تعارضی بین رفتار و عمل احمد آقا نبود / گفتگو با حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا حشمتی
مرحوم احمدآقا خمینی غیرازآنکه فرزند حضرت امامند دارای شخصیت مستقل در عرصه نهضت انقلاب اسلامی نیز بودند آنچه مسلم است اینکه در خصوص جایگاه این شخصیت کمتر صحبت شد ،فکر میکنید برای اینکه مرحوم حاج احمدآقا در تاریخ انقلاب اسلامی جایگاه خود را بخوبی پیدا کند چه اقداماتی باید صورت بگیرد؟
یکی از مشکلات چهرههایی نظیر حاج احمدآقا خمینی این است وقتی که در پرتو شعاع نورانی شخصی مانند حضرت امام قرار بگیرند اجازه درخشش پیدا نمیکنند. ایشان بعد از ارتحال امام هم هنوز محو جمال و عظمت حضرت امام بود و بهتی در ایشان دیده میشد. و یک تنهایی در چهره ایشان حس میشد چراکه یک رفیق، یار و استادش را از دست داد. هروقت که ایشان را میدیدیم این حالت را در ایشان مشاهده میکردیم. زیاد هم طول نکشید و پس از حضرت امام ایشان عمر کوتاهی داشت و عملاً بسیاری از اسرار و نکاتی را که در حقیقت ایشان باید بیان میکرد که میتوانست در شناخت حضرت امام برای مردم بیش از پیش موثر باشد آنها را هم متاسفانه با خودشان برد.
به نظر من امثال سید احمدآقا خودشان را فدا میکنند تا رهبری امام و شکوه عظمت امام و هدفهایی که امام تبیین کرده بیشتر تجلی پیدا کند. شاید کمتر کسی اشاره به این داشته باشد که اینها یک نوع ایثار و فداکاری است که انسان از عمر و جوانی خودش بگذرد تا اهداف بلندتری که وجود دارد، محقق شود. هیچکس شک ندارد که استعداد، هوش، نبوغ و مدیریت احمدآقا به تنهایی میتوانست برای ایشان یک شخصیت کم نظیری را ایجاد بکند.
اما حداقل از زمانی که ایشان به نجف عزیمت کرد و در کنار امام قرار گرفت که همزمان با اوجگیری مبارزات حضرت امام و شهادت حاجآقا مصطفی است از آن زمان یک وظیفه خاص برای خودش طراحی کرد و تا لحظه آخری که با امام وداع میکند آن رسالت را بهخوبی به انجام میرساند. در این رسالت سه محور اساسی را میتوان تصور کرد یکی حفظ و صیانت ظاهری از خود حضرت امام است. خیلی مراقب است که امام آسیب نبیند و نگران سلامتی امام در همه مقاطع است. نکته دوم حاج احمدآقا بوِیژه پس از شهادت حاجآقا مصطفی که تنها شخصیت نزدیک به حضرت امام است، سعی میکند که مجموعه ارتباطات امام را با جامعه، با مردم و با مسؤولین با همه مسؤولیتهایی که حضرت امام دارد ، را بخوبی تسهیل کرده و اداره کند که ما از آن تحت عنوان اداره بیت و دفتر یاد میکنیم. کار سومی که ایشان انجام میداد و به نظر من خیلی هم مهم و یکی از شاهکارهای حاج احمدآقا خمینی است این است که درکنار دو کار اصلی سعی میکند به امام کمک و مساعدت کند تا امام بتواند اهداف خودش را پیاده کند. یعنی دو مورد اول بستری برای کار سوم میشود تا امام راحتتر بتواند اهداف خودش را برای مردم تشریح کند و مخصوصاً پس از پیروزی انقلاب این اهداف را برای مسؤولین عنوان کند. احمدآقا این تسهیلات را ایجاد میکند و هیچگاه تعارضی بین گفتار و عمل ایشان نبود.
- نکته خیلی مهمی است که حضرت امام هیچگاه دغدغه ای در حوزه دفتر و بیتشان نداشتند...
