امام و انقلاب

البته روحانیت بارها پیش از این نیز در صحنه های سیاست و اجتماع حاضر شده و در کل در یک قرن و نیم گذشته از قیام تنباکو تا نهضت مشروطه و نهضت های ملی نفت پیشتاز مبارزه با استبداد داخلی و استعمار خارجی و دخالت بیگانگان بوده همیشه بر آزادی و آزادگی مردم تحت پرچم اسلام و بر حفظ استقلال کشور تاکید کرده است اما انقلاب اسلامی را می توان نخستین حرکتی دانست که بر اساس آرمان و اهداف مورد نظر روحانیت به نتیجه رسید. «اسلامی» و «شیعی» بودن ایدئولوژی انقلاب ایران مهم ترین این مدعا است.
تفاوت اساسی نهضت اسلامی در سال 57 با حرکت های قبل از آن در این بوده است که اولا این نهضت دارای یک تئوری سیاسی برای حکومت کردن و ایدئولوژی جایگزین پس از سقوط نظام سیاسی حاکم بود ثانیا از یک رهبر مذهبی سیاسی قاطع مصمم دور اندیش آگاه به وضعیت داخلی و بین المللی و شجاع برخوردار بود که مردم ستمدیده ایران نجات خود را در عملی شدن آموزه های مطرح شده از سوی ایشان می دیدند و ثالثا دارای یک شبکه وسیع و منسجم از نیروها و نهادهای بسیج گر برای گسترش تبلیغ و تبیین اندیشه ها آمال و اهداف رهبری انقلاب بود که در نهاد ریشه دار روحانیت تجلی پیدا کرده بود. از این رو هر گونه شناختی درباره ی انقلاب اسلامی و پیامدهای آن بدون بررسی دقیق و همه جانبه رهبری نهضت و نهاد روحانیت ناقص و ناکافی خواهد بود.
تاکنون پژوهش های بسیاری به ویژه از سوی محققان خارجی درباره نقش بی بدیل حضرت امام در پیدایش و تداوم انقلاب و نقش روحانیت در آن نوشته شده است و هر کدام با گزینش گوشه ای از این موضوع پردامنه نتایج مهمی را به جامعه پژوهشی کشور ارائه داده اند به عنوان نمونه می توان به بررسی چگونگی شکل گیری رهبری کاریزماتیک برای امام در انقلاب شیوه ها و تاکتیک های امام در مبارزه توان روحانیت در بسیج توده ها خاستگاه اجتماعی روحانیون نقش شبکه مساجد استفاده از شیوه های خاص فرهنگی و تبلیغی و یا طرح ایدئولوژی بومی برای مبارزه اشاره کرد.
در این مجال چند کتاب که در سالهای اخیر در رابطه با نقش رهبری حضرت امام و روحانیت شیعه در انقلاب اسلامی ایران نگاشته شده است معرفی میگردد تا انشاالله با مطالعه آنها آشنایی بیشتر جامعه جوان ما با انقلاب اسلامی و زمینه های آن فراهم گردد.

نقش حضرت امام
در جامعه شناسی انقلاب رهبری از ارکان اصلی هر انقلاب به شمار می رود. بسیاری از جامعه شناسان صاحب نظر به نقش قاطع رهبری در شکل گیری و پیروزی انقلاب اسلامی ایران اذعان داشته و این نقش را موثرتر و سرنوشت سازتر از سایر انقلاب های سیاسی اجتماعی دو قرن اخیر دانسته اند. به گونه ای که شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران بدون در نظر گرفتن رهبری امام خمینی امری نزدیک به محال می نماید و نام امام از انقلاب ایران تفکیک ناپذیر می باشد.
با آنکه پرداختن به شخصیت و زندگی چنین رهبر بزرگی از گامهای نخستین درباره انقلاب اسلامی ایران به شمار می رود ولی متاسفانه علیرغم گذشت سه دهه از این واقعه عظیم هنوز جای خالی آثار در خور و شایسته در این زمینه کاملا مشهود است. با این حال پژوهشگران گرانقدری در این وادی گام نهاده تا حد مقدور مسئولیت خویش را در این باره ادا کرده اند که به سه مورد از آنها اشاره می شود.

