درباره مفهوم خودی و غیرخودی در انقلاب اسلامی

قبل از تبیین مفهوم خودی و غیرخودی و بیان معیارهای این صف‌بندی، توجه به مفهوم "خود " و هویت داشتن در برابر خود فراموشی سودمند می نماید. "خود " در فرهنگ اسلامی، هویت حقیقی فرد است که انسانیتش بدان بستگی دارد. در جهان‌بینی اسلام، هویت واقعی انسان زمانی نمود پیدا می‌کند که به منبعی قدسی متصل شده از پرستش نفس آزاد گردد. از این رو، آنان که به خداوند متعال ایمان آورده اند، هویت و حقیقت خویش را درک کرده‌اند و به خود وجودی‌شان دست یافته‌اند؛ اما آنان که "رب‌العالمین " را از یاد برده اند، درواقع خود را از هویت و حقیقت خویش محروم ساخته، به خود فراموشی دچار گشته‌اند.

ملاک تمایز خودی و غیر‌خودی
در جمهوری اسلامی، میزان سنجش افراد از جنبه‌ی سیاسی، پای‌بندی افراد به نظام اسلامی، وفاداری به امام خمینی(ره) و پیروی از ولایت است. این معیار همه کسانی را که به امام و انقلاب و ولایت عشق می‌ورزند در صف خودی وارد می‌کند؛ هرچند از نظر عقیدتی، ایمانشان به حد نصاب ایمان اسلامی و شیعی نرسد؛ مانند همه‌ی مدافعان مسلمان و غیرمسلمان انقلاب.
در مقابل، همه‌ی خائنان به نظام اسلامی و انقلاب و ارزش‌هاف غیرخودی شمرده می‌شوند، هرچند از اسم اسلام نیز بهره گیرند. شاهد گویای این سنجش سیاسی، پیمان پیامبر(ص) با یهودیان مدینه است. در این پیمان حضرت، اگر یهود به شرایط آن پای‌بند باشد، خودی شمرده می‌شود.
بنابراین، مثلاً مسیحی‌ای که با مسالمت در جامعه‌ی اسلامی زندگی می‌کند و با انقلاب و ارزش‌ها مخالفت نمی‌ورزد، از جنبه‌ی سیاسی خودی به‌شمار می‌آید و قابل اعتماد است؛ هرچند از جنبه آرمانی و عقیدتی غیرخودی شمرده می‌شود.
امیرمؤمنان علی(ع) در پاسخ نامه‌ی معاویه که می‌کوشید با عباراتی چون "ما و شما از یک قبیله ایم " خود را خودی معرفی کند، به این ملاک اشاره کرد و فرمود: "چنان که گفتی ما و شما، پیش از اسلام دوست بوده و با هم بودیم، اما آنچه دیروز از هم جدامان کرد این بود که ما ایمان آوردیم و شما به کفر گراییدید؛ و عامل جدایی امروزمان این است که ما پایداری ورزیده‌ا‌یم و شما به انحراف کشیده شده‌اید. "
حضرت در این پاسخ قاطع، میزان را استقامت و وفاداری بر اصول و پای‌بندی به لوازم آن بیان داشت. صف‌بندی ارزشی اسلام چنان اهمیت دارد که مرز خویشاوندی را نیز برنمی‌تابد. حتی اگر پدر و مادر یا برادر از صف خودی خارج شوند، باید با آن ها قطع رابطه کرد و مانند بیگانه و دشمن به آنان نگریست. علی بن ابیطالب(ع) در تبیین این نکته می‌فرماید: "ما- در میدان کارزار- که با رسول خدا بودیم، پدران، پسران، برادران و عموهای خویش را می‌کشتیم و در خون می‌آلودیم. این ما را ناخوش نمی‌نمود بلکه بر ایمان‌مان می‌افزود که در راه راست پابرجا بودیم. "
با توجه به تبیین مفهوم خودی و غیرخودی بیان نکاتی چند در این باره ضرورت دارد:
الف. خودی و غیرخودی مفهومی نسبی است؛ یعنی این گونه نیست که فرد یا گروهی همواره خودی یا غیرخودی شمرده شود. این مرزبندی، با توجه به موقعیت و عملکرد افراد، در هر زمانی متفاوت است. ممکن است فردی قبلاً خودی بوده، اکنون غیرخودی، غریبه و غیرقابل اطمینان به‌شمار آید.
