تلاش خط سازش برای بیرون آوردن دانشجویان از لانه جاسوسی

تلاش خط سازش برای بیرون آوردن دانشجویان از لانه جاسوسی

در نخستسن روز تسخیر لانه جاسوسی علیرغم استقبال مردمی از اقدام دانشجویان، هنوز لازم بود روشنگری های فراوانی انجام شود و لذا اطّلاعیّه های متعدّدی توسط دانشجویان منتشر شد و مردم از طریق رسانه های عمومی در جریان عملیات تسخیر لانة جاسوسی و کسانی که به این امر اقدام نموده بودند و هدف اصلی آنان که اعتراض به بردن شاه به آمریکا و اعتراض به دخالت در امور داخلی ایران بود، قرار بگیرند.
در اوّلین روز تسخیر و طی چند ساعت، هفت اطّلاعیّه منتشر شد و دانشجویان در یک مصاحبة مطبوعاتی نیز چگونگی تسخیر لانة جاسوسی و اهداف خود را بیان داشتند.
امام موافقت خواهند کرد یا نه؟
امّا علیرغم این روشنگری ها، دانشجویان خط امام  شدیداً دچار دلهره بودند. دلهرة آنان نیز بی جا نبود، از یک سو چنانچه امام این قضیه را نمی پذیرفتند، باید سریعاً سفارت را ترک می کردند و از سوی دیگر از طرف دولت مردان دولت موقّت شدیداً تحت فشار بودند. آنان مدام از دانشجویان می خواستند که گروگان ها را رها کرده و سفارت را تخلیه نمایند و با امتناع دانشجویان، حتّی پای تهدید نیز توسط آنان پیش کشیده شد و لذا ممکن بود به نیروهای انتظامی دستور بیرون کردن دانشجویان را بدهند و آنوقت موضوع مبارزه با آمریکا به یک دعوای داخلی و اختلاف و زد و خورد با نیروی انتظامی خودی کشیده می شد.
از سوی دیگر رئیس دولت و وزیر خارجه اش و بعضی از شخصیّت های دیگر مرتبط با آنان، با تلفن های بی شمار به دفتر امام ایشان را شدیداً تحت فشار قرار داده بودند. آنان بیان می كردند که: « این ها به اسم شما رفته اند و این کار را کرده‌‌اند و مملکت دارد از هم می پاشد و سفارت آمریکاست مسئلة ساده ای نیست، پای حیات و ممات انقلاب در کار است.»
هدف آنان نیز این بود که خود امام، موضوع تسخیر سفارت آمریکا را حل کند و دستور خروج دانشجویان را بدهد.
ابراهيم اصغرزاده یکی از اعضای شورای اصلی دانشجویان خط امام در این رابطه اینچنین بیان کرده است:
… فشار ارگانهای انتظامی و فشار شخصیّتهای لیبرال روی ما زیاد شد، از جمله یکی از آقایان بزرگوار که حالا در شرایط بعد که تاریخ لانه بخواهد نوشته بشود شاید نام ایشان را در آن ذکر نماییم، در همان غروب روز اوّل چند مرتبه به محل سفارت تلفن زدند و ابتدا به ما توصیه کردند که: « من پدر شما هستم. بیایید بیرون. شما حرفتان را زدید» و در مرحلة بعد به صورت تهدید که:« من دستور میدهم نیروهای انتظامی حمله کنند داخل سفارت و شما را دستگیر کنند».  همین فشارها که به لانة جاسوسی می آمد همین وضعیّت هم در بیت امام در قم بود. یعنی تلفنهای بی شماری توسط دولت موقّت، خود وزیر خارجه اشان( دکتر ابراهیم یزدی) و خود نخست وزیرشان( مهندس مهدی بازرگان) و شخصیّتهای مختلف به قم [ امام] زده میشد .
….. در آن لحظات بحرانی و در حالی که وضعیّت روحی و روانی بچّه های داخل لانه بسیار سنگین بود و از طرفی تلفن پیچ هم شده بودیم، با فرا رسیدن غروب و تاریکی هوا، نگرانی بچّه ها  افزایش یافته بود. همه در بیرون لانه دچار ابهام بودند و ما خیلی نگران بودیم که نکند خلاصه دولت موقّت با قدرتی که دارد به نیروهای انتظامی دستور بدهد و اینها به هر حال به لانه حمله کنند. در چنین وضعیّت روحی همان شب احمد آقا تلفن زدند از قم و  و معلوم بود که ایشان و دفتر امام در قم هم با همان فشارهای تلفنها روبرو بوده اند. این تلفنها و مطالبی که طی این تماسها رد و بدل میگردید از اهمیّت خاصی بر خوردار بود. امام با اینکه به واسطة آقای خوئینیها به صورتی اجمالی در جریان قرار گرفته بودند، امام حتّی فشاری که بر روی بچّه ها بود را گویا احساس کرده بودند و دقیقاً متوجّه شده بودند که بچّه ها در سفارت تحت فشار هستند. به همین دلیل به حاج احمد آقا فرموده بودند که از قم به آقای خوئینیها زنگ بزنند و ایشان طی این تماس تلفنی گفتند که: امام فرموده اند که بچّه ها نگران نباشند. جای بسیار خوبی را گرفته اند. حالا نکند یک وقتی ول کنند و بیرون بیایند». این خبر وقتی همان شب اوّل بین بچّه ها پخش شد اصلاً قضیّه فرق کرد و آن حالت نگرانیها و تشویش ها و اعصاب خرد شدنها، بر طرف شد و بدین ترتیب قضیّه، از فاز دانشجویی اعتراض آمیز به فاز بالای انقلاب آورده شد[۱].
با اصرار دولتمردان برای خروج دانشجویان خط امام و نیز تهدید آنان، آقای خوئینیها نیز از سوی دانشجویان با دفتر امام تماس گرفته و مطالبی را اجمالاً در رابطه با تسخیر لانة جاسوسی و کسانی که اقدام به این عمل نموده اند و اهداف آنان به اطّلاع امام رسانده بودند.
در این تماسها برای هر دو طرف یعنی « دانشجویان» و « امام»، معلوم می شود هر دو شدیداً تحت فشار هستند و امام از اینکه چنین تلاشی را مشاهده می کنند پی به اهمیّت موضوع می برند. ایشان در این رابطه چنین فرموده اند[۲]:
باز ریشه های فاسد به فعّالیّت افتاده بودند که ما هم یک دخالتی بکنیم و جوان ها را بگوئیم که شما بیرون بیائید از آنجائی که رفتند.
________________________________________
[۱]- به ماهنامة سیاسی، فرهنگی، اجتماعی،  « بیان» به مدیر مسئولی حجّت الاسلام سیّد علی اکبر محتشمی، مهر و آبان ۱۳۶۹ شماره های ۵ و۶ ص  ۱۵- ۸ مصاحبه با سه تن از دانشجویان خط امام، ابراهیم اصغر زاده، حبیب بیطرف و رضا بهزادیان) مراجعه شود
[۲]- صحیفة نور، ج ۱۰ صفحه ۱۴۰ تاریخ: ۱۴/۸/۵۸