1 ـ زندگینامه سیاسی امام خمینی
کتاب زندگی نامه سیاسی امام خمینی توسط آقای محمد حسن رجبی تدوین و از سوی مرکز اسناد انقلاب در بیش از 500 صفحه منتشر شده است. این کتاب پس از یک دیباچه مختصر زندگی سیاسی حضرت امام را در شش فصل تنظیم و تدوین کرده است.
به اعتقاد نویسنده بررسی زندگی سیاسی امام بدون اشاره به رویدادهای سیاسی مهم آن دوران صورتی انتزاعی و مبهم خواهد داشت و اهمیت مواضع سیاسی نظری و عملی ایشان را به هیچ روی نشان نخواهد داد.
زیرا این مواضع خود مبین آگاهی سیاسی و حضور فعال امام در متن آن رویدادها است. به همین دلیل حوادث و جریانات مهم سیاسی این دوران به موازات ادوار زندگی سیاسی امام بنا بر ضرورت بررسی شده است.
در فصل اول این کتاب از آغاز جنبش عدالتخواهانه ـ که بعدهابه «مشروطه خواهی» تغییر جهت یافت ـ و فرجام آن و به قدرت رسیدن رضاخان تا پایان حکومت دیکتاتوری او به اجمال سخن رفته است. در آن جنبش علما نقش مهمی در گسترش و پیروزی داشتند اما حوادث دردناکی که بر جنبش و رهبران روحانی آن گذشت و القائاتی که از سوی استعمار صورت گرفت آثار منفی سیاسی وسیعی در میان روحانیون و حوزه های علمیه برجای گذاشت که تدریجا بی رغبتی به امور سیاسی و تفکیک دیانت از سیاست جو غالب و رایج حوزه های علمیه گردید. حکومت دیکتاتوری رضاخان و برنامه های اسلام ستیزی او که باتبلیغات منفی و خشونت علیه روحانیت همراه بود این شبهه را در میان آنها بیش از پیش قوت بخشید. زندگی سیاسی امام از همین سال ها و در چنان فضایی آغاز شده که موضوع فصل دوم کتاب است. در این دوره که از سال 1300 و تا سال 1320 (پایان دیکتاتوری رضاخان) ادامه می یابد امام در حوزه علمیه قم و معارف معمول و غیرمعمول (فلسفه و عرفان) دینی را نزد بهترین استادان فرا گرفت و مدارج علمی را تا عالی ترین سطوح طی کرد و همزمان دست به تالیف و تضعیف آثار گرانبهای عرفانی و اخلاقی زد که نشان دهنده نبوغ دانش و سلوک نظری و علمی اوست.
آنچه سبب گردید که امام ضمن زندگی و پرورش در حوزه تحت تاثیر القائات و انفعال سیاسی متحجرین و مقدس مآبان واقع نشود (گذشته از سیر و سلوک نظری و عملی عرفانی) آشنایی و مراوده با چهره های انقلابی متعهد و پرهیزگاری بود که تاثیر ژرف و ماندگار بر شخصیت ایشان برجای گذاردند.
