امپراتوری آمریکا ورشکسته شده است

چرا که جایگزینی دلار با ارزی دیگر، به کاهش شدید بهای آن منجر خواهد شد و این کاهش ارزش، خود را به شکل مثلاً افزایش شدید هزینه های واردات و نرخ های بهره و از دست رفتن گسترده مشاغل در این کشور نشان خواهد داد. اتفاقی که چهره ایالات متحده را به عنوان ابرقدرتی جهانی، چه در داخل و چه خارج این کشور، به شدت تغییر خواهد داد.


روزهای جاری، سرآغاز پایان حاکمیت دلار به عنوان پول جهانی است. سرآغاز دوره ای دشوار از نزول اقتصادی و سیاسی در ایالات متحده. اتفاقی که خبر از آخرین شکاف در امپرتوری آمریکا می دهد. دورانی که سپری شده است و دوباره بازنمی گردد وآنچه که در راه است، بسیار دردناک خواهد بود.
باراک اوباما و طبقه مجرمانی که در وال استریت خانه دارند، با کمک رسانه های شرکتی که به اشاعه شایعات احمقانه و گفته های بی ارزش به عنوان خبر ادامه می دهند ـ در حالی که ما بزرگ ترین بحران اقتصادی را در تاریخ خود تحمل می کنیم ـ شاید بتوانند ما را گول بزنند، اما بقیه جهان می دانند که ما ورشکسته شده ایم. این کشورها اگر بخواهند یک دلار متورم شده را کنار بگذارند و کسری بودجه های هنگفت فدرال را ـ که بیشتر از دو تریلیون دلار را بلعیده است ـ و بودجه توسعه امپریالیستی آمریکا در اورآسیا و سیستم سرمایه داری کازینویی ما را تأمین می کند تداوم دهند، لعنت می شوند. کشورهایی که گلوی ما را چسبیده اند و همین آن و دم است که آن را بفشارند.
اخیراً جلساتی در یکاترینبرگ روسیه (سوردلووسکی پیشین) بین رئیس جمهور چین هوجینتائو و رئیس جمهور روسیه دمیتری مدودیف و مقامات شش کشور سازمان همکاری های شانگهای برگزار شد. تقاضای ایالات متحده که خواستار شرکت در این نشست شده بود، مورد قبول قرار نگرفت. با دقت مشاهده کنید که چه اتفاقی در جریان است. این نشست به تعبیر مایکل هاسون اقتصاددان، «مهم ترین نشست قرن بیست و یکم تا کنون بوده است».
این نخستین گام رسمی شرکای تجاری بزرگ ما برای جایگزین کردن پولی دیگر به جای دلار به عنوان پول جهانی است. چنانچه آنها در این کار توفیق بیابند، دلار به شدت ارزش خود را از دست خواهد داد و هزینه های واردات، از جمله نفت شدیداً افزایش خواهد یافت؛ نرخ بهره افزایش زیادی پیدا خواهد کرد و مشاغل به طوری از دست خواهند رفت که وضعیت ماه های اخیر به نظرمان دوران شکوفایی و رونق بیاید. سرویس های ایالتی و فدرال به دلیل نبود بودجه کاهش خواهد یافت یا متوقف خواهند شد. ایالات متحده اندک اندک به چیزی شبیه جمهوری وایمار یا زیمبابوه تبدیل خواهد شد. اوباما به ناگهان منظری رقت انگیز، دست و پا چلفتی و ضعیف پیدا خواهد کرد. خشمی که چندین مورد تیراندازی و جرایم از سر نفرت را در چند هفته گذشته جرقه زد، اجزای یک طبقه کارگر و متوسط سرخورده و گیج و مبهوت را فرو خواهد بلعید. آحاد افراد این طبقه، خواستار تلافی، تغییرات رادیکال و احیای نظم و اخلاقی خواهند شد که صفی از پروتو فاشیست ها از راست مسیحی گرفته تا پخمه هایی که گفته های نفرت انگیزی را که در «فاکس نیوز» می شنوند اشاعه می دهند، بر کشور تحمیل خواهند کرد.
من با هادسون که روز دوشنبه مقاله ای با عنوان «نقطه چرخش یکاترینابورگ: دلارزدایی و پایان هژمونی مالی ـ نظامی آمریکا» در «فاینشنال تایمز» به چاپ رسانده بود، تماس گرفتم. (هادسون نوشته بود: «ممکن است نام یکاترینا نه تنها به عنوان مکان مرگ سزارها، بلکه مکان مرگ امپراتوری آمریکا در اذهان باقی بماند.» مقاله او ارزش خواندن را دارد، همراه با مقاله جان لنچستر در باره سیستم بانکداری جهانی با عنوان«تمام شد» که در شماره بیست و هشت مه در «لندن ریویو آف بوکز» به چاپ رسید.)
