جایگاه رفیع و نقش حیاتی وحدت و همبستگی روحانیت

محتوای غنی تنوع موضوع وسعت نگرش ها طرح محورهای مهم و بنیادی در دشمن شناسی خارجی و داخلی جریان شناسی فکری و سیاسی رهیافت ها و راهبردها در مدیریت و تدبیر و اداره و شیوه های کاربردی در مقابله با ترفندها و توطئه ها از مشخصه های بارز این پیام راهگشا به شمار می رود.
تدقیق و تعمیق در این پیام مهم و تاریخی باید با دو رویکرد تحقق پذیرد. رویکرد اول تبیین و تحلیل همه جانبه پیام و از ابتدا تا انتها و با نگرش جامع و تشریح همه موضوعات و ابعاد و جنبه های گوناگون آن با نتیجه گیری های لازم رویکرد دوم بررسی و تحلیل گزینشی و مقطعی بنابر ضرورت های به وجود آمده و متناسب با نیاز و حوادث و رخدادها و دردها و مشکلات موجود.
در رویکرد اول تحقیق و تحلیلی گسترده و ممتد در همه موضوعات صورت می گیرد و در رویکرد دوم تدقیق و تشریح سریع و محدود به یک موضوع خواهد بود.
تردیدی وجود ندارد که هر دو رویکرد به این پیام تاریخی ضروری می باشد و هر کدام از آن ها در جای خود لازم است و دارای آثار ارزشمند. در این فرصت با رویکرد دوم به پیام امام به روحانیت موضوع «ضرورت اتحاد و همبستگی و اجتناب از افتراق و ناپیوستگی در حوزه های علمیه» را به تحلیل می گذاریم.
حضرت امام خمینی در بخشی از پیام تاریخی خویش به علما و روحانیون در سراسر کشور چنین می فرماید:
«... اولین وظیفه شرعی و الهی آن است که اتحاد و یکپارچگی طلاب و روحانیت انقلابی حفظ شود وگرنه شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هایل.
امروز هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه ها و برداشت ها و حتی ضعف مدیریت ها دلیل به هم خوردن الفت و وحدت طلاب و علمای متعهد گردد. ممکن است هرکس در فضای ذهن و ایده های خود نسبت به عملکردها و مدیریت ها و سلیقه های دیگران و مسئولین انتقادی داشته باشد ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرت ها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است به طرف مسائل فرعی منحرف کند.» (1 )

1 ـ حضرت امام خمینی اتحاد و یکپارچگی علما و روحانیون متعهد و انقلابی را «اولین وظیفه شرعی و الهی» اعلام می نماید و این خود نشان می دهد که وحدت در حوزه ها و در میان علمای دین از چه جایگاه و اهمیتی برخوردار می باشد و همه باید به اوج عظمت این «اصل» و «ارزش» و «فضیلت» واقف گردند و به این واقعیت توجه عمیق مبذول دارند که تا این وظیفه شرعی و الهی به نحو مطلوب و کامل به مرحله عمل درنیاید سایر وظایف دینی نه تنها تحقق نمی یابند که در معرض خطر و تهدید جدی قرار می گیرند. با این وصف باید «وحدت» را آبشخور زلالی دانست که همگان از آن سیراب می شوند. و نیز باید اتحاد و یکپارچگی را شاهراهی دانست که همه از آن عبور می کنند و به مقصد می رسند. با توجه به این رهنمود امام خمینی طلاب و روحانیون متعهد باید اتحاد و همبستگی را اولین وظیفه شرعی و الهی خود تلقی کنند و بر مبنای آن هم از جنبه فکری و هم از جنبه عملی در مساعد و مناسب سازی زمینه های همدلی و صمیمیت تلاش و فعالیت بیشتر مبذول دارند. برای تحقق این هدف مقدس باید افراد و گروه هایی که سعی دارند وحدت و یکپارچگی طلاب و روحانیون را خدشه دار کنند شناسایی و طرد گردند.