ب. خودی و غیرخودی دارای مراتب شدید و ضعیف است؛ به عبارت دیگر، خودی‌ها، با توجه به میزان ایمان و وفاداری به انقلاب و نظام اسلامی به درجات شدید، متوسط و ضعیف تقسیم می‌شوند؛ چنان که غیرخودی‌ها نیز، با توجه به نحوه‌ی عملکردشان در قبال ارزش‌ها و انقلاب و نظام، به مراتب شدید و متوسط و ضعیف تقسیم می‌گردند.
ج. این صف بندی به معنای نقض حقوق شهروندی و تقسیم جامعه به شهروند درجه یک و دو نیست؛ غیرخودی‌ها تا وقتی به توطئه‌آفرینی روی نیاورند، از حقوق شهروندی برخوردارند. مقام معظم رهبری در این‌باره می‌فرمایند: "محیط‌های سیاسی باید از چنین عناصری [غیرخودی] که به فکر مصالح کشور نیستند، برحذر باشد که البته این به معنای برخورد و محروم کردن آنان از حقوق شهروندی نیست. "
امام علی(ع) در زمان حکومتش، حقوق خوارج را مراعات می‌کرد و سهم آنان را از بیت‌المال می‌پرداخت. آن حضرت به کسانی که به جبهه‌گیری علیه وی پرداخته بودند، فرمود: شما حق دارید در جامعه‌ی اسلامی با حقوق یکسان زندگی کنید؛ ولی خواست شما مبنی بر اداره‌ی کشور پذیرفتنی نیست. بر این اساس، حق شهروندی سکولارها و ملی‌گراها و اهل نفاذ محفوظ است؛ هرچند از آن‌ها در امور کشورداری نظیر وزارت و وکالت و استان داری استفاده نمی‌شود.
بنابراین، هدف از این تمایز، جداسازی دقیق محرم از نامحرم، سد راه نفوذ عوامل بیگانه در بدنه‌ی انقلاب، بازشناسی دشمن و واسطه‌های او و نمایاندن چهره‌ی واقعی اغیار جهت محفوظ نگه داشتن هویت دینی جامعه و تثبیت اقتدار سیاسی نظام جمهوری اسلامی در درون و بیرون است. این مرزبندی، معیار تمایز افراد است تا هویت حقیقی آنان شناخته شود و صف‌ها از یکدیگر متمایز گردد؛ زیرا تا صفوف جدا نشود، تشخیص حق و باطل و دوست و دشمن آسان نمی گردد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: "دوران دشوار هر انقلابی آن دورانی است که حق و باطل در آن ممزوج شود. ببینید امیرالمؤمنین علی(ع) از این می‌نالد: ولکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی اولیائه. "
مشخص نبودن صفوف باعث می‌شود اغیار فرصتی طلایی یابند و خود را به صورت دوست عرضه کنند و با فریب مردم، دستاوردهای انقلاب را از درون مورد تهاجم قرار دهند. کسانی که بر عدم تمایز صفوف پای می‌فشارند و صف‌بندی افراد و جریان‌ها به خودی و غیرخودی را انکار می‌کنند، می‌کوشند که خود و همفکران‌شان را از شناخته شدن و جداسازی توسط جامعه باز دارند و گاه نیک آگاهند که هرگز محرم و نامحرم و وفادار و خیانت‌پیشه در یک صف نمی‌گنجند.
پاسخ دندان شکن امام علی(ع) به این مغالطه‌کاران چنین است: "درست که من و تو (معاویه) تبارمان یکی است و همه فرزندان عبد منافیم؛ ولی امیه در پایه‌ی هاشم نیست و حرب را با عبدالمطلب در یک رتبت نتوان آورد و ابوسفیان را با ابوطالب قیاس نتوان کرد. آن‌که در راه خدا هجرت نمود چونان کسی نیست که رسول خدایش آزاد فرمود؛ ابناء الطلقاء خاندانی را که حسبی است شایسته، همچون کسی نیست که خود را بدان خاندان بسته؛ و نه آن‌که حق با او است با خواهان باطل یکسان و یک ترازو است و نه با ایمان درست کردار چون دروغ‌گوی دغل‌کاراست. " یعنی انسان های فداکار و حقیقت‌جو با نامحرمان باطل‌گرا و حیله‌گر یکسان و هم‌مرتبه هستند.

