برنامه اصلاحات ارضی و تأثیر آن بر کاهش قدرت خوانین بختیاری

چشم‏انداز ایران:گرچه عنوان مقاله«برنامه اصلاحات ارضی و تأثیر آن بر کاهش قدرت خوانین بختیاری»است،اما خانم پورخسروانی نشان‏ داده که شاه از هرگونه هویت و قدرت نگران بوده است.معمولا اصلاحات ارضی زمانی انجام می‏شود که افزایش کرامت انسانی و تولید را به‏ بار آورد،ولی از آنجاکه شاه سابق انگیزه اصلی‏اش«قدرت»و دیگر هیچ بود.برنامه اصلاحات ارضی هم موفق نبود.کسانی که ارتش شاه و بویژه رکن دوم و ضداطلاعات آن را تجربه کردند شاهد آن بوده‏اند که نظام شاهنشاهی با هرگونه هویتی چون مذهب،نژاد،زبان و قدرت مقابله‏ می‏کرد به جز هویت شاهنشاهی که خود و آن را از دین و قانون اساسی بالاتر می‏دانست و در نهایت با تشکیل«حزب رستاخیز»اعلام کرد کسانی‏ که مخالفت آن هستند به خارج از ایران بروند.او به جای پذیرش تقویت فرهنگ‏ها (Multy Culturalis) به مقابله آنها و یکسان‏سازی فرهنگ‏ همت گماشت و شاید بتوان این را اصلی‏ترین علت سقوط رژیم سلطنتی دانست.وی حتی پس از کودتای 82 مرداد 2331 درصدد حذف کسانی‏ برآمد که تاج‏بخش او بودند و او را به قدرت رسانده بودند،مانند سرلشگر زاهدی،ارتشبد جم و ارتشبد حجازی.چنانچه در مقاله هم آمده‏ ارسنجانی که در ابتدا منتخب او بود و سپس علی امینی نخست‏وزیر منتخب خود را که عاقد قرارداد نفتی کنسرسیوم بود کنار گذاشت.

تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران سراسر مملو از فراز و فرودها و تحولاتی است که در ایجاد و شکل‏گیری آنها،هم گروه‏های داخلی و هم قدرت‏های خارجی دخیل بوده‏اند،نمونه‏ این تحولات برنامه اصلاحات ارضی است. این برنامه نه‏تنها به واسطه تغییراتی که در بعد جامعه‏شناختی کشور ایران ایجاد کرد دارای‏ اهمیت است،بلکه از منظر تغییرات سیاسی نیز جایگاه ویژه‏ای در تاریخ معاصر ایران دارد. تغییراتی که از سال 1431 آغاز شد اگرچه‏ به نام اصلاحات با هدف ایجاد تحول در سیستم‏ اقتصادی و اجتماعی برای قدم نهادن در راه‏ توسعه و پیشرفت صورت گرفت،اما در اصل‏ گامی در جهت تضعیف نیروهای سیاسی فعال‏ در کشور بود که در دهه قبل با نقش‏آفرینی‏ پایه‏های سلطنت را سست کرده بودند،و همچنین تلاشی بود در جهت ایجاد فضا برای‏ نفوذ گسترده‏تر دولت مرکزی در روستاها و در مرکز قدرت خوانین و سران ایلات و عشایر برای تضعیف قدرت آنها و ضربه زدن به آنها و وابسته کردن مالکان بزرگ به دولت.

در مقاله حاضر قصد بر این است که ضمن‏ پرداختن به موضوع موردنظر یعنی تأثیر اصلاحات ارضی بر کاهش قدرت خوانین‏ بختیاری به این پرسش‏ها نیز پاسخ داده شود:

نخست:اصلاحات ارضی چه بود و چگونه‏ در ایران پیاده شد؟

دوم:اصلاحات ارضی چه پیامدهایی برای‏ سران ایل بختیاری در پی داشت؟


تعریف اصلاحات ارضی
اصلاحات ارضی عبارت است از تغییرات‏ اساسی در میزان و نحوه مالکیت اراضی خصوصا اراضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش‏ بهره‏وری عمومی جامعه.اجرای اصلاحات‏ ارضی در ایران دلایل مختلفی داشت ازجمله‏ کاهش قدرت سیاسی و اقتصادی بزرگ مالکان، ایجاد محبوبیت میان قشر روستایی،افزایش‏ سطح درآمد توانایی اقتصادی زارعان،افزایش‏ بهره‏وری،پیشگیری از مهاجرت روستاییان به‏ شهرها و بهبود نظام عرضه و تقاضا در سطح ملی‏ (علی اکب راسدللهی،4831).اصلاحات ارضی‏ به عنوان برنامه‏ای تصور می‏شد که برای مقابله با فقر و بی‏عدالتی در نواحی روستای طراحی شده‏ بود و در وهله اول به معنای توزیع مجدد زمین‏ درنظر گرفته شده بود.اصلاحات ارضی بر این نظریه و باور شکل می‏گرفت که نظام‏های‏ مالکیت ارضی سنتی مانع توسعه اقتصادی‏ می‏شود،بر این اساس اصلاحات ارضی راهی‏ است برای رفع نقایص چنین نظام‏هایی.