-قطعا همینگونه است .برای فرد بزرگی مثل حضرت امام و یا حتی مراجع بزرگ دینی دیگر یکی از مشکلات جدی آنها دفاترشان هست. به نظر من حاج احمدآقا این نقش مهم را بخوبی ایفا کرد و این نگرانی حضرت امام را از بین برد. و تمام دغدغههای امام را در حوزه بیت و دفتر به نحو خوبی اداره کرد و امام را مطمئن میکند از این که تمام اهداف و آرمانهای شما حداقل در این حوزههای به سلامت اداره میشود.
اداره سلامت دفتر و بیت یکی از موارد بسیار اساسی است که میبینید پس از ارتحال حضرت امام دفتری که انقلاب به این بزرگی را دفاع کرده و آنرا اداره کرده و نظامی را مستقر کرده با کمترین مسئله روبرو است و هیچکس کوچکترین ابهامی در حوزه دفتر امام ندارد چون شخصیت امام هم همینگونه تعریف شده بوده مجموعه وسایل شخصی امام در دو خط در وصیتنامه بیشتر به آن اشاره نمیشود چون ایشان از دنیا بهرهای با خودش نداشت.احمدآقا هم همینگونه بود. امام فرزندان خودشان را هم از اینکه در مسائل اجرایی وارد شوند منع کردند. به نظر من خدماتی که حاج احمدآقا برای انقلاب و نظام و استقرار آن و برای تداوم نظام کرده این خدمات، خدمات کوچکی و کمی نیست و هرچه امثال ماها بگویند کم گفتند . مؤسسه نشر آثار امام که یکی از یادگارهای حاج سید احمد خمینی است بنا به ضرورت و با درایت ایشان تأسیس شد و در زمان حیات حضرت امام هم این کار شروع شد و در حقیقت مؤسسه یک یادگاری از حاج احمدآقا است که هدف آن حفظ و صیانت از مجموعه آرمانها و گفته و ایدهها و اندیشههای حضرت امام است که این آثار باید در جایگاه مناسب خود جمعآوری تنقیح و مرتب میشد و در دسترس همه علاقمندان امام در سراسر جهان قرار میگرفت. این مجموعه الحمدوالله این وظیفه خودش را بهخوبی انجام داده و رسالت خودش را به حاج احمدآقا بهخوبی ادا کرده است. فراز ونشیبهایی هم داشته اما مؤسسه در معرفی خود احمدآقا برای جامعه غیر از چاپ و نشر برخی از ویژهنامهها و کتابها و مجموعه سخنرانی و دیدگاههای ایشان کار خاصی که در خور توجه باشد انجام نداد. اینها حداقل کارهایی بوده که مؤسسه توانسته انجام بدهد.
- سؤالی که مطرح میشود این است که یکی از القابی که به مرحوم حاج احمدآقا داده شده و بسیار هم مورد عنایت همگان قرار گرفته "مشاور امین امام" بوده است. با توجه به شخصیت خود ساخته امام که فردی است که بر اغلب علوم اسلامی احاطه خاصی داشته و حتی بهراحتی تحتتأثیر مشاورتها قرار نمیگرفت (البته توجه کافی به نظرات کارشناسی داشتند) حاج احمدآقا دارای چه مبانی فکری بوده و یا از چه جایگاه استدلالی برخوردار بوده و چگونه شخصیتی از خودشان ارائه داده بودند که حضرت امام با آن عظمت از ایشان مشورت میگرفت؟
