چهره ی انقلاب از پس نبردهای سهمگین به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلام
اداری مملکت،در صحنه عمل به تیپ بوروکراتیک متأثر از فرهنگ غرب که نام مسلمان بودن را با خود به یدک میکشیدند امکان فعالیت بیشتر میداد.به همین خاطر بلافاصله پس از پیروزی،نظام اداری،سیاسی،لشکری کشور به تسخیر مذهبیهای به اصطلاح کاردان!درمیآید.نیروهای پرجوش و جوان انقلاب با درک عدم توانائی دولت برای حرکتهای انقلابی،مستقل از آن به ایجاد نهادهای انقلابی مبادرت میورزند.و با اتکاء به رهبران انقلابی جامعه که در شورای انقلاب متشکل شده بودند عمل میکنند. اولین اختلاف بین نیروهای انقلابی و دولت موقت بر سر وجود و چگونه عمل کردن نهادها بروز میکند.طبعا این اختلاف از سطوح پائین اجتماع به ردههای بالای رهبری کشیده میشود.افراد شورای انقلاب که با نظر امام انتخاب شده بودند و خطر اصیل اسلامی را تعقیب میکردند خواستار حرکتهای انقلابی سریع برای جایگزین کردن ارزشهای اسلامی به جای ارزشهای باطل گذشته بودند و نهادهای انقلابی تازه شکل گرفته نیز،که برای تحقق این امر تلاش میکردند مورد حمایت شورای انقلاب واقع شدند.
اما دولت موقت که مجموعهای از نیروهای روشنفکر و ملیگرا و لیبرالی که خود را با انقلاب بالا کشیده و اکنون بر نظام اداری کشور مسلط شده بودند نمیتوانست این روند را بپذیرد بلکه به مقابله با آن میپرداخت.و با تمسک به اینکه بایستی تا برقرای نظم و رفراندوم و انتخابات براساس قانون اساسی گذشته عمل بکند به احیاء روابط گذشته پرداخته،با حرکتهای خودجوش انقلاب، ناسازگاری میکرد.دولت مزبور حتی در درون خود نیز از یکدستی همسانی برخوردار نبود.تیپهای مذهی لیبرال و سوسیال دمکراتهای جبهه ملی و لیبرالهای غیرمذهبی و...هریک بخشی از پستهای دولتی را اشغال کرده بودند.جناح ملیگراهای غیرمذهبی پستهای کلیدید چون«وزارت خارجه»، «وزارت کار»،«بانک مرکزی»و...را در اختیار داشتند.
قاموس » شماره 2 (صفحه 251)
________________________________________
دولت موقت در دوران حیات خود غیر از خروج ایران از «پیمان سنتو»و قطع ارتباط با«اسرائیل»که رهآورد طبیعی انقلاب بشمار میرفت،در سطح خارجی حرکت دیگری انجام نداده و حتی حاضر به قطع ارتباط با مصر نیز نبود.در زمینه داخلی احیاء روابط گذشته با سرعت انجام میگرفت.ساواکیهای سرکوب شده به قدری امنیت پیدا کردند که در مقابل ساختمان نخستوزیری تظاهرات اعتراضی برپا نمودند«مقدم»آخرین رئیس ساواک،از طرف دولت موقت به مسئولیت رکن دو ارتش منسوب گشت.محور اصلی حرکت دولت موقت را تلاش برای کاستن از وجهه مذهبی انقلاب تشکیل میداد که به مقاومت در مقابل جریانی که سعی داشت تمام روابط را بر اساسی«سنت و قرآن»انجام دهد پرداخته بود.و نهایت آرزوی خود را برقراری نظام دمکراتیک متأثر از ارزشهای غربی قرار داده بود.
گفته شد که دو جریان برای رهبری انقلاب و راهاندازی اداره جامعه فعالیت داشتند که یکی از آنان خواستار اسلامی کردن جامه و دیگری علاقهمند به حفظ وضع موجود بود.اما ضرورت حفظ انقلاب و ثبات جامعه باعث میگشت رهبران اصیل انقلاب از طرح این اختلاف در بیرون خودداری ورزند.اما اینجا نیز امام خطوط را روشن ساخته اعلام میکند:اگر دولت انقلابی عمل نکند به تهران آمده با آآنان انقلابی عمل میکنم.
ولی آیا تنها مشکل انقلاب همین است؟نه.بلکه طیف وسیعی از ضد انقلاب با نام های مختلف در مقابل انقلاب صفآرائی کرده بودند.