خصوصیات خودی و غیرخودی
خودی‌ها و غریبه‌ها، ویژگی‌ها و نشانه‌های متضاد دارند که آن‌ها را از یکدیگر متمایز می‌سازد. برخی از ویژگی‌های این دو گروه عبارت است از:

1. خدمت و خیانت
از نشانه‌های بارز خودی‌ها و وفاداری به دین، ارزش‌ها و نظام ارزشی حاکم بر جامعه است. خودی‌ها کسانی هستند که بار انقلاب، جنگ تحمیلی و سازندگی بر دوش آن‌ها سنگینی می‌کند؛ همان‌ها که همواره حضور هوشیارانه و صادقانه خود را در صحنه‌های مبارزه حفظ کردند و با ایثار جان و مال انقلاب اسلامی را یاری دادند.
علی بن ابی طالب(ع) یاران مخلص و وفاداران به ارزش‌ها و نظام ارزشی علوی را این‌گونه می‌ستاید: "کجایند برادران من که راه حق را سپردند و با حق رخت به خانه‌ی آخرت بردند؟ کجاست عمار کجاست پسر تیهان؟ و کجاست ذوالشهادتین؟ و کجایند همانندان ایشان از برادرانشان که با یکدیگر به مرگ پیمان بستند و سرهای آنان را به فاجران هدیه کردند؟ دریغا! از برادرانم که قرآن را خواندند و در حفظ آن کوشیدند. واجب را برپا کردند، پس از آن که در آن اندیشیدند. سنت را زنده کردند و بدعت را میراندند. به جهاد خوانده شدند و پذیرفتند. به پیشوای خود اعتماد کردند و در پی او رفتند. "
در مقابل، دست در دست بیگانه داشتن، به دشمن اعتماد کردند، خیانت و پیمان‌شکنی از ویژگی‌های ممتاز غیرخودی است. خیانت این جریان در اموری نظیر پخش اسرار نظام اسلامی، حمایت و پیروی از ستمکاران و اظهار همبستگی با آنان ظهور می‌یابد. غیرخودی‌ها و عوامل نفوذی تیرهایی در دست بیگانه‌اند که با آن‌ها به حکومت اسلامی یورش می‌آورد: من رمی به الشیطان مرامیه و ضرب به تهیه؛ کسانی که آلت دست شیطان و موجب گمراهی این و آنند.
از منظر امام علی(ع) دوستِ دشمن و کسی که با بیگانه سر و سرّی دارد، دشمنی در لباس دوست است: "دوستان تو سه کسند و دشمنانت سه کس؛ اما دوستان تو، دوست تو و دوست دوست تو و دشمن دشمن تو است؛ و دشمنانت، دشمن تو دشمن دوست تو و دوست دشمن تو است. "
بدین سبب، غیرخودی دشمن است و باید با چشم دشمن به او نگاه کرد. از دیدگاه حضرت، این صفت غیرخودی‌ها (خیانت به حکومت اسلامی و به بیراهه کشاندن آن) درواقع خیانت به اجتماع و زشت‌ترین کارها است: "بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به مسلمانان است و زشت‌ترین دغل‌کاری، ناراستی کردن با امام ایشان. "