چگونگی شکل‏گیری اصلاحات ارضی‏ در ایران
اولین اقدامات دولت ایران در جهت‏ پیاده کردن برنامه اصلاحات ارضی به سال 0331 (0591)برمی‏گردد.در همین راستا می‏توان‏ از فرمان شاه در سال 0331 یاد کرد که خواهان‏ فروش املاک سلطنتی به کشاورزان بود،اما به‏طور واضح لایحه اصلاحات ارضی در سال‏ 1431 از سوی دولت مطرح و توسط دو مجلس‏ تصویب شد.اصلاحات ارضی در سه مرحله اجرا شد که مرحله ول آن در سال 1431 آغاز گردید.

مهمترین اصل در قانون اصلاحات ارضی‏ این بود که مالکان بزرگ مقدار اراضی تحت‏ مالکیت خود را به یک شش دانگ کاهش‏ دهند و میل خود آنها بود که این شش دانگ را از یک روستا انتخاب کنند یا به صورت پراکنده‏ از چند روستا.ما زاد اراضی هم باید به دولت‏ فروخته می‏شد و دولت نیز ترتیبی می‏داد که این‏ اراضی به زارعان و دهقانان فروخته شود و قیمت‏ زمین نیز براساس مالیات‏هایی که مالکان تا 91 دی‏ماه 1431 براساس میزان سود خود از اراضی‏ پرداخت کرده بودند از سوی دولت تعیین‏ می‏شد.در اینجا این مسئله جالب است که مالکان‏ برای آنکه مالیات کمتری بپردازند سود عاید خود از زمین‏ها را کم اعلام کرده بودند،ازاین‏رو قیمت زمین‏های آنها پایین درنظر گرفته می‏شد و این به ضرر آنها بود.زمین خریداری‏شده توسط دولت به دهقانان و زارعان با ده درصد اضافه‏بها بابت کارهای اداری فروخته می‏شد و قرار بر این‏ شد که زارعان پول زمین‏ها را به صورت اقساط 51 ساله یک سال پس از تحویل زمین به دولت‏ بپردازند.(اریک ج.هوگلائد،701)


مراحل اصلاحات ارضی
مرحله اول در تاریخ 91 دی‏ماه 1431 آغاز شد که انجام این برنامه به آقای ارسنجانی وزیر کشاورزی وقت سپرده شد.وی تأکید داشت‏ که برنامه باید با سرعت عمل همراه باشد به همین‏ منظور تبلیغات گسترده‏ای را علیه مالکان بزرگ‏ به راه انداخت تا به این وسیله چهره مالکین‏ بزرگ را بین روستاییان مخدوش ساخته و دهقانان و روستاییان را با برنامه خود همراه سازد، اما از آنجاکه پیاده کردن این قانون در سراسر کشور دشوار بود و امکان داشت به جای در پی‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود) داشتن یک نتیجه مثبت و قابل قبول برای دولت‏ نتیجه منفی به همراه داشته باشد و موجب ایجاد اغتشاش در داخل کشور شود،قرار بر این شد که‏ برنامه به صورت منطقه‏ای پیاده شود.(اریک ج. هوگلاند،ص 111)

به همین منظور قانون اصلاحات ارضی ابتدا در منطقه مراغه و سپس در دیگر مناطق استان‏ آذربایجان اجرا شد و پس از آن در استان‏های‏ قزوین،گیلان،اراک،آذربایجان شرقی، فارس،اردبیل،کرمانشاه و کردستان پیاده شد. (پیتر اوری،ص 87)

شدت عمل ارسنجانی از یک‏سو موجب‏ مخالفت ملاکین وابسته به دریا با برنامه وی شد، از سوی دیگر شاه را نسبت به افزایش قدرت خود نگران ساخت که در نهایت شاه دستور توقف‏ برنامه و استعفای ارسنجانی را صادر کرد.

مرحله دوم اصلاحات ارضی بدون حضور ارسنجانی آغاز شد،در این مرحله شاه به شخصه‏ با اعمال تغییرات انجام برنامه را بر عهده گرفت:

الف-ترس شاه از بی‏ثباتی سیاسی در مناطقی‏ که اصلاحات ارضی در آنها شکل گرفته بود. در کنار این مسئله شاه از این هم بیم داشت که‏ با تشکیل طبقه دهقانی تهدیدی برای حکومتش‏ به وجود آید.

ب-تلاش شاه برای نفوذ در روستاها که‏ دیگر تحت نفوذ مالکن قرار نداشتند.

ج-عدم آگاهی شاه از اوضاع اقتصادی‏ و اجتماعی روستاها،این بی‏اطلاعی موجب‏ شد تصمیم درستی در مورد تضمین موفقیت‏ اصلاحات برای آنها گرفته نشود.

