خاطراتي مختلف از امام خميني

احترام به قانون
زمانی كه امام در پاریس و درمحله نوفل لوشاتو بودند ، برخی از همراهان امام گوسفندی ذبح كردند، طبق قانون كشور فرانسه ذبح حیوانات در خارج از كشتارگاه ممنوع است، امام وقتی كه با خبر شدند این كار خلاف قانون كشور فرانسه است فرمودند : من از گوشت این گوسفند نمی خورم.

مهربانی
یك روز ما منزل امام بودیم دیدیم كه حضرت امام گوشت غذایشان رابه گربه می دهند . مادرم گفت : آقا توی این گرانی چرا گوشت را به گربه می دهید حضرت امام با حالتی ناراحت روبه ما كردند و گفتند این گربه با ما چه فرقی دارد ؟ ما نفس می كشیم آنها هم نفس مي‌كشند

اگر ما به آنها غذا ندهیم كی به آنها غذا بدهد ؟

حفظ سلامتی
امام امت مقید بودند روزی یك ساعت دورحیاط پیاده روی كنند و قدم بزنند ، ایشان درحفظ صحت و سلامتی خود كاملا كوشا بودند مرحوم حاج آقا مصطفی می فرمود : آقا در 24 ساعتی كه اكثر روز را درتك سلولی زندانی بودند آن یك ساعت رادر همان جا قدم زدند و ترك نكردند .

مگر كورش می آید
زمانی كه امام امت رحمة الله علیه می خواستند از پاریس به ایران تشریف بیاورند برخی از شیفتگان آن حضرت تصمیم داشتند با مخارج فراوان استقبالی تجملاتی و با شكوه از امام داشته باشند، اما وقتی كه حضرت امام باخبر شدند، با این كار مخالفت كردند و فرمودند: مگر كورش به ایران می آید؟!


امضای جدید
روزی كه رئیس نوفل لوشاتو ، عكسی از امام را كه در حال قنوت بودند ، آورد كه بدهیم ایشان امضاء‌ كنند ، امام عكس را گرفتند و امضاء‌ كردند . وقتی به امضاء‌ توجه كردم دیدم مثل سایرامضاهای ایشان نیست امام فرمودند : چون مسیحی هستند و رعایت وضو را نمی كنند اسم روح الله را ننوشتم مبادا دستشان مسح كند.

لباس بچه
وقتی كه مادرم صحبت می كنند ما می فهمیم كه زندگیشان خیلی در فشار گذشته است . امام هم چون مقید بودند و خیلی احتیاط كار حتی شهریه هم نمی گرفتند . مادرم می گوید قبای آقا وقتی كهنه و پاره می شد ، اینها را برمی داشتیم – تكه تكه – لباس بچه می كردیم یا تمام كت های شما را از قسمت های پایین قباها می دوختیم و یا لباستان وقتی خیلی پاره میشد پول می دادم پارچه چیت می خریدم واینها نشان میدهد كه زندگیشان چقدر سخت بوده است . اما امام معتقد بودند كه بس است و همین قدركافیست . (دختر حضرت امام ره)



خواب نورانی
آیت الله پسندیده (ره)‌نقل كردند : هنگامی كه مساله ازدواج حضرت امام مطرح شد دختر آقای ثقفی (همسر امام) قبول نمی كرد ، شب در خواب ، حضرت رسول و ائمه طاهرین علیهم السلام را مشاهده كرد كه همراه آنها آقای خمینی نیزبه چشم می خورد ،‌ اینجا بود كه به این ازدواج تن در داد و همواره ازآن راضی بود.

گلایه
در جلسه ای، حضرت آیت الله مشكینی از امام امت در حضور ایشان تعریف و تمجید كردند. امام ناراحت شدند و فرمودند: من از آقای مشكینی گلایه دارم.

عكس شهدا
برخی از مسئولان به حضرت امام پیشنهاد دادند كه آقا اجازه دهند تا عكسشان را روی پول‌های اسكناس چاپ كنند. آقا فرمودند: خیر عكس شهدا را

 امام شاه حسین را نمى‏پذیرند
 شنیدیم ملك حسین پادشاه اردن بطور غیر رسمى وارد فرودگاه پاریس شده و تقاضاى ملاقات حضورى با امام را نمود. ما منتظر نظر امام بودیم. مرحوم حاج احمد خمینى از نزد امام برگشت و اعلام كرد (امام شاه حسین را نمى‏پذیرند) ملك حسین در كمال حقارت به اردن برگشت.

رژیم شاه و مهلت احضاریه
نامه‏اى توسط ساواك به دفتر انرژى اتمى در ارلانگن آلمان وارد شده بود و از آنها خواسته بودند كه پنج نفر از بورسیه‏هایى كه برنامه‏هاى تظاهرات و اعتصابها را ترتیب داده‏اند ظرف مدت 15 روز به ایران برگردانده شوند.
این اخطاریه را نزد امام بردیم. اتاق كوچكى تقریبا به مساحت 12 متر مربع با دو در روبروى هم با تشكچه‏اى دست دوز در گوشه اتاق مقر امام بود. امام وارد شدند، سلام كردیم. به ما تعارف كردند كه بنشینیم; بلافاصله نامه را تقدیم كردیم، ایشان در چند جمله كوتاه خیال ما را راحت كردند:
«این رژیم به اندازه سررسید مهلت این اخطاریه دوام نمى‏آورد كه بخواهد شما را به ایران برگرداند.»
و واقعا چنین شد، رژیم شاه بعد از حدود 13 روز سقوط كرد.

دستورات پزشكى
باوجودى كه پزشكان معالج ایشان اكثرا حدود 50 سال جوان‏تر از حضرت امام (س) بودند، معهذا ایشان همواره بااحترام با پزشكان برخورد نموده و دستورات پزشكى را راحت قبول مى‏كردند. آن روزى كه براى تجویز عمل جراحى (چند روز قبل از ارتحال) خدمت ایشان رسیدیم، آقاى دكتر فاضل با احتیاط بسیار به ایشان گفت‏بایستى عمل جراحى انجام شود، همه پزشكان حاضر در جلسه فكر مى‏كردند كه ایشان امتناع نمایند و یا لااقل نظرشان را بعد از مدتى تفكر بیان بفرمایند، در حالیكه ایشان بلافاصله فرمودند، هرچه صلاح مى‏دانید انجام دهید. حتى لحظه‏اى مكث نفرمودند. در انجام دستورات پزشكى بسیار منظم و دقیق بودند. مثلا یكبار متخصص فیزیوتراپى از ایشان عیادت كرد و یك نوع نرمش خاصى را براى زانوى ایشان تجویز نمود كه با روزى 5 حركت‏شروع مى‏شد و باید هرروز 2 حركت‏به تعداد نرمش اضافه گردد. بعد از حدود یك ماه آن شخص فیزیوتراپ به حضور حضرت امام (س) رسید و از حال ایشان سؤال كرد. در جواب فرمودند نرمش زانوى من به حدود 70 حركت در روز رسیده است. شخص فیزیوتراپ دقایقى بعد براى من تعریف كرد كه من از این حرف ایشان بسیار شرمنده شدم و نیز تعجب كردم چون گمان مى‏كردم ایشان بعد از چند روز كه زانویشان بهتر شود، نرمش را قطع مى‏كنند. در حالیكه در نهایت نظم و دقت روزى 2 عدد به تمرین مذكور اضافه كرده بودند.