انقلاب اسلامی، پرتوی از عاشورا

امام خمینی با استفاده نیکو از میراث بزرگداشت محرم و احیا و اصلاح ابعاد فراموش یا بد فهمیده شده‌اش، خیل عظیم محبّان کربلا و دوستداران اهل بیت را به سرچشمه کوثر حقیقی عاشورا متصل ساخت و از توده وسیع اما خاموش و بی‌خطر عزاداران، مداحان، گویندگان مذهبی و مرثیه سرایانِ فاجعه کربلا لشکرهای فریادگر با هدف، شهادت طلب و فداکار سامان داد که بنیاد بیدادگری ظلم و بیگانه پرستی را در کام آتش افروخته از ایمان به "کل یوم عاشورا" فرو بلعید. به یمن این حرکت، قیام 15 خرداد 1342 آغازگر نهضتی شد که در عاشورای 1357 سند ختم مشروعیت و مقبولیت رژیم شاهنشاهی را به امضای همه مراکز خبری و محافل تصمیم گیری هواداران نظام طاغوتی رسانید و به این ترتیب یکی از مستحکم ترین نظام‌های یزیدی تاریخ، به مدد فهم درست نهضت عاشورا از بین رفت. ‏
حضرت امام (ره) نگاه مردم را درباره رویداد عاشورا از مقام ثبوتی به اثباتی کشانید و توجه مردم را بیشتر به فلسفه قیام جلب کرد تا خود حادثه. از قیام امام حسین(ع) و حماسه‌های عاشورا مشعلی برای حرکت و زندگی مردم ساخت و این حماسه را در متن زندگی سیاسی اجتماعی مردم وارد کرد و از آن به عنوان الگویی برای نجات انسانها از چنگال جنود شیطان الهام گرفت و آن را پشتوانه حرکت و قیام عمومی ساخت. این نگرش چنان تأثیر شگرفی نهاد که انسانهای ذلیل، ترسو،
ظلم پذیر، بی‌اراده و فرو خفته در غفلتهای فراوان را به انسان‌های استوار، با شهامت، ستم‌گریز و خودباور تبدیل ساخت و فرهنگ حسینی را در بطن اجتماع وارد و نظامی به ظاهر محکم و استوار را سرنگون کرد و تشکیلاتی دیگر به جای آن بنیان نهاد و به مردم آموخت که عاشورا فقط برای گریستن نیست، بلکه این گریه‌ها و مویه‌ها فلسفه دارد. آدمی ضمن گرامیداشت عاشورا باید بیاموزد که حسینی زندگی کند، و گر نه همچون یزیدیان خواهد بود. بنابراین فرهنگ این قیام می‌تواند در تمامی جوامع، درس آموز، هدایتگر و راهنما باشد و کلام نبوی که فرموده‌اند: "إن الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة"، تحقق عینی خواهد یافت.
حضرت امام خمینی(ره) علل شکل گرفتن و بقای انقلاب اسلامی را مدیون و مرهون عاشورا و نهضت اباعبدالله (ع) می‌دانند و معتقدند که مردم درس قیام و مبارزه را از امام حسین(ع) فراگرفته‌اند: "ما باید همه متوجه این معنا باشیم که اگر قیام حضرت سید الشهداء نبود، امروز ما نمی‌توانستیم پیروز شویم. انقلاب اسلامی پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی آن است"(1). حضرت امام برای رهایی و نجات مردم از آتش بیداد و تباهی‌های خاندان پهلوی و نیز ستیز با استکبار و رهبری انقلاب اسلامی، از مکتب عاشورا درس گرفت و با اقتداء به حضرت سیدالشهداء، نهضت خود را آغاز و ادامه داد: ".. . ما پیرو پیغمبر اکرم(ص) هستیم. پیرو حضرت امیر(ع) هستیم. ما پیرو اباعبدالله هستیم. ما به سیدالشهداء اقتدا کرده‌ایم و تمام مقصد ما، مکتب ماست. همه ما باید فدای اسلام شویم و ما که تابع حضرت سیدالشهداء هستیم، باید ببینیم ایشان چه وضعی در زندگی داشت. قیامش، انگیزه‌اش نهی از منکر بود که هر منکری باید از بین برود مِن جمله قضیه حکومت جور، باید از بین برود"(2).