گروهها در معارضه با انقلاب
نقش اصلی مقاومت در مقابل انقلاب اسلامی را گروههای چپ بعهده داشتند.نیروهای راست که با ساقط شدن نظام شاهنشاهی تضعیف شده بودند چیزی در توان نداشته و از وجهه اجتماعی نیز برخوردار نبودند.هرچند که تعدادی از آنان زیر سایه
قاموس » شماره 2 (صفحه 252)
________________________________________
دولت موقت انجام وظیفه میکردند.اما گروههای چپ دستنخورده باقی مانده و از وضعیت آشفته بعد از پیروزی انقلاب به نفع خود(از نظر سازماندهی،تهیه سلاح و...)استفاده کرده بودند.
هر دو جریان فوق به مقابله با انقلاب پرداختند نیروهای ملیگرا و سلطنتطلب و...که امکان عرض اندام نداشتند چشم امید خود را به نظام اداری و لشکری باقی مانده از گذشته دوخته بودند.اما گروههای چپ اقدام به مقابله نظامی با انقلاب کردند.
سیر حرکت این دو جریان یکی بصورت توطئه کودتاهای پیدرپی در درون ارتش به نمایندگی از ضد انقلاب راست بود که شکل میگرفت و ایجاد درگیریهای داخلی،منطقهای که به نمایندگی از جناح ضد انقلاب چپ انجام میشود.
ضد انقلاب چپ وضعیت ایران بعد از انقلاب را همانند وضعیت روسیه پس از سقوط تزار ارزیابی مینمودند که نظام شاهنشاهی ساقط شده و بجای آن نظام دمکراتیک استقرار یافته است.پس همچنانکه لنین و...انقلاب دمکراتیک روسیه را به انقلاب سوسیالیستی تبدیل کردند و در مدتی چند ماهه دولت موقت را ساقط نمودند،چپهای ایران نیز میتوانند با ایجاد مقاومت و گسترش درگیری مسلحانه،از درون انقلاب دمکراتیک به اقلاب سوسیالیستی راه یابند.
با چنین تحلیل و ارزیابی بود که بخشهائی از میهن اسلامیمان مورد تاخت و تاز مسلحانه ضد انقلاب واقع شد.و کردستان گنبد و خوزستان برای شروع مورد آزمایش قرار گرفت.رهبری اصلی این طیف را چریکهای فدائی خلق با موافقت ضمنی منافقین و دیگر گروهها به عهده داشتند.
اما عدهای دیگر از چپها درحالیکه چشم امید به آن حرکت دوخته بودند بعلت سابقه بد گذشته و نداشتن پایگاه اجتماعی شیوه دیگری را تجربه میکردند.یعنی بظاهر همگام شدن با انقلاب و رخنه به درون دستگاه رهبری و سوق دادن مرحلهای انقلاب به سوی
قاموس » شماره 2 (صفحه 253)
________________________________________
سوسیالیسم(راه رشد غیرسرمایهداری)اما این جریان نمیتوانست از بروز تناقض بین حرف و عملهای مختلف خود جلوگیری بعمل آورد.زیرا از یکطرف حرکتهای براندازی گروههای دیگر را تأئید میکرد-البته با ترفند انتقادی-و از طرف دیگر خود را مقید به دفاع از انقلاب نشان میداد.این تناقض باعث کریهتر گشتن چهره آن در اذهان تودههای مسلمان میگشت.نمایندگی این جریان را حزب خائن توده بعهده داشت.
عدهای دیگر از چپها با همین شیوه وی در ضدیت با حزب توده عمل میکردند.رهبری این جریان را«حزب رنجبران»سردسته مائوئیستها عهدهدار بود.
این جریان بیش از جریان اولی تلاش برای رخنه در رهبری انقلاب و همسو نشان دادن سیر انقلاب با خود داشت.تفاوت عمده عمل این دو جریان در این بود که مائویستها به جناح لیبرال درون رهبری انقلاب نزدیک شده و طرح فعال کردن آنان را وجه همت خود قرار داده بودند.لیبرالها نیز بنابه ماهیت خود از عمل آنان استقبال کرده به رشد آنان کمک میکردند.اما جریان اولی که در ضدیت با لیبرالیزم-البته بعلت وابسته بودنش به روسیه و خصلت ضد روسی لیبرالها-قرار داشت.سعنی مینمود خود را به روحانیت نزدیک کرده،تضاد روحانیت با لیبرالیزم را شدت بخشد.تا با حذف لیبرالیزم یک گام به سوی انقلاب سوسیالیستی نزدیکی شوند.ولی در این عمل یار بخت آنان نشد.
