زندگي نامه شهيد حجت الاسلام دکتر قاسم صادقي

تولد: گرمه بجنورد
سن در هنگام شهادت: 45 سال
تحصيلات: علوم حوزوي، دكتري
تخصص: خارج فقه و اصول، ‌الهيات و معارف اسلامي (فقه و مباني حقوق اسلامي)
سوابق مبارزاتي: آغاز مبارزه تحت تأثير نهضت امام خميني (ره) در سال 42، زندگي مخفيانه، برگزاري فعاليت هاي تبليغي و ارشادي، شركت در تظاهرات گسترده مردم مشهد
كارهاي تشكيلاتي:‌ برپايي جلسات مناظره و پاسخ گويي به شبهات ديني ايجاد شده از سوي مسيحيت و ماديون و ملحدان
مسئوليت ها: دبير دبيرستانها و استاديار داشكده الهيات دانشگاه مشهد، نماينده مردم مشهد در مجلس شوراي اسلامي، عضو كميسيون آموزش و پرورش فرهنگ و تحقيقات عاليه خانه ملت
آثار علمي: ‌تأليف كتب مسلمان و مادي (در رابطه با مبدا) سفر سير تكاملي (در رابطه با معاد) و دهها مقاله معتبر ...

تولد تا جواني
شهيد حجت الاسلام و المسلمين دكتر قاسم صادقي، دوم مهر سال 1315 در روستاي گرمه از توابع جاجرم بجنورد و در خانواده اي ساده و كشاورز كه بر اساس فطرت اسلامي زندگي مي كردند، پا به عرصه حيات گذاشت. در سن هفت سالگي از داشتن آغوش پر مهر مادر محروم شد. وي در 15 سالگي تحصيل علم را آغاز و به سرعت در اين راه پيشرفت كرد و موفق شد. در كلاس از نظر اخلاق و فراگيري علوم، سرآمد ديگران بود. در ميان مردم روستا به خوش نامي و محبوبيت آوازه داشت و در نوجواني مؤذن روستا شد. در ماه مبارك رمضان مردم اهالي روستاي گرمه با اذان او روزه را آغاز مي¬كردند و با صوت دلنشين او بر پاي سفره ضيافت الهي مي¬نشستند. شب¬ها به عبادت و راز و نياز به درگاه معبود مشغول بود و روزها در كنار تحصيل علم، دوستان را به عبوديت خداوند و اخلاق نيكو سفارش مي¬كرد. مردم روستا كه نبوغ ذاتي و استعداد سرشار او را مي¬ديدند، مصرانه از پدرش مرحوم اسفنديار در خواست كردند تا او را براي كسب علم و دين به حوزه علميه روانه كند.
قاسم صادقي در همان روستا و محل زادگاهش مدتي نزد شيخ حسينعلي معزي تحصيل مقدمات نمود و بعد از دو سال براي ادامه تحصيل رهسپار حوزه علميه مشهد مقدس شد. پس از پايان تحصيلات  مقدماتي در مدرسه نواب، دوره جامع المقدمات و ادبيات را نزد مرحوم استاد اديب نيشابوري،‌شرح قوانين را در محضر حاج سيد احمد مدرس يزدي، سطوح عاليه را نزد علامه شيخ هاشم قزويني و معارف اسلامي را در كلاس درس آيت الله شيخ مجتبي قزويني فرا گرفت. او بيش از 20 سال نداشت كه به حلقه شاگردان درس فقه و اصول مرحوم حضرت آيت الله العظمي ميلاني (ره) راه يافت و مدت 10 سال از آن محضر پر بار كسب فيض كرد.  
او كه از وجود تبليغات زهرآگين ماديون و ملحدان در مراكز فرهنگي كشور بسيار ناراحت بود و مي¬ديد كه چگونه پيروان ديگر مذاهب از تشكيلات گسترده¬اي برخوردارند اما حوزه¬هاي علميه به سبب محدوديت¬هايي كه رژيم پهلوي ايجاد مي¬كرد فاقد آن هستند، عذاب مي¬كشيد. به همين دليل در پي آن بود تا از راه¬هاي مختلف وارد مجامع اسلامي مرتبط با  نسل جوان شود و با افكار و مشكلات جوانان بيشتر آشنا گردد. با همين انگيزه وارد دانشكده الهيات شد و دوره سه ساله وعظ و تبليغ و ليسانس منقول را با موفقيت گذراند. او پس از گرفتن دانشنامه كارشناسي به خدمت آموزش و پرورش در آمد و به مدت دو سال در دبيرستان هاي نطنز، ورامين و تهران به تدريس فلسفه و علوم ديني پرداخت. همزمان در دوره كارشناسي ارشد و پس از آن دكتراي الهيات (فقه و مباني حقوق اسلامي) در دانشكده الهيات دانشگاه تهران پذيرفته شد و پس از پايان تحصيل به دانشكده الهيات دانشگاه مشهد وارد و به عنوان استاديار به نشر معارف اسلامي مشغول شد.
يكي از دوستان شهيد درباره شخصيت دكتر صادقي چنين اظهار نظر مي كند:«او مصداق عيني «من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوا الله عليه ...» بود.  حدود 10 سال قبل از شهادتش در فاجعه انفجار حزب جمهوري اسلامي براي نخستين بار او را ملاقات كردم، با چهره اي مصمم، متبسم و ملكوتي، گويي قرن ها او را مي¬شناختم.»
شهيد صادقي در طهارت نفس و سلامت عقيده و غيرت مذهبي كم نظير بود. وي از مصاديق آشكار «شيعتنا خلقوا من فاضل طينتنا»‌ به شمار مي¬رفت. محبت اهل بيت عصمت و طهارت بويژه حضرت بقيه الله الاعظم (ارواحنا لتراب مقدمه الفدا) در وجودش عجين شده بود. او از متمسكين واقعي به دو ثقل پيامبر اكرم (ص) يعني قرآن و عترت بود. او از مظاهر بارز اشداء علي الكفار رحماء بينهم، به شمار مي¬رفت و بعنوان مصداق واقعي «بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا...» از چشمه زلال تشيع نوشيد و سيراب شد. او در مسايل اجتماعي و سياسي نيز داراي ريشه هاي عميق فكري بود و به تحليل اخبار و رويدادها مي پرداخت هيچگاه در مقابل اهانت و گرفتاري، خود را نمي باخت و در هنگام بحث و مناظره هميشه آرام، متين ، مستدل و گشاده رو بود.