- البته دستور مشورت که خاص حضرت امام نیست، پیامبر اسلام هم امر به مشاوره و شور میکنند. انسان دنیای بزرگ در بسیاری از امور ناچار به مشاوره است. اما نقش احمدآقا به آن بُعد امانتش برمیگردد. این نقش خیلی مهم است. بسیاری از افراد مشاوره میدهند که انسان نمیداند این مشاوره از چه بابی هست. این جایگاه حاج سیداحمدآقا بعد از نجف و نوفللوشا و ایران، روزبروز این امانتداری برای حضرت امام روشنتر میشود دیگر در حقیقت احمدآقا بعنوان یک شخصیت امین مطرح است که براستی باور دارد انقلاب متعلق به همه مردم هست و همه فکرها و اندیشهها در آن نقش دارند و همه مبارزین مشارکت کردند لهذا بایستی رهبری حضرت امام هم از همه افراد افکار و یا حداقل از نقطهنظرات آنها آشنا باشد و با اطلاع داشته باشد این انتقال فکر و اندیشه نظر افراد به شکلی باید برای حضرت امام در حوادث مختلف منعکس میشد. انعکاس این افکار که بخشی از آن در ملاقاتها، بخشی در انتقال بعضی از نوشته و یادداشتها و بخشی در پیامها هست، اینها را حاج احمدآقا با امانتداری کامل به حضرت امام و متقابلاً عین کلمات حضرت امام را به مسؤولین و شخصیتها و افراد میرساند و این نهایت امانتداری احمدآقا است که هم نقش مشاور و هم نقش رابط بسیار امینی را بازی میکند که بدون کموکاست یکی از معضلاتی که ما الان در حوزه برخی از بزرگان داریم این است که افرادی که رییس دفتر هستند برای خودشان نقش اجتهاد قائل هستند. شما از مرجع استفتاء میکنید آنها از خودشان جواب میدهند اینها کمتر در رفتار احمدآقا است. و میگفت که امام دقیقاً این کلمات را بکار میبرد و اصرار داشت که کلمات کم یا زیاد نشود. لحنها همان لحنی باشد که امام گفتند. متقابلاً هم یک رهبر نیازمند این است که در کوچه و بازار و مردم و مسؤولین چه میگذرد اینها هم باید به نوعی به رهبر منتقل شود آنهم باز امانتداری در آن لازم است. لذا بهترین مشورت دادن این است که شما دقیقاً آنچه واقع هست را به گوش رهبر و شخصیتی مثل امام رسانده شود و متقابلاً هم تمام نظرات و صحبتهای امام هم با همان امانتداری رسانده شود. بسیاری از این امور کتبی نبوده بلکه بهصورت شفاهی بود و این امور شفاهی میتوانست دستخوش تغییرات بشود که در عرف معمول این تغییرات خیلی زیاد است و این کم کم اطمینان را از افراد سلب میکند. وقتی که شما در مطلبی دست میبرید نمیدانید که این نظر آن مرجع هست یا نظر شخصی است که واسطه است. این نقش را حاج احمدآقا بهخوبی ایفا میکند بدون هیچ کموکاستی تمام این امور را اداره میکند.
- یکی از القابی که به حاج احمدآقا داده شد واژه گنجینه اسرار بود. این لقب میتواند خیلی از مطالب و حوزههای اجرایی در کشور را در بر بگیرد که احمدآقا برآنها وقوف داشته است علت اطلاق این لقب چه بود و اگر بخواهیم الان آن را واکاوی کنیم چه اقدامی باید انجام بشود.