2. جاذبه و دافعه و نفاق
جاذبه و دافعه از نشانه‌های بارز خودی‌ها است. خودی‌ها، در پرتو یکدلی، هم جاذبه دارند و هم دافعه؛ یعنی به سبب دوست داشتن خوبان و اولیای خدا و نیز اعمال و رفتار پسندیده، نیکان دوستشان دارند و به آن‌ها عشق و ارادت می‌ورزند و به دلیل دشمنی با نامحرمان و بیگانگان و برخوردهای اصولی‌شان دشمنانی دارند کینه‌توز، لجوج و حسود؛ به عبارت دیگر، با گروهی دوستند و با جمعی دشمن و درواقع دوست ساز و دشمن سازند.
غیرخودی‌ها تنها جاذبه دارند؛ با همه کنار می آیند. در ظاهر، همه‌ی افراد را تحمل می‌کنند و به خاطر هدفی که دارند، دشمنی کسی را برنمی‌انگیزند؛ به عبارت دیگر، منافق و دو چهره‌اند. این ویژگی سبب می‌شود آن‌ها با هر فرد و جناحی حتی بیگانه و ستمگر کنار آیند و دوستی طبقات مختلف و صاحبان ایده‌های متفاوت را جلب کنند. اینان همان بیماردلانی هستند که زبان و قلمشان پیوسته در جهت جلب حمایت بیگانه در حرکت است و به پندار خویش برای آینده مصلحت‌سنجی می‌کنند تا با چرخش اوضاع و شکست اسلام جایی برای خود داشته باشند. این تزلزل و سردرگمی از آنان موجوداتی سست عنصر، بی‌اراده و خودباخته ساخته است؛ به گونه‌ای که در هر موقعیتی، به فراخور وضع موجود، به سویی گرایش می‌یابند.
اینان با ایجاد فتنه، آشوب، جنگ روانی و شایعه پراکنی، سلب امید و نشاط مردم و تخریب وحدت ملی در پی واژگون کردن حکومت اسلامی‌اند. مقام معظم رهبری درباره‌ی این صفت غیرخودی‌ها می‌فرماید: "چیزی که توانست در صدر اسلام کوشش مجاهدین صدر اسلام را، سربازان اسلام و حتی خود پیامبر حق و بهترین مؤمنین را در نهایت معطل بگذارد، نیروها و لشکریان دشمنان قداره بند نبود، بلکه حیله‌ها و مکرها و خدعه‌های دشمنان نقاب‌دار منافق بود. "
این ویژگی غیرخودی‌ها صفاتی دیگر در آن پدید می‌آورد. امیرمؤمنان علی(ع) در خطبه‌ای این صفات را برمی‌شمارد و در پایان آنان را "حزب شیطان " می‌خواند: خود گمراه و گمراه کننده‌ی دیگرانند؛ خطاکار و خطا اندازند؛ زبان‌ها و چهره‌های متفاوت دارند؛ نفوذی، فرصت‌طلب و خائنند و با ظواهر فریبنده در هر دلی رخنه می‌کنند؛ بدباطن و خوش‌منظرند و باطل خویش را حق می‌نمایانند؛ در نهان توطئه‌کارند؛ نومیدکننده‌ی مردم امیدوارند؛ اهل تملق و چاپلوسی‌اند؛ برپا کننده‌ی جنگ روانی‌اند؛ شبهه‌افکن و مغالطه‌کارند؛ از اصلاح سخن می‌گویند اما کردارشان دردی است بی‌درمان.

