کمیسیون با دقت ادامه یافت و مشورت‎های مختلفی با مراجع عظام تقلید صورت گرفت که در نهایت در تابستان سال 1388 این کمیسیون تصمیم نهایی خود مبنی بر «عدم صلاحیت آقای صانعی برای تصدی مرجعیت» را گرفت و این مهم در تاریخ 12/10/1388 و در پاسخ به نامه جمعی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم اعلام شد: «با توجه به پرسش‌های مکرر مؤمنان، جامعه مدرسین حوزه‌ی علمیه قم براساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک‎های لازم برای تصدی مرجعیت می‌باشد.»

فعالیت‎های سیاسی پس از انقلاب
برای اطلاع از فعالیت‎های سیاسی جامعه مدرسین پس از انقلاب باید به تک‎تک وقایع سیاسی 30 ساله گذشته مراجعه کرد. چراکه جامعه مدرسین در قریب به اتفاق مسائل سیاسی از انتخابات مجلس خبرگان قانون‎گذاری و رهبری و ریاست‎جمهوری گرفته تا رخدادهای مختلف کشور حضور داشته و براساس شأن خود به این عرصه ورود پیدا کرده است.
در دیداری که تعدادی از اعضای جامعه مدرسین با امام راحل داشتند، ایشان بر ورود تشکل‌های روحانی به‎ویژه جامعه مدرسین در معرفی کاندیداهای مجلس خبرنگان تأکید کردند و این سنت حسنه در دوره‌های بعدی نیز اتفاق افتاد و جالب آن‌که اغلب انتخاب‎شدگان برای انتخابات خبرگان جزو لیست معرفی شده جامعه مدرسین بوده‌اند.
حضور نمایندگان جامعه مدرسین در بسیاری از کارگروهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و حتی اقتصادی دولت و مجلس نشان فعالیت گسترده این تشکل در سال های نخستین انقلاب دارد.
اما شاید کلیدی‎ترین موضع گیری سیاسی این تشکل در قبال سازمان مجاهدین انقلاب باشد. جامعه مدرسین با دقت در موضع‎گیری‎ها و سخنرانی‎های اعضای این گروه در سال‎های پس از انقلاب به‎ویژه دوران اصلاحات به این نتیجه رسید ‎که اعضای آن از خط مستقیم انقلاب و اسلام جدا شده‎اند. این جریان با سخنرانی موهن هاشم آغاجری رنگ جدی به خود گرفت تا آن‌که جامعه‌ مدرسین حوزه‌ علمیه‌ قم در واکنش به هتک مقدسات توسط آغاجری و همچنین حمایت بی‌چون و چرای سازمان مجاهدین از وی، بیانیه‌ای را که به امضای مرحوم آیت‌ا... مشکینی رسیده بود، در 18 تیرماه 1381 منتشر کرد و طی آن این حزب را «نامشروع» اعلام کرد. موضعی که پس از سال‌ها هم اینک بسیاری از فعالان سیاسی بدان پی برده‎اند.