مناظره براي معرفي سيماي اسلام، ويژگي بارز شهيد
شهيد صادقي را شايد بتوان يكي از بنيانگذاران بحث و مناظره با فرق اسلامي و نيز مكتب هاي مادي و غير اسلامي در اين اواخر دانست. او با تأسي به قرآن هدايت يك فرد را هدايت همه جامعه مي دانست. «... و من احياها فكانما احيا الناس جميعا...»‌ «سوره مائده آيه 32»
توحيد را آغاز و انجام هر بحث و مناظره و شناخت صحيح و دقيق آن را مهمترين نقطه عطف زندگي انسانها مي دانست.  وي معتقد بود تا خداشناسي و توحيد كامل و صحيح نباشند، هيچيك از مباني اسلام در جايگاه خود قرار نمي¬گيرد و براي شناخت دقيق و صحيح توحيد جز از طريق استفاده از روايات و اخبار صحيح ائمه اطهار (ع) راهي نيست. شهيد صادقي براي اثبات و نشر حقايق اسلام به هر جا و مكان از دور افتاده ترين روستاها و تا قلب شهرها با هر فردي اعم از بي سواد، مبلغ، دانشمند، مسلمان، مسيحي،‌يهودي و... به مناظره و گفتگو مي¬نشست و براي اثبات ديدگاه مبتني بر اسلام، قرآن و ولايت، از سهل¬ترين روش¬ها براي افراد كم اطلاع تا پيچيده ترين طرق استدلال براي دانشمندان بهره مي جست (كلم الناس علي قدر عقولهم). شهيد براي اثبات حقانيت اسلام و تشيع همچنين به كشورهاي عربستان سعودي، سوريه، اردن و مصر سفر كرد و دو كتاب ارزشمند با عنوان «مسلمان و مادي» و «سفر سير تكاملي» و دهها مقاله از خود به يادگار گذاشت.