در فصل سوم اوضاع سیاسی کشور در سال های 1320 تا 1343 بررسی شده است. در این دوره که با پایان یافتن دیکتاتوری رضاخان آغاز می شود حوادث سیاسی مهمی در کشور به وقوع پیوست. هرج و مرج و بی ثباتی سیاسی ضعف دولت مرکزی آزادی های نسبی سیاسی و اجتماعی و به دنبال آن آزادی انجام فرایض و شعائر اسلامی و آزادی فعالیت احزاب و جمعیت های سیاسی از ویژگی های بارز این دوره است. فعالیت های امام در این دوره حساس و در عرصه حوزه و جامعه موضوع فصل چهارم را تشکیل می دهد در سال 1322 امام با نگارش کتاب کشف الاسرار به انتقاد اساسی از رژیم رضاخان پرداخت. به استناد همین کتاب ایشان برخلاف نظر بسیاری از روحانیون و سیاسیون آن زمان بر این باور بود که جز تعداد انگشت شماری از مهره های رژیم رضاخان هیچ چیز تغییر نکرده و همچنان روابط و مناسبات ناسالم گذشته و ساختار نظامی سیاسی پیشین به قوت خود باقی است. و لذا خواهان تغییرات بنیادین در روابط و مناسبات آن نظام است. در خلال همین کتاب امام به طرح «ولایت فقیه» یا حکومت اسلامی به عنوان دکترین «حکومت اسلامی» پرداخته و کلیات و ابعاد آن را شرح و بسط می دهد. موضوع دیگر این فصل بررسی مواضع ایشان در برابر نهضت ملی و رهبری آن است.
بخش دیگر فعالیت امام در این دوره صرف تمرکز و تثبیت مرجعیت در ایران و تغییر و تحول در حوزه های علمیه گردید زیرا ایشان وقوع هرگونه تحول و انقلاب را مسبوق به تحول فکری می دانست که قاعدتا می بایست نخست در حوزه های علمیه و در میان روحانیون (به عنوان پیشاهنگان مبارزه آینده) پدید آید. لذا در این سال ها به اصلاح حوزه و تعلیم و تربیت تعداد زیادی از طلاب پرداخت و آنان را به سلاح علم و تقوا و اجتهاد در مسائل مجهز نمود.
از سال 1340 و اندکی پس از رحلت آیت الله بروجردی باب جدیدی در روابط منفی روحانیت و دستگاه حاکم و نهایتا مبارزه امام با رژیم شاه گشوده شده که موضوع نوشتار فصل پنجم است. در این دوره که از ماجرای انجمن های ایالتی و ولایتی آغاز می گردد فعالیت های سیاسی امام روز به روز بیشتر آشکارتر وسیعتر و قاطعتر شد و به مقابله مستقیم با رژیم شاه انجامید. خشونت و قساوت شاه در ایجاد فاجعه مدرسه فیضیه و واقعه پانزده خرداد 1342 و سکوت و عقب نشینی برخی از مراجع و علما در مقابل ارعاب و تهدید رژیم نه تنها کمترین تردیدی در تداوم مبارزه امام ایجاد نکرد بلکه ایشان را نسبت به قریب الوقوع بودن پیروزی جنبش اسلامی مطمئن تر نمود و با انتقاد و افشای ابعاد سیاست های تسلیم طلبانه و ضداسلامی شاه و ایادی استکبار بین المللی به رهبری آمریکا مردم را به هوشیاری سیاسی نسبت به مقدرات کشور و ادامه مبارزه دعوت کرد. سخنرانی معروف به رد کاپیتولاسیون در آبان ماه 1343 و دستگیری و تبعید امام به ترکیه موضوع این فصل می باشد. ویژگیهای مبارزه امام عنوان فصل نهایی این کتاب است.
محقق در پی تدوین این کتاب معتقد است: زندگی امام مبین این واقعیت است که سکوت و فریاد صبر و خشم نرمی و خشونت امربه معروف و نهی ازمنکر و تولی و تبرای او تنها برای رضای خدا بود ولاغیر. و با مجاهدات خود و هدایت حضرت حق تعالی در زندگی سیاسی هفتاد ساله خویش از مواضع اصولی خود هیچگاه عدول نکرد و از هیچ قدرتی نهراسید و گذشت روزها و سال ها حقانیت و درستی نظر آن حکیم فرزانه را بارها به اثبات رساند.

2 ـ رهبری و انقلاب
کتاب رهبری و انقلاب که نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی ایران را مورد بررسی قرار می دهد توسط آقای دکتر حسین حسینی تالیف شده و توسط پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی در 350 صفحه انتشار یافته است. این کتاب پژوهشی درباره علل تاثیرگذاری شخصیت امام خمینی بر افکار و رفتار طیف وسیعی از اقشار مختلف مردم ایران و بسیج آنان در روند پیروزی انقلاب اسلامی ایران می باشد.
