دو انقلاب همگون، نهضت حسینى، انقلاب اسلامى
این همگونى را در ابعاد مختلفى همچون اهداف، آثار، شعارها، چهرهها، زمینهها و... مىتوان بررسى کرد در این نوشته، نگاهى گذرا به این شباهت و همگونى در زمینه دستاوردها و نتایج این دو حرکت الهى و حماسى خواهیم داشت.
دستاوردهاى نهضت عاشورا
شناخت نتایج نهضت عاشورا، وقتى میسر است که شناختى از وضع جامعه و مردم و افکار و روحیات آنان در عصر بروز این حرکت مقدس داشته باشیم.
مىدانیم که با نقشههاى اسلامزدایانه و دینستیزانه امویان، اسلام در آستانه زوال بود. مسلمانان نیز گروهى از روى ترس و گروهى از روى طمع، نسبت به بدعتها و انحرافات، واکنش مناسبى نشان نمىدادند و امر به معروف و نهى از منکر نیز تعطیل شده بود. بىتفاوتى سایه بر جامعه اسلامى افکنده بود. تبلیغات منفى و فریبکارانه بنىامیه نیز افکار عمومى را در مسیر غلط شکل و سوق مىداد. مردم نیز حاکمان اموى را جانشینان رسول خدا (ص) مىپنداشتند روحیات جاهلى نیز زنده شده بود.
در چنان شرایطى، حسین بنعلى (ع)، با امتناع از بیعت با یزید و عزیمت به سوى کوفه و کربلا، به قصد انجام امر به معروف و نهى از منکر و بیدار ساختن مردم، نهضتى برپا کرد و در این راه، تا پاى جان ایستاد و به قیمت شهادت خویش، به «تکلیف الهى» خود عمل کرد.
دستاوردهاى آن حماسه شهادت را مىتوان چنین برشمرد:
1- رسوایى یزیدیان و حزب حاکم اموى: آنان به نام دین، ضد دینىترین شیوههایى را بکار مىبستند و براى محو اسلام مىکوشیدند. حادثه عاشورا نقاب تزویر از سیماى آنان زدود و نهان پلید و چهره اصلى آنان بر مردم روشن شد و امویان رسوا شدند.
پردهاى ز آل سفیان روى حق گسترده بود
نیم روزى این حسین بنعلى برچید و رفت
2- دمیدن روح شجاعت بر مردم: همیشه اقدامهاى شجاعانه دیوار ترس را فرو مىریزد و به دیگران شهامت مىبخشد حادثه کربلا آن وحشت فراگیر را شکست و نهضتها و شورشهاى بعدى، در ماهها و سالهاى بعد دستاورد قیام شجاعانه عاشورا بود.
3- قطع نفوذ دینى بنىامیه بر افکار مردم: مسلمانان در رفتار اجتماعى خود از دین خویش الهام گرفتند. امویان هم به نام دین بر اهرمهاى سیاسى و دینى تسلط داشتند. شهادت امام حسین (ع) و اسارت اهل بیت او بر همگان روشن ساخت که سلطه امویان بر پایه دین و مشروعیت اسلامى استوار نیست و دیوارى بلند میان آنان و دین وجود دارد.
4- احساس گناه مردم در ترک یارى حسین (ع): فریاد «هل من ناصر» امام گرچه با جان از سوى یاران شهیدش پاسخ یافت اما انبوه مردمى که مخاطب حسین بنعلى بودند، فریاد نصرتخواهى او را بىجواب گذاشته و کوفیان مرعوب قدرت ابنزیاد گشتند و نه مسلم بنعقیل را یارى کردند و نه پاى دعوت و امضاها و تومارهاى خویش ایستادگى نشان دادند پس از عاشورا، تازیانه وجدان ملامتشان کرد و احساس گناه آنان را به فکر جبران انداخت. این بود که قیام آنها به رهبرى سلیمان بنصرد و نهضت مختار به قصد جبران آن قصور و انتقام از جنایتکاران پدید آمد.