3. حساسیت دینی و سازش با انحراف و منحرفان
از جمله نشانه‌های دوستان انقلاب، حساسیت و غیرت دینی و کنار نیامدن با انحراف و ترویج‌دهندگان آن است. غیرت دینی یعنی در برابر بدکرداران و دشمنان ارزش ها حساس بودن، از حق و حقیقت نگذشتن، کنار نیامدن با مستکبران و خائنان، نترسیدن از سرزنش سرزنش کننندگان و خشم گرفتن بر دشمنان و ستمکاران. این خشم، همان "خشم مقدس " است که یکی از نمودهای مهم غیرت دینی به شمار می‌آید.
حضرت علی(ع) در ستایش خشم مقدس ابوذر که انحرافات و بدعت های عثمان را به باد انتقاد گرفته بود، فرمود: "همانا تو برای خدا به خشم آمدی، پس امید به کسی بند که به خاطر او خشم گرفتی. این مردم بر دنیای خود از تو ترسیدند و تو بر دین خویش از آنان ترسیدی. پس آن را که به خاطرش از تو ترسیدند، به ایشان واگذار؛ و برای آنچه از آنان بر آن ترسیدی، از آنان بگریز. "
این دیدگاه امام(ع) در نقطه‌ی مقابل‌نظر دگراندیشان غرب‌گرا قرار دارد. آن‌ها معتقدند باید با همه با لبخند برخورد کرد و رابطه برقرار ساخت. حضرت می‌فرماید، اگر خشم افراد به خاطر مصالح اسلام و حکومت اسلامی و حفظ ارزش‌ها باشد، قابل تقدیر و ارج نهادن است. امام(ع) در ستایش مردم غیرت‌مند مصر که در برابر منکر ایستاده، در برابر بدعت‌های خلیفه‌ی سوم، غیرت خویش را به نمایش گذاشتند، می‌فرماید: "از بنده‌ی خدا علی امیرمؤمنان به مردمی که برای خدا به خشم آمدند. هنگامی که- دیگران- خدا را در زمین نافرمانی کردند و حق او را از میان بردند تا آنکه ستم سراپرده‌اش را برپا کرد و نیکوکار و بدکردار مقیم و مسافر را به درون خود درآورد و اوضاعی پیش آمد که نه آسودن در سایه‌ی ارزش‌ها و معروف ممکن بود و نه از منکر و ضد ارزش‌ها جلوگیری می‌شد. "
"... من بنده‌ای از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در روزهای بیم نخوابد و در ساعت‌های ترس از دشمن روی برنتابد. بر بدکاران، از آتش سوزان تندتر است. او مالک پسر حارث مَذحِجی است. آن‌جا که حق بود، سخن او را بشنوید و او را فرمان برید؛ که او شمشیری از شمشیرهای خدا است؛ نه تیزی آن کند شود و نه ضربت آن بی‌اثر. "
نقطه‌ی مقابل حساسیت و غیرت دینی، مداهنه، ملاحظه‌کاری، سازش و کنار آمدن بر سر دین، بی‌تفاوتی ارزش‌ها و چراغ سبز نشان دادن به دشمنان ارزش‌ها است که از خصوصیات روشن غیرخودی‌ها شمرده می‌شود. امام علی(ع) سازش و کنار آمدن بر سر دین را "مصانعه " و "مضارعه " می‌خواند.

4. ولایت‌پذیری و ولایت‌گریزی
یکی از شاخصه‌های تمایز خودی و غیرخودی ولایت‌پذیری و ولایت‌گریزی است. خودی‌ها ولایت‌پذیر و مطیع ولایت الهی‌اند که در زمان غیبت امام عصر(عج) در "ولایت فقیه " متبلور می‌شود. یاری کردن ولی امر مسلمانان تلاش برای تحقق اهدافش، پایبندی به دستورهایش و رعایت حقوق و احترامش از ویژگی‌های دوستان است.
دشمنی، عداوت و کینه‌توزی با رهبری و ولایت الهی و نافرمانی از او از صفات مهم نامحرمان به‌شمار می‌آید. افکار و اعمال انحرافی این افراد به آنان اجازه نمی‌دهد با ولی امر مسلمانان دوست باشند و از وی فرمان برند. به همین سبب، امیرمؤمنان (ع) می‌فرماید: "من حتی اگر همه ی دنیا را به نامحرمان کینه‌توز بدهم که مرا دوست بدارند، هیچ‌گاه مرا دوست نخواهند داشت. "

5. اعتماد به نفس و خودباختگی
از جمله ویژگی‌های دوستان و وفاداران، خودباوری و اعتماد به نفس است. این اعتماد به نفس که در ایمان و توکل به خداوند ریشه دارد، از آنان انسان‌هایی خلاق و سازش ناپذیر می‌سازد. باور داشتن خود و نیروها و استعدادهای خودی موجب می‌شود، آنان به بیگانگان امید نبندند و دست یاری سوی آن‌ها دراز نکننند و با تلاش خویش مشکلات را از میان بردارند.
درخت انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی، در پرتو همین خودباوری به بار نشست. خودی‌ها به بیگانه پشت کردند و استقلال و آزادی و عزت خود و نظام اسلامی را از دست و فکر خویش جستند.
در مقابل، خود فراموشی و بیگانگی از خویش از صفات غیرخودی‌ها و عوامل نفوذی است. اینان از خودباوری، اعتماد به خود و نیروها و توانایی‌های خویش بی‌بهره‌اند و بیگانه را دارای قابلیت‌ها و خصایص ارزنده‌ی خیالی می‌دانند. از این رو، چشم امید به بیگانگان دوخته، تنها به غرب سجده می‌کنند. این وابستگی، به ویژه در مسائل اساسی، باعث نفوذ و سلطه‌ی بیگانگان بر آنان گشته است. تا آن‌جا که مانند آنان می‌اندیشند، حرف‌های آن‌ها را بازمی‌گویند، برای آنان کار می‌کنند و حقوق‌بگیر آن‌هایند.

