جایگاه رفیع « آزادی » و نقش محوری « آزاداندیشی » در تفکرات امام خمینی

نگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به آزادی در تمام ابعاد و جنبه ها و جلوه های آن بسیار جامع و کامل و ژرف و عمیق است . به تعبیری دیگر این دین مبین به اصل « آزادی » نگرشی ریشه ای و مبنایی دارد و هرگز همچون سایر مکاتب و مسالک نگاهی یکسویه و برداشتی ناقص و عملکردی ابزاری نسبت به این نیاز و ضرورت بزرگ روا نمی دارد.
در میان آموزه ها و تعابیر زیبایی که در متن مواریث علمی و فرهنگی اسلام درباره جایگاه بنیادین و نقش و اهمیت خاص و آثار ارزشمند آزادی نهفته است به دو گزینه و نمونه بسنده می کنیم .
امیرمومنان حضرت علی (ع ) می فرماید :
« ولاتکن عبد غیرک و قد جعلک الله حرا »
بنده و برده هیچ کس مباش که خداوند متعال تو را آزاد آفریده است . » (1 )
این کلام گهربار به آزادی نگاهی ریشه ای و زیر بنایی دارد به این ترتیب که آزادی انسان را نه به صورت یک نیاز و پدیده ای که به مرور در عرصه های مختلف حیات فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی رخ نمایانده و ضرورت ها و آثار و ثمراتش را ظاهر نموده است که به صورت خمیرمایه اولیه خلقت او می شناسد که در ژرفای سرشت و فطرت او بنیان نهاده شده است . با این وصف انسان آزاد است زیرا آزاد آفریده شده است و انسان به گونه ای با آزادی ممزوج و آمیخته است که نمی توان بین آن دو تباین و گسست ایجاد نمود و این یک سنت و قانون ثابت و غیر قابل تغییر الهی میباشد.
کلام دیگر از حضرت امام جعفر صادق (ع ) است که می فرماید :
« ان الحرحر علی جمیع احواله »
« آزاده در همه حالات آزاد است . » (2 )
این رهنمود نغز به تمام ابعاد و جلوه های « آزادی » نظر دارد و همه آنها را ضروری می داند و از مختصات و ویژگی های انسان های آزاده معرفی می نماید. این ابعاد و جنبه ها عبارتند از آزادی اندیشه و تفکر یا « آزاداندیشی » آزادی بیان آزادی قلم آزادی اجتماعات آزادی انتخاب آزادی از هوای نفس و...
براساس این رهنمود ژرف انسان آزاده در همه حالات و جلوه ها و در تمام عرصه ها و صحنه های زندگی فردی و اجتماعی آزاد و وارسته است و از همه قیود و بردگی ها و اسارت ها رها می باشد. او نه در حلقه های بردگی های درونی که خواهش ها و تمایلات و رذایل اخلاقی هستند اسیر و گرفتار است و نه در زنجیرهای اسارت های برونی که توسط صاحبان « زر و ثروت » و زور و قدرت » بر دست و پای جسم و فکر آدمیان سنگینی می کند گرفتار می شود و ذلت و تسلیم را پذیرا می گردد.
اگرچه همه ابعاد و جلوه های آزادی حائز اهمیت میباشد و آثار و نتایج ارزشمند در جامعه و کشور پدید می آورد لکن « آزاد اندیشی » دارای جایگاهی رفیع تر و نقشی مبنایی تر و آثار شگرف و عظیم تر می باشد. جایگاه خاص و نقش بنیادین و آثار بزرگ آزادی در تفکر یا آزاد اندیشی را باید اینگونه تبیین نمود که در میان اقسام آزادی این نوع آزادی به آن دلیل که با فکر و اندیشه پیوند و ارتباط می یابد موجب زایش و تولد بسیاری از افکار بلند و ژرف و متعالی در جامعه می گردد واز همین راه است که بسترهای رشد و کمال و پیشرفت گشوده میشود و علوم و دانش ها در رشته ها و تخصص های گوناگون به بار و ثمر می نشینند و نظرات بدیع و نو به وجود می آیند.
طبیعی است که « آزاداندیشی » با تمام ارجمندی و ارزشمندی ویژه ای که دارد خود به خود و یکباره به وجود نمی آید بلکه باید برای تحقق دقیق و همه جانبه آن تلاش نمود و بدیهی است که این تلاش و کوشایی پیشتر و بیشتر متوجه نظام حکومتی است و به مراقبتها و تیزهوشی ها و فعالیتهای مفید و پی گیر دولتمردان نیاز دارد. در کنار زمامداران و کارگزاران حوزه های علمیه و فقها و علمای دین برای تحقق این مهم مسئولیت دارند. و در مرحله و مرتبه سوم پژوهندگان و نویسندگان در سطح رسانه های گروهی به ویژه « مطبوعات » باید متعهد و کوشا گردند تا در نهایت درخت آزاد اندیشی تنومند گردد و شاخه و برگ های انبوه دهد و میوه های الوان و شیرین به بار آورد.