5 - بقاى اسلام:
دشمنت کشت، ولى نور تو خاموش نشد
آرى آن جلوه که فانى نشود، نور خداست
بیدارگرى نهضت عاشورا ضامن بقاى اسلام گشت و نقشههاى دشمنان حق بر باد رفت. گرچه هزینه سنگینى پرداخت شد لیکن ارزش آن را داشت که دین خدا باقى بماند و نماز اقامه شود و زکات ادا گردد و فریضه امر به معروف: آنکه شکست خورد یزید بود و آنکه غالب گشت حسین بنعلى بود. پاسخ امام سجاد (ع) به ابراهیم بنطلحه که در شهر مدینه از امام پرسید: «منالغالب»؟ چه کسى پیروز شد؟ گویاى این دستاورد است. او که به طعن و طنز چنان سؤالى را کرد، امام پاسخ داد: هنگام نماز که مىشود برخیز اذان و اقامه بگو، آن وقت مىفهمى که غالب و پیروز چه کسى است؟ این یعنى بقاى اسلام و زوال امویان.
6- بیدارى روح مبارزه در مردم: بىشک قیام مبدأ و منشأ بسیارى از حرکتهاى بزرگ انقلابى شد.
الهام گرفتن از نهضت کربلا را در حوادث پس از عاشورا مىتوان به وضوح دید. تبدیل شدن عاشورا به یک مکتب انقلابى از دستاوردهاى روشن آن خونهاى مقدس بود. تحلیل این مطلب مجالى وسیع مىطلبد تنها این نمونه کافى است که مهاتما گاندى (رهبر استقلال هند) گفته است: «بر من روشن شده است که اگر هندوستان بخواهد یک کشور پیروز گردد بایستى از سرمشق امام حسین (ع) پیروى کند.»
از دستاوردهاى دیگر نهضت عاشورا مىتوان به این نکته اشاره کرد:
- پدید آمدن مکتب جدید اخلاقى و ارزشهاى نوین عاشورایى
- تبدیل شدن عاشورا و کربلا به دانشگاه عشق و ایمان و جهاد و شهادت
- پدید آمدن منبرهاى حسینى و ابزار بیدارگرى و تبلیغات دینى
- اثبات مظلومیت اهل بیت و ظالم بودن دشمنانشان
- تمرکز و تشکل بیشتر شیعه در جبهه مبارزه بر محور امام حسین (ع).
- پیدایش تحول عظیم در شعر و ادب عاشورایى
البته آثار و نتایج آن نهضت در طول تاریخ بیش از آن است که برشمردیم لیکن به همین اندازه آن هم به صورت گذرا بسنده مىکنیم.
دستاوردهاى انقلاب خمینى (قدس سره)
شبیه آنچه در عصر امویان براى جامعه اسلامى پیش آمده بود در ایران حاکم بود. رژیم دست نشانده طاغوت با برنامههاى دینستیزى و اسلامزدایى در صحنه بود. آنچه آمریکا دیکته مىکرد پیاده مىشد عزت ملت زیر چکمههاى اجانب له شده بود. خفقان پلیسى و حاکمیت ساواک. فضایى از رعب و وحشت پیش آورده بود. مردم براى حفظ جانشان و براى گرفتار نشدن تکلیف امر به معروف و نهى از منکر را رها کرده بودند. عالمان دربارى هم به توجیه کارهاى رژیم شاه مىپرداختند مقررات کشور از سوى بیگانگان رقم مىخورد. فساد و فحشا نیز در جامعه جارى و سارى بود.
در چنین شرایطى، مردى از سلاله همان حسین بنعلى، با الهام از همان مکتب حماسى و با بهرهگیرى از همان شعارهاى عاشورایى مردم را که از جان و دل عمیقاً به اهل بیت و عاشورا و سیدالشهدا وابسته بودند به صحنه آورد و نهضتى فراگیر را سامان داد و انقلاب اسلامى را که بزرگترین ثمره آن به ظهور رسیدن «ولایت فقیه» در حاکمیت سیاسى و احیاى دوباره قدرت دین و معنویت بود.
