احیاء سیاست سوخته ترور و ناامنی

(Mehrnews Apri 500282) این عبارت کوتاه در واقع حاصل تحقیق وسیع اکثر مراکز مطالعات راهبردی «وتینگ تانگ های» آمریکا بود. به عبارت دیگر اجماع استراتژیست های کاخ سفید بر این بود که ایران با یورش نظامی قابل سرنگونی نیست. اما از سوی دیگر این اجماع نیز وجود داشت که ایران را با این شرایط باید تحمل کرد. با چنین مفروضی راهکارهای مختلفی از سوی مراکز راهبردی آمریکا ارائه شد. جمع بندی همه اینها، این بود که تنها راه باقی مانده بی ثبات سازی در عرصه های مختلف است، که نتیجه آن باید براندازی نرم باشد. در این راهبرد، جوانان، زنان، دانشجویان، کارگران، قومیت های مذهبی، جامعه هنری، فرهیختگان و... در فهرست برنامه های تئوریسن های جنگ جدید قرار گرفته اند.
در این راهبرد، اقتصاد، اجتماع، فرهنگ و سیاست از یک سو و جوانان، زنان، دانشجویان، کارگران، قومیت ها، اقلیت های مذهبی، جامعه هنری، فرهیختگان و... در فهرست برنامه های تئوریسین های جنگ جدید قرار گرفته است.

اشکال بی ثبات سازی
در حال حاضر راهبرد «بی ثبات سازی» در اشکال مختلف در حال اجرا است.
بخشی از آن معطوف به پایه های اقتصادی کشور ماست. از نظر مقامات آمریکا باید آنچنان تنگناهای اقتصادی برای ایران ایجاد کرد تا زمینه های نارضایتی فراهم شده و بسترهای لازم برای عملیات سیاسی گروههای دگرگون طلب فراهم گردد. در دو سه سال اخیر حجم تحریم های اقتصادی آمریکا علیه ایران به مراتب نسبت به گذشته افزایش داشته و تلاش خزانه داری آمریکا و وزارت خارجه این کشور نیز بر این است که هرچه بیشتر انقطاع تجاری و اقتصادی جامعه جهانی با ایران را فراهم سازد. هر چند ارزیابی ها تاکنون نشان داده است که علی رغم گستردگی اقدامات محدودیت ساز علیه ایران، اثرات آن خیلی وسیع و عمیق نبوده تا جایی که تحقیقات اخیر نشان داد که اعتماد مردم ایران به نظام، بالای 50 درصد است و در مقایسه با کشورهای جهان بویژه با آمریکا فاصله قابل توجهی دارد.
بخش دیگر تمرکز راهبرد آمریکا و متحدینش راه اندازی جنبش های فرهنگی و اجتماعی و ترویج لیبرالیسم، بی بند و باری، فردگرایی مزمن و ترویج مخالفت ها است. در این راستا رسانه های متعددی راه اندازی و تقویت شده و دلارهای زیادی تزریق گردید.
آموزش روش های نافرمانی مدنی و روش های غیر خشونت آمیز مانند ترغیب به اعتراض اعتصاب بر آموزش چگونگی شکل دادن به تظاهرات خیابانی و... نمونه ای از اقدامات صاحبان این پروژه است.
سومین بخش راهبرد، ایجاد اپوزیسیون قوی در خارج است. آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی به این نتیجه رسیدند که با همگراسازی اپوزیسیون خارج از کشور می توان یک جبهه قوی علیه ایران بوجود آورد.
یکی از اقدامات آمریکا در این راستا، تقویت قدرت رسانه ای و تبلیغاتی گروه های اپوزیسیون خارج کشور و حتی گروه های معارض است. کاندولیزا رایس وزیر خارجه آمریکا برای تقویت مخالفان جمهوری اسلامی ایران در فوریه سال 2006 در کمیته روابط خارجی کنگره، مبلغ 75 میلیون دلار برای اختصاص به اپوزیسیون ایران را تقاضا نمود و محل سرمایه گذاری این مبلغ نیز جنگ رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی عنوان شد.