هادسون به من گفت: «این اتفاق به معنای پایان دلار است. به این معناست که چین، روسیه، پاکستان و ایران، در حال شکل دادن به یک دوران مالی و نظامی رسمی برای بیرون کردن آمریکا از اورآسیا هستند. کسری موازنه پرداخت ها عمدتاً ماهیتی نظامی دارد. نیمی از هزینه های تبعیض آمیز آمریکا در زمینه نظامی است. کسری ها به دست های بانک های خارجی و بانک های مرکزی ختم می شوند. آنها هیچ گزینه دیگری جز بازچرخه کردن پول برای خریدن بدهی های دولت آمریکا ندارند. کشورهای آسیایی بودجه محاصره نظامی خود را تأمین کرده اند. آنها وادار به پذیرش دلاری شده اند که هیچ شانسی برای بازپرداخت شدن ندارد؛ دلارهایی که برای تهاجم نظامی آمریکا علیه آنها پرداخت می شوند. آنها می خواهند خود را از شر این وضع خلاص کنند.»
همانطور که هادسون اشاره می کند، چین قبلاً معاملات تجاری دوجانبه ای با برزیل و مالزی برای مسلط کردن تجارت خود بر ین چین به جای دلار و پوند یا یورو منعقد کرده است. روسیه وعده داده که تجارت با روبل و پول رایج محلی را شروع کند. رئیس بانک مرکزی چین علناً خواستار رها کردن دلار به عنوان پشتوانه ارزی شده است. به تعبیر رئیس جمهور روسیه، هدف، «بنا کردن یک نظم جهانی چند قطبی» است که سیطره اقتصادی و در نهایت نظامی ایالات متحده را درهم خواهد شکست. چین دیوانه وار در حال هزینه کردن ذخایر دلار خود برای خرید کارخانجات و املاک در اطراف جهان است تا بتواند خود را از شر پول های آمریکایی خلاص کند. به همین دلیل است که «آلومینیوم کورپ» چین امتیازهای بهره برداری بزرگی را در تلاشی ناکام برای نجات اتحاد نوزده و نیم میلیارد دلاری خود با شرکت معدن داری «ریو تینتو» در استرالیا خریداری کرده است. این شرکت نومیدانه در تلاش برای واگذار کردن دلارهای خود است.
هادسون می گوید: «چین می کوشد تا حد امکان با کمک یک معامله آشغال در ازای منابع، از شر تمام دلارهای خود خلاص شود. آنها این دلارها را به کشورهایی خواهند داد که علاقه مند به فروش منابع خود هستند، چرا که آمریکا از فروش هر صنعت فن آوری برتری، حتی Unocal، از ترس خطر زرد امتناع می کند. چین دریافته است که این دلارها قرار است به شدت بی ارزش شوند.»
سازندگان این ارز جهانی جدید متوجه شده اند که اگر آنها دلار را بشکنند، سیطره نظامی آمریکا را نیز در هم خواهند شکست. هزینه های نظامی ما نمی تواند بدون این چرخه بدهی های سنگین تداوم یابد. بودجه دفاعی رسمی ایالات متحده برای سال مالی 2008، ششصد و بیست و سه میلیارد دلار است و تازه باید چیزهایی نظیر تحقیقات هسته ای را نیز به آن اضافه کنیم. بر اساس اعلام آژانس اطلاعات مرکزی، نزدیک ترین بودجه نظامی بعدی به بودجه ما، از آن چین با رقم شصت و پنج میلیارد دلار است.
سه طبقه بندی از کسری های موازنه پرداخت وجود دارد. واردات آمریکا بیشتر از صادرات آن است. تجارت این است. وال استریت و شرکت های آمریکایی، شرکت های خارجی را خریداری می کنند. این تحرک سرمایه است. سومین و مهم ترین کسری موازنه پرداخت ها در طول پنجاه سال، هزینه های خارج از کشور پنتاگون بوده است. در اصل این هزینه های نظامی است که دلیل اصلی کسری موازنه پرداخت ها در طول پنج دهه گذشته بوده است. به جدول شماره پنج در گزارش موازنه پرداخت ها که در مطالعه ماهنامه «کارنت بیزینس» به چاپ رسیده نگاه کنید و هزینه های نظامی را بررسی کنید. می توانید کسری را در این جدول مشاهده کنید.