این عناصر ناباب تا آنجا در فعالیت های مخرب خویش توفیق حاصل می کنند که ظاهر خود را به تقدس می آرایند و با ریختن اشک تمساح و اظهار دلسوزی نسبت به اسلام و روحانیت در محفل برخی از روحانیون و علمای سرشناس رخنه می کنند و با انتقال اخبار کذب در تحریک و تحرک آنان علیه چهره های شاخص و فداکار روحانیت می کوشند و بسیاری از فتنه های اجتماعی و سیاسی را پایه ریزی می کنند!

2 ـ حضرت امام خمینی به صراحت اعلام می نمایند هیچ دلیل شرعی و عقلی وجود ندارد که اختلاف سلیقه ها و برداشت ها عاملی برای به هم خوردن الفت و وحدت بین علمای اسلام گردد.
مفهوم این رهنمود ژرف این است که اختلاف سلیقه و اختلاف برداشت امری طبیعی و متداول می باشد و نه تنها مذموم و نکوهیده نیست که ممدوح و پسندیده است. زیرا آثار ارزشمند بسیاری بر آن مترتب می باشد و رشد علمی و باروری اندیشه ها و پیشرفت علوم و فنون و بالندگی حوزه های علمیه مرهون اختلاف سلیقه ها و برداشت ها می باشد. آیا جز این است که همین برداشت های متفاوت و مختلف ـ که همه بر مبنای اصول اسلام و تعالیم و احکام و قوانین و شیوه های راهبردی در مدیریت های کلان سیاسی و حکومتی استوار است ـ موجب تضارب آرا و اندیشه ها می شود و این مواجهه و تضارب افکار موجب نمایانده شدن اندیشه و فکر و نظر برتر و صحیح تر می شود و در کنار آن نقاط ضعف و کاستی نظرات و دیدگاه های مختلف در امور فرهنگی و اقتصادی و اجتماعی و سیاسی شناسایی می گردد
و مگر نه این است که اختلاف نظر و برداشت همواره از گذشته تا حال بین فقهای اسلام وجود داشته و دارد و هیچ گاه آنان را از هم منفک و متفرق نساخته و در مقابل یکدیگر قرار نداده است و همیشه رشد و پویایی به ارمغان آورده است.
حضرت امام خمینی تصریح دارند که: «کتاب های فقهای بزرگوار اسلام پر است از اختلاف نظرها و سلیقه ها و برداشت ها در زمینه های مختلف نظامی فرهنگی و سیاسی و اقتصادی و عبادی تا آنجا که در مسائلی که ادعای اجماع شده است قول و یا اقوال مخالف وجود دارد و حتی در مسائل اجماعی هم ممکن است قول خلاف پیدا شود.» (2 )
حضرت امام پس از تصریح به وجود اختلاف نظر و دیدگاه بین فقهای اسلام به موضوع مهم «مفتوح بودن باب اجتهاد در حکومت اسلامی» می پردازند و بسیار روشن و بدون ابهام اعلام می نمایند:
«در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می کند که نظرات اجتهادی ـ فقهی در زمینه های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد ولی مهم شناخت درست حکومت و جامعه است که براساس آن نظام اسلامی بتواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند که وحدت رویه و عمل ضروری است.» (3 )
می بینیم که امام خمینی پس از تاکید بر ضرورت مفتوح بودن باب اجتهاد و ارائه نظرات مختلف در زمینه های گوناگون به این مهم نیز تصریح می نماید که حاصل و ثمره نهایی تضارب و اصطکاک افکار اجتهادی و فقهی باید به شناخت درست حکومت و جامعه و برنامه ریزی های ناشی از آن برای اصلاح امور مختلف مسلمانان باشد و در نهایت این اختلاف در اندیشه ها و سلیقه ها و برداشت ها باید به «وحدت رویه و عمل» منتهی گردد و از همین جاست که نظام سیاسی و حکومتی اسلام استقرار می یابد و احکام و قوانین متعالی آن به مرحله عمل درمی آید.