برای تسریع و تسهیل در این امر مهم و حیاتی ـ که از نیازهای بسیار محوری و مبنایی جامعه و کشور ما می باشدـ بهره گیری از اندیشه های زلال و ژرف و راهگشای حضرت امام خمینی بسیار ضروری است .
حضرت امام خمینی برای نمایاندن جایگاه رفیع آزادی و سپس مشخص کردن نقش زیربنایی آزاداندیشی تعابیری بسیار تامل برانگیز دارند. ابتدا به موضوع « جایگاه آزادی » از دیدگاه های امام خمینی می پردازیم .
حضرت امام خمینی اعلام می کند : « آزادی یک امانت الهی است که خداوند نصیب ما کرد . » (3 )
این تعبیر به وضوح و صراحت نشان میدهد که نعمت بزرگ آزادی با تمام آثار ارزشمند آن به صورت یک « امانت » از جانب حضرت پروردگار در اختیار بشر قرار داده شده است و باید به شدت از آن حفاظت نماید و در این امانت الهی خیانت نورزد. دقت در لفظ و تعبیر امانت بودن آزادی جایگاه رفیع آن را نمایان و آشکار می نماید.
حضرت امام خمینی با تعبیر و عبارت دیگری جایگاه آزادی در فرهنگ و تفکر اسلامی را اینگونه می نمایاند :
« یکی از بنیادهای اسلام آزادی است » (4 )
تعبیر بنیاد یعنی رکن و مبنا و پایه برای آزادی به گونه ای دیگر جایگاه این نعمت و موهبت بزرگ را نمایان می سازد زیرا آن چه که در ردیف ارکان و مبانی و بنیادهای تعالیم اسلام در آید به طور طبیعی آشکار کننده رفعت و منزلت خاص و ویژه آن می باشد.
تعبیر و عبارت حائز اهمیت دیگر درباره نشان دادن جایگاه بلند آزادی در اندیشه حضرت امام خمینی چنین است :
« انحطاط و سقوط بشر به علت سلب آزادی از او و تسلیم در برابر سایر انسانهاست . (5 )
می بینیم که در نگاه ژرف امام خمینی آزادی از چنان رفعت جایگاهی برخوردار است که سلب آن باعث انحطاط و سقوط بشریت می گردد زیرا انسانها در جوامع گوناگون بشری به هر تحول و دگرگونی و رشد و بالندگی و پیشرفتی که نائل آیند در پرتو آزادی در ابعاد و جلوه های مختلف می باشد و انسان و جامعه و کشور فاقد آزادی به مفهوم صحیح و واقعی آن محکوم به رکود و عقب ماندگی و اضمحلال است .
پس از نمایاندن جایگاه رفیع آزادی در اندیشه امام خمینی به نقش محوری و زیر بنایی « آزاد اندیشی » درنگرش عمیق آن پیشوای الهی توجه و نظر می گستریم .
حضرت امام خمینی درباره اهمیت و ضرورت آزادی تفکر و اندیشه چنین نظر می دهند :
« آزادی فکر این است که انسان در فکرش آزاد و بدون این که متمایل به یک طرف باشد فکر بکند. در مسائل علمی هم همین طور است . مسائل علمی را اگر چنانچه انسان آزاد فکر کند یک طور برداشت می کند اگر چنانچه ذهنش متوجه باشد انگل باشد نسبت به این قضیه یک جور دیگر فکر می کند یک جور دیگر برداشت می کند . » (6 )

 


در این رهنمود به دو جنبه از آزاداندیشی اشاره می شود : آزاداندیشی در مسائل سیاسی و جناحی و آزاداندیشی در مسائل علمی . همچنین در نقطه مقابل تعصب و تصلب فکری و طفیلی گری و وابستگی هم در مسائل سیاسی و هم در مسائل علمی آفت زا و زیانمند معرفی می گردد.
در نگاه حضرت امام خمینی افرادی که در مسائل « سیاسی » به طرف جریان و گروه و حزب و جناح مورد علاقه خود گرایش می یابند و همه حقایق و واقعیت ها و ارزش گزاری ها را در افکار و مواضع و عملکردهای گروه خویش خلاصه می نمایند و غیر از آن را از هر کس و هر جریان فکری و سیاسی نفی می کنند و چشم بسته و بدون نقد و تحلیل و بررسی همه دیدگاه ها و نظرات گروه مورد علاقه خود را بی چون و چرا می پذیرند هرگز « آزاداندیش » نیستند و به طور کامل در زنجیرهای اسارت فکری به سر می برند.