مرحله سوم ضعف‏های مرحله دوم آن‏قدر زیاد بود که اعتراض زارعان و دهقانان را در پی داشت.نارضایتی زارعان و دهقانان از نوع‏ اجاره‏داری و روشن شدن این مطلب که اصلاحات‏ ارضی موجب افزایش تولید و بهتر شدن کیفیت‏ تولیدات نشده است دولت را واداشت تا در جهت‏ رفع نواقص برآید و مرحله سوم را طراحی کرد. این مرحله با اصلاحیه‏ای بر قانون اصلاحات‏ ارضی در دی‏ماه 8431 آغاز شد.طبق این قانون‏ زمین‏هایی که به مدت سی سال به اجاره رفته‏ بودند،به مستأجران فروخته می‏شد.قیمت خرید برابر با اجاره 21 ساله بود و طبق توافق مالک و مستأجر خرید و فروش صورت می‏گرفت،البته‏ این قانون شامل زمین‏های وقفی 99 ساله و مکانیزه‏ نمی‏شد.(باقر پرهام،ص 65-55)

این مرحله نیز خالی از اشکال نبود و نقطه‏ضعف‏هایی داشت،چراکه به دلیل‏ عدم دخالت مؤثر و مستقیم دولت در امر خرید و فروش،مالکان این کار را به هر طریقی که موافق‏ منافع خودشان بود انجام می‏دادند.


شاه و اصلاحات ارضی در ایران
محمد رضا شاه زمانی که به قدرت رسید مانند پدرش به سران عشایر و قبایل به عنوان‏ معضلات امنیتی-اجتماعی نگاه می‏کرد و آنها را مانعی بر سر راه توسعه می‏دانست به همین‏ دلیل به دنبال بهانه‏ای بود تا آنها را از دایره قدرت‏ دور کند،اما بنا به دلایلی به توصیه انگلیسی‏ها در همان ابتدای روی کار آمدن دست به این‏ کار نزد.دلایل کنار آمدن محمد رضا شاه با سران ایلات و عشایر را می‏توان در چند مورد جست‏وجو کرد:نخست ترس محمد رضا شاه از همسایه شمالی یعنی شوروی که روزبه‏روز نیز بر قدرت آن افزوده می‏شد و حتی از احزاب چپ‏ داخل ایران مثل حزب توده نیز حمایت می‏کرد. دوم اینکه شاه سعی می‏کرد با کنار آمدن با آنها از خود یک چهره دموکراتیک به نمایش بگذارد و با استفاده از این سیاست از نفوذ و قدرتی که سران‏ عشایر در بین مردم داشتند به نفع مستحکم کردن‏ قدرت نو ظهور خود استفاده کند.انگلیسی‏ها از شاه می‏خواستند تا آنجا که امکان دارد با آنها (سران قبایل و عشایر)مدارا کند.با توجه به‏ تحولاتی که با شروع دهه 0331 در ایران به وقوع‏ پیوست کم‏کم محمد رضا شاه چهره واقعی‏ خود را نشان داد و دست از مدارا برداشت.روی‏ کار آمدن دکتر مصدق و سیاست وی در جهت‏ ملی کردن صنعت نفت ایران و مقابله وی با سلطه‏ انگلستان در ایران با روحیه آزادیخواه بیشتر مردم‏ ایران ازجمله سران عشایر و قبایل همخوانی‏ داشت،ازاین‏رو آنها به حمایت از دکتر مصدق‏ پرداختند.این مسئله برای شاه خوشایند نبود به همین دلیل شاه همراه با هواداران غربی وی‏ دست به کار شدند تا کانون‏های قدرت در ایران‏ که خارج از دربار بودند و در مقابل شاه قرار داشتند را از دور خارج و آنها را تضعیف کنند. با شکل‏گیری کودتای 82 مرداد به همت امریکا و انگلستان و سقوط دکتر مصدق سیاست شاه در داخل و خارج به‏طور کامل تغییر کرد.اولین و مهمترین تأثیر را می‏توان در تثبیت قدرت شاه‏ در داخل و شروع حکومت دیکتاتوری وی‏ دانست.پس از کودتا،شاه تا اواخر دهه 0331 درگیر سرکوب مخالفان درون شهری خود ازجمله ملیون و حزب توده بود،همین‏که از آنها فارغ شد به سراغ سران ایلات،عشایر و مالکین‏ بزرگ در روستاها رفت تا پایگاه‏های قدرت آنها را نابود سازد و بدین وسیله آنها را تضعیف کند.