چراکه روحانین درحالیکه باعمل خود چهره وابسته لیبرالیسم را افشاء میکرد.ماهیت پوسیده و خائنانه این جریان را نیز افشاء و طرد مینمود.
بخش دیگری نیز بودند که همیشه بین این سه گرایش نوسان داشتند هرچند که از نظر علمی تاکتیک براندازی مستقیم را اتخاذ کرده بودند.اما نتوانستند جبهه متحدی با دیگر چپها ایجاد کنند.
اما منافقین و نیروهای التقاطی شیوه عملشان با تمام گروهها
قاموس » شماره 2 (صفحه 254)
________________________________________
فرق میکرد.هدف اولیه منافقین،جذب نیروهای جوان طرفدار گرایشهای دیگر بود.تاکتیک آنان در مقطع اولیه تأید انقلاب، تأئید گروههای چپ و تأئید گروههای ملیگرا با ترفند انتقادی بود. لیکن پس از عضوگیری از درون جامعه اسلامی شیوه خود را عوض میکند و با ایجاد تضادهای ساختگی در جامعه و اتخاذ موضع ارشادی و سوق دادن نتیجه تضادها به آنکه خود گفته بودند به مجموع هواداران خود میافزود.اما حفظ نیروهای جذب شده به مشغولیتهای بزرگتری نیاز داشت.این بود که منافقین هدف اصلی خود را بروز میدهند.
منافقین براساس تحلیل طبقاتی،حاکمیت انقلاب را به دو طبقه متضاد جدا میکردند.دولت موقت با ماهیت؛بورژوا دمکراتیک»و شورای انقلاب(روحانیت)با ماهیت خرده بورژوازی سنتی-واپسگرا که منافقین به ایجاد تضاد و یا شدت بخشیدن به تضاد این دو نیرو و بهرهبرداری از نتیجه آن چشم دوخته بودند.آنان در پس تشدید این تضاد منافعی برای خود متصور بودند منجمله آنکه:اگر در این مبارزه روحانیت حذف شود با وجود جو انقلابی و ضد آمریکائی و ضد استثماری جامعه،بورژوازی قدرت مقاومت نداشته،سریعا جای خود را به منافقین به عنوان قدرمندترین نیروی انقلابی!خواهد سپرد.حتی اگر چنین امکانی عملی نشود.شانس سهیم شدن در حاکمیت با بورژوازی و حذف مرحلهای آن در آینده تضمین شده محسوب میشد.
اما اگر بورژوازی حذف میشد و حاکمیت بتمام دست روحانیت میافتاد چه میشد؟واب کاملا آماده بود:چون عمر تاریخی خرده بورژوازی بخصوص از نوع سنتی واپسگراش تمام شده است همچنین با توجه به اینکه بافت جامعه ایران و بخصوص دینامیسم اقتصادی آن امپریالیستی و وابسته به امپریالیسم است. اداره چنین جامعهای پیچیدگی متناسب با مرحله کنونی تاریخ را میطلبد که خرده بورژوازی سنتی محصور در روابط مبادلهای ساده توان اداره آنرا نخواهد داشت و در مدت کوتاهی جامعه ایران به
قاموس » شماره 2 (صفحه 255)
________________________________________
بحران اقتصادی سیاسی دچار میشود که روحانیت خود بخود از قدرت به کنار میرود.یا با ندانمکاریهای خود جامه را به مرحله انفجار میرسانند.آنگاه منافقین کار را بدست میگیرند.
نیروهای سلطنت نیز که امکان عمل آشکار نداشتند چند توطئه براندازیشان ناکام میماند.اما پس از مدتی ابتکار عمل از دست چپها به دست نیروهای راست میافتد.آنان از پس چهره یک روحانینمای معروف به مبارزه با انقلاب اقدام میکند.و از دو حربه ملیت و مذهب یعنی دو چیزی که در کردستان موفق شده بود استفاده جسته غائله تبریز را شروع مینند.جریان«خلق مسلمان» به محوریت حرکتهای ضد انقلاب کشیده میشود و از همینجا فضای تنفسی برای ضد انقلاب راست ایجاد میگردد.هدف اصلی این جریان باز داشتن جامعه از اسلامی شدن و مبارزه با انقلاب تحت پوشش مذهب بود.تا بتوان به آن وسیله رهبری امام را از بین برده مسیر انقلاب را عوض کنند.روند انقلاب در آذربایجان مختل میشود میرود که به نقاط دیگر سرایت کند.