3 ـ حضرت امام خمینی تاکید وافر دارند که ضعف مدیریت ها ـ که این نیز طبیعی است و شرع و عقل نمی پذیرد که مدیریت کلان سیاسی و هرم زمامداری اسلامی همواره مطلق و به دور از کاستی باشد ـ نباید موجب از بین رفتن وحدت و الفت بین علما و روحانیون گردد و بدیهی است که در چنین مواردی در فضای ذهن افراد نسبت به عملکردهای چهره های شاخص نظام انتقادی هایی ظاهر می شود که مطرح کردن آنها ضروری و بدون اشکال است لکن باید لحن انتقادها و تعابیری که انتخاب می شود از ضوابط دینی و معیارهای ارزشی و اخلاقی اسلام تبعیت نماید.
حضرت امام خمینی انگشت روی یکی از مشکلات بزرگ امروز جامعه می گذارند و رنجی را که فرساینده روح و عامل بروز اختلافات و تنش های سیاسی می گردد و عمود خیمه های وحدت را متزلزل می سازد می نمایاند.
در داخل و خارج حوزه های علمیه همواره علمای راستین و متعهد و فرزانه با رعایت تمام ضوابط دینی و معیارهای اخلاق سیاسی زبان به انتقاد سازنده می گشایند و دیدگاه های اصلاحی و مشفقانه خود را مطرح می کنند لکن دشمنان وحدت روحانیت یعنی افراد و گروه های به ظاهر دلسوز اسلام و انقلاب داربست ها را می شکنند و پرده های حرمت را می درند و بدیهی ترین معیارهای اخلاقی و رفتاری را به زیرپا می نهند و به بهانه ضرورت انتقاد از عملکردها برای اصلاح ضعف ها و کاستی ها ناجوانمردانه ترین شیوه های ترور فکری شخصیت های روحانی و موثر در انقلاب و نظام اسلامی را به کار می گیرند و به نام دین بی دینی می کنند و به انگیزه اصلاح افساد می نمایند و با تهمت و دروغ و نیرنگ و نفاق ورزی وحدت و همبستگی روحانیت را نشانه می روند تا در کنار این همه تخریب و تزویر به مطامع و منافع حزبی و جناحی و سیاسی خود دست یازند!
این رنج و مصیبت وقتی شدت می یابد که این افراد و گروه ها فتنه گری و اختلاف افکنی و آشوب آفرینی های خود را به گستره جامعه اسلامی می کشانند و بسیاری از مردمی که از جریان های فکری و سیاسی و اهداف و مقاصدی که در پشت آنها پنهان است بی خبر می باشند به میدان می آورند و به تاخت و تاز علیه آبرو و حیثیت عناصر فکور و خدوم تحریک می نمایند.

4 ـ همیشه چنین بوده و هست و خواهد بود که اختلاف و تشتت و تفرق به نفع دشمنان و تحکیم سیطره آنها منجر شده است و جبهه خودی نه تنها در درون خود به ضعف و فتور رسیده و انرژی و امکانات خویش را از کف داده و داده های الهی را در مسیرهای انحرافی و تفرقه انگیز تلف نموده است بلکه در نهایت دشمنان خونخوار و عنود اسلام را بر سرنوشت جامعه و مردم مسلط ساخته و صحنه ها و عرصه ها را برای تاخت و تاز آنها بر فرهنگ و سیاست و حکومت مهیا نموده و به صورت پیدا و پنهان دست استعمار خارجی را از آستین اشرار داخلی بیرون آورده و به استقلال و اقتدار و اتحاد اسلامی ضربه زده است.
حضرت امام خمینی در بخشی از پیام خویش به روحانیت که از نظر گذشت هشدار می دهند که انتقادها به عملکرد شخصیت های روحانی شاخص نظام و حکومت اگرچه امری ممدوح و ضروری است لکن نباید لحن انتقادها و تعابیری که به کار می رود به گونه ای باشد که افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرت ها که همه مشکلات و نارسایی ها از آنان سرچشمه گرفته است به طرف مسائل فرعی منحرف کند.
