پیشبینی های شگفت انگیز شاه نعمت الله ولی

دیوانی است که تمامی نسخه های چاپی آن چه قبل از انقلاب استعماری وچه پس از آن سانسور و تحریف شده است وتنها نسخه خطی آن معتبر است که ما تنها به بخشهایی از آن دست یافته ایم

قدرت کردگار می بینم*** حالت روزگار می بینم

از نجوم این سخن نمی گویم***بلکه از کردگار می بینم

ازسلاطین گردش دوران***یک به یک را سوار می بینم

از بزرگی ورفعت ایشان***صفوی برقرارمی بینم

آخرپادشاهی صفوی***یک حسینی به کار می بینم -شاه سلطان حسین

نادری در جهان شود پیدا***قامتش استوار می بینم

آخر عهد نوجوانی او***قتل اوآشکار می بینم

شهرتبریزراچوکوفه کنند***شهر طهران قرار می بینم

ازشهنشاه ناصرالدین شاه***شیونی بیم دار می بینم

درشب شنبه ماه ذیقعده***تن او برکنارمی بینم

بعد از آن شه مظفرالدین را***توبدان برقرار می بینم

شه چو بیرون رود زجایگهش***شاه دیگر به کار می بینم-رضاشاه

نوجوانی مثال سرو بلند***رستمش بنده وارمی بینم

چون فریدون به تخت بنشیند***پسرانش قطار می بینم

چون دو ده سال پادشاهی کرد***شهیَش را تباه می بینم

بعد از آن شاهی از میان برود***دولتی پایدار می بینم-آغاز حکومت دجّال

قصه ای بس غریب می شنوم***غصه ای در دیار می بینم

شوروغوغای دین شودپیدا***سربسر کارزارمی بینم

غارت وقتل مردم ایران***دست خارج به کار می بینم

کُهنه رندی به کارِاهریمنی***اندراین روزگار می بینم

رنگ یک چشم او به رنگ کبود***خری بر خر سوار می بینم

هر قدم از خرش بود میلی***دور گردون غبار می بینم

لشگراو بود زاصفاهان***هم یهود و مجار می بینم-یهود کنایه از بددین

متّصف بر صفات سلطان است***لیک من گرگ وار می بینم

کاروبارزمانه وارونه***قحط ، هم ننگ و عار می بینم

عدل وانصاف در زمانه او***همچو هیمه به نار می بینم

در زمانش وفا وعهد درست***همچو یخ دربهارمی بینم

بس فرومایگان بی حاصل***حامل کاروبارمی بینم

مذهب ودین ضعیف می یابم***مُبتدع افتخار می بینم

ظلم پنهان ، خیانت وتزویر***بر اعاظم شعارمی بینم

ظلمت ظلم ظالمان دیار***بیحد وبی شمارمی بینم

ماه را روسیاه می بینم***مهر را دل فکار می بینم

دولتِ مرد وزن رود به فنا***حال مردم فکار می بینم

اندکی دین اگر بود آن روز***در حد کوهسار می بینم

جنگ وآشوب و فتنه وبیداد***ازیمین ویسار می بینم

در خراسان و مصر وشام و عراق***فتنه و کارزار می بینم

دور ایشان تمام خواهد شد***لشگری را سوار می بینم

نایب مهدی آشکار شود***بلکه من آشکار می بینم

سیدی را ز نسل آل حسن***سروری را سوار می بینم

جنگ او در میان افغان است***لشگرش بیشمار می بینم

پادشاهی تمام دانایی***سروری باوقار می بینم

بندگان جناب حضرت او***سر بسر تاجدار می بینم

تا چهل سال ای برادر من***دور آن شهریار می بینم- منظور به خاتمه رسانیدن چهل سال دجال است قبل ازظهور

بعد از آن خود امام خواهد بود***که جهان را مدار می بینم

صورت و سیرتش چو پیغمبر***علم و حلمش شعار می بینم

جنگ سختی شود تمام جهان***کوه وصحرا تباه می بینم-جنگ جهانی سوم

مردمان جهان ز دخت و پری***جملگی در فرار می بینم

مر مسیح از سما فرود آید***گور دجال زار می بینم-آن حضرت شریرترین کافران را ازگوربیرون می کشد

مهدی وقت و عیسیِ دوران***هر دو را شهسوار می بینم

قايم شرع آل پیغمبر***به جهان آشکار می بینم

از کمربند آن سپهر وقار***تیغ چون ذولفقار می بینم

سوی مشرق زمین طلوع کند***قتل دجال زار می بینم

دین ودنیاازاوشود معمور***خلق ازاوبختیارمی بینم

هفت باشد وزیرسلطانم***همه راکامکار می بینم

عاصیان از امام معصومم***خجل و شرمسارمی بینم

گرگ بامیش ،شیربا آهو***در چرا برقرارمی بینم

در ألف وثلاثین دوفران می بینم***وز مهدی ودجال نشان می بینم - ألف وثلاثین =سالهای هزاروسیصد هجری

دین نوع دگر گردد و اسلام دگر***این سرِ نهان است عیان می بینم