سئوال اصلی این پژوهش این است که: چگونه امام خمینی توانست به عنوان رهبری با جاذبه فراگیر در راس نهضت انقلابی قرار گیرد و با چه اهرم نفوذی توانست مردم را به حرکت درآورد و در جهت اهداف انقلاب هدایت کند
مولف برای پاسخ دادن به این سئوال به نقد و بررسی دیدگاههای مختلف در مورد نقش رهبری در انقلاب ایران می پردازد و سعی می کند با بهره گیری از مطالعات انجام شده مدلی جامع تر و توضیحی روشن از دلایل شکل گیری رهبری امام خمینی را ارائه کند و به اثبات این فرضیه بپردازد که انطباق ویژگیهای شخصیتی اندیشه ای و رفتاری امام خمینی با الگوها و اسطوره های فرهنگ شیعه باعث گرایش توده های مردم به ایشان شد.
این کتاب در هشت فصل تدوین گردیده است. فصل اول فراهم آورنده چهارچوب نظری و مدل تحلیلی کتاب است. در این فصل منابع و آثار و بر در مورد رهبری کاریزمایی و تجدیدنظرهای متاخرین در مورد آرای او مورد جستجو واقع شده و براساس آن یک مدل تحلیل ارائه شده است. در این مدل ضمن درنظر گرفتن عوامل عینی و ذهنی چهار تئوری اساسی مربوط به فرایند گروش کاریزمایی ارائه شده است که از میان آنها یک تئوری یعنی تئوری جانشین سازی اسطوره ای به عنوان تئوری محوری در نظر گرفته شده و منبع استخراج فرضیه اصلی تحقیق نیز قرار گرفته است. فصل دوم به بررسی اسطوره های کاریزمایی در فرهنگ شیعه اختصاص یافته است. فرهنگ شیعه با داشتن مفاهیمی سرشار از ارزش ها و عواطف کاریزمایی (مانند امامت) و وجود مصداقهای شورانگیز این مفاهیم منبعی غنی برای الگوگیری و ارائه تعاریف ارزشی و قدسی از روابط اقتداری است.
فصل سوم به بررسی زندگی و افکار امام خمینی می پردازد و هدف آن یافتن ویژگیهای کاریزمایی بالقوه در شخصیت و اندیشه ایشان است. در فصل چهارم دکترین و اندیشه انقلابی امام بررسی شده است. با توجه به تعریفی از ایدئولوژی که مبنای تجزیه و تحلیل این فصل قرار گرفته این بررسی در دو سطح انجام شده است: سطح اول به جنبه های بیشتر نظری ایدئولوژی امام پرداخته است و سطح دوم جنبه همه فهم این ایدئولوژی را بررسی کرده است. در پایان هر بخش نیز به تاثیرات کاریزمایی احتمالی آن سطح اشاره شده است.
رهبری کاریزمایی امام قبل از شکوفایی در سالهای 56 و 57 دوره ای از آزمونهای اولیه و روند تکاملی را طی کرده است. این آزمونها و تکاملها در بستری از درگیریها بین کاریزما و مریدانش از یک سو و ضد کاریزما و نیروهایش از سوی دیگر صورت گرفت و امام را هر چه بیشتر برای در دست گیری جامعه انقلابی سال 57 آماده ساخت. بنابراین فصل پنجم به این فرآیند و تحولات شکل گرفته در آن اختصاص یافته است. زمینه های اجتماعی شکل گیری کاریزما و نطفه های بحران فصل ششم و هفتم کتاب را به خود اختصاص داده است با این تفاوت که در فصل ششم بیشتر به عوامل سیاسی اقتصادی و اجتماعی این زمینه ها و در فصل هفتم بیشتر به زمینه های فکری و فرهنگی (مذهب گرایی) پرداخته شده است.
