رهبر انقلاب دست در دست خدا!

نگاهی اجمالی بر انقلاب های چند قرن اخیر تمایز ذاتی انقلاب اسلامی با ماهیت سایر انقلاب ها را به خوبی آشکار می سازد. اگر اندکی منصفانه به میزان حضور اقشار مختلف ایرانی در انقلاب اسلامی بنگریم و میزان این مشارکت را با انقلاب های پر آوازه ای همچون انقلاب کبیر فرانسه،انقلاب اکتبر روسیه و یا انقلاب چین قیاس کنیم به خوبی این امر درک می شود که نه تنها انقلاب اسلامی انقلاب پرولتاریا نبوده بلکه آمیخته ای است از مطالبات اقشار مختلف جامعه اعم از روستاییان ، دانش آموزان ،دانشگاهیان ،اقشار مرفه و غیره و غیره.از سوی دیگر با در نظر گرفتن غالب وضع موجود جهانی در قبال انقلاب ها می توان گفت که در اکثر قریب به اتفاق نهضت ها و انقلاب ها نظام و مناسبات جهانی نقش موثری را در تکوین این انقلاب ها ایفا نموده است.
به عنوان مثال در انقلاب بلشویکی روسیه که در اکتبر ۱۹۱۷به پیروزی رسید ارتش و نهاد حکومتی روسیه به دلیل فشارهای جامعه جهانی پس از جنگ جهانی اول مضمحل گردیده بودند و تنها مخالفان در اوضاع نا بسامانی و هرج و مرج پس از جنگ جهانی توانستند قدرت را کنترل کنند.اما جامعه جهانی در قبال انقلاب جمهوری اسلامی نه تنها موضعی حامیانه به خود نگرفت بلکه دو قطب کاملا مخالف شرق و غرب در مواجهه با انقلاب اسلامی درپدیده ای نادر دست به اتحاد زد و از هیچ اقدامی در مهار خیزش بنیادگرایی اسلامی دریغ نکرد.اما به راستی برگ برنده انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها در چیست که به یکباره با طنین انداز شدن بانگ آغاز این حرکت شرق و غرب به هم می پیوندند تا مانع از تشکیل این نظام شوند.به زعم بسیاری از صاحب نظران انقلاب اسلامی بر گرفته از تعاملات سه رکن اساسی و اصولی است.مردم به عنوان خواستگاه اصلی نیازها،تئوری متقن و نوید دهنده اسلام به عنوان پاسخگوی نیاز های جامعه و رهبری روحانیت به صورت عام و رهبری امام خمینی(ره) به صورت خاص به عنوان کانال ارتباطی میان پرسشگر و پاسخگو.
با این حال نقش رهبری را می بایست مهمترین رکن انقلاب اسلامی و وجه تمایز آن با سایر انقلاب ها دانست.امام که در اندیشه اسلامی به عنوان اصلی ترین عامل حرکت جامعه به سوی سعادت است علاوه بر نقش کشورداری حامل یک نوع وظیفه و مسئولیت دیگر نیز هست و آن هدایت جامعه و آگاهی دادن برای حرکت در مسیر الهی و تربیت جامعه به سوی دین است که در حکومت های غربی امری منفک از حکومت تلقی می شود.لذا همین امر است که باعث پیدایش ارتباط عمیق معنوی میان رهبری و امت شد و آن هماهنگی و تعامل را در بهمن۵۷ تکوین داد.با این حال باید دانست که ایجاد یک همبستگی ملی برای ایجاد انقلاب ضرورت دارد تا سلایق اقشار متعدد جامعه حول یک محور اساسی گرد آید و این محوریت نیز باید آنچنان از جاذبه و قدرت بالایی برخوردار باشد تا افراد جامعه اقدامات انقلابی خود را که مجموعه ای کامل از هزینه ها است برای آن محوریت انجام دهند. آنچه که در سایر انقلاب های به اصطلاح کبیر جهان مشاهده می شود تنها حضور و ظهور طیف خاصی از اجتماع برای تغییر حکومت است حال اینکه در انقلاب اسلامی ایران فرد فرد جامعه از طبقه های مرفه گرفته تا مستضعفین جامعه همه برای پیروزی انقلاب تلاش می کردند .در مبارزات انقلابی به خوبی دیده می شد که تظاهرکنندگان تنها متعلق به جنوب شهر نیستند و این سیل خروشان بر آمده از همه ملت ایران است . به زعم راقم این سطور یکی از مهمترین شاخصه ها و امتیازات بنیانگذار کبیر انقلاب تمسک ایشان به معنویت بود .
