شهید بهشتی مدافع جدی نیروهای انقلاب بود / گفت و گو با جواد منصورى

21 دقیقه هفت تیر سال 1360، بیش از 72 تن از شخصیتهای برجسته کشور، از جمله نمایندگان مجلس و اعضای هیأت دولت در انفجاری در دفتر حزب جمهوری اسلامی به شهادت رسیدند.
یکی از شخصیتهای بزرگی که نظام جمهوری اسلامی در این حادثه از دست داد، شهید آیة ا... بهشتی بود. از دیدگاه امام خمینی (ره)، مظلوم زیستن شهید بهشتی، بیش از شهادت ایشان متأثر کننده بود. ایشان در جایی فرموده است: «شهید بهشتی مظلوم زیست و مظلوم مرد و خار در چشم دشمنان اسلام بود.»
واقعه هفت تیر تنها به فقدان این عالم بزرگوار منجر نشد، بلکه پیامدها و تأثیرات دیگری نیز در جامعه داشت. این موضوع را در گفتگو با دکتر جواد منصوری، بازمانده واقعه هفت تیر و سفیر سابق ایران در چین بررسی کرده ایم که در ادامه می آید:

* اگر مایلید در آغاز، تحلیلی از اوضاع سیاسی و فرهنگی نظام جمهوری اسلامی ایران در اوایل دهه شصت و تلاشهای منافقین برای ایجاد اختلال و اختلاف در کشورمان داشته باشید؟
** از نیمه دوم سال 59 بتدریج گروه های ملی گرا، مارکسیستی، تجزیه طلب و وابسته به غرب احساس کردند نتیجه اقداماتشان برای فروپاشی نظام، به دست نیامده و به شدت از این مسأله ناراحت بودند.
از این رو، تصمیم گرفتند زمینه یک شورش و کودتا را سازماندهی کنند و موجب فروپاشی نظام شوند. در نیمه دوم سال 59 شاهد سلسله حرکتهایی هستیم که با وجود روشن شدن آتش جنگ علیه جمهوری اسلامی، برای تضعیف بیشتر نظام توسط رئیس جمهور وقت انجام می شد که در 14 اسفند 59، طیفهای مخالف نظام در یک برنامه گسترده در دانشگاه تهران در برابر تمامی نهادهای انقلابی، اصول قانون اساسی و امنیت کشور، سخنرانی و شورش می کنند. اگرچه برخورد قاطعی با آنها نمی شود، اما اقدامشان نتیجه ای هم نمی دهد. آنها از فروردین سال 60 تصمیم به اجرای مبارزه مسلحانه با بدنه نظام می گیرند.
استدلال موفقیتشان هم خالی بودن شهرها از نیروهای انقلابی با توجه به حضور نیروهای دفاعی و امنیتی در میدانهای جنگ بود. بنابراین، از ابتدای سال 60 شاهد صحبتهای تند بنی صدر علیه اصول و مبانی نظام هستیم که منافقین هم نهایت استفاده را از این فرصت می برند. قیام مسلحانه منافقین در 30 خرداد انجام شد که در این مرحله هم موفق نشدند، اما اقدام تروریستی بعدی آنها (در هفت تیر) در نوع خودش کم نظیر بود، چرا که با از میان برداشتن بخش بزرگی از بدنه مسؤولان نظام، می خواستند نوعی کودتا راه بیندازند و حکومت را به دست بگیرند.

* موقعیت حزب جمهوری اسلامی در مقابله با برنامه های منافقین و مجاهدین خلق چگونه بود؟
** گروه های مخالف بشدت از موقعیت حزب جمهوری اسلامی ناراضی بودند. بنابراین، تمام امکانات تبلیغی خود را علیه حزب و بویژه شخص شهید بهشتی به کار می گرفتند. آنها نقش مؤثر ایشان را در مجموعه نظام به خوبی می دانستند. اگرچه از لحاظ تبلیغاتی خیلی موفق نبودند، اما یکی از اهداف مهمشان در واقعه 7 تیر، شهید کردن آیة ا... بهشتی بود.