بسیاری از خوانین و رؤسای قبایل در روستاها دارای زمین و درنتیجه صاحب نفوذ بودند.آنها به هنگام انتخابات مجلس می‏توانستند از آرای‏ موافق روستاییان برخوردار شوند.افزون بر این‏ دوام و استمرار خان خانی ارتباطی تنگاتنگ با ناآگاهی و بی‏سوادی جامعه داشت،بنابراین‏ رژیم برای پایان دادن به نفوذ سنتی خوانین در روستاها و کوتاه کردن دست آنها از دولت‏ و مجلس یک سلسله اقدامات اجتماعی و فرهنگی را به اجرا گذاشت.اقدامات اجتماعی‏ شاه در قالب برنامه«انقلاب سفید»یا«انقلاب‏ شاه و ملت»ظاهر شد.این برنامه در سال 1431 به توصیهء دولت امریکا از سوی شاه مطرح و در یک رفراندوم نمایشی از تصویب افکار عمومی‏ گذشت.انقلاب سفید در مرحله اول دارای شش‏ اصل بود که دو اصل آن«اصلاحات ارضی»و «ملی کردن جنگل‏ها و مراتع»تأثیر عمیقی در زندگی عشایری برجای گذاشت.هرچند در پی سیاست اسکان اجباری رضا شاه و در پرتو عواملی چون جاذبه زندگی شهری،کاهش‏ نزولات جوی و فقر مضاعف اقتصادی،از سال‏های آغازین دهه 0231 مهاجرت پراکندهء عشایر به شهرهای بزرگ،کوچک و حاشیه‏ روستاها شروع شده بود،اما اجرای اصلاحات‏ ارضی و مالکیت یافتن روستاییان در اراضی‏ حریم«ایل راه‏ها»موانع و محدودیت‏هایی‏ برای کوچ‏نشینان ایجاد کرد که باعث اسکان‏ اجباری دیگری شد(بابک نادرپور،ص 542). اصلاحات ارضی همچنین فرصتی را فراهم‏ آورد تا شاه خوانین و مالکانی را که جرأت و جسارت مخالفت در خود می‏دیدند به بهانه‏های‏ مختلف سرکوب کند،مثلا در استان آشوب‏خیز فارس زمانی که مهندس ملک‏عابدی رئیس‏ اصلاحات ارضی منطقه فیروز آباد عازم منطقه‏ محل مأموریت خود بود،توسط عده‏ای به‏ ضرب گلوله از پای درآمد.رژیم از این فرصت‏ استفاده کرد و به تبلیغات شدیدی علیه مالکان و نیروهای مخالف اصلاحات ارضی دست زد، تعدادی از رؤسای عشایر را دستگیر و به زندان‏ انداخت و برخی را نیز اعدام نمود(مرتضی‏ رسولی،ص 462-362).بازتاب ملی کردن‏ جنگل‏ها و مراتع بسیار عمیق‏تر بود،این اقدام‏ باعث شد تا بسیاری از مراتع به هیچ‏وجه نباید کوچ‏رو می‏شد یا به عنوان چراگاه مورد استفاده‏ قرار می‏گرفت،مگرآنکه‏"جواز علف چر"از سازمان دولتی دریافت می‏شد.هر جواز به گله‏دار اجازه می‏داد که در یک قطعه زمین مشخص که‏ وسعت آن برحسب تعداد چهارپایان و کیفیت‏ رشد علف تعیین می‏شد،گله‏اش را بچراند(ژان‏ پی یردیگار و دیگران،ص 204).به‏طور کلی با اجرای برنامه‏های ایصالحات ارضی،ضربات‏ جبران‏ناپذیری به سران ایلات وارد آمد.بسیاری‏ از آنها موقعیت اجتماعی خود را از دست دادند و از نظر مالی در وضع نامطلوبی قرار گرفتند. بعضی از آنها راهی شهرها شدند و برخی نیز به‏ زندگی در داخل ایل ادامه دادند بی‏آنکه از نفوذ سابق برخوردار باشند،عده‏ای هم که به رژیم‏ وابسته بودند،در سایهء دوبند با مأموران دولتی‏ موفق شدند مقدار قابل توجهی از زمین‏های قابل‏ کشت و مراتع را به نام خود و فرزندانشان به ثبت‏ برسانند و با کار کشاورزی و دامداری درآمد مکفی به دست آوردند.به این طریق با برنامه‏ اصلاحات ارضی افراد با نفوذ و قدرتمندی که‏ در سطح محلی با شاه درمی‏افتادند از روستاها رانده شدند و قدرت دولت مرکزی جایگزین‏ قدرت مالکین در روستاها شد.