ما برای تأمین بودجه اقتصاد دائماً جنگی خود، سیلی از دلار را روانه جهان کرده ایم. دریافت کنندگان خارجی، دلار را برای بانک های مرکزی خود به پول رایج محلی شان تبدیل کرده اند. آنگاه بانک های مرکزی با مشکل مواجه شده اند. اگر بانک مرکزی این پول را در ایالات متحده خرج نکند، در این صورت نرخ ارز در برابر دلار بالا خواهد رفت. این امر اجحاف به صادر کنندگان است. موضوعی که به آمریکا اجازه می دهد تا پول بدون مانع برای خرید اقلام وارداتی و شرکت های خارجی را به چاپ برساند، هزینه های نظامی ما را تأمین کند و اطمینان بدهد که کشورهای خارجی مثل چین به خرید اوراق قرضه خزانه ما ادامه می دهند. اکنون به نظر می آید که دوران این چرخه به سر آمده است. زمانی که دلار نتواند چون سیل به بانک های مرکزی روان شود و هیچ کس اوراق قرضه خزانه ما را نخرد، امپراتوری ما فرو خواهد پاشید. هزینه کردن های بی حساب و کتاب در امور نظامی ـ حدود یک تریلیون دلار با احتساب همه چیز ـ قابل تداوم نخواهد بود.
هادسون می گوید: «ما مجبور خواهیم شد بودجه هزینه های نظامی خود را تأمین کنیم و تنها یک راه برای انجام این کار، کاهش شدید نرخ دستمزد ها خواهد بود. جنگ طبقاتی در حال بازگشت به فضای کسب و کار است. وال استریت در حال دریافتن این موضوع است. به همین دلیل است که بوش و اوباما ده تریلیون دلار را در یک گوش بری هنگفت تأمین کردند تا به این ترتیب، پول کافی برای بقا داشته باشند.»
تلاش نومیدانه برای گشودن راه خود از این فروپاشی مالی، مستلزم مداخله ای در سطح ایالتی اعلام می شود که از زمان جنگ جهانی دوم به این سو دیده نشده است. این امر همچنین ما را به درون قلمروی ناشناخته می راند.
لنچستر در لندن ریویو آف بوکز می نویسد: «در نتیجه ما مجبور هستیم، برای بیرون آمدن از چاله ای که سیستم اقتصادی خودمان کنده، اعلام جنگ بدهیم. هیچ مدل یا سابقه ای برای این وضعیت وجود ندارد و هیچ راهی برای گفتن اینکه این واقعاً درست است وجود ندارد، چون تحت چنین مدل سرمایه داری... اصلاً چنین مدلی وجود ندارد. قرار نیست به این ترتیب عمل شود و هیچ نقشه راهی برای آنچه که اتفاق می افتد، وجود ندارد.»
با تنزل ارزش دلار، هزینه زندگی روزمره، از خرید مایحتاج غذایی گرفته تا استفاده از مراقیت های درمانی، برای همه جز تعدادی معدود، دشوار خواهد شد. ایالت ها و شهرها شاهد این خواهند بود که بودجه های رفاهی آنها شدیداً کاهش می یابد و در نهایت قطع می شود. دولت وادار به فروش زیرساخت ها از جمله راه ها و حمل و نقل به شرکت های خصوصی خواهد شد. ما به طور فزاینده مجبور به پرداخت صورت حساب های مؤسسات خدمات رفاهی خصوصی شده خواهیم شد ـ انرون را در نظر آورید ـ. ؛ خدماتی که زمانی مقرراتی داشت و برای آنها یارانه پراخت می شد. املاک تجاری و خصوصی ارزشی در حدود نیمی از ارزش فعلی خود خواهند یافت. عدالت منفی که تاکنون بیست و پنج درصد از خانه های آمریکایی را در بر گرفته است، گسترش خواهد یافت و تقریباً کل مالکان املاک را در بر خواهد گرفت. قرض کردن دشوار خواهد شد و فروش املاک ناممکن، مگر آنکه زیان های هنگفتی را متحمل شویم. بلوک پشت بلوک، شاهد مغازه های خالی و خانه های رها شده خواهیم بود. ضبط املاک شیوع خواهد یافت. صف های طولانی از آشپزخانه های نذری بده و تعداد بسیار زیادی افراد بی خانمان را شاهد خواهیم بود. رسانه های تحت کنترل شرکت های ما که تا همین جا نیز سطحی و مبتذل بوده اند، تمام وقت برای بی حس کردن ما با شایعات بی مصرف، مضحکه راه انداختن، سکس، خشونت های مفت و مجانی، هراس و سیاست های آشغال و مبتذل، فعالیت خواهند کرد. آمریکا شامل یک زیر طبقه بی بهره و یک الیگارشی بسیار کوچک قدرتمند خواهد شد که یک سیستم نئو فئودالیسم بی رحم و ظالم را از استحکامات امن خود اداره خواهند کرد. بسیاری از کسانی که مقاومت می کنند، با توسل به زور ساکت خواهند شد. ما بهایی بسیار دهشتناک را به خاطر شرارت های فاحش نخبگان قدرت مدار خود خواهیم پرداخت.