* با توجه به جوسازیهایی که در آن دوران علیه حزب جمهوری و شخص شهید بهشتی انجام می شد و همچنین وابستگی سازمان مجاهدین خلق به سرویسهای اطلاعاتی بزرگ دنیا و قدرت نفوذ بالای آنها، شرایط بعد از حادثه 7 تیر به چه شکلی در جامعه کنترل شد؟
** همان طور که اشاره کردید، سازمان مجاهدین خلق از ابتدای پیروزی انقلاب، اقدام گسترده ای را با کمک سازمانهای اطلاعاتی شرق و غرب برای ایجاد شبکه نفوذی در دستگاه های نظام انجام داده بود. از سال 58 به بعد هم این شبکه نفوذی در جمع آوری اطلاعات و ضربه زدن به بدنه نظام، بسیار فعال بود. آنها با استفاده از عناصر نفوذی به داخل حزب، این برنامه را اجرا کردند. تصورشان این بود که مردم به آنها خواهند پیوست و نظام هم با از دست دادن 100 نفر از مسؤولان، قادر به ادامه مسیر نخواهد بود. این تصور سازمان مجاهدین خلق بود، اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، به گونه ای دیگر بود. برای نمونه، حضور چشمگیر مردم در مراسم تشییع شهدای 7 تیر، بسیاری از معادلات منافقین را برهم زد. واقعاً هم نشان داد که مردم در مواقع خاص درک عجیبی دارند و متوجه مسؤولیتهای خودشان هستند. البته، این موضوع در سالهای بعد از انقلاب هم در بسیاری از مواقع به خوبی نمود داشته است. به هر حال، تصور سازمان مجاهدین خلق براندازی حکومت جمهوری اسلامی با این اقدام بود که با شکست مواجه شد. یکی از پیامدهای بسیار مهم 7 تیر نیز، جدی شدن مردم و مسؤولان در مبارزه با گروهک های مخالف و معاند نظام بود. همچنین، ماهیت اصلی این گروهک ها برای مردم روشن شد.

* دلایل نفوذ برخی عناصر منافق به داخل حزب جمهوری اسلامی چه بود که به این اتفاق منجر شد؟
** شبکه نفوذی سازمان مجاهدین تقریبا در تمام سازمانها و نهادهای کشور سازماندهی شده بود، آن هم برای چند هدف: 1 - جمع آوری اطلاعات 2 - شناسایی افراد 3 - شناسایی برنامه ها و هدفهای آینده که با توجه به شرایط موجود، عملیات خود را طراحی کنند. در بعضی از دستگاه های ریاست جمهوری، سپاه، ارتش، دادستانی و... عوامل نفوذی وجود داشت. البته، جایگاه حزب برای آنها بسیار اهمیت داشت، زیرا بسیاری از مسؤولان کشور در حزب رفت و آمد داشتند و برای آنان بسیار با اهمیت بود.

* عزل بنی صدر هم در این اقدام مسلحانه تأثیرگذار بود یا برنامه تروریستی سازمان قبل از این اتفاق برنامه ریزی شده بود؟
** البته، بحث مبارزه با نظام جمهوری اسلامی، برنامه ای که از ابتدای تأسیس آن مطرح بود اما با برکناری بنی صدر از ریاست جمهوری و فرماندهی کل قوا، قطعاً اینها به پایان خط رسیدند و با این اقدام مسلحانه می خواستند شانس خود را برای ابقا امتحان کنند. در این مقطع، آنها با اشاره سرویسهای اطلاعاتی غرب مورد حمایت قرار می گرفتند. اگرچه با شکست مواجه شدند، اما با کمک حامیان خود در شرق و غرب برای ادامه فعالیتها به آنان پناه بردند. پس از حادثه هفت تیر، بسیاری از آنها به کمک سازمانهای اطلاعاتی غربی از کشور فرار کردند.

