تغییر معیار «ارزش» ها در «انقلاب اسلامی» ...

قیامت روز حاکمیت و تجلی حقیقت
یکی از صفاتی که قرآن برای روز قیامت نقل می کند این است که می فرماید : «خافضه رافعه».2 روز قیامت روزی است که عده ای را پست وگروهی را بلند می کند. عده ای که بر پایه معیارهای مادی دنیایی و ارزشهای پست شیطانی بلند بودند در قیامت فرو می افتند و پست می شوند و بر عکس کسانی که بر اساس همان معیارها در نمره گذاری طاغوتی مردمی پست و بی شخصیت به حساب می آمدند در قیامت بلند می شوند و مقامی والا پیدا می کنند.
در همین رابطه این نکته را فراموش نکنید که یکی از خصوصیات قیامت «یوم تبلی السرائر» 3 است. آن روزی که سریرها آشکار می شود حقایق عالم بروز می کند عمل با ژرفای هویتش تجلی می کند یعنی لعابهای نفاق و برداشتهای غلط و شائبه ها از متن عمل کنار می رود و عمل آنچنانکه هست تجلی می کند و انسانها آنچنانکه هستند بروز می کنند. پس از طرفی قیامت روز تجلی حقیقت و حاکمیت همه جانبه حق است (لمن الملک الیوم لله الواحد القهار)4 و از طرف دیگر روزی است که انسانهایی را در مقام والا و انسانهای دیگری را در مقام پست و چهره زشت متجلی می سازد.
شنیده اید که روز قیامت انسانهایی با چهره حیواناتی پست یا درنده خوی با چنگ و دندان تیز محشور می شوند. 5 یعنی آن انسانی که درنده خوی و سلطه طلب و زورگو است در آنجا که حق تجلی می کند چهره یک حیوان درنده را دارد آن انسان خدعه گر و به تزویر در چهره یک حیوان مکار و فریبکار تجلی می کند یک انسان حق طلب و عدالت پرور و خداگونه در چهره بهشتیان پاک و منور و مقدس و الهی تجلی می کند. چون تمام آنچه که در منتهای وجود و ژرفای روحشان بوده است در آنجا باز و بی پیرایه و روشن و تابناک ظهور می کند.
شنیده اید که در قیامت بر دهانها مهر زده می شود اما دستها حرف می زنند و قدمها گواهی می دهند6. یعنی دست آنچنانکه بوده تجلی می کند. دستی که برای خدا بالا رفته و پایین آمده قدمی که برای خدا حرکت کرده انسانی که در راه خدا و در جبهه حق حضور یافته تمام وجودش فریاد حق می زند. این دست و آن زبان و آن چشم و آن سر و آن بدن یکپارچه جلوه گاه حق است. دیگر لازم نیست زبانها سخن بگویند تمام وجود فریاد می زند تمام اعضا و جوارح می گویند بیانگر و روشنگرند.

انقلاب روشنگر
انقلاب ما انقلابی قیامت گونه و در طریق تجلی حقایق پشت پرده است. انقلابی است که به همان گونه که قیامت حق را باز می کند این انقلاب هم به نوبه خود توانست حقیقت را روشن نماید چهره ها را بشناساند راه را از چاه مشخص سازد قشرها و جناحهای اجتماعی را معرفی کند خطهای آشفته را از هم بگشاید و جاده و صراط مستقیم الهی را روشن و تابناک فرا راه انسانها قرار دهد. چه بسیار چهره های منافقانه ای که در پرتو این انقلاب تجلی واقعی خودشان را بروز دادند و آنچنانکه بودند به مردم معرفی شدند چه بسیار چهره هایی که در پشت ابرهای تیره خورشید گونه مخفی بودند و انقلاب این ابرها و غبارها را کنار زد و آن خورشید چهره ها را نمایان ساخت. افکار چه خوب رشد کرده شخصیتها چه خوب شکوفا شده و انسانها چه خوب متولد شده اند. به خدا برکت انقلاب اسلامی ما برای متجلی کردن حقایق و برای رشد دادن به شخصیتها و متبلور کردن ارزشهای واقعی به جای آن ارزشهای طاغوتی و شیطانی بزرگترین خدمت را به بشریت کرده است.