اهداف و انگیزه‌های غیرخودی‌ها
هدف غیرخودی ها از خدمت به بیگانه، نفی حاکمیت دینی، سلب هویت معنوی جامعه، بی تفاوت ساختن افراد، تضعیف باورها و ارزش‌ها، استحاله‌ی انقلاب و به انحراف کشاندن آن، ترویج فساد و بی بند و باری، جداسازی مردم از انقلاب و نظام، مسلط ساختن استکبار بر جان و مال مردم و در یک کلام تبدیل حکومت دینی به حکومت لائیک است. مهم‌ترین اهداف اینان از نظر امام علی(ع) چنین است:

1. نفی حاکمیت دینی (براندازی)
نخستین و مهم‌ترین هدف دستان پنهان استکبار براندازی نظام اسلامی، ایجاد حکومت ضد دینی و مسلط ساختن بیگانگان بر مردم است و اهداف دیگر، مقدمه‌ی این مقصود به شمار می‌آید. نوع برخورد بیگانه‌گرایان با نظام اسلامی و توطئه‌های بی‌پایان‌شان بر درستی این سخن گواهی می‌دهد. بیگانه‌گرایان به خوبی دریافته‌اند که بیداری دینی و به ویژه بیداری اسلامی مقتدر آن منافع عظیم اقتصادی و سلطه‌ی بلامنازع سیاسی اربابان‌شان بر جهان را تهدید می‌کند. مقام معظم رهبری درباره‌ی این هدف دشمن می‌فرماید: "امروز علیه امت اسلامی توطئه‌های بزرگی طراحی می‌کنند، علیه ملت ما هم دارند توطئه می‌کنند. همین محاصره‌ی اقتصادی علیه ما توطئه است. تبلیغاتی که می‌کننند توطئه است. فساد و فحشایی که به جامعه ما تزریق می‌کنند تا جوان‌های ما را مبتلا کنند، توطئه است. دروغ‌پراکنی‌هایی که می‌کنند، همه توطئه است. توطئه می‌کنند تا این بنا را از بیخ و بن برکنند و این پایه‌های محکم را فرو بریزند. "
البته دشمن نمی‌تواند به طورمستقیم این توطئه‌ها را اجرا کند. اجرای آن‌ها به عهده‌ی غیرخودی‌ها و عناصر نفوذی است. حضرت علی(ع) هنگامی که به بیعت‌شکنان رسید، فرمود این‌ها حزب شیطانند که جمع شده‌اند تا حکومت علوی را سرنگون ساخته، ظلم و باطل را حاکم سازند: "همانا شیطان یارانش را برانگیزاننده و لشکر خویش را از هر سو فراخوانده، خواهد که ستم به جای خود برقرار باشد و باطل پایدار. "
آن بزرگوار در جای دیگر هدف نامحرمان را مسلط ساختن ستمگران و مستکبران بر گرده‌ی مردم و بهره‌برداری از آنان می‌داند: "با دروغ و تهمت به پیشوایان گمراهی و دعوت‌کنندگان به آتش- غضب الهی- نزدیکی جستند، و آنان این منافقان را به کار گماردند و کار مردم را به دستشان سپردند و خود با تکیه بر آنان به خوردن دنیا نشستند. " یعنی هدف منافقان و نامحرمان دو چیز است: سپردن کشور و حاکمیت به بیگانه و پرکردن جیب و شکم خود!