- چون از وجود ایشان محروم هستیم و نمیتوانیم از آن گنجینهای که ایشان در سینهاش داشته بهرهای ببریم تأسف میخوریم ولی در اوج سالهای انقلاب چه در حوزه قم که ایشان بخشی از امور را عهدهدار بوده و وقتی به نجف میرود . از نزدیک با حضرت امام محشور میشود و بعد آن سفر تاریخی فرانسه و مهاجرتشان به ایران پیش میآید، مطالب مختلف و متنوع و اتفاقات خیلی زیادی افتاد که برای هرکدام از آنها بایستی یک تحقیق جدی صورت بگیرد و کسانی که از نزدیک با حضرت امام ارتباط داشتند این حوادث را مینوشتند نوع برخورد امام که برای خودش میتواند درس باشد و یک سرفصلی برای موضوع اینها را بایستی تبیین میکردند که از این جهت است که شخصیتهایی مثل حضرت امام سکوتشان و صحبتشان و نوع برخورشان حرکتشان همه اینها برای ما هم میتوانست سیره مؤمنین باشد و هم میتوانست نوع پخش را که مسؤولین میتوانند داشته باشند با پیروی از حضرت امام اینها خودشان
درسهایی بوده که هرکدام از اینها را اگر احمدآقا تعریف میکرد برای مردم ما دستمان پرتو از این بود و حتی در مواردی اینقدر دستمان خالی نبود که بعضی از مسائل را ناچار باشیم که اکتفا کنیم به آنچه که مکتوب از حضرت مانده و یا سخنرانیهایی که از امام داریم بسیاری از رفتارهای امام که جست و گریخته در خاطرات میشنویم گوشهای است از اسراری است که امام راحل است امام بعنوان یک فقیه، مجتهد و عارف و فیلسوف اینها را تنها کسی که خوب میتوانست آنها را بیان کند برای این لحظات حساس انقلاب در نوع برخورد با دشمن و دوستان در زمانی که برخی از مسؤولین و متفکران اختلافاتی داشتند همه اینها را میتوان بعنوان یک گنجینه در سینه احمدآقا بوده و ایشان با خودشان متأسفانه بردند که هرکدام از اینها را اگر بیان میکرد بخشی از جامعهمان روشنگری میشد و روشنتر میتوانستند تصمیم بگیرند که واقعاَ مشی حضرت امام چه بود. کلیاتی از مشی حضرت امام و اندیشهها و سیرهایشان در کتابهایی که مؤسسه منتشر کرد مخصوصاً در صحیفه امام آمده ولی با آن نقلهایی که حاج احمدآقا میتوانست از این حوادث بکند مثلاً برخی ابهامات در حوزه جنگ هنوز کماکان باقی مانده، مثلاً در کودتای نوژه بحثهای تشکلهایی که به دستور حضرت امام ایجاد شده، در نصب و عزلهایی که حضرت امام انجام دادند اینها را حاج احمدآقا میتوانستند تبیین کنند که باعث رفع شبههها بشود. بخشی هم احتمالاً امانتی بوده که حضرت امام به ایشان داده بودند و بنا هم نبوده منتشر شود. برخیها هم به همین دلیل منتشر نشده است. به نظر من گنجینه اسرار از این بابت درست است که ایشان بسیاری از اسرار انقلاب را در سینه حفظ داشتند به جز آن بخش که امانت بود و به هیچوقت اظهار نمیشده طبیعتاً به دستور حضرت امام ولی
بقیهاش افسوس ما از این است که اینها مجالی نشد که منتشر شده و یا عنوان شوند.
نکته مهم این است که پس از ارتحال امام و حاج احمدآقا پدیده انقلاب اسلامی دارد به حرکتش ادامه میدهد و حاج احمدآقا به دلیل همان جایگاه خودش جزء مهمی از این تاریخ انقلاب است. برای اینکه نقشآفرینی حاج احمدآقا در سیر تاریخ انقلاب زنده بماند و فراموش نشود و تأثیرات حضور ایشان در آن مقطع در تاریخ انقلاب زنده بماند مؤسسه چه راهکارهایی را باید تبیین کرده و به مرحله اجرا در آورد؟