انسان سازی انقلاب
ما گاهی برای تحلیل انقلابمان سرگرم مسائل اقتصادی نظامی و سیاسی می شویم و از آن مسائل عمیق معنوی که این انقلاب برای ما به ارمغان آورد غافل می مانیم و برای آن انسانهایی که ساخت و آن فضیلتهایی که به وجود آورد شاید چندان حسابی باز نکنیم غافل از اینکه این انقلاب انسان ساخت و فضیلت آفرید. من این مطلب را به این مناسبت در این جلسه با شکوه عنوان کردم که ان شاالله سخنرانیها و دعاها و شعارها در جهت ساختن انسانها و حرکت دادن به استعدادها و بارور کردن فضیلتها در انسانها باشد. یعنی ما به سوی این پیش برویم که انسانهای ما حق طلب عدالتخواه و راستگو باشند قدرت تشخیص فکری آنها افزون شود نسبت به حق وفادار در راه خدا فداکار و وفادار و در قبال وظیفه شان متعهد باشند.یعنی در طریق ساختن انسانها و بارور کردن فضیلتها گام برداریم.
در آیه ای که ابتدای بحث مطرح شد خداوند مایه رفعت پرواز و بالا آمدن را در دو چیز خلاصه می کند. خداوند به کسانی که دارای ایمان و علم هستند رفعت و عظمت می دهد. یعنی معیارهای طاغوتی ثروت قدرت سودپرستی و چنگال تیز داشتن فریب سازشکاری و امثال آنها مایه رفعت و فضیلت نیست. البته در جایی تقوا را مایه کرامت و در جای دیگر جهاد را مایه فضیلت می داند. دقت کنید که ایمان مقدم بر علم است و راهی یا بزرگراهی به سوی علم است.

مسئله تعهد و تخصص
مسئله مقایسه مکتب و تخصص تعهد و تخصص که گاهی مطرح می شود مخصوصا در رابطه با مسائل آموزش و پرورش و مسائل انقلاب فرهنگی لازم است قدری تبیین شود. شاید یکی از بی وفایی نسبت به کسانی که در خط انقلاب و در خط امام حرکت می کنند این نسبت ناروا باشد که آنها را نسبت به تخصص و مهارت و نسبت به علم بی علاقه معرفی می کنند. غافل از اینکه مسئله از این قرار است که ما می گوییم باید اول جاده و بستر تخصصها را مشخص کرد یعنی باید معین کرد که مهارتها تخصصها و علوم و فنون در خدمت چه ارزشها و معیارهایی قرار گیرد و بعد روی تخصص صحبت کرد اول باید ارزشهای حاکم بر جامعه و خط حرکت انقلاب اسلامی و خط امام را مشخص کرد که چه می خواهد و به کدام سمت می رود و بعد صحبت از تخصص کرد.
این ملت بیش از شصت هزار شهید داده خسارت و صدمات فراوان دیده و یک حرکت بزرگ تاریخی به وجود آورده و اسلام را به عنوان نجات دهنده و آزادی بخش برای ملت این منطقه و مردم مستضعف جهان معرفی و اعلام کرده است. مردم چنین انقلاب عظیمی را برای چه چیزی و برای چه کسی و برای چه هدفی انجام داده اند
این انقلاب انجام شده تا این ملت از یوغ استثمار استعمار و استبداد و سلطه ابرقدرتها و طاغوتیان جهان و از سلطه هوسهای نفس و راههای شیطانی رهایی یابد. این انقلاب به سوی نه شرقی و نه غربی و به سوی حاکمیت اسلام در استقرار ارزشهای الهی و حاکمیت الله در جامعه به پیش می رود می خواهد بندها را از دست و پاها بگسلد و این مردم را آزاد کند و رشد بدهد و استعدادها را شکوفا سازد می خواهد به این مردم بفهماند که آنها شخصیت و شرف و عزت دارند و می توانند روی پای خود بایستند و برای دیگران الهام بخش آزادیها و سعادتها باشند; می خواهد به این مردم و به دنیا بفهماند که ارزشهای اسلامی و الهی مهمترین معیارهای فضیلت یک انسان است و این انقلاب این طور فضیلتها را به انسان آموخته و راهش را مشخص کرده است.
به دنبال آن می گوید که می خواهد تمام امکانات را در خدمت این صراط مستقیم قرار دهد و از تمام امکانات برای به ثمر رساندن و تداوم این انقلاب به سوی حاکمیت الله و حاکمیت فرهنگ اسلامی استفاده کند. بنابراین انقلاب می خواهد توان نظامی و صنایع و تجهیزات مختلف و کشاورزی را در خدمت مردم و اسلام و فرهنگ اسلامی قرار دهد و بعد نیروهای انسانی را در این بستر پر برکت به تکاپو و فعالیت وادارد و آن تخصصها را در خدمت اسلام و وطن اسلامی و بارور شدن انقلاب قرار دهد; یعنی تخصص در خدمت اسلام و در خدمت مردم باید باشد.