تصویر کلی جامعه ایران در آنزمان
وضعیت داخلی انقلاب بیثبات جلوه میکند.لیبرالیسم حاکم بر دولت که سودای ایجاد جامعه دمکراتیک را در سر میپروراند راه ارتباط با آمریکا را آزمایش میکند.سلطنتطلبان هم بعد از ماهها یأس و ناامیدی با پیدا کردن یک محور روحانی جان دوباره میگیرند.نیروهای چپ بر شدت توطئههای خود میافزایند.حاکمیت انقلاب بر کردستان از بین میرود. آذربایجان غربی و شرقی نیز چیزی نمانده است تا به حلقه امید آمریکا(کردستان)متبصل شود.خوزستان دستخوش ناآرامیها پیدرپی و سیستان و بلوچستان در معرض تحریک و طرح مسئله ملیت و مذهب قرار گرفته بود.در مرکز،خیابانها و امکانات تبلیغاتی به تسخیر ضد انقلاب درآمده بود.اما سر سلسله جنبان این همه کیست؟
قاموس » شماره 2 (صفحه 256)
________________________________________
تسخیر سفارت آمریکا توطئههای ضد انقلاب را برملا میکند.
با تسخیر سفارت آمریکا(لانه جاسوسی)توسط«دانشجویان مسلمان پیرو خط امام»ستاد کل فرماندهی ضد انقلاب بدست نیروهای انقلاب میافتد.دولت لیبرال که چون موریانه انقلاب را از درون میخورد ساقط میشود.با افشای اسناد توطئه آمریکا،خط حرکتی امپریالیزم آشکار میشود.پس از آن نیروهای انقلاب با آگاهی بیشتر ضد انقلاب را مورد هجوم قرار میدهند.ضد انقلاب راست مورد هجوم همهجانبه قرار میگیرد و با افشا شدن طرحهای آمریکا امکان هیچ نوع عملی برای آنان باقی نماند.هرچند که غائله«خلق مسلمان»چند ماهی شدت و ادامه پیدا میکند اما یک آشوب بدون فرماندهی است که راه بجائی نمیبرد.
ضد انقلاب چپ،افشاء میشود و اوج گرفتن مبارزات ضد امپریالیستی به رهبری امام خمینی و نیروهای خط امام فضای دلخواه گروهگهای چپ را که داعی رهبری مبارزات ضد امپریالیستی را سر داده بودند از بین میبرد.
عمیقترین مبارزه ضد امپریالیستی با رهبری امام و امت مسلمان ادامه پیدا میکند.گروههای چپ بتمامی خود را خلع سلاح شده احساس میکنند.امپریالیزم آمریکا ناوگان جنگی خود را عازم منطقه میکند کشرهای غرب دارائیهای ایران را بلوکه کرده مقررات تحریم اقتصادی بکار میبندند.
گروهکها که تاکنون حاکمیت را در خط آمریکا تحلیل میکردند سرگردان میشوند چند مدتی مبهوت و بیوضع میمانند.پس از آن تعداد محدودی پس از چند مدت اعلام حمایت کرده عدهای دیگر آنرا تصفیه حساب جناح ارتجاعی حاکمیت با جناح لیبرال آن تحلیل میکنند.خطها بارزتر میشود. تأثیر سریع اشغال لانه جاسوسی بر منطقه امپریالیزم را وحشتزده میسازد.گروههای داخلی را نیز که هرگونه مستمسکی از آنان
قاموس » شماره 2 (صفحه 257)
________________________________________
گرفته شده است در امر مبارزه با انقلاب مصمتر میکند.
از همین نقطه خط وحدت لیبرالیسم با چپ سرگردان بصورت علنی آشکار میشود و شعار چپهای تندرو از«مرگ ببر امپریالیزم»و مبارزه علیه لیبرالیزم به عنوان جای پای آمریکا به شعار «مرگ بر ارتجاع»به مفهوم حاکمیت خط امام تبدیل میشود. منافقین نیز که از این خوان نصیبی نبردهاند بلکه متحدان خود را در دولت از دست دادهاند ضدیت خود را با حاکمیت خط امام شدت میبخشند و مرگ بر ارتجاع را شعار محوری خود اعلام میکنند.
ضد انقلاب تا حدودی خلع سلاح میشود ابتکار عمل بدست نیروهای خط امام میافتد هرچند که غائله کردستان پایان نیافته است اما توطئه ضد انقلاب افشاع شده است.