امریکا و اصلاحات ارضی در ایران
با نگاهی گذرا به اوضاع سیاسی ایران‏ در شروع دهه 0431 و با توجه به رابطه ایران با امریکا در سال‏های پس از کودتای 82 مرداد و تغییراتی که در دستگاه‏های سیاسی امریکا با روی کار آمدن جان اف کندی به وجود آمده‏ بود به خوبی می‏توان به این مطلب پی برد که‏ برنامه اصلاحات ارضی طرحی نبود که به یکباره‏ محمد رضا شاه جهت ایجاد تحولات در سیستم‏ اجتماعی و اقتصادی ایران خواهان پیاده کردن‏ آن باشد.واقعیت چیزی فراتر از این مسئله بود، نقش امریکا در طراحی و شکل‏گیری کودتای‏ 82 مرداد 2331 ضمن آنکه یک‏بار دیگر قدرت را به شاه و دربار بازگرداند و موجودیت‏ متزلزل دستگاه پادشاهی پهلوی را از ورطه‏ سقوط نجات داد یک واقعیت را نیز پیش روی‏ دستگاه سیاسی ایران نمایان ساخت که پس از این امریکا جایگزین انگلستان تضعیف شده‏ پس از جنگ جهانی دوم در مسائل داخلی ایران‏ نقش‏آفرینی خواهد کرد.پس از کودتای 82 مرداد عملا سیاستگذاری‏های محمد رضا شاه‏ چه در امور داخلی و چه امور خارجی برگرفته‏ از تصمیماتی بود که در کاخ سفید گرفته و به‏ ایران دیکته می‏شد،به همین دلیل تحولاتی که‏ با روی کار آمدن مهره‏های جدید در دستگاه‏ سیاسی امریکا حادث می‏شد خواه و ناخواه‏ بر سیاست‏های دربار ایران نیز به شدت تأثیر می‏گذاشت.در سال 1691 جان اف کندی‏ به عنوان رئیس جمهور امریکا انتخاب شد،وی‏ برنامه‏های جدیدی را برای امریکا و جهانی که‏ در ارتباط با امریکا بود طراحی کرد،برنامه وی‏ «اتحاد برای پیشرفت»نام داشت،درگیری‏های‏ امریکا در مناطق مختلف جهان با شوروی این‏ قدرت را بر آن داشت تا برای حفظ و ادامه نفوذ خود در کشورهای همپیمان خود دولت‏های‏ حاکم بر آن کشورها را وادار سازد تا با انجام‏ یکسری اصلاحات بخصوص در زمینه‏های‏ اقتصادی و اجتماعی،فضای بهتری را برای‏ ادامه زندگی مردم آن کشورها ایجاد سازد تا به‏ سمت بلوک شرق(کمونیسم)تمایل پیدا نکنند و زمینه شکل‏گیری افکار کمونیستی در آنها پا نگیرد(وسلی ام باک بای،ص 423).به توصیه‏ -یا بهتر گفته شود به دستور-کندی محمد رضا شاه نیز باید زمینه اصلاحات در ایران را فراهم‏ سازد که این اصلاحات شامل ایجاد فضای‏ باز سیاسی نیز می‏شد.این امر چندان بار روحیه‏ مستبدانه محمد رضا شاه همخوانی نداشت. امریکایی‏ها امینی را مأمور ایجاد اصلاحات‏ ساختند.شاه که از حضور امینی و زدوبند وی با امریکایی‏ها احساس خطر می‏کرد،عازم امریکا شد و پس از بازگشت از امریکا انجام اصلاحات‏ را به عهده گرفت.بدین صورت اصلاحات‏ ارضی با مدیریت امریکا و اجرای دولت مرکزی‏ در ایران آغاز شد.


اصلاحات ارضی و کاهش قدرت خوانین‏ بختیاری
بختیاری نام یکی از قوم‏های بزرگ لر ایران‏ معروف به لر بزرگ است که در زاگرس میانی‏ سکونت دارند(لر کوچک نیز تقریبا ساکنین لرستان‏ و ایلام امروزی هستند)برای اولین‏بار حمد للّه‏ مستوفی در شمارش طوایف لر بزرگ از بختیاری‏ نام برده است،طایفه‏ای که ظاهرا بعدها قدرت‏ و شوکت بیشتری یافته و سرانجام بیشتر منطقه لر بزرگ با همان نام بختیاری شناخته شده است.

در روزگار صفوی نام بختیاری از واژه‏ بختیاروند-که یکی از طایفه‏های مهم این منطقه‏ بود-روی لر بزرگ نهاده شد.با این حال منابع‏ تاریخی در اوایل سده هشتم نام بختیاری را متذکر شده‏اند(محمد علی امام شوشتری،371). از تمام نوشته‏ها،آثار و اسناد تاریخی استنباط می‏شود که بختیاری‏ها از ایرانیان اصیل و با کردها لرها از یک ریشه و نژادند و زبانشان نیز شاخه‏ای از زبان پهلوی است.مسکن لر کوچک‏ لرستان کنونی است.لر بزرگ یا بختیاری در اراضی و کوهستان‏های بختیاری و کهگیلویه‏ ساکن هستند.(سردار اسعد بختیاری،ص 6)