عدالتخواهی و مبارزه با جور و ستم از جمله اهداف حرکت انقلابی مردم ایران به رهبری امام خمینی بود که برگرفته از نهضت عزت‌مدارانه حسینی است: "سیدالشهدا سلام الله علیه وقتی می بیند که یک حاکم ظالمی، جائری در بین مردم دارد حکومت می کند، تصریح می‌کند حضرت که اگر کسی ببیند که حاکم جائری در بین مردم حکومت می‌کند، ظلم دارد به مردم می‌کند، باید مقابلش بایستد و جلوگیری کند، هر قدر که می‌تواند، با چند یا چندین نفر.. . مگر خون ما رنگین‌تر از خون سیدالشهدا است؟! ما چرا بترسیم از اینکه خون بدهیم یا اینکه جان می‌دهیم؟ آن هم در ماجرای دفع سلطان جائری که می‌گفت مسلمانم مسلمانی یزید هم مثل مسلمانی شاه بود "(3) سیدالشهدا سلام الله علیه.. . اساس سلطنت را شکستند.. . اساس سلطنتی که می‌خواست اسلام را به صورت سلطنت طاغوتی درآورد(4) حضرت سیدالشهدا سلام الله علیه به همه آموخت که در مقابل ظلم، در مقابل ستم، در مقابل حکومت جائر چه باید کرد"(5). ‏
یکی از ابعاد بسیار مهمّ نهضت عاشورا بعد اصلاح گرانه آن بود. جامعه‌ای که از معیارهای اصیل دین و ملاکهای ارزشی فاصله بگیرد و فساد در پیکره آن ریشه بدواند، بی‌بند و باری در آن گسترش یابد و ظلم و ستم بر مردم حکومت کند و به جان و مال مسلمانان تعرض شود، چنین جامعه‌ای بیش از هر چیز نیاز به اصلاح دارد و امام حسین(ع) در چنین شرایطی زندگی می‌کردند و بنابراین مهمترین هدف قیام خویش را اصلاح امت جدّش معرفی فرمودند: "و انّما خرجت لطلب الاصلاح فی امة جدّی"(6). انقلاب اسلامی ایران نیز به پیروی از نهضت حضرت اباعبداللّه(ع) برای اصلاح جامعه ایران از مفاسدی که حکومتهای غاصب و ستمگر به‌وجود آورده بودند، صورت گرفت و هدف اصلی قیام امام خمینی(ره) اصلاح امور جهان اسلام در سطح کلان و جامعه ایرانی در بدو امر بود. حضرت امام فرمودند: "تمام انبیاء برای اصلاح جامعه آمده‌اند تمام و همه آنها این مسئله را داشتند که فرد باید فدای جامعه شود.. . سیدالشهداء(ع) روی همین میزان آمد رفت خودش و اصحاب و انصار خویش را فدا کرد، که فرد باید فدای جامعه بشود. جامعه باید اصلاح بشود"(7). ‏
حماسه حسینی نشان داد که همشه فتح، به معنای پیروزی نظامی نیست، گاهی سلاح مظلومیت، برنده تر از سلاح آهنین و آتشین است و خون شهدا می‌تواند حکومت جابران و ستمگران را به نابودی بکشاند. امام حسین(ع) با نهضت خویش و فداکردن فرزندان و یاران با وفای خویش پایه‌های حکومت در ظاهر قوی و مسلح و در واقع پوسیده و منحرف از مسیر حق را سست و از هم فرو پاشید و انقلاب خمینی نیز رژیم تا دندان مسلح پهلوی را که تحت حمایت شرق و غرب نیز بود نابود کرد و این در حالی صورت گرفت که در ابتدای قیام تنها عدّه‌ای از جوانان متدین و بدون هیچ گونه سلاحی همراه و گوش به فرمان امام امت بودند، اما با فراگیر شدن نهضت اکثر قریب به اتفاق مردم ایران به انقلابیون پیوستند و حکومت طاغوت را نابود و حکومت اسلامی متکی به رأی و پشتیبانی مردم را جایگزین آن نمودند. امام خمینی با انقلاب خویش بر علیه طاغوت نشان داد که "کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا" یک حقیقت است و مبارزه و تقابل و رودر رویی حق و باطل همیشه بوده و خواهد بود و در این باره فرمودند: "همه روز باید ملّت ما این معنی را داشته باشند که امروز روز عاشورا و ما باید مقابل ظلم بایستیم و همین جا هم کربلاست و باید نقش کربلا را ما پیاده کنیم، انحصار به یک زمین ندارد. انحصار به یک افراد نمی‌شود، قضیه کربلا منحصر به یک جمعیت هفتاد و چند نفری و یک سرزمین کربلا نبوده، همه زمین ها باید این نقش را ایفا کنند"(8). ‏
عاشورای حسینی، برنامه‌ای احیاگرانه نسبت به دین و جلوه‌های گوناگون آن بود تا در سایه بذل خون و نثار جان، دین برپا شود و سیره پیامبر اسلام(ص) سرمشق عملی مسلمانان گردد و عزت دین خدا به جامعه باز گردد. نهضت امام خمینی(ره) نیز یک انقلاب احیاگرانه اسلام ناب محمدی(ص) و جدا کردن آن از اسلام آمریکایی بود، آنچه مردم ما قبل از انقلاب از اسلام می‌دانستند تنها ظواهری بدون روح و سکوت مرگبار در مقابل حکومت سلطنتی و ستمگر بود. اما امام امت این را به مردم ایران آموخت که اسلام دین سکوت نیست، بلکه مکتب قیام، مبارزه و فریاد بر علیه ظالمین است و بسیاری از شعایر دینی به فراموش سپرده شده را احیا نمود که مهمترین آن را می‌توان تشکیل حکومت بر پایه اسلام و قوانین اسلام دانست. ‏

‏* پی‌نوشتها و منابع در دفتر روزنامه موجود است.