دستاوردهاى این انقلاب را نیز مىتوان اینگونه برشمرد:
در بعد فرهنگى و معنوى:
1- انقلاب ارزشها و فروریختن معیارهاى طاغوتى.
2- زنده شدن روحیه ایمانى، توکل بر خدا و امید به امدادهاى غیبى و دعا و نیایش.
3- حیات مجدد روح ایثار، صبر و شهادتطلبى.
4- گسترش حجاب بانوان به عنوان یک ارزش اسلامى.
5 - برچیده شدن بساط مفاسد اجتماعى و قمار و شراب و عیاشى.
6- احیاى هویت دینى و ملى و شخصیت مستقل و از بین رفتن روحیه غربزدگى.
7- تحکیم پایههاى شعائر دینى همچون نمازجمعه، عزادارى، حج، مساجد.
8 - تغییرات اساسى در نظام دانشگاهى و انقلاب فرهنگى در مراکز آموزش عالى.
9- گسترش روحیه معنوى و عرفانى در جوانان و اهمیت دادن به جهاد اکبر.
10- گسترش نهضت سوادآموزى و زدودن جهل و بیسوادى.
در بعد سیاسى و نظامى:
1- سقوط رژیم 2500 ساله شاهنشاهى و استقرار جمهورى اسلامى.
2- شکلگیرى نهادهاى جدید سیاسى، همچون مجلس خبرگان و تصویب قانون اساسى و مجلس شوراى اسلامى و خبرگان رهبرى.
3- تسخیر لانه جاسوسى آمریکا و قطع نفوذ غرب.
4- سقوط خط لیبرالیسم و شکست خط سازش با غرب و رابطه با آمریکا.
5 - طرد و انزواى ملىگرایان و متلاشى شدن منافقین و شکست حزب توده.
6- سقوط و رسوایى گروههاى چپگرا و سازمان مارکسیستى.
7- حاکمیت ولایت فقیه به عنوان یک اصلى مترقى در قانون اساسى.
8 - حفظ استقلال سیاسى و قطع وابستگى و تحقق و استمرار خط «نه شرقى نه غربى».
9- رشد سیاسى و آگاهى اجتماعى فوقالعاده مردم.
10- افزایش چشمگیر مشارکت مردم در سرنوشت خویش و برگزارى انتخابات متعدد.
11- گسترش ایده انقلاب اسلامى در آن سوى مرزها و تأثیر بر بیدارى در جهان اسلام.
12- تأثیرگذارى بر مقاومت فلسطین و پیدایش انتفاضه و الگودهى به نهضتهاى آزادىبخش مقاومتهاى مردمى.
13- حضور فعال و اثرگذار و تعیینکننده ایران در عرصههاى سیاسى و مجامع بینالمللى.
14- تبدیل شدن جمهورى اسلامى به یک قدرت مهم در منطقه استراتژیک خاورمیانه و جهان اسلام.
15- تشکیل سپاه پاسداران و بسیج و حفظ اقتدار ارتش و هماهنگى بین قواى نظامى و انتظامى.
16- مقاومت بىنظیر ملت در دفاع هشت ساله در برابر تهاجم بیگانه و خنثى شدن توطئههاى متعدد.
17- رشد چشمگیر قدرت تسلیحاتى و نظامى ایران و رسیدن به خودکفایى در بسیارى از عرصهها و بسیارى دستاوردهاى ریز و درشت در بعد اقتصادى، اجتماعى، داخلى و خارجى، فرهنگى و علمى و حضور چشمگیر و موفقیتآمیز در المپیادهاى علمى و دستیابى به انرژى هستهاى.
در مجموع، آنچه به عنوان دستاورد کلى و بارز این انقلاب مىتوان برشمرد در محورهایى از قبیل:
- تجدید حیات اسلام در سطح جهان.
- مطرح شدن جدى نگرش شیعى و اسلام اهل بیت.
- عنوان شدن اخلاق و ایدئولوژى دینى در گستره جهان.