اگر دیدگان خود را خوب بگشائیم و به همه سونظر گستریم و با ذهن و فکر جستجوگر و دشمن یاب به تحرکاتی که از جانب قدرت های استکباری در سطح منطقه برای متزلزل کردن ارکان اتحاد و اقتدار اسلامی صورت می گیرد بنگریم درخواهیم یافت که چگونه لحن و تعبیرهای انتقادات و اعتراضات موجب می شود که افکار جامعه از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرت ها به طرف مسائل فرعی منحرف شود و عوامل ایجاد کننده همه نابسامانی ها ـ که در سطح سرزمین های اسلامی به گونه ای عمل می کنند و در داخل ایران اسلامی به گونه ای دیگر ـ فراموش شوند و به جای این که دشمن شناسایی دقیق شود و حملات متوجه مواضع او گردد جبهه خودی مورد یورش واقع می گردد و گلوله های کینه و عناد به سوی اردوگاه حق شلیک می شود!
تردیدی وجود ندارد که یکی از سیاست های راهبردی دشمن که هرگز با مرور زمان کهنه و بی اثر نمی شود و همواره در همه اعصار به بهره برداری رسیده و نتایج بزرگی برای قدرت های استکباری به بار آورده و هم امروز نیز چنین آثاری در پی دارد سیاست شوم «تفرقه بینداز و حکومت کن» می باشد.
بدیهی است این سیاست به صورت نامرئی و پنهان و مرموز به بهره برداری می رسد و همیشه دشمنان خارجی که برنامه ریزان و عاملان اصلی اختلاف ها و تفرقه ها و جدایی ها می باشند پشت صحنه خیمه شب بازی های سیاسی قرار دارند و نخ های نازک و ناپیدای متصل به عروسک هایی که به گردش درمی آیند در دست آنها می باشد!
تصریحات حضرت امام خمینی مبنی بر این که قدرت های بزرگ قصد دارند شما را از هم جدا کنند و به همین دلیل بین شما اختلاف می اندازند (4 ) و پیروی از اختلاف اندازهای داخلی ـ که عوامل آگاه یا ناآگاه قدرت های استعماری هستند ـ موجب می شود که مملکت شما به دامان آمریکا بیفتد (5 ) هشدار و بیدار باشی درباره استمرار و تداوم سیاست شوم استعماری «تفرقه بینداز و حکومت کن» می باشد.
امروز همچون دیروز صحنه های خیمه شب بازی های سیاسی دشمنان برپا و فعال می باشد و اهل جهل و جمود و تابعان تعصب ها و تصلب ها و معاندان نوآوری ها و آزاداندیشی ها و هتک کنندگان حرمت ها و منزلت ها همان عروسک های به بازی گرفته شده ای می باشند که نخ های ناپیدا و نامرئی بسته شده به ذهن و روح و فکرشان در دست دشمنان بیدار و خونخواری است که از همه فرصت ها برای گسستن شیرازه های وحدت و اتحاد روحانیت و مردم استفاده می کنند.
اگر حوزه ای علمیه به خود نیایند و به عالمان اندیشمند و متعهد و مبارز و انقلابی برای شدت بخشیدن به مجاهدت های وحدت زا و اقتدار آفرین آنان یاری نرسانند و با عوامل ایجاد کننده اختلاف و چند دستگی و تشنج ـ که جمود گرایان گریزان از مصالح عالیه اسلام و انقلاب و نظام اسلامی می باشند ـ تقابل صحیح و همه جانبه نکنند همان گونه که حضرت امام خمینی تصریح کردند «شب تاریک در پیش است و بیم موج و گردابی چنین هائل»
برای پاسداری و صیانت از وحدت و اتحاد موجود در بین روحانیت و حرکت و تلاش فزون تر به منظور دست یابی به مراتب بالاتری از همبستگی و اقتدار باید همواره از «تاریخ» درس بگیریم و از تکرار ضایعات و رنج ها و مرارت های ناشی از تحرک دشمنان خارجی و عوامل داخلی آنان جلوگیری کنیم و نگذاریم دست های پنهان استعمار توسط مزدوران جیره خوار خود آبشخور زلال وحدت را تیره و تار سازند و ماهی های مراد خود را صید نمایند.
