بنی‌صدر؛ از ریاست جمهوری تا فرار

راهکار اول؛ به رخ کشیدن رأی مردم: همان‌گونه که گفته شد، وی به خاطر القای نادرست این مسئله که «امام پشتیبان من است»، توانست آرا چشمگیری را کسب نماید. همین مسئله موجب شد تا وی خود را «مستظهر به پشتیبانی ملت بداند» و رأی مردم را به رخ مخالفان خود بکشد: «... از نظر من، اگر مردمی رأی دادند و کسی را به عنوان رئیس‌جمهور انتخاب کردند، ‌یازده میلیون رأی دادند... اگر بخواهند ملاک و ضابطه را – که رأی شما مردم است – از بین ببرند، راهی جز این ندارند که بیایند این رئیس‌جمهوری را بی‌اعتبار بکنند...» و «به عنوان رئیس جمهور منتخب شما، هیچ استقامتی غیر از استقامت شما ندارم و نمی‌توانم داشته باشم. آنچه من می‌توانم بگویم، این است که آن رأی که شما به من دادید و آن اختیارات و مسئولیت‌هایی که بر عهده من گذاشته‌اید، از دست نخواهم داد...» استناد به آرای مردم موجب شد تا بنی‌صدر به یک «خودبزرگ‌بینی کاذب» نیز برسد تا آن‌جا که صراحتاً می‌گفت:‌ «من خودم را نمی‌خواهم کوچک کنم. من امروز بزرگ‌ترین اندیشه‌ معاصرم!»

 

امام امت (ره)، با هوشمندی خاص و بدون اشاره به نام بنی‌صدر، این رفتار مغرورانه وی را سخت به چالش کشیدند و به وی هشدار دادند که دست از این «منیّت‌ها» بردارد: «... هیچ شکّی نکنید که هر کسی گفت: «من»، این «من» شیطان است،‌ اگر ملّت را می‌خواهید، هی نگویید که ملّت با من است؛ ملّت با اسلام است، نه با من است،‌ نه با شما و نه با دیگری...»۱

 

اما این توصیه امام را بنی‌صدر پذیرا نشد تا بیش از پیش و با سرعت زیاد به سمت مهلکه گام شتابان بردارد.

 

راهکار دوم؛ ترور شخصیت‌ یاران امام: راهکار دیگر بنی‌صدر جهت حذف نیروهای انقلاب، ترور شخصیت‌ و توهین و افترا نسبت به نزدیک‌ترین و وفادارترین یاران امام خمینی بود. وی یاران امام را با عناوینی مانند «چماق به دست»، «زورگو» «انحصارطلب» و ... مورد اتهام قرار می‌داد: «شما زنان و مردان بدانید اگر در برابر آن‌هایی که می‌خواهند به جای هر چیز، زور به کار ببرند و هر منطقه از کشور را عرصه‌ زورگویی‌های خودشان بکنند، نایستید، روزگار شما، روزگار تاریکی خواهد شد،‌ باید با کمال قدرت و استقامت در برابر جوساز‌ها،‌ چماق به دست‌ها و زورگوها بایستید تا آن‌ها را از سر راه خودتان بردارید...» شایان ذکر است که این عناوین، دائماً از سوی قشر روشنفکران وابسته، به ویژه شخص بنی‌صدر، به شهید بهشتی، یارانش و حزب جمهوری اسلامی نسبت داده می‌شد؛ به طوری که در مراسم استقبال از بنی‌صدر، شعارهای «مرگ بر انحصارطلبان»، «حزب چماق به دستان، باید بره گورستان» از جانب هواداران وی سر داده شد.

 

راهکار سوم؛ پیوند با گروهک‌های محارب و حمایت از آنان:‌ وی همچنین به منظور مقابله با امام و یاران ایشان، با گروهک‌های محارب و مخالف امام و به ویژه گروهک تروریستی مجاهدین خلق – منافقین – پیوند یافت و با حمایت همه‌جانبه از آنان درصدد حذف نیروهای انقلابی درآمد که در این مورد در بخش‌های پایانی مقاله به تفصیل سخن خواهیم گفت.

 

راهکار چهارم؛ مظلوم‌نمایی: بنی‌صدر البته در این راه علاوه بر اتهام‌زنی به یاران امام، خود را «مظلوم» معرفی می‌کرد تا از این رهگذر به‌زعم خود، به انتقام از اصحاب امام بپردازد. وی، شهید بهشتی و سایر همراهان امام را چماق‌دار و اخلال‌گر معرفی نموده و مدعی شد: «دو سال ارشاد و هدایت و بالاخره هشدار و اخطار، نتوانست جلوی چماق‌داری را بگیرد؛ نتوانست چماق‌داران را متقاعد کند که کشور با چماق قابل اداره نیست... در این دو سال،‌ چماق‌داران در این جا و آن جای کشور، آزادی و امنیت مردم و آبروی و حیثیت انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ما را به بازی گرفتند...» وی در نطق معروف غائله ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ نیز با گرفتن ژست مظلومانه خود را به اصطلاح «قربانی چماق‌داران» معرفی کرد و گفت:‌ «ترجیح می‌دهم امروز به دست تبهکار چماق‌داران کشته بشوم، بلکه رسم چماق‌داری در این کشور از میان برود.»

 

بنی‌صدر در این غائله در حالی که چند برگه و کارت شناسایی را نشان می‌داد، آن‌ها را متعلق به چند تن از افراد کمیته و حزب جمهوری اسلامی خواند که آنان را به عنوان چماق‌دار دستگیر کرده‌اند. پس از اعلام این مطلب، بنی‌صدر با شعارهای «مرگ بر بهشتی»، «سردسته چماق‌داران بهشتی» «بنی‌‌صدر، بنی‌صدر افشا کن، بهشتی را رسوا کن» و ... مورد تشویق قرار گرفت.

 

بنی‌صدر که به زعم خود، با اتخاذ این راهکار قصد تثبیت خود و به حاشیه راندن نیروهای اصیل انقلابی و پیرو راستین خط اسلام و امام را داشت، ره به جایی نبرد؛ چرا که در خرداد ۱۳۶۰ در یک اقدام انقلابی توسط مجلس استیضاح و سپس توسط امام عزل شد. وی که پیش از این،‌ پیوندی عمیق با گروهک منافقین ایجاد کرده بود، در هفتم مرداد ۱۳۶۰ به همراه سرکرده این گروهک یعنی مسعود رجوی، از ایران گریخت و به آغوش معشوق و معبود حقیقی‌اش یعنی غرب پناه برد.