- وقتی نزدیکان حضرت امام و یا هر بزرگی را از دست بدهیم و از نعمت آن محروم بشویم آنچه که موجود است باید قدرش را بدانیم و سراغ آنها برویم از زبان آنها ویژگیها و خصوصیات آن شخصیتها را بگیریم و داشته باشیم تا برای دیگران مسائل و مشی مثبت آن بزرگان درس باشد. این کار را مؤسسه دارد انجام میدهد که نسبت به کسانی که از احمدآقا شناخت ویژهتری دارند بایستی اهتمام داشته باشند که خاطرات و مطالب آنها را بگیرد و در بازشناس معرفی شخصیت وجودی حاج احمدآقا کارهای بیشتر انجام داد. بعنوان مثال اگر بسیاری از نزدیکان بیت امثال فرزندان خود حاج احمدآقا نکات گفتنی دارند که به دلیل آن نسبتی که دارند شاید سکوت کردند و کمتر صحبت میکنند. همسر محترم حاج احمدآقا که سالها با ایشان زندگی کردند نکات زیادی دارند که باید بخواهیم که اینها را برای حداقل ثبت در تاریخ گفته شود. دوستانی که احمدآقا نزدیک بودند ودر این سالها با همدیگر کارها را پیگیری میکردند از آنها باید بخواهیم که اینها را در قالب شب خاطرات و سمینارها و همایشهایی بازگو کنند و حداقل تا زمانی که این عزیزان حضور دارند اینها جمعآوری و منتشر شود. به نظر من کارهایی که مؤسسه کرده تا حدودی خوب است لازم بوده اما کافی نیست. پیش از این باید کار شود. برخی اسناد بایستی کمکم منتشر شود آن اسناد گویای برخی حکایتها است
این نکته محرز است که در جامعه سلائق گوناگونی وجود دارد که هم گرایشهای سیاسی و هم طبقات مختلف اجتماعی که هرکدام ممکن است از یک زاویهای از ابعاد زندگی مرحوم حاج احمدآقا برای آنها جالب باشد مؤسسه باید برای هرکدام از این سلائق فراخور حال و تخصص آنها از زاویه دیدشان حاج احمدآقا را معرفی کند بطور مثال برای قشر نظامی نحوه نگرش حاج احمدآقا موضوع جنگ و مقوله دفاع مقدس جالب توجه باشد یا برای خانوادهها ممکن است نحوه همسرداری ایشان مهم باشد. خب برای تفکیک این نوع تبیین و معرفی احمدآقا به جامعه با این دیدگاههای مختلف مؤسسه چه کارهایی و تمهیداتی را مدنظر دارد؟
- باید گفت که در این زمینهها مؤسسه خیلی موفق نبوده و فعالیتی انجام نداده ولی شاید آن همایشهای تخصصی برای اقشار مختلف یکی از راه حلها باشد و با بهرهگیری از خاطرات و نظرات خانواده احمدآقا و دوستانی که هستند برای تبیین آن اندیشهها و افکار و سیرهای که ایشان داشت . شخصیت ایشان شخصیت خاصی بوده و بعنوان یک مدیر موفق بود شخصیتی که در پیروزی و تداوم انقلاب خیلی نقش داشته این حق را به گردن همه ما دارد که بایستی در معرفی ایشان کوشش شود. که میتواند با جمعآوری خاطرات و ویژهنامهها، برگزاری همایشها به نظر من بخش از وظیفه مؤسسه به این شکل ادا شود.
درباره مبانی فکری و اندیشه احمدآقا بصورت مستقل در حوزههای مختلف باید کار صورت بگیرد یکی در حوزه متحجران خطری که حضرت امام بارها به آن تاکید کرده و مرحوم حاج احمدآقا هم همین نگرش را داشته احمدآقا چه مواضعی داشتند حوزه دوم مبحث آزادی و مردم است که امروزه بعنوان چالش جدی در عرصههای سیاسی اجتماعی کشورمان مطرح شده است. دیدگاههای حاج احمدآقا در این زمینهها را توضیح بفرمایید.
