حضور زنان در نهضت پانزده خرداد
سخنرانى پر شور امام خمینى (ره) در مدرسه فیضیه در روز عاشورا مصادف با دوازدهم خرداد 1342 که به مناسبت چهلم شهداى فیضیه بود این نکته را بخوبى ثابت کرد که وى بخوبى دشمن اصلى ملت را شناخته و او را نشانه رفته است. مراسم عزادارى محرم آن سال به مناسبت بزرگداشت شهداى فیضیه حال و هواى خاصى پیدا کرد، در نوحههاى دستههاى عزادار این شعارها به گوش مىرسید.
هر روزش عاشورا فیضیه قتلگاه
واویلاه، واویلاه
واویلاه، واویلاه (1)
در راهپیمایى صبح تهران آن روز مردم تهران این شعارها را تکرار مىکردند. (2)
خمینى بت شکن، ملت طرفدار تو
مىرود، مىرود، دشمن خونخوار تو
خمینى، خمینى، خدا نگهدار تو
بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو
سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه
نهضت در بعدازظهر روز عاشورا با سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج خود رسید.
امام سخنان خود را اینگونه آغاز کرد
«الان عصر عاشورا است. گاهى که وقایع روز عاشورا را از نظر مىگذرانم این سؤال برایم پیش مىآید که اگر بنىامیه و دستگاه یزید بنمعاویه تنها با حسین (ع) سر جنگ داشتند آن رفتار وحشیانه و خلاف انسانى چه بود که در روز عاشورا نسبت به زنهاى بىپناه و اطفال بىگناه مرتکب شدند؟ زنان و کودکان چه تقصیر داشتند!؟ طفل شش ماهه حسین (ع) چه کرده بود؟ (گریه حضار) به نظر من آنها با اساس کار داشتند، بنىامیه و حکومت یزید با خاندان پیغمبر مخالف بودن...»
امام با اشاره به شهادت یکى از طلاب در حمله به مدرسه فیضیه نتیجهگیرى کرد که رژیم شاه «با اساس اسلام و روحانیت مخالف است» آنگاه خطر رژیم اسرائیل را گوشزد کرد و به رد سخنان شاه علیه روحانیت در سفرش به قم پرداخت و با اشاره به دستگیرى علما و وعاظ تهران اظهار داشت که سازمان امنیت از آنها خواسته است در سخنرانىهاى خود به سه موضوع نپردازند.
1- از شاه بدگویى نکنند.
2- به اسرائیل حمله نکنند.
3- نگویند که اسلام در خطر است.
در این سخنرانى امام رسماً شاه را به محاکمه کشید. (3) و همین باعث شد که رژیم به فکر دستگیرى ایشان بیفتد و در نیمه شب دوازده محرم 1383 برابر با پانزده خرداد 1342 ش. امام را دستگیر و به تهران بردند. روز آن مردم قم، تهران، شیراز، ورامین و مشهد در اعتراض به این دستگیرى به راهپیمایى پرداختند و گروه زیادى از مردم در تهران، ورامین و قم به شهادت رسیدند.
حضور زنان در اعتراض به دستگیرى امام
جمعیت معترض به دستگیرى امام خمینى در قم از اقشار مختلف بودند، و همه در صحن مسجد اعظم به دفاع از مرجع و رهبر خود پرداختند. مورخان انقلاب اسلامى تصریح کردهاند که براى اولین بار زنان در نهضت امام خمینى (ره) همراه مردان حاضر بودند و این خود نقطه عطفى در مبارزات ضد رژیم شاه بود.
