خط امام (ره) هویت امام (ره)
بنابراین پیدا کردن راهی که در تفسیر امام (ره) کمتر به سلایق و علایق شخصی و گروهی مبتلا شویم امری ضروری باشد آیا درستی مواضع و راه امام در یاران وی متجلی است؟ آیا شاخص درستی راه امام مواضع نزدیکان سببی و نسبی امام (ره) هست؟ قطعاً هیچ یک از آنان نمیتواند برای نسلهای متمادی الگو باشد.
مقام معظم رهبری تلاش نمودند تا راهی را بیابند که شاخص گذاری در آن فراتر از تفسیر افراد از امام باشد، بنابر این مسیر انقلاب اسلامی را در نه «و من تاب معک» میتوان یافت و نه در صورت جمهوری اسلامی. زیرا این امکان نیز وجود دارد که صورت و حتی سیرت انقلاب اسلامی دچار انحراف شود. بنابر این شاخص شناخت امام در خط امام نهفته است. خط امام (ره) را چگونه باید شناخت؟ لاجرم برای شناخت صحیح و جامع امام (ره) باید به «مواضع» امام مراجعه نمود؛ مواضعی که در نوشتهها و گفتههای آن مجاهد بزرگ ثبت و درج است. بنابراین هنگام اختلاف در برداشت از راه امام (ره) باید به «محتوی» امام مراجعه کرد و بدان عمل نمود. مواضع و ادبیات امام در بعضی از موارد نظیر سیاست خارجی، نگاه به دشمنان، مردم و اسلام عزیز آنقدر روشن است که نیاز به تفسیر ندارد، فقط کافی است با لحاظ تقوای الهی به مطالعه آن پرداخت و بدان عمل نمود.
چند سال پیش یکی از مقامات امنیتی کاخ سفید به این جمله اشاره دارد «کسانی که در دهه 60 خود را از بهترین عناصر خط آیتالله خمینی میدانستند در دهه 70 برای برگشت دوباره به قدرت تصمیم به یک تغییر 180 درجهای ایدئولوژیکی گرفتند و به مروجان لیبرالیسم تبدیل شدند و برخی از نقطه نظرات امام (ره) را بزرگ و بخشی از آن را به کلی نادیده گرفتند» بنابر این تفسیر و نگاه تک بعدی از امام یکی از چالشها و مشکلات فعلی جامعه ما است. مطالعه امام (ره) نیز شاخص پذیر است. شاخص مطالعه امام توجه به جامع نگری امام است که در غیر این صورت پسینه ذهنی خود را به جای امام (ره) تفسیر کردهایم. جامعیت نگاه به امام باید به گونهای باشد که معرف هویت حقیقی امام در مواجهه با مسائل اساسی و اصلی حکومت داری باشد. به طور مثال نگاه امام به اسلام و سیاست، مردم و حاکمیت، جایگاه خدا در حکومت اسلامی، شاخصهای ورود به قدرت درنظام اسلامی، نحوه مرزبندی سیاسی با مخالفین ولایت فقیه و انقلاب اسلامی و شکل حمایت از مسلمانان و محرومان و مستضعفان جهان باید با هم آورده شود پنهان نگه داشتن یا سکوت درباره برخی مواضع امام به خاطر اتخاذ ژست روشنفکری آفتی است که در بخشی از نیروهای انقلاب مشهود است. تلاش برای سازگار کردن امام با دموکراسی یکی از انحرافاتی است که بعضاً با نیت خیرخواهانه هم صورت میگیرد. امام (ره) اسلام را در جایگاه نهایی مینشاند و همه چیز را در ذیل آن میدید. آنجا هم که احتمال میداد شاید مردم همراهی نکنند بر ادامه تنهایی راه تأکید داشت، بنابر این امام بر صراط مستقیم خود تردید نداشت. لذا مواضع خود را برای تنظیم دیگران اعلام میکرد تا هر کس درصدد تحقق «و من تاب معک» میباشد و خود را در جرگه «من تاب معک» میداند، به این شاخص توجه نماید. تجربه امام (ره) همان تفسیری که بعد از پیامبر حاکم شد و امیرالمومنین برای کادرسازی به سراغ رویشهای اسلام رفت و دید که دغدغه پیامبر در تفسیر «من تاب معک» چگونه محقق شد و هر کسی جوبی را برای خود کشید و آن را مسیر درست اسلام خواند. این در حالی بود که هنوز چند سالی و چند ماهی از رحلت پیامبر اکرم نمیگذشت.
بنابراین قرائتی از اسلام مورد نظر امام است که چارچوبهای اسلام ناب بر آن مسط باشد و الگویی از امام در جذب و دفع قابل قبول است که مبتنی بر سیره امام باشد. امام صاحبان کدام اندیشهها را طرد میکرد و چه کسانی را محترم میشمرد؟ این شاخص این قدر روشن است که نیاز به سرگردانی در تاریخ انقلاب ندارد. آنان که میخواهند از مسیر جمهوری در قدرت بمانند، راهی جز تفسیر جامع از امام ندارند، در غیر این صورت مردم آنان را طرد خواهند کرد و لغزشهای کوچک را هم لحاظ خواهند نمود. نمونه آن در همین 14 خرداد اتفاق افتاد و شاخصگذاری مردم قدری روشن شد.