تخصص در خدمت تعهد
به عنوان نمونه اگر در مسئله پزشکی دقت کنید اصل پزشکی یک تخصص است و بسیار هم جالب است. اما گاهی برای یک دانشجوی ما مبلغ هنگفتی از بودجه این مردم خرج می شد ولی به گونه ای تربیت می شد که جذب بیمارستانهای امریکا شود و برای آنها خدمت کند. بنابراین ما با این خرج زیاد تخصص هم به وجود آورده ایم اما این مهارت در خدمت امپریالیسم و دشمن است یا این تخصص در خدمت پول است و فقط برای سودجویی و کسب درآمدهای هنگفت است. اما در نقطه مقابل آن دانشجوی متعهد و مسلمانمان را می بینیم که در این رشته مقداری کار کرده و الان به دلیل تعهد اسلامی اش به دل روستاها و در بین این مردم مستضعف می رود و از آن مقدار آگاهی و اطلاعاتی که دارد بهره می گیرد و تلاش می کند تا هموطنان مسلمان بیمار و ناتوان خود را درمان کند.
مهندسی هم که تخصص دارد اما تعهد اسلامی ندارد می دیدیم که چگونه زیر قراردادهای امریکایی را امضا می کرد و وطن را بر باد می داد. میلیاردها دلاری که همه ساله از این مملکت و از جیب این ملت خارج می شد و به جیب دیگران می ریخت به دلیل قراردادهایی بود که توسط این گونه افراد امضا می شد. در برابر آن مهندسان جوانی را امروز می بینیم که با تعهد اسلامی شان روز و شب در دل این بیابانها در خدمت ساختن جاده های روستایی برای مردم مستضعف وطنشان هستند و توجهی به درآمد و خانه و راحتی ندارند و از تخصص خود تنها برای مردم استفاده می کنند.

چند نمونه
برق برای هزاران روستایی توسط همین برادران جهاد سازندگی تامین شد. اینها همان گروه متخصصانی هستند که از تخصص اندک خود منتها با ایمان و تعهد و گرایش مکتبی به انقلاب اسلامی شان بهره گرفتند و حاضر شدند که بروند و این گونه خدمات را انجام دهند. در مورد همین مدارسی که به یاری پروردگار ساخته شده است و هنوز هم بایستی گسترش پیدا کند گزارشهایی داریم که در بعضی از روستاهایی که جاده هم ندارد و هنوز ماشین هم نمی تواند به آنجا برود همین برادران و خواهران و علاقه مندان و افراد متعهد و مومن و مکتبی رفته اند و برای بچه های روستایی مدرسه ساخته اند; توانسته اند ساختمانهای مرتب و محکم با ارزان ترین قیمت و بهترین شکل برای آنها بسازند. این چیست این ایمان تعهد علاقه اسلامی و شور انقلابی است که توانسته این گونه شکوفا شود و اثر کند و نقش داشته باشد.
حرف ما این است که در بستر تعهدهاست که تخصصها متولد و متبلور می شود. یعنی این ایمان افراد است که به دنبال آن شکوفایی می آید. آیا می دانید که ما در همین دو سال اخیر چقدر نویسنده و هنرمند پیدا کردیم چقدر افرادی پیدا کردیم که می توانند ابتکار و اختراعات داشته باشند اما اول مسلمان با ایمان و متعهد شده و به دنبال آن شور انقلابی اش او را وادار کرده است که کار کند مطالعه کند بیندیشد و نویسنده و گوینده و شاعر و نثرپرداز و مبتکر و مخترع شود و کارخانه راه بیندازد. الان بسیاری از همین جوانهای نیمه متخصص ما که در قسمتهای علمی و تخصصی ضعیف هم بوده اند منشا ابتکارات و اختراعات شده اند. اخیرا گزارشی داشتیم از تعدادی ابتکارات و صنایعی که خود بچه های مسلمان ما ظرف یک سال اخیر ساخته اند و کارخانه هایی که احداث کرده اند. تلاشی که این جوانان عزیز پاسدار ما در قسمتهای جنگی شروع کرده و توانسته اند در این فرصت کوتاه کاربرد بعضی از صنایع سنگین را بیاموزند و آنچنان پیروزمندانه از این سلاحهای سنگین در جبهه استفاده کنند و آنها را به کار ببرند و موجب شگفتی دیگران شده است. این مسئله به هیچ وجه با معیارهای معمولی سازگار نیست اما او باایمان و علاقه و با شور خود خیلی زود یاد می گیرد و خیلی هم خوب به کار می برد و خیلی زود هم پیروز می شود.