مرحوم دوانى مىنویسد:
«براى نخستین بار در تاریخ نهضت روحانیت زنان با ایمان قم نیز در کنار مردان در حالى که بسیارى کودکان خردسال خود را در بغل داشتند به جمع تظاهرکنندگان خشمگین پیوستند صحن حضرت معصومه و میدان آستانه و اطراف حرم و خیابانها از وجود دهها هزار مرد و زن، پیر و جوان موج مىزد جمعیت مرد و زن به خیابانها ریختند تا با راهپیمایى خود به نفع آیتاللَّه خمینى شعار دهند و دستگاه جبار را به باد نفرین و لعنت بگیرند، تا بدین گونه سهم خود را در این حادثه بزرگ ادا کنند.» (4)
مورخ انقلاب اسلامى سیدحمید روحانى در این باره مىنویسد:
«نقش زنان غیور و مسلمان قم در جنبش و شورش ضد حاکم چشمگیرتر بود... بسیارى از این زنان فداکار و انقلابى، کودکان شیرخوارشان را همراه آورده بودند... ورود زنان به صف تظاهرکنندگان از جان گذشته، مردان را تکان داد و به خروش افکند.» (5)
همچنین یک شاهد عینى از حضور زنان در این نهضت چنین گزارش مىدهد: زنان پیشاپیش مردان هر یک خنجرى در کف گرفته و به آهنگ شعار مردان، خنجر را بالا مىبردند و منظرهاى با شکوه به وجود آورده بودند کم کم حوصله از ماندن در صحن سر رفت، اول زنها به تظاهرات خیابانى از صحن بیرون ریختند و سپس مردها. یک مرتبه گروهى پیراهن سیاه آمدند جلو مردم و افتادند به جان شیشهها و درهاى مغازههاى بسته. هنوز چند قدمى مردم از صحن دور نشده بودند که طنین مسلسل پلیس در هوا پیچید و به جاى اینکه به پیراهن سیاهها شلیک شود، به سینه زنان و مردان که فقط شعار مىدادند و راه مىرفتند آتش شد. (6)
گزارش ساواک و شهربانى از حضور زنان
حضور زنان چنان چشمگیر بوده است که شهربانى و ساواک در باره آن گزارش دادهاند. در گزارش ساواک قم در ساعت 9 صبح 15 خرداد چنین آمده است:
«جمعیت هنوز در صحن باقى است زنان در مسجد اعظم به نفع خمینى اجتماع نمودهاند روحانیون طراز اول در منزل حاج سید احمد زنجانى مجتهد جلسه مشورتى دارند.» (7)
در گزارش شهربانى به تاریخ 27/3/42 که در باره وقایع 15 خرداد تنظیم شده نیر چنین آمده است.
«زنها را هم به دنبال آنها (مردان) حرکت مىدادند و تعدادى قمه و قداره زیر چادرهاى زنها و تعدادى هم در یک کیسه شکرى ریخته... بین افراد خود تقسیم وارد صحن مىشوند...» (8)
این دو گزارش حکایت از حضور فعال و تأثیرگذار زنان در قیام 15 خرداد براى دفاع از اسلام و مرجعیت تشیع دارد.
شهادت زنان در نهضت 15 خرداد
در وقایع 15 خرداد زنان جزو اولین کسانى بودند که در صف شهداى دفاع از اسلام قرار گرفتند.
«شیر زنان شهر قم که در صف مقدم تظاهرکنندگان حرکت مىکردند قبل از دیگران هدف گلوله واقع شدند... مزدوران شاه به قتل عام تودهها دست زدند، به خرد و کلان، پیر و جوان، زن و مرد رحم نکردند.» (9)
یک گزارشگر حاضر در صحنه حوادث روز 15 خرداد چنین مىنویسد:
«مردم اول ریختند منزل سایر علما و بعد از آن به حضرت معصومه و هر کس (که مطلع شد امام دستگیر شده) آمد... در اولین قدم دو زن و یک مرد روزنامه فروش به نام سیدحسین در خون غلطیدند و بعد چون کشتهها پشته شد شماره کشتهها و شناختن آنها ممکن نشد.» (10)
در اعلامیه نهضت آزادى که به مناسبت چهلمین روز واقعه 15 خرداد نگاشته شده به حضور زنان و شهادت آنان در این حرکت اشاره شده و چنین آمده است.