فصل هشتم به طور مشخص تری روند فراگیرشدن رهبری کاریزمایی در سالهای 56 و 57 و توازی آن با توسعه جنبش کاریزمایی را بحث کرده است. برای این کار ابتدا وضعیت عمومی صحنه سیاست ایران در سال 56 و روند شروع بحران تشریح می شود. این همان بحرانی است که امام ضمن استفاده از آن و به توسعه آن نیز می پردازد. سپس وضعیت رهبری امام در این دوره از نظر پیوند با جامعه استراتژی مبارزه و طیف پیروان و مریدان اولیه تحلیل می گردد. آنگاه سعی می شود تا با ارائه تصویری پویا از روند شکل گیری و توسعه رهبری کاریزمایی این روند به صورت تعامل میان رهبر پیروان و ضد کاریزما در صحنه جنبش کاریزمایی دیده شود.

3 ـ سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک
کتاب بیست و دوجلدی «سیر مبارزات امام خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک» مجموعه ای است ارزنده که با واکاوی میان اسناد به دست آمده از ساواک به تحلیل حیات سیاسی ـ مبارزاتی حضرت امام خمینی می پردازد و از این رهگذر ابعاد و زوایای شخصیتی معمار و بنیان گذار نظام مقدس جمهوری اسلامی را بررسی می کند.
جلد اول این مجموعه اسنادی را بررسی می کند که پیرامون وضعیت حوزه علمیه قم و نیز جایگاه و ویژگی های حضرت امام و وقایع قبل از حادثه 15 خرداد سال 1342 و موضع گیری های امام است.
جلدهای دوم تا هشتم مباحثی چون: واقعه 15 خرداد و بازتاب آن دستگیری ها و تبعیدها شهادت فرزند امام قیام نوزده دی قم هجرت امام به پاریس رهبری نهضت از تبعیدگاه و مواضع و پیام های انقلاب آفرین را در بردارد.
اسناد مربوط به «امام رجال گروه های سیاسی و اجتماعی خاندان منسوبین و بیت امام» «امام و مردم» «امام و رژیم شاه» و «امام دولت ها و مسائل جهانی» از جمله مباحثی هستند که در جلدهای نهم تا بیست ویکم مورد اشاره و تحلیل واقع شده اند.
در جلد دوم این مجموعه صفحه 212 در سندی از قول سرلشگر خلعتبری ـ بازپرس حضرت امام در دوران زندان ـ آمده است:
«هرگز مردی با این نیرو و قدرت ندیدم. این شخص علنا برای مرگ خود را حاضر می نماید و در جواب بازجویی سکوت اختیار کرده است»
سکوت امام خمینی در برابر بازجوها و بی پاسخ گذاشتن پرسش های آنان مهم و جالب است در یکی از این گزارش ها آمده است:
«نسبت به بازجویی از نامبرده بالا اقدام لازم به عمل آمد. لیکن طی دو دفعه بازجویی از دادن جواب به سئوالات مطروحه خودداری و در دفعه اول اظهار نموده: چون استقلال قضایی در ایران نیست و قضات محترم تحت فشار هستند نمی توانم به بازپرسی جواب دهم. ضمن بازجوئی مجدد مشارالیه اظهارات مذکور را مجددا تایید و اضافه می کند: استنباط نموده ام که شما من را محکوم می کنید لذا چه لزومی دارد که به سئوالات جواب دهم و به علاوه چنانچه دادگاهی تشکیل گردد اگر از قضات دادگستری در دادگاه متشکله حضور نداشته باشند اینجانب در آغاز نیز از ادای جواب خودداری خواهم نمود».
در صفحه 242 جلد دوم آمده است:
«آیه الله خمینی علاوه بر این که از تبعید و زندان نمی ترسد به وسیله تیمسار پاکروان و تیمسار عزیزی پیغام داده است که به هیچ وجه حاضر نیست با دولت سازش نماید مگر جریان را وسیله رادیو یا روزنامه در اختیار ملت ایران بگذارد بدین معنا که اجازه دهند نامبرده از رادیو و روزنامه جات استفاده کند و چون دولت هم به این امر راضی نیست قرار است خمینی و قمی را به کرمان و محلاتی را به تبریز تبعید نمایند.»