تعهد اسلامی در مدارس
در مدارس ما باید یک جو فرهنگ و تعهد اسلامی به وجود آورد که فرزندان ما درس را برای انقلابشان اسلامشان خط امامشان و برای آرمانهای اسلامی و مردمی شان بخوانند و احساس کنند که بایستی حاصل معلومات آنها در خدمت اسلام مردم و انقلاب باشد. در این صورت با درس بیگانه و با کتاب قهر نخواهند بود. شما در نظام گذشته بخوبی احساس می کردید که بچه با کتاب قهر بود یعنی روی الزام و اجبار درس می خواند برای اینکه اگر بخواهد روزی کار و درآمدی داشته باشد باید یک مدرک به دستش بدهند که با آن مدرک کار کند. بعد به او گفته بودند این مدرک را وقتی می دهیم که این تعداد کتاب را بخوانی و امتحان بدهی. پس کتاب را با خستگی و ناراحتی می خواند و به حداقل هم قناعت می کرد که نمره بیاورد. اگر معلم می گفت از نصف کتاب امتحان نخواهم کرد اصلا آن نصف کتاب را باز نمی کرد اگر معلمی می گفت من آخر سال نمره ات را خواهم داد اصلا کتاب را باز نمی کرد. معلوم می شود نمره مطرح بود. اینکه در این کتاب چیست و از این کتاب چه چیزی یاد می گیرم مطرح نبود فقط مسئله نمره و به دنبالش مدرک و به دنبال مدرک هم نوعی درآمد و اشتغال مهم بود دیگر نه هنر نه مهارت نه تخصص و نه پیدا کردن یک لیاقت اجتماعی هیچ کدام مطرح نبود فقط مدرکی به دست او بدهند تا مجوزی برای گرفتن پول از بیت المال مسلمین باشد. این تمام تحلیل درس خواندن در نظام گذشته بود.
آیا در نظام اسلامی و در جو جمهوری اسلامی می توانیم چنین معیارهای ارزشی را بپذیریم کتابهای درسی ما باید به گونه ای تدوین شود که هر صفحه و هر جمله آن برای دانش آموزان عزیز ما لذت بخش و پرجاذبه باشد و از طرفی به گونه ای بایستی این تعهد در جوان و نوجوان ما به وجود آید که احساس کند این کتابی را که می خواند و در این کارگاه که کار می کند و مطالبی را که می آموزد در خدمت جامعه و در خدمت اسلام و در خدمت انقلاب خواهد بود.

