تبعید امام؛ تثبیت پیروزی

از این رو، طی مذاکره سرّی با دولت عراق در قبال این تعهد که دولت ایران دخالتی در سرنوشت، آزادی و مدت اقامت امام در عراق نداشته باشد، عراقی‏ها با انتقال امام به عراق موافقت نمودند. تحلیل شاه از انتقال امام به نجف اشرف این بود که فضای غیرسیاسی و راکد حوزه علمیه نجف از یک سو و وجود مراجع سرشناس در آن از سوی دیگر، موجب انزوا و افول تدریجی روحیه انقلابی و سیاسی ایشان شده واسباب خاموشی اعتراضات داخلی مردم ایران را فراهم سازد(1). البته شرایط غیر سیاسی نجف دشواری‌هایی را در فعالیت‌های سیاسی حضرت امام ایجاد نمود ولی در دل مشغولی اصلی ایشان که همانا از سرگیری دروس حوزوی بود هیچگونه خللی ایجاد نکرد.
حکومت پهلوی معتقد بود که با جابه جایی امام و انتقال ایشان از شهری به شهر دیگر مانع از تاثیرگذاری ایشان در پیشبرد انقلاب شود ولی چه زیبا آن پیر خستگی‌ناپذیر فرمود که اگر مرا بر روی تکه تخته‌ای در وسط اقیانوس هم رها کنید، باز دست از هدایت مردم برنخواهم داشت. همان طور که بیان شد هدف شاه از تبعید امام به عراق، خاموشی آوازه امام بود به این خاطر که با وجود علمای بزرگی در نجف و سامرا دیگر مجالی برای ابراز عقاید ایشان باقی نمی‌ماند، اما این بار نیز مصداق آیه شریفه «مکروا و مکرالله والله خیر الماکرین» بود. کلاسهای درس ایشان در مدرسه شیخ مرتضی انصاری به تدریج به یکی از محافل علمی قوی در نجف مبدل شد و شاگردان زیادی به دور او گرد آمدند.
در طول اقامت در عراق ارتباط امام با ایران از طریق محافل روحانی، حوزه‌های علمیه، مسافرین و افراد برجسته انقلابی ایران بود که به گونه‌های مختلف به عراق سفر می‌کردند. دانشجویان مسلمان ایرانی مقیم اروپا و آمریکا نیز با امام ارتباط برقرار نموده و در برخی موارد به نجف مسافرت و از نزدیک با ایشان به گفتگو می‌پرداختند. رژیم که نسبت به چنین ارتباط‌هایی حساس بود، شایع کرد که آیت‌الله خمینی اشتیاقی به پذیرفتن دانشجویان ندارد. امام نیز بی‌درنگ ضمن نامه‌ای که در پاسخ به یکی از دانشجویان خارج از کشور نگاشت، از این نقشه پرده برداشت و آن را تکذیب نمود.
امام در نخستین نطقی که به مناسبت آغاز درس در 23 آبان 1344 ایراد کرد، ضمن تحلیلی از صدر اسلام تاکید نمودند که اسلام دارای برنامه زندگی و حکومت است و با سابقه‌ای که دارد توانسته ممالک بزرگی را اداره کند و با تکیه بر اینکه «نماز و دعا فقط یک باب از احکام اسلام است، مسجد محل فرماندهی و اداره امور و بررسی و تجزیه و تحلیل مسائل و مشکلات روز بوده است تفکری که اسلام را در عبادت، طهارت و نجاست خلاصه می‌کند، نادرست خواند». (3)
این سخنرانی تاریخی امام بیش از هر چیز حوزه علمیه نجف را تکان داد و در بسیاری از محافل روشنفکری مورد تائید و تمجید قرار گرفت. رژیم شاه سعی نمود نقاط ضعفی را از متن این سخنرانی استخراج و از آن علیه امام استفاده نماید. اما نه تنها هیچ نقطه ضعفی از سخنرانی به دست نیامد، بلکه متن آن به وسیله یاران امام در تیراژی وسیع انتشار یافت و دانشجویان مسلمان مقیم آمریکا آن را به انگلیسی برگردانده و در سطح وسیعی توزیع کردند. مهمترین مباحث مطرح شده از جانب امام در طول اقامت در نجف، بررسی بحث ولایت فقیه در سیزده سخنرانی بود که متن این سخنرانی توسط یاران ایشان در بیروت چاپ و به شکل پنهانی به ایران ارسال می‌شد. همزمان با ارسال به ایران برای استفاده مسلمانان انقلابی به اروپا، آمریکا و کشورهای پاکستان و افغانستان نیز ارسال گردید. این مجموعه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1356 در ایران با نام «نامه‌ای از امام موسوی کاشف الغطاء به ضمیمه جهاد اکبر» به چاپ رسید.
امام خمینی در این اثر پس از بیان مستدل ضرورت تشکیل حکومت اسلامی، به سابقه تاریخی انحراف از این اصل که به عصر بنی‌امیه و بنی‌عباس باز می‌گردد و از آن پس شیوه‌های ضد اسلامی حکومتها تا دوره معاصر ادامه می‌یابد، اشاره نموده، تاکید می‌کند که عقل و شرع بر قیام برای تغییر این وضع و ضرورت یک انقلاب سیاسی حکم می‌کنند. امام با توجه به ماهیت سیاسی، اجتماعی و قضائی احکام اسلامی که اجرای آنها بدون تشکیل حکومت ناممکن است، از نظر عقلی لزوم حکومت اسلامی را اثبات می‌کند و معتقد است حاکم اسلامی باید از دو شرط اساسی علم به احکام خدا و عدالت و درستکاری برخوردار باشد(4).
دولت عراق با عادی سازی روابط خود با ایران، رونق گرفتن فعالیتهای سیاسی حضرت امام را برای خود خطرناک دانست و محدودیتهایی را برای امام و یارانش ایجاد کرد به نحوی که بیت امام را محاصره و مانع از آمد و شد می‌شدند. حضرت امام با رویت چنین فضایی تصمیم به هجرت گرفتند و فرمودند که از عراق به کویت خواهیم رفت، ولی با ممانعت کویت از ورود امام، ایشان به سمت فرانسه عزیمت نمودند.

* پی‌نوشتها در دفتر روزنامه موجود است.