پایانی تلخ بر 444 روز چزاندن یک ابرقدرت

پایانی تلخ بر 444 روز چزاندن یک ابرقدرت

 ظهور انقلاب ایران در جهان پر التهاب سال‌های آخر دهه‌ی هفتاد میلادی ، همان قدر ناخواسته و شگفتی آور بود كه پدیده‌های پس از آن؛ روز سيزدهم  آبان 1358 در حالي که مردم و دانشجويان آماده تظاهرات عليه پذيرفته شدن شاه در آمريکا مي شوند ساعت 10  صبح سفارت آمريکا توسط يک گروه از دانشجويان که از قبل برنامه ريزي کرده بودند تصرف مي شود و موفق مي شوند تا اعضاي سفارت را به گروگان بگيرند. مدت زماني طول نمي کشد تا دولت موقت سقوط کند. دولت کارتر که غافلگير شده بود، راه هاي گوناگوني را براي رهايي گروگان ها مورد بررسي قرار داد. از قطع رابطه‌ی سیاسی گرفته تا تحریم نفتی و اقتصادی و حمله‌ی نظامی و چه و چه و چه .
با ميانجيگري کشور الجزاير و تلاش هاي بين المللي براي پايان يافتن مسئله گروگان ها،در چارچوب مصوبه مجلس شورای اسلامی، سرانجام بيانيه اي موسوم به « بيانيه الجزاير» در تاریخ 19 ژانویه 1981 به تأييد نمايندگان ايران و آمريکا رسيد تا در قبال عدم مداخله آمريکا در امور ايران و استرداد دارايي ها و لغو تحريم هاي تجاري ايران، گروگان ها آزاد شوند.
پس از گذشت 444 روز در 20 ژانويه 1981 در حالي که رونالد ريگان آماده سوگند رياست جمهوري در مقابل کنگره ايالات متحده مي شد، گروگان هاي آمريکايي با يک هواپيماي الجزايري باند فرودگاه مهرآباد را ترک کردند .
بله، این چند خطی را که ملاحظه نمودید مستند کوتاهی بود از روایت 444 روز چزاندن یک ابرقدرت،که در مقالات و  سخنرانی های هر ساله 13 آبان و حواشی آن به گوش ما می رسد. ولی چگونگی و به سرانجام رسیدن پایان این مناقشه هنوز که هنوز است تا حدودی سر به مهر باقی مانده است.
داستان از آنجا شروع شد که در مجلس،كميسيون ويژه‌اي به نام كميسيون بررسي و حل مساله گروگانها تشكيل شد، اين كميسيون ويژه در 11 آبان 59 گزارشي از موضوع تهيه كرد كه در جلسة علني مجلس ارائه شد و در پايان آن، اعلاميه‌اي به صورت قطعنامه صادر كرد،كه 4 شرط براي آزاد شدن گروگانها قائل شده بود 1. آزاد شدن و رفع انسداد از داراييها و اموال داخلي ايران؛ 2. ختم كلية دعاوي و قرار توقيفها عليه ايران؛ 3. برگرداندن اموال شاه و خانوادة وي؛ 4. عدم دخالت آمريكا در امور ايران؛
در نهایت این بیانیه که مشتمل بر سه سند اصلی بود، در 29 دی ماه سال 1359 به امضای طرف ایرانی (بهزاد نبوی) و آمریکایی(وارن کریستوفر) رسید. امّا در همان زمان تعداد زیادی از حقوقدانان به مفاد و برخی از بندهای این بیانیه انتقادات شدیدی داشتند. از نکات جالب توجه این بیانیه - که بیشترین انتقادات را به سمت خود گسیل نموده بود-  این بود که متن انگلیسی آن دو امضا داشت و متن فارسی آن یک امضا بیشتر نداشت. – حال تو خود حدیث مفصل بخوان-  
در ابتدا مسئوليت گروه حقوقدانان ایرانی، برعهده سیّد محمود کاشانی بود. او توانست به مدت چهار ماه با کمک تعدادی از دانشجویان در مقابل سیاست های سلطه گرانه آمریکا بایستد و از کیان جمهوری اسلامی در این عرصه دفاع نماید ولی اتفاق بی نظیری در طول تاریخ جهان به وقوع پیوست؛ یعنی دولت آمریکا درخواست برکناری کاشانی را کرد و مسئولان دولتی ایران این درخواست را پذیرفتند! پس از این شرایط دو عنصر بی سواد و بی تجربه به جای ایشان در این مسند انتخاب شدند تا پایانی تلخ را رقم بزنند...
از نکات بحث برانگیز این بیانیه، لحاظ نشدن مصوّبات مجلس شورای اسلامی از طرف گروه مذاکره کننده ایرانی بود. به طور مثال در بندی از این قرارداد آمده است که مبلغ یک میلیارد و 418 میلیون دلار در اختیار بانک مرکزی انگلستان در لندن قرار بگیرد تا از محل آن دیگر وام ها و مطالبات بانک های آمریکایی که از سوی دستگاههای دولتی ایران گرفته شده و یا دولت ایران این مطالبات را تضمین کرده است، پرداخت شود ... . امضاکنندگان بیانیه ، بدون مجوز قانونی و برخلاف مصوبه مجلس شورای اسلامی مسئولیت باز پراخت این وام ها را پذیرفتند و ... .
در عین حال از یک واقعیت مهم نباید غفلت کرد و آن این که حتی اگر از مناقشات لفظی و بحث های نظری در خصوص بیانیه مذکور هم درگذریم و فرض کنیم که بیانیه با توجه به شرایط زمانی حاکم، در بهترین شکل ممکن تنظیم شده است، این نکته قابل انکار نیست که بیانیه الجزایر، در مرحله اجرا و عمل بسیار ناموفق بوده است.
بهزاد نبوی در رابطه با این بیانیه می گوید: « بروز اشکالات یاد شده، ناشی از وجود نقص دربیانیه نیست، بلکه این امر به روحیه استکباری و خصمانه آمریکا بر می گردد که تعهدات خویش را زیر پا می نهد.»
در این جا این سوال به وجود می آید که با این روحیه استکباری آمریکا، چه تضمینی وجود دارد که این دولت در مذاکراتش با ایران به تعهداتش پایبند باشد؟
آقای بهزاد نبوی که امروز به همراه هم طيفي های خود بیش از همه برای برقراری رابطه با آمریکا، سینه چاک می کند. چه دستآورد ارزشمندی را در اولین مذاکره با آمریکا داشته است که امروز انتظار دارد ملت ایران دو دستی تمام مصالح ملی و دینی اش را در اختیار او و دوستان هم طيفي اش قرار دهند؟