* چرا منافقین، جلسه هفت تیر حزب را برای این اقدام تروریستی انتخاب کردند؟
** معمولاً در جلساتی که شنبه ها در دفتر مرکزی جمهوری اسلامی برگزار می شد، مسؤولان سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه برای تبادل نظر و برنامه ریزیهای کلان گرد هم جمع می شدند و جلسات بسیار مهمی برای کشور بود. منافقین، چند روز قبل از برگزاری جلسه حزب با تعدادی از اشخاص مهم تماس گرفتند که حتماً در جلسه این هفته حضور داشته باشند، از جمله افرادی که تأکید به حضورش داشتند، شهید محمد منتظری بود که معمولاً در آن جلسات شرکت نمی کرد، ولی ایشان آن هفته آمد و شهید هم شد.

* از میان برداشتن شخص شهید بهشتی تا چه میزان به پیشبرد معادلات آنها کمک می کرد؟
** اینها می خواستند به آینده نظام ضربه قطعی وارد کنند، اگرچه مسأله از میان برداشتن ایشان از آغاز روزهای پیروزی انقلاب اسلامی ایران مطرح بود. همچنین، آنها فکر می کردند با چنین اقدامی حدود 100 نفر از نیروهایی را که بازوان شهید بهشتی هستند، از میان برمی دارند. در واقع، تحلیل آنها این بود که تمام مجموعه ای که نظام جمهوری اسلامی را اداره می کند، به یکباره حذف می کنند و به هدفشان می رسند. اما آنچه در عمل اتفاق افتاد، عکس این بود.

* چه عواملی موجب شد تحلیلهای آنان در عمل نتیجه عکس بدهد؟
** نخست اینکه، فکر می کردند مردم نسبت به این واقعه، واکنشی نشان نخواهند داد. همچنین، گمان می کردند مسؤولان دیگر انگیزه ای برای ادامه کار ندارند. از سوی دیگر، می خواستند پس از این اتفاق با مسؤولان نظام وارد مذاکره شده، امتیازهایی از آنان بگیرند و تقسیم قدرت کنند. ولی مسؤولان دیگر، به خوبی شرایط را کنترل و مدیریت کردند. اگرچه این حادثه توقف کوتاهی ایجاد کرد، اما وقفه ای جدی در روند اداره مملکت رخ نداد.

* تبعات این واقعه را برای کشورمان در آن برهه زمانی و بعد از آن چطور تحلیل می کنید؟
** مهمترین مسأله ای که این واقعه به وجود آورد و خسارت سنگینی به نظام ما بود، اینکه تقریباً رابطه مردم و مسؤولان کمرنگ شد. از سوی دیگر، اگرچه مردم در 9 تیر شعار می دادند که «آمریکا در چه فکریه، ایران پر از بهشتیه» در واقع چنین نبود. بویژه در کشور ما که بسیاری از امور قائم به فرد است، قطعاً فقدان شهید بهشتی بر روند کلی جریان انقلاب تأثیر خودش را گذاشت.

* تدابیر بزرگان انقلاب برای کنترل و مدیریت این شرایط چه بود؟
** واقعه 7 تیر به دلیل اینکه ماهیت گروه ها، خطرآفرینی و خیانت آنها را مشخص کرد، این واقعه، در تثبیت نظام و تصفیه افراد و جریانها از بدنه نظام هم بسیار مؤثر بود. آنچه را که باید تأکید کنم اینکه ما باید از نظر حفظ نیروهای انقلاب از هر نظر به طور جدی کار کنیم. شعار دادن، حرف زدن و تعارف کردن راه به جایی نمی برد. جریان هفت تیر سال 60 به ما ثابت کرد باید برای حفظ نیروهای انقلاب تلاش کنیم که متاسفانه درباره آن غفلت شده است. این قطعاً ضعف بزرگی برای ماست. از سوی دیگر، به هیچ عنوان لحظه ای نباید از قدرت دشمن غافل شد.

* اگر امروز شهید بهشتی زنده بود، چه تدبیری در برابر مشکلات امروز جامعه اتخاذ می کرد؟
** با شناختی که بنده از ایشان داشتم، شهید بهشتی در حفظ نیروهای انقلاب، همچون حفظ جان خودشان تلاش داشتند و مدافع جدی نیروهای انقلاب بودند.

* از حضورتان در این گفتگو سپاسگزارم.