امری که بسیاری از سیاسیون غربی هنگام تحلیل انقلاب ایران از درک صحیح آن محروم هستند .امام خمینی (ره) پیش از آنکه یک سیاستمدار بزرگ باشد امام امت بود .البته این موضوع به معنای شخصیت کاریزماتیک نیست. امروز متاسفانه برخی دانسته یا ندانسته پیروزی انقلاب را مرهون شخصیت کاریزماتیک امام می دانند. آیا به راستی امام کاریزما بود؟ در واقع اساسا تحلیل شخصیت امام در نمودار کاریزمایی یک توهین محسوب
می شود. روح الله خمینی (ره) نایب بر حق ولی خدا بر زمین بود. پیرجماران دست در دست خدا داشت و سعی می کرد تا امت ایران را نیز به سوی خدا حرکت دهد. امام خمینی (ره) محبوب دل ها بود نه به خاطر آنکه مردم غرق در شخصیت مادی ایشان باشند بلکه مردم ایران به آن دلیل حاضر بودند تا آخرین قطره خون در راه امام پیکار کنند که ایشان مرد خدا بود.آنچه که باعث می شد تا امام راحل (ره ) برای پیروزی انقلاب و سرنگونی حکومت ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی در ایران تلاش کند نه کسب قدرت بود نه علاقه به دردست داشتن حکومت و نه هیچ چیز دیگر . آنچه که باعث می شد تا امام (ره ) این گونه طی ۱۵سال شبانه روز برای سرنگونی حکومت شاهنشاهی تلاش کند تنها یک وظیفه الهی بود. امام می دانست که برای سعادت و تکامل معنوی بشر باید مردم در آزادی باشند و نباید از حکومت طاغوت نیز پیروی کرد .
این نکته برای امام (ره ) کافی بود تا برای ایجاد حکومت الهی بر روی زمین ۱۵سال شدیدترین مبارزات سیاسی را انجام دهد و به جنگ پادشاهی برود که از سوی تمامی قدرت های استکباری در جهان حمایت و هدایت می شد. همین نکته برای امام (ره ) کافی بود تا ایشان بدون هیچ پشتوانه مادی چه از سوی غرب و چه از سوی شرق به جنگ حکومتی برود که تنها شنیدن نام ارتش آن حکومت لرزه بر تن کشورهای منطقه می انداخت .اما در این راه امام راحل (ره ) هیچ گاه اسیر بازی های سیاسی نشد . امام (ره) طی مبارزات سیاسی هیچ کسی را فریب نداد .
به هیچ کسی دروغ نگفت . هدف را توجیه گر وسیله ندانست و در یک کلام ؛ سیاست را ابزار دین کرد نه دین را ابزاری برای سیاست . البته همین نکته نیز باعث شد تا سیل خروشان ملت پشت سر ایشان قرار بگیرد و مردم به رهبری امام خمینی (ره) بزرگترین انقلاب قرن را رقم بزنند. در واقع امام با بیدار کردن وجدان و فطرت خداجوی افراد آنان را به قیام علیه حکومت طاغوت بر انگیخت . ایشان با بهره گیری از تئوری مستحکم اسلام توانست مرگ را در برابر دیدگان ملت تحقیر کند و همین امر باعث شد تا جوانان نیز در این راه هیچ گاه از مرگ نترسند و در هر دوحال شهادت یا پیروزی خود را برنده میدان بدانند.