ثبات انقلاب و آخرین برگ داخلی آمریکا
در سایه جو اینجا شده نهادهای کشوری با موفقیت شکل میگیرد انتخابات ریاست جمهوری برگزار میشود در مدتی کوتاه رزمندگان اسلام در کردستان موفقیتهای چشمگیری بدست میآورند.جو سیاسی جامعه همچنان در دست نیروهای انقلاب است.اما لیبرالیسم پرده بر چهره کشیده به عنوان آخرین ذخیره امپریالیسم که به بالاترین مقام اجرائی انقلاب نفوذ کرده است آخرین شانس ضد انقلاب را آزمایش میکند.بنی صدر و همپالگیهایش که تاکنون خود را با انقلاب بالا کشیده و از ضربات مردم در امان ماندهاند آهنگ ناسازگاری میزنند.اولین شیوه حرکتی جریان بنی صدر مبتنی بود بر جوسازی و تحت تأثیر قرار دادن مردم و استفاده از جو ایجاد شده به نفع خود.آنان سعی داشتند با هرچه بیشتر آشفته نشان دادن اوضاع جامعه خود را تنها منجی که میتواند ایران را از ورطه سقوط رهائی بخشد معرفی کنند. جوسازیها هرچند که چند صباحی مردم را سرگردان میکند اما در تصمیمگیری رهبران جامعه بیتأثیر میماند.ازهمینرو بیصلاحیت نشان دادن نهادهای انقلابی و قانونگذاری و اجرائی،
قاموس » شماره 2 (صفحه 258)
________________________________________
مرله بعدی حرکت آنانرا تشکیل میدهد.در این خصوص، فعالیت اصلی بر محور تأئید افکارعمومی از ریاست جمهوری و ضدیت نهادهای انقلابی،قانونگذاری و...با رئیس جمهوری انجام میگیرد تا مردم به مخالفت با آنان اقدام ورزند و به اصطلاح امام نیز با توجه به جو جامعه جانب آنرا بگیرد.
اما نیروهای خط امام اینبار سریعتر از دفعات پیش عمل کرده موضع ابتکار خویش را حفظ میکنند.کابینه«شهید رجائی»به عنوان سمبل مقاومت خط امام به بنی صدر تحمیل میشود.اتحاد چپ و راست که از مدتی پیش بصورت عملی آغاز شده بود در صحنه مبارزه سیاسی علنیتر میگردد.و هریک بصورتی به هرج و مرج اجتماعی دامن میزنند.اما کار چندانی از پیش نمیبرند- البته در این مقطع چونکه نیروها درگیر مبارزه سیاسی بودند کارهای اجرائی و اساسی به کندی صورت گرفته انرژیها صرف توجه به یکدیگر میگردد-ترور شخصیت وزیر سوال بردن صلاحیت شخصیتهای انقلابی-سیاسی مورد تأئید امام جهت محروم کردن جامعه از رهبری آگاه و به تعبیری از بازوان اجرائی امام و برای ناتوان کردن نهادها و...در مقابله با بنی صدر در وسعتی گسترده صورت میگیرد شریفترین افراد جامعه مورد شنیعترین اتهامات واقع میشوند.اما نمیتوانند نتیجه دلخواه را بدست آورند.لیکن کشمکشها بین انقلاب و ضد انقلاب همچنان ادامه پیدا میکند.
جنگ تحمیلی بمثابه هجوم نظامی آمریکا
انقلاب اسلامی در دو سال عمر خود با موفقیت پیش میرود. تلاشهای ضد انقلاب برای تجزیه بخشی از کشور و انجام کودتا عقیم مانده است کردستان دیگر خانه امن ضد انقلاب محسوب نمیشود.غائله خلق مسلمان پایان پذیرفته است تمام نهادهای مملکتی از قبیل مجلس شورای اسلامی،شورای عالی قضائی، شورای عالی دفاع،شورای نگهبان قانون اساسی،نهاد ریاست
قاموس » شماره 2 (صفحه 259)
________________________________________
جمهوری شکل گرفتهاند.دخالت نظامی آمریکا در طبس ناکام مانده است و مهمتر از همه دولت شهید رجائی ره عنوان حاکمیت انقلاب بر قوه مجریه که سد راه آخرین برگ داخلی آمریکا(بنی صدر)محسوب میشود،ضد انقلاب جهانی را به وحشت میاندازد تا آ•رین شانس خود را تجربه کنند.