همچنین از دیدگاه حضرت امام خمینی کسانی که در مسائل « علمی » به صورت منجمد و بسته می اندیشند و فاقد تدقیق و ژرف نگری و نقادی و نکته سنجی و حقیقت یابی می باشند به طور طبیعی نسبت به هر دیدگاه و نظر علمی که به آن تعصب و تصلب دارند و از شناخت و بینش بی بهره اند حالت انگل و طفیل دارند که از خود « هیچ » ندارند و در اوج « وابستگی علمی و فکری » به سر می برند. طبیعی است که چنین کسانی نمی توانند در موضوعات مختلف علمی به کشف دقایق و حقایق علمی نائل آیند و فکری بدیع ارائه دهند و طرحی نو دراندازند و تحول و تحرک و رشد و پیشرفتی ایجاد نمایند.
مشکل اصلی کسانی که فاقد آزاد اندیشی می باشند این است که در آنچه به صورت طفیلی و وابستگی به آن رسیده اند اصرار می ورزند و با تعصب های شدید خود مانع بروز افکار آزاد و بلند می شوند و از این بدتر و خطرناک تر این که با هر انسان آزاداندیش و فرزانه عناد و دشمنی می ورزند و به دیدگاه های بدیع و نظرات جدید آنان مخالفت می کنند و چوب تکفیر بر آنها می زنند!
حضرت امام خمینی در درجه اول تجلی کامل « آزاداندیشی » را در حوزه های علمیه ضروری می دانند چرا که « حکومت اسلامی » خاستگاهی جز مراکز علمی حوزوی که محل تحقیق و اجتهاد و تدوین و تنظیم و نشر علوم و معارف و قوانین جامع اسلام می باشد ندارد و از همین روست که باید آزادی تفکر و اندیشه در حد عالی و در ابعاد گوناگون و به صورت عینی و عملی در این مراکز به ظهور و بروز در آیند تا از این سرچشمه اصیل نهرهای زلال فرهنگ و علوم اسلامی در سراسر جامعه و کشور سریان یابد.
امام خمینی در این باره اینگونه تصریح می نماید :
« در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی ـ فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد » (7 )
همان طور که مشاهده می کنیم حضرت امام خمینی بین حکومت و نظام و انقلاب و حوزه های علمیه پیوند و ارتباطی ناگسستنی و طبیعی برقرار می کنند و به همین دلیل است که آزاداندیشی در مراکز علمی حوزوی و در تلاش ها و تعاملات علمی و دقیق فقها و علمای اسلام با یکدیگر را با گستره حکومت و نظام اسلامی مرتبط و در هم آمیخته می دانند و تصریح می کنند که آزادی در ارائه تفکرات و اندیشه ها در موضوعات مختلف اگر چه مخالف یکدیگر هم باشد ضروری و لازم می باشد و به هیچ وجه کسی نباید در صدد جلوگیری از آنها برآید که در این صورت برخلاف مسیر مصالح اسلام و انقلاب و نظام عمل نموده و موجب بروز آفات و زیان های گوناگون می گردد.
حضرت امام خمینی (ره ) در سطحی گسترده ـ که شامل تمام حوزه های علمیه و جریان های فکری و جناح های سیاسی وفادار به اسلام و نظام و انقلاب می باشد ـ به ضرورت « تبادل افکار و اندیشه های سازنده » که از آثار طبیعی و بدیهی « آزاد اندیشی » می باشد اینگونه تصریح می نماید :
« با تبادل افکار و اندیشه های سازنده مسیر رقابت ها را از آلودگی و انحراف و افراط و تفریط باید پاک نمود . » (8 )
در این رهنمود به دقت توجه کنید. موضوع اول ضرورت « تبادل افکار واندیشه » است که بسیار مهم و ضروری و عامل اصلی رشد و پویایی و شکوفایی علوم و دانش ها در همه موضوعات می باشد. موضوع دوم « رقابت های علمی » است که به صورت اندیشه ورزی و تلاش پی گیر برای رسیدن به نظرات بدیع و نو در شاخه های مختلف علوم و معارف اسامی متجلی می گردد. موضوع سوم وجود « انحراف و آلودگی و افراط و تفریط » در تلاش های علمی است که از آفات بزرگ و موانع غیرقابل انکار رشد و پیشرفت و صعود به قله های رفیع آزاداندیشی و نوآوری محسوب می شود.