دانش آموزان و دانشجویان خارج از کشور
این برای ما ناگوار است که براساس آخرین آمار حدود دو میلیارد دلار در سال از پول این ملکت برای خرج تحصیل دانش آموزان و دانشجویانی که در کشورهای دیگر درس می خوانند خارج می شود. تعداد آنها هم 150 الی 180 هزار نفر است. عده ای از اینها برای خواندن دوره دبیرستان و عده ای هم برای دوره دانشگاه رفته اند. حتی برای تحصیل در رشته هایی مثل علوم اجتماعی مدیریت و ادبیات رفته اند که غنی تر از آن هم در اینجا وجود دارد. با این حال گزارش داشتیم که بسیاری از اینها درس هم نمی خواندند. بعضیها را پیدا کردیم که چهارده سال است به اسم درس خواندن ارز می گرفتند و حال آنکه آنجا مشغول کار و عیش و نوش خودشان بودند. در حالی که این ملت مشغول دفاع در جبهه هاست و در برق و آب و غذا و نان و گندمش صرفه جویی می کند. آیا ما می توانیم تحمل کنیم که ثروت این ملت برای این قبیل چیزها از مملکت خارج شود 
چرا آنها به خارج رفته اند و چرا اجازه دهیم که بروند و چرا این امکانات تحصیل را در داخل کشور فراهم نکنیم مگر این مملکت رشد کافی ندارد مگر این مردم استعداد کافی ندارند مگر همین بچه های ایرانی نیستند که وقتی جذب بازار آمریکا و غیر ذلک می شوند از بهترین جراحان بیمارستانهای آنجا و یا از بهترین مهندسان پایگاههای آنها می شوند پس این استعداد در این مسلمان ایرانی وجود دارد و این سرمایه عظیم هست اما این سرمایه را برباد می دادند و آن را به صورت پوچ و بی محتوا در می آوردند. این سرمایه را این گونه به خارج صادر و از آن سو استفاده می کردند. تازه آن نیروهایی هم که در داخل می ماندند دوازده سال از بهترین ایام عمرشان را درس می خواندند اما این درس چه مقدار اطلاعات و مهارتها و مسائل لازم برای مملکت بود این برای ما فاجعه آمیز است.

ضرورت بهره برداری کامل از دوران تحصیل
بچه ما در سال سه چهار ماهش را رسما تعطیل است بعد هم ایام نوروز حدود پانزده روز تعطیل می کنند بعضی جاها پنجشنبه ها را هم تعطیل می کنند بعضی جاها مدرسه نصفه روزه است و بعضی هم سه نوبته است. بعد هم که مدرسه رفت مرتب چانه بزند که من از این کتاب این قسمتش را نخواندم نمره اش را بدهید. بعد از اتمام درس هم فقط یک ورقه دستش بگیرد و نتواند یک سیم کشی بکند یک لوله کشی خانه اش را انجام بدهد و از عهده یک کار ساده برنیاید. یک شاگرد تراشکار معمولی ما در کارگاه آزادش خیلی قوی تر و بهتر از دیپلمه ما کار بلد باشد یک شاگرد مکانیک بهتر از محصل ما کار بداند. در قسمتهای نظری هم آیا وقتی محصل ما فارغ التحصیل شده یک نویسنده است یک متفکر، شاعر، ادیب، اقتصاددان، مدیر یا حسابدار است.
ما دیگر نمی توانیم تحمل کنیم که دوازده سال از بهترین ایام عمر فرزندان و نوجوانان ما تلف شود و حاصل فراوانی نداشته باشد و این همه نیازهای مملکت ما باز هم باقی بماند. این برای ما ضایعه است. باید دست به دست هم بدهیم و یکدیگر را یاری کنیم. در سال بودجه عظیمی به آموزش و پرورش اختصاص می یابد و در طول دوازده سال مبلغ زیادی خرج هر دانش آموز می شود. باید روی این مسئله فکر و کارکرد که این عمرها بیهوده تلف نشود و این درس خواندنها پربارتر و شکوفاتر شود.
به خدا برای ما قابل تحمل نیست که این نیروی عظیم از این بچه های خوب را داشته باشیم و میز و نیمکتشان را دیگران بسازند سیم کشی مدرسه شان را دیگران بکنند. امسال ما سیصدهزار میز و نیمکت برای مدرسه ها فرستادیم. چرا بچه ها خودشان نسازند و کار خودشان را انجام ندهند و ضمنا کاری و حرفه ای و هنری را یاد بگیرند صدمیلیون مداد بچه های ما در سال مصرف می کنند چرا این مدادها را خودمان نسازیم واقعا باید نسبت به آموزش و پرورش و فرهنگمان به گونه دیگری فکر کنیم بایستی این فرهنگ به سوی خودکفایی پیش برود باید این آموزش و پرورش به سوی حرکت بزرگ تولیدی و اجتماعی برود باید به سویی برود که خودمان خود را اداره کنیم و دست نیاز به سوی دیگران دراز نکنیم. به خدا خود ما سرمایه داریم سرچشمه های غنی استعداد داریم آنچنان استعدادهای شکوفا و درخشانی در این بچه های عزیز ما هست که نباید اجازه دهیم تلف شود :
اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر7.
آیا می پنداری که تو (ای انسان !) یک جثه کوچک هستی در حالی که جهان بزرگتر در درون توست.
در هریک از این بچه های ما یک جهان بزرگ خلاصه شده است و شخصیت و شرف دارد که باید شکوفا شود و در کنار این شکوفایی استعدادها باید آن تربیت و فرهنگ پربار و خلاق اسلامی ترویج و اشاعه گردد.
ما الان در دریای جو و تربیت و حرکت اسلامی شنا می کنیم فرزندان ما باید در این موج عظیم شناور شوند و مدارس ما باید به سوی اسلام و فعالیت شدید و وسیع اسلامی پیش برود. برای اینکه در سایه اسلام علم و تخصص می آید و فرهنگ و مهارت و خودکفایی و همه چیز می آید.