- از مطالب مکتوب معین است که در این حوزه مطالب جالبی حاج احمدآقا دارد که خیلی صریحتر از این است که ما میخواهیم بگوئیم در حوزه متحجرین مرحوم حاج احمدآقا شخصیت ایشان یک روشنفکر مذهبی است که بسیار در عینحالی که تقید دارد به احکام اسلامی دارد و معارف الهی و شاگردی کرده در مکتب امام و از نزدیک با عرفان امام آشنا است در عینحال از هرگونه تحجرگرایی حداقل این در گذشته حوزه هم بوده به هر جهت ایشان در قم درس خوانده و از نزدیک با مسائلی که در حوزههای علمیه مبتلا هست آشنا است از این اندایشه تحجرگرایانهای که احتمال دارد انقلاب را به انحراف بکشد مبارزه میکرد در این راه هم تا حدود زیادی ایشان مبارزه میکند و طبیعتاً چون در شعاع امام قرارگرفته شاید از ایشان ما مستقیم موضع خاصی نداشته باشیم اما نوع عملکرد نشان میدهد که همان زمانی که بیت را مدیریت میکند بسیاری از اقشار روشنفکر دانشگاهی، هنرمندان رابطهشان با حضرت امام برقرار میکنند وسعی میکنند که به محضر امام برسند. اینها زمینههایی است که ما بگوئیم در مخالفت با آن نوع تفکرش این اقدامات را انجام میدهد خودش هم وقتی که بحثهایی دارد گاهی اوقات بصورت مستقیم توجهی خاص به این حوزهها دارد. نگرانی هم نسبت به این موضوعات دارد و احساس میکنم که خطر را از ناحیه متحجرین کماکان جدی میداند وبرای آینده انقلاب این خطر را جدی میشمارد. ولی در خصوص مردم و مشارکتشان و نقش دوم در حقیقت درست است که حضرت امام این مطلب را بخوبی تبیین کرده در قالب سخنرانی و نوشتههایش و اهتمامی که به نقش مردم در تعیین سرنوشتشان اما بالاخره باید بگوئیم که همین رویکرد را هم در اینکه بهخوبی تبیین میشود از احمدآقا باید داشته باشیم که این احمدآقا است که زمینهها را فراهم میکند و اطلاعات را به موقع میرساند تا امام در مقاطع مختلف تصمیمگیری کند هیچکس توقع نداشته که چندماه از انقلاب گذشته امام حرکتی که عین نقش مردم هست را ایجا کند و آن رفراندوم است. در همه این موارد نقش مستقیم و غیرمستقیم باید نقش احمدآقا را در آن باید برجسته بدانیم. موضوع بعد از رفراندوم، انتخابات است، و بعد اصرار امام تدوین قانون اساسی که پایههای نظام بر انتخاب و مشارکت مردم احساس میشود. خطومش امام این است و اجرائی شدن آنها حتماً نقش حاج احمدآقا و بزرگان نظام را نباید نادیده گرفت.خاطرهانگیز بود حضرت امام در بین دو کاندید ریاست جمهوری میل به شخص خاصی داشتند ولی امانتداری احمدآقا باعث شد که هیچکس نفهمید ومردم را کاملاً آزاد میگذارند که خودشان انتخاب کنند. حاج احمدآقا به نزدیکترین افراد هم نگفت که امام به چه کسی رای داد این اوج امانتداری حاج احمدآقا است. اینها واقعاً جای تبیین دارد. نقش مردم بصورت واقعی برگزار میشد.
روش احمدآقا بدنبال این بود که در هر عصر اندیشه امام عملی شود ویکی از راهها را تئوریک کردن و عملی کردن اندیشههای امام بود به همین دلیل زمینه تشکیل پژوهشکده امام خمینی فراهم شد. نقش این اقدام در تبیین جایگاه اندیشه امام چیست؟
- ایشان از سالهای آخر عمر حضرت امام در فکر این بودند که اندیشه امام را به شکلی ماندگار کنند. این تفکر نیازمند بررسی و تفکر داشته که با دوستان به نقد و بررسی میگذارند و حوزههای فکری را دعوت میکنند که چه باید کرد. شخصیت امام که شخصیت علمی و بارز ومصلح بزرگ در قرن بیستم آمده برای اینکه اندیشهاش ماندگار شود یکی از کارهایی که دوستان به نتیجه میرسند این است که ما باید تفکرات و اندیشهها را به حوزههای دانشگاهها و مجامع علمی ببریم. بهترین شیوه هم در مورد متفکران شاید این باشد که نظریههایشان هم بهخوبی تبیین شده و در قالب سرفصلهای درس گنجانده شده و تدریس شود. لهذا به فکر تأسیس پژوهشکده میافتند که این پژوهشکده بعنوان میراث علمی احمدآقا است و بههمین منظور تأسیس شد که امروزه دانشجو در مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو میپذیرد. برای عملیاتی کردن این تفکر بزرگی مثل تفکر امام مسلماً تأسیس پژوهشکده کافی نیست.مجموعه وزارت علوم و شورای انقلاب فرهنگی بایستی برای این مسئله اهتمام جدی داشته باشند. وقتی اندیشه امام ماندگار خواهد شد که در دانشگاههای ایران و خارج دارای کرسی باشد.باید سرفصل مهم اندیشه امام را به سرفصلهای دانشگاهی تبدیل کنیم .در حوزه عرفان، فلسفه، فقه امام صاحبنظر است در حوزه تفسیر خیلی صاحبنظر است. ما باید در برابر این اندیشه امام ما باید وظیفهمان را بخوبی انجام دهیم.کارهای بزرگتری در سطحی فراتر از پژوهشکده باید انجام شود. نباید منحصر به پژوهشکده شود هرچند خود آن هم امری ضروری بوده است.