اگر چه هر سه موضوع در جای خود بسیار حیاتی و حائز اهمیت است لکن باید به موضوع سوم بیشتر و عمیق تر نگریست و در رفع این آفات و موانع کوشید. زیرا پوشیده نیست که دو موضوع اول و دوم در صورتی تحقق عینی و عملی می یابند که موضوع سوم که به صورت موانع بزرگ خودنمایی می کند حذف گردد و این مسئولیتی است که هم در حوزه های علمیه و هم در جریان های فکری و جناح های سیاسی متعهد به اسلام و نظام باید مورد توجه و نظر و تلاش و عمل قرار گیرد.
آنچه امروز در گوشه کنار شاهد وقوع گاه و بیگاه آن هستیم همان انحراف ها و آلودگی ها و افراط و تفریط هایی است که تحقق اصل محوری وزیربنایی « آزاداندیشی » را با مشکل مواجه کرده و موجب گردیده است که برخی از افراد و گروه ها با جزم اندیشی و تنگ نظری به دیدگاه ها و نظرات ارائه شده توسط اندیشمندان یورش برند و نه تنها به نفی و اعلام مخالفت با آنها بپردازند که حتی با تحرکات و موضع گیری های ضد اخلاقی به هتک حرمت صاحبان این تفکرات و دیدگاه ها روی آورند. و این ضایعه ای اسف انگیز است که هیچ سنخیت و تطابقی با تعالیم و ارزش های اسلامی و سیره و روش پیامبر اکرم (ص ) و ائمه اطهار(ع )و مراجع و فقها و علمای اندیشمند و جامع نگر ندارد.
فراموش نکنیم که تسریع در رفع این مشکل و مانع بزرگ و رنجزا موجب تسهیل در زمینه سازی های مناسب و مساعد برای تجلی همه جلوه های آزاداندیشی هم در حوزه های علمیه وهم در مراکز آموزش عالی و هم در میان جریان های فکری وجناح های سیاسی متعهد و وفادار به اسلام و انقلاب و نظام می گردد.
پاورقی :
ــــــــ
1 ـ نهج البلاغه نامه 31
2 ـ اصول کافی ج 2 ص 89
3 ـ امام خمینی کلمات قصار موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ص 111
4 ـ آزادی در اندیشه امام خمینی (تبیان دفتر بیست و هفتم ) موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 84
5 ـ امام خمینی کلمات قصار ص 112
6 ـ صحیفه امام ج 11 ص 180
7 ـ احزاب و گروه های سیاسی از دیدگاه امام خمینی (تبیان دفتر سی و دوم ) موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ص 90 و 91
8 ـ همان مدرک ص 94
اسلام آزادی انسان را نه به صورت یک نیاز و پدیده ای که به مرور در عرصه های مختلف حیات فردی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی رخ نمایانده و ضرورت ها و آثار و ثمراتش را ظاهر کرده است که به صورت خمیرمایه اولیه خلقت او می شناسد که در ژرفای سرشت و فطرت او بنیان نهاده شده است . با این وصف انسان به گونه ای با آزادی ممزوج و آمیخته است که نمی توان بین آن دو تباین و گسست ایجاد نمود و این یک سنت و قانون ثابت و تغییرناپذیر الهی است
اهمیت خاص « آزادی اندیشی » را اینگونه باید تبیین نمود که در میان اقسام آزادی این نوع آزادی به آن دلیل که با فکر و اندیشه پیوند و ارتباط می یابد موجب زایش و تولد بسیاری از افکار والا و ژرف و متعالی در جامعه می گردد و از همین راه است که بسترهای رشد و کمال و پیشرفت گشوده می شود و علوم و دانش ها در رشته ها و تخصص های گوناگون به بار و ثمر می نشینند و نظرات بدیع و نو به وجود می آیند
حضرت امام خمینی آزاداندیشی در مراکز علمی حوزوی و در تعاملات علمی و دقیق فقها و علمای اسلام با یکدیگر را با گستره حکومت و نظام اسلامی مرتبط و در هم آمیخته می دانند و تصریح می کنند که آزادی در ارائه تفکرات و اندیشه ها در موضوعات مختلف اگرچه مخالف یکدیگر هم باشد ضروری و لازم است و به هیچ وجه کسی نباید در صدد جلوگیری از آنها برآید
مشکل اصلی کسانی که فاقد آزاداندیشی می باشند این است که در آنچه به صورت طفیلی و وابستگی به آن رسیده اند اصرار می ورزند و با تعصب و تصلب و جزم اندیشی و تنگ نظری های خود مانع بروز افکار آزاد و بلند می شوند و از این بدتر و خطرناک تر این که با هر انسان آزاداندیش و فرزانه عناد و دشمنی می ورزند و در اوج هتاکی و پرده دری و برخوردهای ضداخلاقی با دیدگاه ها و نظرات جدید آنان مخالفت می کنند و چوب تکفیر بر آنها می زنند!