- بیدارى مسلمانان و آگاهى از توطئهها و شکست هیمنه استکبار و رسوایى آمریکا.
- حضور مؤثر انقلاب اسلامى در میدانهاى فکر، کتاب، دانش و پژوهش، چاپ و نشر.
- به چالش کشیدن سلطه استکبار و رژیم صهیونیستى و حکومتهاى وابسته به غرب.
- حیات یافتن اندیشه «استقلال» و «آزادى» در کالبد امت اسلامى و جهان سوم.
- تقویت روحیه «اعتماد به نفس» و «خوداتکایى» در ملت مسلمان.
قابل بررسى و مطالعه و تبیین است.
البته این انقلاب عظیم، با آن پشتوانه بزرگ مردمى و آن چاشنى پرقدرت اسلامى و ایدههاى الهى، مىتوانست به مراتب بیش از این، دستاوردهاى مهمى داشته باشد، لیکن مانعتراشى استکبار جهانى و مزدوران داخلى آن و برخى نزاعها و خط بازىهاى درونى و غفلت از اهداف اصلى انقلاب، حرکت نهضت را کند ساخت و برخى از امیدها از دست رفت.
لیکن مأیوس نباید شد، چرا که «ضرر یأس در درمان، کمتر از نشناختن درد نیست.»
آنچه دستاوردها را متمایزتر و برجستهتر مىسازد، مقایسه عصر حاضر با دوران پیش از انقلاب است.
امام خمینى (ره) در سخنى چنین فرموده است:
«ملت ما بر بزرگترین قدرتهاى عالم غلبه کرده است دست بزرگترین قدرتهاى عالم را از مملکت خودش قطع کرده است، دست دشمنان بشریت را از کشور خودش قطع کرده است الگو شده است از براى همه کشورهاى مستضعفین.»
از میان انبوه اعترافات غربیان به تأثیرات و دستاوردهاى انقلاب اسلامى، تنها به دو نمونه به عنوان شاهد اشاره مىشود. «احمد هوبر»، اندیشمند و روزنامهنگار سوئیسى مىنویسد:
«امام خمینى نه تنها مسلمانان را بیدار کرد بلکه بر جهان غیر اسلام نیز از خود تأثیراتى بر جاى نهادند. بدانید آن مرد سالخورده که رهبر شما بود (امام خمینى قدسسره) هرگز نمرده است، بلکه هنوز زنده است و فعال. چرا که همه این تحولات به دست ایشان ایجاد شده است.»
و پرفسور «یاوس اوسوس» از رهبران برجسته مسلمانان آلمانى زبان در اروپا مىگوید: «امام خمینى، بیدارگر همه موحدان در عصر ماست احیاى دین و معنویت، در روزگارى که سیطره مادیت و ابزار مادى و اندیشههاى ضد معنوى جامعه بشرى را در چنبره خود گرفته بود مدیون امام خمینى و یاران انقلاب اسلامى است.»
بارى دستاوردهاى این انقلاب عظیم بسى فراتر از این است که اشاره شد، سالها باید بگذرد که ثمرات و نتایج آن روشنتر گردد و سیماى مسیحگونه امام راحل و عمق انقلاب او تأثیرگذارىاش بر فرهنگ کنونى و تاریخ معاصر آینده روشنتر گردد.
آنانکه امام و اسوه مىدانندش از جان و دل عاشقانه مىخوانندش
بگذار که من خلاصه گویم، کاین نسل زود است هنوز تا که بشناسندش
منابع:
1- امالى، شیخ طوسى، ص66.
2- درسى که حسین به انسانها آموخت، هاشمىنژاد، ص44.
3- حیاةالامام حسین بنعلى (ع)، باقر شریف القریشى، ج3، ص636.
4- کلمات قصار (مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى)، ص124.
5- عصر امام خمینى، میراحمدرضا حاجتى، ص72.
6- همان.
7- در این زمینه، مطالعه کتاب بسیار سودمند «عصر امام خمینى» نشر بوستان کتاب قم، توصیه مىشود.