-اگر نگوییم که مؤسسه یکی از بزرگترین کارهای حاج احمدآقا بوده میتوانیم بگوییم یکی از کارهای بزرگ ایشان بوده که آثار امام بعدها دستخوش تحریف نگردد. از طرفی هم در اسناد وجود داد این بود هدف حاج احمدآقا این بوده که هیچوقت مؤسسه دولتی نگردد به سمتی نرود که دولتهای بعد از خودش بخواهند از این مؤسسه استفاده ابزاری کنند و آثار امام را مصادره به مطلوب کنند. این استراتژی بوده که احمدآقا داشته اما اخیراً زمزمههایی صورت گرفته مبنی براینکه نهاد تصمیمگیر غیر از مؤسسه باشد و این دقیقاً همان دغدغههایی است که حاج احمدآقا داشته که این مؤسسه تبدیل به یک نهاد دولتی نشود که با این زمزمهها بوی چنین مسئلهای به مشام میرسد نظر شما چیست؟
در مرکزی رصد کند که حوزههای فرهنگی ودینی، تفکر و اخلاق مردم چه زاویهای با نگاه امام و دیدگاههای امام پیدا کرده این رصدخانه باید حتماً مستقل عمل کند. فراتر از احزاب و گروهها و.... باشد. رصد کند و به مردم خطرات را هشدار بدهد. فلسفه اینکه کسی بخواهد اندیشه امام را همانگونه که ناب بوده حفظ شود به مردم و مسؤولین و حوزههای صدا و سیما بگوئیم اینجا را درست عمل کردی یا اینجا را اشکال داری. این اشتباه استراتژیک است که ما بخواهیم مؤسسه که این وظیفه مهم را برعهده دارد در ردیف نهادهای فرهنگی بشماریم و آنرا هم در چارچوب قرار دهیم و بگوئیم تابع مقررات دولت یا بعضی از جریانهای فکری باشید. این ظلم به اندیشه امام است. اندیشه امام وقتی اینگونه با طراوت باقی خواهد ماند که ما بتوانیم مستقل از جریانهای قدرت، احزاب و گرایشها کار بررسی خود را به درستی انجام دهیم همام وظیفهای که در قانون پیشبینی شده.بنابراین وظیفه رصد اشکالات است و من آفت میبینیم در اینکه اینجا تغییرات بشود دیگر نباید اندیشه ناب را توقع داشت که اینجا حفظ کرده و نشر بدهد و اگر انحرافی صورت گرفت تذکر داده شود. این اقتضای اندیشه امام یک چنین جایگاهی را طلب میکند ما باید جای مستقل و قدرتمند داشته باشیم. کار اصلی هم کار فکری است با همه احزاب و گرایشها در رفتوآمد و در تعامل باشد و با هم حوزههای فکری حتی حوزه علمیه همکاری داشته باشد. جایگاه رصد باید بدور از حوزههای قدرت و تأثیرگذاری در تصمیمگیریها بدور باشد.