2. استحاله انقلاب و مردم
وارونه کردن و تحریف اسلام و انقلاب، هموار ساختن مسیر بازگشت به گذشته و بیزاری از سابقه‌ی انقلابی و دینی از دیگر اهداف اساسی بازوان بیگانه است. دگراندیشان و دست‌های دشمن می‌خواهند با استحاله‌ی انقلاب و مردم، انقلاب را میان‌تهی سازند و زمینه‌ی بازگشت گذشته‌ی تاریک و ظلمانی را فراهم آورند. وقتی مردم و انقلاب از درون تهی شدند و از اهداف اساسی و اصولی خود چشم پوشیدند، نظام اسلامی از حرکت و تکاپو باز می‌ایستد و بیگانه توان پیشروی می‌یابد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند: "دشمن می‌خواهد اشخاص بمانند، اما از گذشته‌ی انقلابی خود بیزاری بجویند. برای دشمن مهم آن است که آن فکر، آن خواست، آن هدف، آن داعیه (انقلابی) از بین برود و شکست بخورد؛ و بهترین راه شکست خوردنش هم این است که همان کسانی که آن داعیه‌ را پرچمداری کردند، حال بگویند ما اشتباه کردیم! "
حضرت علی(ع) این انحراف و واژگونی را "فتنه " می‌خواند و درباره‌ی آن هشدار می‌دهد. "أیها الناس سیأتی علیکم زمان یکفأ فیه الاسلام کما یکفا الاناء بما فیه " زمانی برای اسلام پیش می‌آید که در آن اسلام را واژگون می‌کنند؛ همانند ظرف وارونه‌ای که هرچه در آن است، بریزد.

3. تضعیف باورها
هدف دیگر بیگانه و دستیاران داخلی‌اش تضعیف ارزش‌ها و باورهای دینی و شکستن قداست‌ها و حدود الهی دین است. تهاجم به باورها خطرناک‌ترین تهاجم‌ها است و جوامع را بی‌هویت می‌سازد. ترویج فساد و بی‌بند و باری مقدمه‌ِی این تهاجم است. دشمن با اشاعه‌ی انواع مفاسد اجتماعی، ترویج بی‌بند و باری جنسی به نام آزادی و دفاع از حقوق زن و رواج افکار پوچ و انحرافی، سبب دگرگونی باورها می‌شود.
مقام معظم رهبری درباره‌ی این هدف بیگانه می‌فرمایند: "[هدف دشمن] بی‌اعتماد کردن به دین، بی‌اعتقاد کردن به اصول انقلاب و بی‌اعتقاد کردن به آن تفکر فعالی [است] که امروز استکبار و قلمرو قدرت‌های استکباری را به خطر و وحشت انداخته است. "
امام علی(ع) با اشاره به این هدف غیرخودی‌ها، می‌فرمایند: "هدف دشمن "عمل به شبهات " و "سیر در شهوات " است؛ " یعنی همان چیزهایی که به راحتی پایه‌ی ارزش‌ها و باورها را سست می‌کند و هویت واقعی مسلمان را از او می‌گیرد. بی‌تردید وقتی افراد هویت خود را از دست دادند، حاکمیت خائنان و بیگانگان را به راحتی می‌پذیرند؛ چنان که نمونه‌های آن را در کشورهای تحت سلطه‌ی استکبار غرب فراوان دیده‌ایم.

4. جداسازی مردم از انقلاب و نظام اسلامی
رمز بقا، تداوم و گسترش انقلاب اسلامی، پیوند ناگسستنی مردم با نظام و احساس مسؤولیت آنان در برابر انقلاب است. دشمنان با درک این واقعیت، در جهت جداسازی مردم از انقلاب و بی‌تفاوت ساختن آنان در برابر ارزش‌ها، آرمان‌ها و دستاوردهای انقلاب می‌کوشند تا زمینه برای نفوذ بیگانگان فراهم آید.
امام(ع) این هدف دشمن را اینگونه تبیین فرموده است: "دودمان بنی‌امیه به یکی از اهداف خود که جداسازی شما از من و حق بود، دست یافت؛ در اثر این جدایی، همدیگر را از یاری حق بازداشتید و با سستی و تنبلی از مبارزه با باطل طفره رفتید. اگر این کار را نمی‌کردید، بنی‌امیه بر شما چیرگی نمی‌یافتند. سرگردانی شما از آن روست که از حق و حقیقت جدا شدید؛ به آن پشت کردید و کسی را که به پیامبر از همه نزدیک‌تر بود، رها ساخته، به نامحرمان پیوستید. "