«اکنون چهل روز از شهادت عزیزان ما مىگذرد خانوادههاى بىشمارى از کشتار نانآوران و نور چشمان خود داغدار و عزادارند. چه بسا افرادى که به وسیله دستگاه سیاه دیکتاتور زنده زنده به گور شدند. چقدر زنان و اطفال بىگناه از بین رفتند، چه سینههایى که هدف گلوله قرار گرفت.» (11)
نقش زنان در پناه دادن به اعتراضکنندگان
در هنگامى که کشتار مردم قم آغاز شد گروهى در برابر تیر و گلولهها مانند برگهاى زرد پاییزى به زمین مىریختند
و به شهادت مىرسیدند و به ناچار به کوچهها پناه مىبردند و در آنجا نیز مورد حمله قرار مىگرفتند یک شاهد عینى مشاهدات خود را چنین گزارش مىدهد.
«راه گریز از هر سو به روى ما بسته بود به ناچار به کوچه بنبست نمازى پناه بردیم ولى جلادان در آنجا نیز دست از سر ما بر نداشتند و ما را به مسلسل بستند مرگ را در چند قدمى خود مىدیدیم که ناگهان درب خانهاى باز شد زنى آشفته و اشکریزان ما را به داخل خانه فرا خواند. فقط 12 نفر از ما با ورود به آن خانه از چنگال جلادان نجات یافتیم من از پنجره ناظر اوضاع کوچه بودم کاش مىمردم و آن منظره دلخراش و جانکاه را نمىدیدم!... فقط در همان کوچه نمازى که من شمردم 32 نفر افتاده بودند عدهاى مجروح و عده بیشترى شهید، ناله جان خراش مجروحین به آسمان مىرفت.» (12)
این حضور زنان در صحنه انقلاب بعدها نیز ادامه داشت یادم نمىرود در صبح روز بیستم دى ماه 1356 پس از کشتار مردم قم در روز قبل از آن در چهار راه شهدا، طلاب در منزل مرحوم آیتاللَّه العظمى محمدرضا گلپایگانى جمع شده بودند در جمع آنها با فاصلهاى کم خانمى دیده مىشد وقتى از حضور وى در آنجا سؤال شد پاسخ داد من هم براى دفاع از اسلام به اینجا آمدم در همان روز زمانى که مأموران گاز اشکآور به بیت آیتاللَّه گلپایگانى پرتاب کردند همسایگان از زن و مرد بالاى پشتبام آمده و کمک مىکردند که براى تخفیف سوزش گاز اشکآور آتش تهیه دیده و سیبزمینى در اختیار طلاب قرار مىدادند در همان روز پس از سخنرانى آیتاللَّه یزدى به نمایندگى از مراجع در همان منزل آنجا را ترک کردیم و با جمعى از دوستان به طرف مدرسه
امام صادق (ع) در گذر قلعه مىرفتیم در یکى از کوچهها دو خانم جلو ما را گرفته و التماس مىکردند به طرف مدرسه نروید و به منزل ما بیایید زیرا مأموران در کوچه گذر قلعه هستند و شما را دستگیر مىکنند و بر آن اصرار داشتند و پاسخ ما این بود که الان از مقابل آنها رد شدیم و با ما کارى نداشتند شما نگران نباشید.
این حضور و تلاش بود که در سال 1356 ش، به سرعت گرایش به نهضت امام خمینى اوج گرفت و رژیم پهلوى سرنگون شد.
پىنوشتها:
1) روحانى سیدحمید، نهضت امام خمینى، ج1، ص433.
2) همان، ص433 و 437.
3) همان، ص456 و 460.
4) دوانى، على، نهضت روحانیون ایران، ج4، ص49، بنیاد امام رضا (ع).
5) نهضت امام خمینى، ج1، ص476.
6) همان، ص481.
7) منصورى، جواد، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد، ج2، ص16، سند4/ 15، انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامى.
8) همان، ص18، سند 19/4.
9) دوانى، ج4، ص51.
10) روحانى، ج1، ص481.
11) دوانى، ج4، ص16، اطلاعیه به تاریخ 22/4/1342.
12) نهضت امام خمینى، ج1، ص480.