چهارمین شکل بی ثبات سازی ایران دامن زدن به منازعات و مطالبات قومی، فرقه ای، صنفی و... است. نکته قابل توجه در این رابطه گزارش جیمز بیکر و لی همیلتون در ششم دسامبر 2006 پیرامون سیاست آمریکا در عراق است که در این گزارش توصیه می شود که در صورتی که ایران حمایت از گروه های شبه نظامی عراق را متوقف نکند (!) آمریکا می تواند ناامنی داخلی در این کشور را با اطلاعی که از تکثر قومی - مذهبی ایران دارد افزایش دهد و ادامه ناامنی در عراق را به صورت بازی با حاصل جمع منفی تغییر دهد. با این حال این دیدگاه توجه زیادی از مقامات و استراتژیست های آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی را به خود جلب کرده است و در حال حاضر برنامه های گسترده ای برای آن ترتیب داده اند. دانیل پرت عضو حزب کارگر انگلیس، فعال در حوزه اقلیت ها و عشایر و عضو فعال انجمن دوستی اهوازی ها - انگلیسی ها (مستقر در لندن) در مقاله ای تحت عنوان فدرالیسم: تنها راه حل اقلیت های ایران پرده از این راهبرد برداشته است. دفاع از تشکیل جمعیت الوفاق و حمایت از دبیر اول آن و همچنین دفاع از برخی از احزاب دست ساز و پشتیبانی وسیع از عبدالمالک ریگی و سایر مخالفان نظام و راه اندازی رسانه های قومی تحت عناوین شبکه الاهواز و شبکه المستقبلات تحت حمایت انگلیس و آمریکا نمونه هایی از برنامه های بی ثبات سازی ایران است. لوتواک از مشاوران سابق وزیر دفاع و از عناصر سابق ارتش درخصوص تضعیف جمهوری اسلامی ایران می گوید: تضعیف ایران می تواند از طریق کمک به گروه های قومی نظیر بلوچ ها، کردها، اعراب خوزستان و آذری ها جهت تجزیه کشور انجام شود.

فاز جدید بی ثبات سازی
سلسله اتفاقاتی که در هفته ها و ماههای اخیر رخ داده نشان دهنده فاز جدید بی ثبات سازی در داخل است. بمب گذاری در حسینیه سیدالشهدای شیراز، قصد بمب گذاری در اجتماعات عمومی مانند نمایشگاه بین المللی کتاب، قصد انفجار در سر کنسولگری روسیه در ایران، قصد عملیات تخریبی در استان گیلان، نمونه هایی از فاز جدید برخورد با ایران است. این اتفاقات دقیقا یاد آور توصیه بیکر و همیلتون است که گفته بودند ادامه ناامنی در عراق را به صورت بازی با حاصل جمع منفی در رابطه با ایران باید تغییر داد. بنابر اطلاعاتی که توسط وزیر اطلاعات منتشر شد، ارتباط تروریستها یا کشورهای آمریکا وانگلیس برملا گردید. برخی از اطلاعات منتشر شده حاکی است که گروه 6 نفره ای که عامل وقوع حادثه انفجار شیراز شدند با فردی به نام «فربد» که از اعضای سلطنت طلب راه آزادی مستقر در آلمان است از طریق سایت و ایمیل ارتباط برقرار کرده بودند و در پی ارتباط این گروه با «فربد» آنها قبلا دو بمب در سد سیوند و سد دیگری خارج از شهر کار گذاشته و منفجر کردند و بابت هر کدام 20 میلیون تومان دریافت کرده بودند. بعد از این انفجارات فربد به آنها پیشنهاد بمب گذاری در اماکن عمومی را در ازای مبلغ 100 میلیون تومان داد که اولین انفجار آن در حسینیه ای در شیراز بود و قرار بود پس از آن در نمایشگاه بین المللی کتاب در مصلای تهران بمب گذاری شود. البته وزیر اطلاعات هم اعلام کرد که این افراد قصد داشتند در نقاط دیگری نیز اقدامات تروریستی انجام دهند.
البته برخی از منابع خارجی نیز فاش ساختند که آمریکا عملیات جدید بی ثبات سازی در ایران را پی گیری می کند. از جمله شبکه خبری ای بی سی اعلام کرد. سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) از سوی بوش رئیس جمهور این کشور به طور پنهان تاییدیه رسمی گرفته است تا یک عملیات مخفی «سیا» را برای بی ثبات کردن دولت ایران به مرحله اجرا بگذارند.
حقیقت امر این است که آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی بشدت از موقعیت ایران نگرانند و این نگرانی را حداقل می توان در مواضع هفته اخیر مقامات این کشور ملاحظه کرد آن جایی که بوش به صراحت اعلام کرد من از نفوذ ایران در خاورمیانه بشدت نگرانم. از سوی دیگر همانطور که گفته شد اجماع در کشورهای غربی است که حمله نظامی مستقیم به ایران غیر ممکن است. از این رو به حمایت و پی گیری جدی تر برای ایجاد آشوب وناامنی در داخل در کنار فشارهای اقتصادی، سیاسی و کمک های مالی و معنوی اپوزیسیون و مخالفان نظام ضروری تلقی شده است. از نظر آنها ایجاد آشوب و احساس ناامنی می تواند زمینه مناسب را برای کاهش «مشروعیت نظام»، کاهش حمایت های مردم، تردید نسبت به کفایت مسئولان، پذیرش نقش قدرت منجی و در نهایت تضعیف حاکمیت و پایه های نظام فراهم نماید.

