دولت موقت دريچه نفوذ آمريكا در پيكره انقلاب

دولت موقت دريچه نفوذ آمريكا در پيكره انقلاب

دولت موقت به نخست وزيري مهندس مهدي بازرگان و با حكم رسمي حضرت امام در 15 بهمن 1357، يعني 7 روز پيش از پيروزي انقلاب آغاز به كار كرد. حكم حضرت امام بيانگر آن است كه نخست‌وزيري بازرگان، بدون توجه به علائق حزبي و شخصي ايشان و با تأكيد بر سوابق مذهبي وي صورت گرفته است، اما عملكرد دولت موقت از همان ابتدا نتوانست نظر مردم و نيروهاي انقلابي را به خود جلب كند. اعضاي دولت موقت بيشتر از جناح ليبرال اعم از مذهبي (نهضت آزادي) يا غير مذهبي (جبهه ملي) بودند. جناح ليبرال ـ كه بعدها اسناد افشا شده سفارت را نشان داد آمريكا اميد فراواني به آنها بسته است ـ عامل اصلي مبارزه و انقلاب را استبداد داخلي و نه استعمار خارجي مي‌دانستند. علاوه بر آن، اعتقاد به تغيير بنيادين در ساختار سياسي ـ اجتماعي كشور نداشته و تنها برخي اصلاحات را كافي مي‌دانستند. بر همين اساس، دولت موقت تنها به تعويض مهره‌هاي بالاي رژيم سابق اكتفا مي‌نمود و از تغييرات بنيادين بويژه از تجديد نظر در رابطه امپرياليستي و نابرابر ايران با آمريكا، پرهيز مي‌كرد.
در بينش دولت موقت، مبارزه با آمريكا مفهوم نداشت تا جايي كه حتي پيروزي انقلاب اسلامي را نتيجه مذاكرات با مقامات آمريكا مي‌پنداشت. دولت موقت دولتي نبود كه بتواند خود را با شرايط انقلاب تطبيق دهد و انتظارات مردم را ـ كه در پي كارهاي اساسي و تغييرات زيربنايي بودند ـ برآورده سازد. مهندس بازرگان كابينه خود را به فولكس واگني تشبيه كرده بود كه بر خلاف امام (ره) كه بولدوزري پرقدرت است، توانايي انجام كارهاي سريع و انقلابي را ندارد و نبايد هم چنين تقاضايي از آن داشت. اين عملكرد ضعيف و غير انقلابي دولت موقت كه ضمن برخورد ضعيف با آمريكا و عوامل رژيم شاه، مواضع تندي را در برابر نهادهاي انقلابي داشت، باعث شد تا آمريكا دريچه‌اي بزرگ براي نفوذ در پيكره انقلاب بيابد. بنابراين تمامي توان خود را براي نزديك شدن به دولت موقت به كار گرفت. امام خميني در 7 آبان 1358 به قراردادهاي استعماري بين ايران و آمريك به شدت اعتراض كردند، اما دولت موقت بدون توجه به اعتراض در پي بهبود رابطه با آمريكا بود و بيشتر واهمه خود را از خطر شوروي ابراز مي‌كرد.
حركت سازشكارانه دولت موقت تا به آنجا پيش رفت كه مهندس بازرگان (نخست وزير)، ابراهيم يزدي (وزير خارجه دولت موقت)‌ و هيأت همراه در 11 آبان 1358 در جشن استقلال الجزاير با برژينسكي ـ مشاور امنيت ملي كاخ سفيد ـ ملاقات كرده و به مدت يك ساعت و نيم با او مذاكره كردند. برژينسكي فردي بود كه در زمان وقوع انقلاب اسلامي بر خلاف سايروس ونس (وزير خارجه وقت آمريكا)، خواستار سركوب نظامي انقلاب و طرفدار كودتاي نظامي براي پيشگيري از انقلاب ايران بود. جالب آنكه اين ملاقات به گفته برژينسكي نه به تقاضاي او بلكه به تقاضاي بازرگان صورت گرفت.
بدون شك پذيرش شاه از سوي آمريكا و ديدار اعضاي دولت موقت با مشاور امنيت ملي رئيس جمهور آمريكا، دو عامل تسريع كننده تسخير لانه جاسوسي از سوي دانشجويان مسلمان پيرو خط امام بود. ملاقات و مذاكره با آمريكا مترادف سازش بود و بنابراين خشم نيروهاي را در ايران برانگيخت و آنان تصور كردند كه آمريكا به دنبال تكرار كودتاي 28 مرداد 1332 در ايران است. آنچه كه به نگراني دامن مي‌زد، همزماني پذيرش شاه در آمريكا و ملاقات الجزاير بود.
دولت موقت در 14 آبان 1358 يعني يك روز پس از اشغال سفارت آمريكا، استعفا داد و امام نيز در 15 آبان اين استعفا را قبول كردند.