تجربه های تلخ نهضت مشروطه در جلوی دیدگان ماست که چسان فقها و علمای راستین و درد آشنا که بنیان گذار این نهضت بودند و مردم را به میدان آوردند و علیه استعمار خارجی و استبداد داخلی به جنبش و مبارزه ترغیب کردند توسط قدرت های استکباری و عواملشان که از وحدت و همبستگی روحانیت به وحشت و هراس افتاده و پیوند مقدس مردم با حوزه های علمیه و علمای استعمار ستیز را مانع تحقق مطامع و منافع نامشروع و ضدانسانی خود می دانستند با دسیسه های گوناگون از صحنه خارج شدند و دشمنان اسلام «مشروطه مشروعه» را تبدیل به «مشروطه غربی و انگلیسی» کردند و سایه شوم و سیاه استعمار و استبداد را بر سر این ملت بیشتر از پیش گستردند!
این سخنان بیدارکننده و آگاهی بخش امام خمینی را از یاد نبریم که فرمودند:
همه دیدید و نسل آتیه خواهد شنید که دست سیاست بازان پیرو شرق و غرب روحانیون را که اساس مشروطیت را با زحمات و رنجها بنیان گذاشتند از صحنه خارج کردند. (6 )
ما باید از تاریخ عبرت بگیریم... در زمان مشروطه آنهایی که می خواستند ایران را نگذارند به یک سامانی برسد... بین افراد دستجات احزاب اختلاف انداختند... این اختلاف موجب شد که نتوانست مشروطه آن طوری که علمای اسلام می خواستند تحقق پیدا بکند. بعد هم این اختلافات موجب شد که یک دسته از آن غرب زده ها بریزند و به اسم مشروطه بگیرند مقامات را و استبداد را به صورت مشروطه بر این ملت تحمیل کنند و دیدید که چه شد. (7 )
اکنون نسل ما با پشتوانه ای از تجربه های تاریخی می تواند به وضوح دریابد که وحدت و اتحاد «روحانیت» ـ که مرکز ثقل همه آگاهی ها و تحول ها و تحرک ها می باشد و اساس و بنیان انقلاب شکوهمند اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را تثبیت و پابرجا نموده است ـ از چه جایگاه رفیع و نقش حیاتی و ارزنده ای برخوردار می باشد.
این وحدت مقدس باید با بیداری و هوشیاری روحانیت صیانت و پاسداری شود تا تجربه های تلخ تاریخ تکرار نگردد و استعمار خارجی از بازگشت مجدد به ایران ناامید شود و اسلام ناب محمدی (ص ) با استقرار همه جانبه خود در این سرزمین الهی راه حضور و نقش آفرینی مخرب اسلام غربی و آمریکایی و عوامل پیدا و پنهان آن یعنی جریان های فکری و سیاسی غرب گرا را ـ که اذناب نهضت مشروطه انگلیسی می باشند ـ مسدود نماید.

پاورقی:
1 ـ پیام تاریخی امام خمینی به روحانیت سوم اسفند 1367 صحیفه امام ج 21 ص 282
2 ـ پیام امام خمینی خطاب به جریان های فکری و سیاسی وفادار به اسلام و انقلاب و نظام 1367 8 10 صحیفه امام ج 21 ص 176
3 ـ همان مدرک ص 177
4 ـ کلمات قصار پندها و حکمت های امام خمینی موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 110
5 ـ همان مدرک
6 ـ تاریخ معاصر ایران از دیدگاه امام خمینی (تبییان دفتر بیستم ) موسسه تنظیم و نشر آثار امام ص 68
7 ـ همان مدرک ص 64