در اوایل پادشاهی فتحعلی شاه قاجار، بختیاری جزء خاک فارس بود و رود کارون‏ جداکننده فارس و عراق عجم به شمار می‏آمد. از سال 2521 قمری بختیاری گاهی جزء فارس‏ و گاهی جزء حکومت خوزستان بود(جواد صفی‏نژاد،ص 701).بختیاری‏ها در طول تاریخ‏ منطقه همواره حضور سیاسی-نظامی و اقتصادی‏ مؤثری داشته‏اند،بویژه حضور ایشان در انقلاب‏ مشروطه بسیار برجستگی دارد.نخستین کسی که‏ در مستند کردن تاریخ بختیاری‏ها تلاش کرد و در مورد آنان کتاب نوشت سردار اسعد بختیاری‏ است که در کتاب«تاریخ بختیاری»به شمه‏ای از گذشته بختیاری‏ها و سایر لرها اشاره کرده است. یکی از نظراتی که درباره نام بختیاری وجود دارد این است که بختیاری‏ها همان باختری‏ها یا ساکنان زاگرس یاختری هستند.بختیاری‏ها سلسله اتابکان لر(هزار اسفیان)را تشکیل دادند که مرکز آن ایذه بود.(جواد صفی‏نژاد،184)


طوایف و تیره‏های بختیاری
قوم بزرگ بختیاری به دو شاخه هفت‏ لنگ و چهار لنگ تقسیم می‏شود.هفت لنگ‏ شامل چهار باب بهادروند،بابادی،دورکی و دینار انیو نوروزی است.چهار لنگ شامل پنج‏ باب محمود صالح(ممصالح)،کینورسی، زلقی ذلکی،میوند(ممی‏وند)و موگویی است. براساس سنتی که در ایل وجود داشته است، گردش حکومت به وسیله مالیات سرانه‏ای بوده‏ که از دامداران می‏گرفتند و اقتصاد حکومت‏ خان‏ها براساس همین مالیات بود.این مالیات‏ براساس میزان تولید فراورده‏های دامی به نوع‏ مراتع و وسعت آن و تعدا دام و تعداد نفراتی که‏ در ایل قدرت کارایی در امر تولید دام و پرورش‏ آن را داشت اند بستگی داشته است.همه بختیاری‏ از لحاظ گرفتن مالیات به دو بخش تقسیم می‏شد: از یک بخش که دام زیادتر و مراتع بهتر داشته‏اند مالیات بیشتری دریافت می‏شد و از بخش دیگر مالیات کمتر،واحد گرفتن مالیات دامی در ایل، برحسب مادیان تعیین می‏شد و برای هر رأس‏ مادیان،سالانه مقداری پویل از 01 ریال تا 03 ریال‏ به معیار آن زمان دریافت می‏کردند.


شخصیت‏های معروف بختیاری
حسینقلی خان ایلخانی رئیس ایل بختیاری‏ -امامقلی خان حاجی ایلخانی رئیس ایل بختیاری‏ -لطفعلی خان امیر مفخم رئیس ایل بختیاری- نجفتلی خان صمصام السلطنه از رهبران انقلاب‏ مشروطه ایران که دو دوره نخست‏وزیر دولت‏ مشروطه ایران شد-علیقلی خان سردار اسعد بختیاری از رهبران اصلی انقلاب مشروطه ایران‏ -شاپور بختیار فرزند سردار فاتح و نوه نجفقلی‏ صمصام السلطنه از بهران جبهه ملی ایران و از اعضای نهضت مقاومت ملی ایران پس از کودتای 82 مرداد 2331 و آخرین نخست‏وزیر منتخب شاه-ثریا اسفندیاری ملکه سابق ایران، نوه حسینقلی خان ایلخانی و دختر خلیل خان‏ اسفندیاری بختیاری-سپهبد تیمور بختیار فرماندار نظامی تهران،معاون نخست‏وزیر و بنیانگذار سازمان اطلاعات و امنیت ایران(ساواک)- شاهزاده فرمانفرما حسام السلطنه حاکم بروجرد و کرمانشاهان-علیمردان خان داراب افسر- (به تصویر صفحه مراجعه شود) ابو القاسم بختیرا سردار ظفر بختیاری-بی‏بی مریم‏ دختر حسینقلی خان ایلخانی خواهر نجفقلی خان‏ صمصام السلطنه و مادر علیمردان خان-علیداد خان‏ بختیاری-علیمراد خان بختیاری-امیر رضا امیر بختیار-ژاله فراهانی-اسد خان بختیاری مشهور به اسد خان شیرکش.


بختیاری‏ها و برنامه اصلاحات ارضی
کمتر کسی را می‏توان یاد کرد که سابقه‏ رشادت‏ها و ازخودگذشتگی‏های مردمان‏ بختیاری را در لحظه‏های حساس سیاسی ایران‏ انکار کند.بر پیشانی انقلاب مشروطیت نام‏ سردار اسعد بختیاری نقش بسته است و خاطره‏ رشادت‏های بی‏بی مریم بختیاری خواهر سردار اسعد از زنان مبارز عصر مشروطیت که‏ دو شادوش برادر در راه آزادی به مبارزه پرداخت‏ در بادها جای گرفته است.