نقد گفتار ماديين و پاسخ به شبهات آنان
شهيد حجت الاسلام دكتر قاسم صادقي در كتاب «مسلمان و مادي» به گفتار ماديين و پاسخ آنها مي پردازد و مي نويسد: «... از نظر علم و عقل راهي براي انكار وجود پروردگار نيست. همانطور كه خداوند در قرآن كريم مي¬فرمايد «افي الله شك فاطر السموات و الارض» آيا در وجود پروردگار خالق آسمانها و زمين شكي هست؟ براي يك فرد كه آزاد بيانديشد و مكاتب مختلف و مسير اجتماعات او را از اصل فطرت انحراف نداده باشد وجود خالق جهان كاملاً روشن و غيرقابل انكار است و شك ها از بي¬دقتي ها است و عدم دقت از جمعي بطور عمد است و از عده اي به علت نارسايي فكر و خوش باوري. از گروه اول عده اي از فلاسفه را مي توان نام برد كه در اعتراف به وجود پروردگار از سهل انگاري يا تعهد در بي دقتي گرفتار شك شده اند.

منكران خدا؛ جاهلان بي غرض يا دانايان مغرض
 قهرمان ميدان توحيد حضرت امام حسين بن علي (ع) در دعاي عرفه در مناجات با خدا چنين مي گويد: «كيف يستدل عليك بما هو في وجوده مفتقر اليك ايكون لغيرك من الظهور ما ليس لك حتي يكون هو المظهر لك. متي غبت حتي تحتاج الي دليل يدل عليك و متي بعدت حتي تكون الاثار هي اللتي توصل اليك عميت عين لاتراك عليها رقيبا». «چگونه بر وجود تو دليل شود چيزي كه در وجود خود به تو محتاج است مگر آن چنان كه تو روشن و آشكار هستي چيزي ظاهر و روشن تر خواهد بود. كه بوسيله آن تو را جويند؟ چه وقت پنهان شدي كه دليل و راهي بر وجودت لازم شود. كي دور گشتي كه آثار مخلوق تو مردم را به تو رساند، كور باد چشمي كه تو را نبيند.»
عده¬اي سودجو و يك مشت مردمي كه مي خواستند افسار گسيخته زندگي كنند و انكار خدا را وسيله رسيدن به خواسته هاي خود مي دانستند سابقاً به بي ديني پناه مي بردند. و اينها اغلب مورد لعن و طعن واقع مي شدند تا اينكه در اين اواخر انكار خدا به صورت مكتبي درآمده و بر اثر ترقي اقتصادي و صنعتي در بعضي از ممالك پيروان اين مكتب عده اي ساده لوح و كم مطالعه (كه مي توان آنها را از گروه دوم نام برد) گمان كردند كه ترقي آنان مولود انكار خداست.
سستي و كم كاري و ركود بعضي از ممالك مسلمان نيز به اين فكر اشتباه كمك شاياني كرد كه در نتيجه اينها به غلط ماديت را مرادف ترقي و دين را باعث ركود و عقب ماندگي دانستند، در صورتي كه دلايل بسيار روشني در دست داريم كه نه تنها دين و ايمان به خدا علت ركود نيست،‌ بلكه بر عكس اگر اسلام در جامعه¬اي پيدا شود باعث ترقي اقتصاد و پيشرفت جامعه خواهد شد. 
 
پاسخ عالم در انكار خدا
آيا از نظر علم و عقل مي شود منكر خدا شد؟‌ آيا ممكن  است يك فرد عاقل بگويد من منكر خدا هستم؟ يا اينكه آخرين راه فرار از اعتقاد به خدا براي يك فرد عاقل اين است كه بگويد نمي¬دانم. ... فرد پايبند به علم و عقل، نمي تواند وجود خدا را منكر شود، تنها مي تواند  بگويد اطلاع من به آنجا نرسيده كه به خدا اعتماد پيدا كنم و هنوز در شك و ترديد به سر مي برم.