آزادسازی انرژی تهاجمی
به زعم آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی بایستی نیروهایی که ظرفیت عملیات خرابکارانه علیه ایران را دارند تقویت کرد. در این راستا منابع خارجی فاش ساختند که افراد با نفوذ در واشنگتن و مقامات آمریکایی به تازگی تماس هایی را با گروه های اپوزیسیون ایرانی که وابستگان آنها در داخل ایران فعالیت دارند آغاز کرده اند. هفته نامه نیوزویک در شماره هفته گذشته خود نوشت کمیته اطلاعات مجلس سنای آمریکا گزارشی را منتشر کرده که از ملاقات محرمانه پنتاگون وگروهای مذکور پرده برداشته است.
اتفاق غیر منتظره ای که در هفته های اخیر در راستای سناریوی فوق رخ داد، موید فاز جدید بی ثبات سازی از طریق آزاد سازی گروههای تروریستی است. یکی از مهمترین آن، خارج ساختن منافقین از لیست گروههای تروریستی است. در هفته اخیر دادگاه استیناف انگلیس در اقدامی غیر قابل توجیه با صدور حکمی نام گروهک تروریستی منافقین را از لیست گروههای تروریستی خود خارج کرد. رای این دادگاه به رغم اعلان مخالفت برخی مقامات انگلیس مانند وزیر خارجه (هر چند هیچ ترتیب اثری داده نشد) به معنای رویکرد جدید لندن در مواجهه با تهران است. اما نکته اساسی این که این مسئله تنها در انگلیس محدود نمانده و گمان زنی ها در خصوص خروج منافقین از لیست اتحادیه اروپا و آمریکا نیز افزایش یافته است.
این موضوع در گزارش واشنگتن تایمز در شماره 15 اردیبهشت آن منعکس شد که احتمال خارج شدن نام گروهک منافقین از فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا افزایش یافته است. البته پیش از این در سال 2002، 150 عضو کنگره آمریکا نیز طی نامه ای به وزارت خارجه این کشور خواستار حذف نام این سازمان از فهرست ترور شده بودند و در اسفند 1385 نیز سخنگوی منافقین به دعوت کنگره آمریکا در جمع نمایندگان حضور یافته و سخنرانی کرده بود و در جمع جلسه سخنرانان بر ضرورت حذف نام این گروهک از فهرست گروه های تروریستی تاکید کرده بودند.
تلاش های فوق برای آزادسازی گروهک منافقین با یکسری اخبار و اطلاعات که پیرامون آن در ماههای اخیر منتشر شد نشان از راهبرد جدید بی ثابت سازی آمریکا در داخل دارد. چندی پیش نشریه کانگرشنال ویکلی نوشته بود وزارت دفاع آمریکا در نظر دارد اعضای سازمان منافقین را برای اقدام علیه ایران آموزش دهد.
نشریه آمریکایی کانترپانج که وابسته به گروههای ضد جنگ است نیز در خبری افشا کرد شش هفته پیش بوش حکمی را برای انجام اقدامات تهاجمی سری علیه جمهوری اسلامی و ترور برخی از مقامات نظامی ایران صادر کرده است. این نشریه نوشت که این حکم زمینه حمایت کامل آمریکا از عوامل نظامی سازمان منافقین و استفاده از این نیروها علیه ایران را فراهم می سازد.
در این میان یکی از تاکتیک های آمریکا که برای بی ثبات سازی داخل ایران فاش شد این است که تخریب گرایان سعی داشتند با بمب گذاری ها در مراکز مذهبی و متعاقبا انتساب آن به اهل تسنن به تعارضات مذهبی دامن بزنند. در واقع این حرکت آمریکا و انگلیس در تداوم حمایت های این کشور از عبدالمالک ریگی بود که در اطراف مرزهای ایران شیعه کشی را راه انداخته بود.
بطور کلی تحولات منطقه ای و اتفاقات پیرامونی جمهوری اسلامی ایران و تحرکات بی ثبات سازی در داخل یک رابطه ارگانیکی با هم دارند. در واقع به نظر می رسد که آمریکا و انگلیس و رژیم صهیونیستی با بحران سازی در داخل سعی دارند که جمهوری اسلامی را در درون خود مشغول کرده و به عبارتی بخش زیادی از توانایی ها و انرژی نظام را متوجه مهار تنش های داخلی، بحرانهای ساختگی اقتصادی، اجتماعی و امنیتی داخل نمایند و در عین حال با ناراضی سازی در داخل، دولت کنونی را ناکارآمد نشان دهند.