کشور عراق که بخاطر برخورداریش از ارتش قوی و داشتن سابقه اختلاف مرزی با ایران برای این کار انتخاب میشود و میهن اسلامیمان را مورد تهاجم همهجانبه قرار میدهد.تا در مدت یک هفته ایران را اشغال نموده انقلاب را نابود سازد و در صورت عملی نشدن آن استان خوزستان را از ایران جدا کند.تمام کشورهای منطقه و قدرتهای خارجی در این امر باهم همکاری میکنند. ضعف وارده از انقلاب به ارتش و عدم دستیابی ایران به بازارهای خرید سلاح به علت وجود تحریم اقتصادی و حضور مهره وابستهای چون بنی صدر در رأس قدرت همچنین وجود ملیتهای تحریک شده در بخشهائی از ایران امیدهائی بودند که ضد انقلاب جهانی بر اساس آن عمل میکند.اما بسیج فوری مردم و استفاده از شیوههای مردمی غیرکلاسیک در جنگ و مهمتر از همه با یاری امدادهای غیبی هجوم سنگین و همهجانبه عراق مهار میشود.و روزبروز ابتکار عمل بدست رزمندگان اسلام میافتد.
بنی صدر سعی میکند از وجود جنگ به نفع ود بهرهبرداری کند و درحالیکه خواستار محدود کردن حضور تودهها در جنگ بوده و برای سوق دادن آن به نبرد کلاسیک تلاش میورزد از حضور خود در جبهههابرای حذف دشمنانش استفاده میکند و خط سازش را نیز دنبال میکند.بلندگوهای تبلیغاتی ضد انقلاب نقش وی را در جنگ بزرگ جلوه میدادند او نیز تمام همت خود را مصروف بر این کرده بود تا خود را قهرمان ملی ایران،که سرنوشت جنگ به وجود او بسته است معرفی کند و با امید به کارآئی آن تضاد خود را با انقلاب و امام آشکارتر میسازد.اما او نیز چون کف روی آب خیلی زود به همراه متحدانش از بین میرود و حاکمیت
قاموس » شماره 2 (صفحه 260)
________________________________________
بلا منازع خط امام بر جامعه و جنگ برقرار میشود و در فاضلهای اندکی پس از آن آزادسازی مناطق اشغالی از دست بعثی صهیونیستها شروع میشود.
تروریزم حربه ضد انقلاب برای برقراری تعادل
با درهم شکستن آخرین پایگاه آمریکا در داخل و فرار رهبران ضد انقلاب به خارج،ترور به عنوان آخرین حربه-اما آزمایش شده و ناکام مانده-مورد استفاده قرار میگیرد اولین هدف ضد انقلاب از ترور،تعادل بخشیدن به سرگیجه حاصله از ضربه انقلاب بخود بود تا وجود خود را زنده اعلام کند.تروریزم سه تاکتیک عملی را در دوران عمر یک و نیم ساله خود آزمایش کرد اما هر سه آن ناموفق ماند.اولین مرحله آن،ترور رهبران انقلاب(انفجار دفتر حزب، انفجار دفتر نخستوزیری،ترور ائمهء جمعه...)برای محروم کردن جامعه از بازوان پرتوان ولایت فقیه بود اما این عمل به تثبیت بیشتر انقلاب منجر گشت.دومین مرحله عمل آنان ترور«نیروهای اطلاعاتی»نظام جمهوری اسلامی بود که شکنجه و شهادت چند از برادران کمیته و سپاه نمایشی از آن جنایت فجیع بشمار میرفت که برای ضد انقلاب جز ننگ و نفرت سودی نداشت.اما مرحله سوم عملیات که ترور پایههای تودهای انقلاب(یعنی عوام حذب اللهی طرفدار انقلاب)بود بینتیجهتر از قبلیها باقی ماند.مگر میشود مردم مسلمان را به زور تفنگ و رعب و وحشت از صحنه خارج کرد؟هرچند که منافقین هر روز خونی ریختند و مادرانی را به عزا نشاندند اما نسل مسلمان بپا خواسته که با پیر جماران در میان خون شهیدان بیعت کرده است مصمم است در جهان کفرزده امروز طرحی نو براندازد و تاکنون در وظیفه خویش قصور نکرده است.
خال انقلاب اسلامی منزه از هرگونه ناپاکی و با حاکمیت مطلق خط امام تمام مشکلات داخلی را پشت سر گذاشته،میرود که جنگ تحمیلی را نیز به نفع مستضعفین پایان بخشد.
چنین باد انشاء الله
پایان مقاله