سران ایل بختیاری مانند دیگر گروه‏ها همیشه در پی آن بودند تا جایگاهی برای خود در دستگاه سیاسی پیدا کنند.ثروت و پایگاه‏ اجتماعی آنها در بین عشایر و قبایل،قدرت‏ درخوری را برای آنها به وجود می‏آورد تا با استفاده از آن قدرت تأثیرگذاری پیدا کنند. دولت‏های مرکزی نیز هر زمان که به وجود آنها نیاز داشتند راه را برای حضور فعال آنها در دستگاه‏های سیاسی هموار می‏ساختند و هر زمان که از افزایش قدرت آنها احساس خطر می‏کردند در مقابل آنها می‏ایستادند و عرصه‏ را بر آنها تنگ می‏ساختند.حضور سران ایل‏ بختیاری در رویدادهای سیاسی ایران اگر به نفع‏ دولت مرکزی تمام می‏شد خوشایند دولت بود، اما اگر آنها در ایجاد یک تحولی در بعد سیاسی‏ و اجتماعی با گروه‏هایی همگام می‏شدند که‏ خواهان کاهش قدرت دولت مرکزی بودند دولت مرکزی به شدت با آنها برخورد می‏کرد و حرکت‏های آنها را سرکوب می‏ساخت.به هر صورت قدرت‏یابی سران قبایل و عشایر مگر در مواردی محدود به نفع دولت مرکزی نبود،برای‏ نمونه حمایت سران ایل بختیاری از دکتر مصدق‏ موجب نگرانی محمد رضا شاه و درباریان شد، به‏طوری که به دنبال راه چاره‏ای برای مقابله با افزایش قدرت آنها برآمدند.کودتای 82 مرداد به دست امریکا و انگلستان تا حد زیادی نگرانی‏ شاه و درباریان را خاتمه بخشید.

با کودتای 82 مرداد دوره جدیدی در تاریخ‏ سیاسی و اجتماعی ایران آغاز شد که روی ایل‏ بختیاری نیز تأثیر بسیاری گذاشت.پس از کودتا سران ایل بختیاری آخرین تلاش خود را برای‏ بازیافتن قدرت از دست‏رفته به کار بردند و تا حد زیادی هم موفق بوند،چراکه حضور مهره‏های‏ پرقدرتی چون تیمور بختیار و رسیدن وی به مقام‏ ریاست ساواک در سال 6331 گواهی است بر این مطلب،هرچند ناگفته نماند که شاه چندان‏ راضی از حضور وی در دستگاه سیاسی نبود،اما به خواست انگلیسی‏ها مجبور به پذیرش این امر شد.زمانی که کندی در امریکا روی کار آمد و برنامه جدیدی را برای ایران طرح‏ریزی کرد و خواهان انجام اصلاحات در ایران شد،شاه چندان‏ تمایلی به انجام این اصلاحات نداشت،ازاین‏رو تیمور بختیار را به عنوان نماینده به امریکا فرستاد تا وی با توجه به علقه‏های اربابی و مالکی که داشت‏ ضمن برچیدن مشکلات انجام برنامه اصلاحات‏ ارضی در ایران کندی را از انجام این برنامه‏ منصرف سازد(اسفندیار آهنجیده،ص 643). قضیه برعکس جواب داد،چراکه تیمور بختیار در دیدار خود از امریکا گفت‏وگویی را با سران‏ سازمان سیا انجام می‏دهد و اعلام می‏کند که قصد دارد شاه را خلع سازد و به کمک امریکایی‏ها نیاز دارد.سازمان سیا نیز شاه را در جریان این امر قرار می‏دهد و این مسئله موجب نگرانی شاه می‏شود. علاوه‏بر تیمور بختیار بسیاری از سران بختیاری‏ نیز در دستگاه سیاسی نفوذ قابل ملاحظه‏ای‏ داشتند و هرگونه اقدام شاه علیه آنها بدون برنامه‏ از پیش‏تعیین‏شده موجبات آشوب و بی‏ثباتی‏ سیاسی در کشور را فراهم می‏کرد،به همین دلیل‏ شاه تا سال 1691 که عملا تیمور بختیار دست به‏ تظاهرات علیه شاه زد با وی مقابله نکرد.در این‏ سال شاه وی را از ریاست ساواک خلع و از ایران‏ اخراج کرد(ویلیام شوکران،ص 891).شاه‏ که از قدرت روبه‏رشد سران عشایر و مالکین‏ بزرگ نگران بود اگرچه در ابتدا با اصلاحات‏ ارضی چندان موافق نبود،اما این برنامه را بهترین‏ فرصت برای کاهش قدرت آنها دانست و از آن به‏ نفع افزایش قدرت خود و کاهش قدرت و نفوذ سران و بزرگان ایلات،قبایل و مالکان بزرگ‏ با گرفتن پایگاه قدرت آنها یعنی قبیله،زمین و املاک استفاده کرد.پس از اصلاحات ارضی‏ مالکیت سنتی و ساختار سیاسی و سنتی ایل‏ بختیاری دگرگون شد،خوانین امتیازات گذشته‏ را از دست داده و بسیاری از آنها منطقه را ترک‏ کردند.اقتصاد سنتی ایل نیز دگرگون گردید، چراکه بسیاری از خوانین به شهرها مهاجرت‏ کردند و به مشاغل غیرنستی روی آوردند (سکندر امان اللهی بهاروند،6731).شکسته شدن‏ پایگاه اقتصادی خوانین و سران باعث شد آنها که‏ تا چندی پیش از نظر اقتصادی بی‏نیاز از دولت و کمتر از دیگر گروه‏ها وابسته به آن بودند و توان‏ اعتراض و سرکشی داشتند به یک‏باره تبدیل‏ به جیره‏خوار دولت شده و روح آزادیخواهی و اعتراض در آنها کاهش یابد و این در اصل همان‏ چیزی بود که شاه می‏خواست.