ورود به عرصه نهضت انقلاب اسلامي
در سال 1342 (هـ .ش) بواسطه آشنايي با نهضت حضرت امام خميني (ره) به علت فعاليت چشمگير عليه رژيم شاه مدتي زندگي مخفيانه را پيش گرفت و حتي روزها در كوه ها به سر مي برد تا سرانجام با مشورت عده اي از دوستان توانست با تاكتيك هاي خاصي، خود را از غائله نجات دهد و بتواند در قالب اجتماع به فعاليت هاي تبليغي و ارشادي خود ادامه دهد. وي در همايشي كه براي معلمين علوم ديني مشهد در سال 1354 برگزار شده بود همراه شهيدان دكتر بهشتي و دكتر باهنر و محسن قرائتي و ... در آن شركت كرد كه رژيم روز چهارم با ادامه برگزاري آن مخالفت نمود و آن را به تعطيلي كشاند. در سال 1357 در اوج تظاهرات مردمي مشهد، هنگامي كه ماموران رژيم به سوي مردم تيراندازي مي¬كردند، چند گلوله به عباي ايشان اصابت كرد كه به قول خودش «شهادت مجاني» نصيب نگرديد.
او در طول نهضت انقلاب اسلامي با سخنراني عليه رژيم و تنوير افكار عمومي، نهضت امام راحل را به مردم معرفي مي¬كرد و پرده از چهره ديكتاتوري رژيم دست نشانده آمريكا در كشور بر مي¬داشت.