توطئه بی ثمر در محیطهای آموزشی
بار دیگر حرکتهای بسیار ضعیفی از گوشه و کنار با الهام از امریکا و عراق به چشم می خورد. بعضی از این تفاله ها مجددا به خیال خودشان با همان شیوه های ورشکسته شروع به توطئه کرده اند. دیگر ملت ما بخوبی فهمیده و شعورش به قدر کافی بالا رفته است. آنها در پوشش آزادی مبارزه با اختناق یا فعالیت سیاسی و این طور کلمات خوش ظاهر عمل می کنند. اصلا اسلام این مفاهیم را برای ما آورد و به این ملت فعالیت سیاسی را آموخت اسلام به این مردم آزادی را آموخت و همکاری را یاد داد. آنها می خواهند در پوشش بعضی از این اصطلاحات بار دیگر آن توطئه های پشت پرده خود را در بین بچه ها ما احیا کنند. البته مسئله بسیار ناچیز و ضعیف است. این فرزندان برومند و روشن و با استعداد ما که موج خروشانشان را ملاحظه کردیم که چگونه در راه پیماییهای عظیم مثل یک دریای خروشان حرکت می کردند مطمئنا مدارس و آموزشگاههای خود را در راستای انقلاب و خط برجسته امام حفظ خواهند کرد.
در پایان از شما و فرزندان عزیزمان دعوت می کنیم که بیایید با کمک یکدیگر از این نهاد عظیم آموزش و پرورش که در خدمت این انقلاب است با هماهنگی و همفکری و همکاری به یاری پروردگار حداکثر استفاده را برای بارورکردن انقلابمان و برای اشاعه فرهنگ و تربیت اسلامی به عمل آوریم و ان شاالله سعی کنیم که شرف و فضیلت و کرامت انسانی و اسلامی را برای خود و امت و برای دیگرانی که چشم به راه انقلاب اسلامی ما هستند به ارمغان آوریم. این امر در سایه این اجتماعات و توجهات و معنویتها و زمزمه های نیمه شب و صفاهای دل و روشن بینی ها ان شاالله میسر خواهد شد.

پاورقی :
1 ـ مجادله 11
2 ـ واقعه 3
3 ـ طارق 9
4 ـ مومن 16
5 ـ اشاره به روایاتی نظیر : «یحشرالمکذبون بقدره تعالی من قبورهم قد مسخوا فرده و خنازیر» (میزان الحکمه ج 7 ص 107 ). (د)
6 ـ اشاره به آیه شریفه «الیوم نختم علی اقواههم و تکلمنا ایدیهم و تشهد ارجلهم بما کانوا یکسبون» (یس 65 ) (د)
7 ـ منسوب به حضرت علی علیه السلام