ارزیابی نهایی
آنچه اصلاحات ارضی برای گروه‏های‏ مختلف اجتماعی کشور در پی داشت بیش از آن‏که موجب رشد لایه‏های مختلف اجتماعی‏ باشد و زمینه توسعه را هموار سازد مشکلات‏ دست‏وپاگیری را برای همگان به وجود آورد. اگرچه هدف از این اصلاحات ایجاد تحولات‏ اقتصادی و بالا بردن کیفیت و کمیت محصولات‏ کشاورزی بود،اما عملا این اتفاق رخ نداد.از یک‏سو با کاهش قدرت خوانین و چند تکه شدن‏ اراضی،نظات بر تولیدات کشاورزی که در گذشته توسط مالکان صورت می‏گرفت از بین‏ رفت و بازدهی اراضی کاهش پیدا کرد و از سوی‏ دیگر خرده‏مالکانی که پس از اصلاحات ارضی‏ متولد شده و مقدار اراضی به دست آورده‏ بودند بیشتر به فکر تولید محصولات موردنیاز خود بودند تا تولید در حد بالا و برای بازارهای‏ داخلی.از منظر دیگر نیز با اصلاحات ارضی‏ قدرت و نفوذ خوانینی چون خوانین بختیاری‏ کاهش یافت.آنها به شهرها مهاجرت کردند و شهرنشین شدند دولت تا حدی خیالش از بابت‏ آنها راحت شد،اما همین گروه‏ها قشر و طبقه‏ جدیدی در جامعه شهری به وجود آوردند که‏ بعدها با اعتراضات خود به دستگاه سیاسی رنگ‏ و بوی دیگری بخشیدند و حتی از بانیان سقوط نظام شاهنشاهی شدند.

(*)عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلام-واحد سیرجان


منابع:
-اسد اللهی،علی اکبر،مراحل سه‏گانه اصلاحات‏ ارضی،مدیریت امور اراضی قزوین،4831.

-امام شوشتری،سید محمد علی،تاریخ و جغرافیای‏ خوزستان،ص 371.

-امان اللهی بهاروند سکندر،کوچ‏نشینی در ایران، پژوهشی درباره ایلات و عشایر،تهران 6731.

-اوری،پیتر،تاریخ معاصر ایران از کودتای 82 مرداد تا اصلاحات ارضی،ترجمه محمد رفیعی،تهران انتشارات‏ عطایی،1731.

-آهنجیده،اسفندیار،ایل بختیاری و مشروطیت، انتشارات ذره‏بین،4731.

-پرهام،باقر،اصلاحات ارضی،تهران،9431.

-ژان پی یردیگار و دیگران،ایران در قرن بیستم،ترجمه‏ عبد الرضا هوشنگ مهدوی،تهران،نشر البرز،7731.

-اصلاحات ارضی:زمینه‏ها،ضرورت‏ها و نحوهء اجرا و پیامدها،مرتضی رسولی،فصلنامه تاریخ معاصر ایران،سال‏ اول،شمارهء چهارم،زمستان 6731.

-سردار اسعد بختیاری،علیقلی خان،تاریخ بختیاری، انتشارات یساوی،1631.

-شوکران،ویلیام،آخرین سفر شاه،ترجمه عبد الرضا هوشنگ مهدوی،نشر البرز،0731.

-صفی نژاد،جواد،عشایر مرکزی ایران،تهران، انتشارات امیر کبیر،5731،ص 701.

-عمید،محمد جواد،کشاورزی،فقر و اصلاحات‏ ارضی در ایران،ترجمه رامین رامینی‏نژار،نشرنی،1831.

-[ابک نادرپور،نگاهی جامعه‏شناختی به ایل قشقایی‏ (گذشته،حال و آینده)،فصلنامه مطالعات ملی،شمارهء 2 و 3،زمستان 8731 و بهار 9731.

-وسلی ام باگ بای،روابط بین المللی امریکا پس‏ از جنگ جهانی اول(9191 تا 1991)،ترجمه اسماعیل‏ شفیعی،انتشارات اندیشه نیکان،4831.

-و هو گلاند،اریک،زمین و انقلاب در ایران 0431 تا 0631،ترجمه فیروزه مهاجر،انتشارات شیرازه،1831.