به یاد قیام «19 دی» در شهر مقدس قم ، طلیعه حرکتهایمردمی در سراسر کشور .
حماسه قم
وقتی سلطه طاغوت ، نتوانستبا تبلیغات سوء و برنامههای ضددینی ، «عقیده به ولایت» و «تبعیت از فقاهت» را بزداید، به روی فریادگران ولایت و حمایت از مرجعیت ، آتش گشود . اینبود که حماسه قم که مطلع الفجر انقلاب اسلامی بود ، پیش آمد . واینک نگاهی به سیمای خون گرفته این پایگاه جهاد و اجتهاد که «حرم کریمه اهلبیت» را همچون نگینی پربها در برگرفته است میافکنیم : «یک شهر را ، دهها شهید خفته به خون داغدار و عزادار کرده است . در کوچهها و خیابانها مجروحها ز شماره گذشته است . قم ، شهر قیام و شهادت ، اینک پس از تهاجم آن تندباد قساوت ، در خون نشسته است . آرام و رام گشته ، ولی نهال کینههای مقدس . اینک ، سکوت ، سایهبان زده هرجا ، اما سکوت صدا دار ! دیگر نه بر سر مردم رگبار تند گلولههاست در این شهر نه فریادهای رعدگونه خرد و کلان و زن و مرد . اما . . . اما ، اینک شده است هر دل بیدار آتشفشان خشم و خصومت آبستن تلاطم و توفان !»
علیرغم یاوه گوییها و دروغ بافیهای رژیم طاغوت در بارهجایگاه «زن» در جامعه دینی ایران و القاء این نکته که زنانتنها در خانهها به بچهداری مشغولند و از هر نوع حقوق اجتماعیمحروم !
در «حماسه قم» ، بانوان محجبه با سلاح حجاب ، به دفاع ازارزشها پرداختند و بر ضد ستم طاغوتی شوریدند و مشت و فریاد وحضور و حماسهشان در حافظه تاریخ ماند .
بازهم صحنهای از قم در آن روز سرخ و شکوهمند : «زنهای باوفای سیه پوش چادری در کوچههای قم ، در زیر هر گذر ، با مشت و سنگ و نفرت و نفرین بر سر مزدورهای هرزه ننگین در این نبرد عمومی ، در این عزای سرخ ، شرکت نمودهاند .» ولی . . . راستی آیا آن خشونت جبارانه و آن سرکوب بیرحمانه ،اندکی از اراده دینباوران کاست ؟ هرگز !
مردم به صحنه آمده بودند تا با نثار «خون» و اهدای «جان» ، پیروی خود را از پیشوایان دینی و حمایتخویش را از «مقدسات» نشان دهند و این حضور خونین ، رسمیترین وماندگارترین «سند» برای همیشه تاریخ شد : «در چهره مصمم مردم ، دیروز ، خط روشن شور و حماسه میدیدم . دیروز ، وقت عصر وقت هجوم گارد وقتی چماق جیره خوران کثیف و پست از مردم غیور قمی پای و سرو دست میشکست نستوهی دفاع جوانان هنگامهای عظیم به پا میکرد . . . هنگامهای عظیم ! دیروز ، وقتبروز خشونت در پی رگبارهای پیاپی بر دوش و دستبرادران مسلمان خونها که قطره قطره ، ز اندام نیمهجان برخاک میچکید ، راه شکوهمند شهادت را ، از خاک تا خدا در پیش روی مردم آزاده میکشید .
طلاب انقلابی در پدید آوردن این حماسه ، نقشی روشن داشتند .
نیروهای مهاجم نیز در تعقیب طلاب ، حتی به درون مدارس علمی همهجوم آوردند و گام نحس خویش را به این مراکز نور نهادند و دستبه خونریزی زدند . در مدرسه حجتیه ، طلبهای که تیر خورد و درخون خویش غلتید و با خون خویش بر دیوار نوشت : «مقتل شهید»، از حادثههای فراموش نشدنی و عبرت آموز این حادثه بود که مردمدر روزهای پس از حادثه ، به زیارت این «بارگاه خونین»میرفتند : «. . . دیروز عصر ، وقت تهاجم در «حجتیه» ، از پس شیشه سرب مذاب ، این گلوله بیرحم وقتی گلوی گرم یکی را زهم درید ، وقتی کنار صفحه دیوار در خون خود تپید ، برخاست نیمه جان با خون خود نوشتبرآن : «مقتل شهید» !»
آنچه «قم» را به قیام واداشت و شهرهای دیگر را در پی اینقیام ، به نهضتی فراگیر کشاند ، تاثیر «خون» و «شهادت» بود ، آن هم با وضعیت و گونهای مظلومانه ، که خون سیزدهسالهها هم بر سنگفرش خیابانها ریخت و خط حماسه و یقین را ترسیمکرد : «حتی در این چپاول و غارت در این هجوم وحشی مزدورهای بیرگ و ریشه فوج گسیل گشته «دروازههای تمدن !» خون رقیق قلب جوانی سیزده ساله بر سنگفرش خیابان ، کنار جوی نقشی به رنگ سرخ ، ز رسوایی زمانه کشیده است . این خون ریخته به ناحق براوج بام بلند زمانه ، فریاد میزند : آدم ، در سیر انحطاط و قومس نزولی تا حد گرگ درنده ، تا حد خوک وحشی تا حد و مرز پستی یک جلاد هم سقوط میکند . وز آن طرف ، در اوج قله شرافت انسان در ارتفاع تکامل تا حد یک فرشته ، تا حد یک «شهید» معراج میکند ، تا مرز بینهایت انسان ، پرواز میکند ، زیرا که یک شهید ، مرگ خودش را خود انتخاب میکند ، اما آنگونه که خدای پسندد !
درسی که حماسه قم به ملت ایران یادآور شد ، درسی آموخته ازمکتب قرآن و عترت بود .
«جهاد و شهادت» ، آموزه دین و خط اولیای خدا و سیرهاهلالله بود ، که در این نهضت هویدا شد و شهادت به یک «مکتب» تبدیل شد که در گستره میهنمان نور افشانی کرد . آری . . .
«شهادت» ، برترین انتخاب انسان بود ، در این تاریخ : «آری ، آری ، درگیر و دار «فلاح و فاجعه» ، «روح و لجن» ، انسان ، نقش خودش را در صحنه بزرگ نمایش در این جهان خود میگزیند : فرشته بودن ، یا دیو بودن را مرگ تدریجی ، یا شهادت را ، آری . . . «شکوه شهادت» ! این استبهترین نمونه مردن . از خون یک شهید ، حیات هزارها لش بیجانآغاز میشود . و . . . از طراوت باران خون شهیدان از بن هر قطرهای که بریزد به روی خاک ، صدها نهال تازه دمیده با نغمههای گرم شهیدان در رهگذار باد ، هماواز میشود . . .
و . . . چنین بود که «انفجار نور» از خیزش مردمی و حرکتایمانی و شور مکتبی مردم غیرتمند قم پدید آمد و کریمه اهل بیت، مامن انقلابیون گشت و قم ، پیشتاز شد و «انقلاب اسلامی» ،رهاورد آن حرکتی به شمار آمد که در پاسداری از دین و باورهایپاک و الهی ، شکل گرفت .
و . . . چنین شد که «حماسه قم» رقم خورد ! (1)
پینوشت :
1- قطعاتی منظوم که در خلال این نوشته آمده است ، سرودهای است کهدر فردای آن حماسه عظیم (20 دی 1356) سروده و پخش و منتشر شد، تا پیام آن خونها را به همگان برساند .
ج . سنا برق ،