روحاني انديشمند در سنگر خانه ملت
شهيد صادقي همواره پاسدار ارزش هاي اسلامي و انقلابي بود، پس از پيروزي انقلاب و در آستانه برگزاري اولين دوره مجلس شوراي اسلامي با اصرار دوستان و تأكيد علماء به عنوان وظيفه شرعي، نامزد حوزه انتخابيه مشهد مقدس شد و به عنوان سومين نماينده مجاوران حرم رضوي با كسب 7/59 درصد آراء مردم، به مجلس راه يافت و در كميسيون آموزش و پرورش، فرهنگ و تحقيقات عاليه مجلس به خدمت به فرهنگ و كشور پرداخت.
او در سنگر مجلس مسئولان را به اتحاد ملي فرا مي خواند و پيوسته با گوشزد كردن خطر دشمنان از‌آنان مي خواست هوشياري خود را حفظ كنند. او در نطق پيش از دستور خود در يكصد و هشتمين جلسه علني مجلس در تاريخ 15/11/1359 با اشاره به برخي اختلافات سليقه جزئي مي¬گويد «...  [وقتي كه مي بينيم صدها تانك از راه پيمان ورشو از همه دنيا به سمت عراق مي آيد، [چرا بايد] ما به سر و كله هم بزنيم. خدا شاهد است كه خلاف شرع است، چرا اينكار را كنيم؟ يك قدري توجه كنيم اگر انتقادي داريم. ريگان [رئيس جمهور وقت آمريكا] مي¬گويد دولت جمهوري اسلامي  بايد سقوط كند ماهم كمك دهنده او بشويم و كمك كنيم و بگوييم همينطور است؟ يك عده گروهك هاي آمريكايي شرقي نما، آنها هم شروع كنند از هر چيزي عيناً مثل خوارج نهروان ... [و بگويند] چرا علي (ع) اين كار را كرده است؟‌انتقاد به جا لازم است و ما از برادران رجايي و هيأت دولت مي¬خواهيم يك قدري بيشتر برسند و تماس بيشتري با نمايندگان داشته باشند و يك قدري هم به وضع مناطقي كه حساس تر است برسند از جمله قسمت هاي مرزي منطقه خراسان و مناطقي كه علاج واقعه قبل از هر وقوع بايد بشود... كاري نكنيم كه بواسطه يك كلام، يا ‌يك جمله بخواهد روحيه سربازان و رزمندگان را تضعيف كنيم .... اختلاف را واقعاً به حساب خدا، به حساب پيغمبر، به حساب دين  صرفنظر كنيم. البته انتقاد در كار دولتي اشكال ندارد.» 
او سرانجام با خون خود، خط وحدت مردم و مسئولين را در هفتم تير سال 1360 (هـ .ش) امضاء كرد.
همسر شهيد در خاطره¬اي، انتشار خبر انفجار ساختمان حزب جمهوري اسلامي به دست منافقين كوردل را چنين نقل مي كند: «... ساعت 45/21 دقيقه شامگاه هفتم تير ماه، از طبقه سوم آپارتماني كه 24 نماينده مجلس شوراي اسلامي در آن سكونت داشتند، صداي ضجه و شيون همه فضا را فرا گرفت. عده اي از پاسداران به سرعت آنجا را ترك كردند و به سوي حزب جمهوري اسلامي شتافتند و نگران بوديم تا اخبار صحيح برسد. اضطرابي همراه با توكل و رضا و تسليم به درگاه خداوند كريم‌ شبي به درازي يك عمر، شبي پر از دلهره و تشويش، تا اين كه سپيده دم طالع گرديد و بعد از اذان صبح و اقامه نماز، به سرعت به طرف بيمارستان رفتيم، در آنجا ناگهان پاسداري به ما تبريك و تسليت گفت، گويي صبر و استقامت جاي همه چيز را فرا گرفت [يا ايها الذين آمنوا استعينوا بالصبر و الصلوه ان الله مع الصابرين]، بلادرنگ گفتم: شهادت آرزوي هميشگي همسرم بود، گوارايش باد و اين بزرگترين افتخار در زندگي من است.»
پيكر مطهر شهيد با درخواست عده¬اي از بزرگان به خصوص نماينده ولي فقيه در استان خراسان رضوي و برخي ديگر از يارانش به مشهد منتقل و در صحن آزادي با استقبال و تشييع كم سابقه مردم حق شناس مجاوران حريم رضوي به خاك سپرده شد .
بعد از دفن پيكر گلگون كفن شهيد، از وصيت نامه شهيد صادقي هم مشخص شد كه سفارش ايشان همين بوده كه در كنار تربت پاك و ملكوتي هشتمين ستاره درخشان آسمان ولايت و امامت(ع) به خاك سپرده شود. و چه نيكو انتخاب مكان در زمان حيات و ممات.
از شهيد حجت الاسلام والمسلمين دكتر صادقي دو پسر و يك دختر به نام هاي محمد(1346)، علي (1350) و فاطمه (1359) به يادگار مانده است.

ويژگي هاي اخلاقي و شخصيتي شهيد
ـ اخلاق نيكو
ـ قاطع در امور ديني
ـ نجابت خانوادگي
از ويژگي هاي اخلاقي شهيد دكتر قاسم صادقي است. در اين قسمت براي اطلاع بيشتر خوانندگان برخي از خصوصيات اخلاقي شهيد را به نقل از خانم ربابه فتورچياني همسر فاضله ايشان عيناً نقل مي كنيم:
«در سال 1345 با ايشان ازدواج كردم. در طول زندگي جز صفا و صميميت و طهارت نفس و بزرگواري از او نديدم. او كه خودش يتيم به جا گذاشت،‌ سخت نسبت به ايتام رئوف و مهربان بود، هفت يتيم را هميشه با دقت مراقبت سرپرستي مي¬نمود. در حد توان به مخارج درمان بيماران چه فاميل و چه ديگران كمك مي¬كرد. هر جا فقير و دردمند و نيازمندي مي شناخت، بي درنگ خود را يار و مددكار او مي¬دانست و بي تفاوتي در اين رهگذر گناهي بزرگ مي شمرد. ماهيانه مقداري از حقوق خود را در اين راه به طور مستمر در اختيار موسسات خيريه مي¬گذاشت تا به نيازمندان برسانند كه اين جريان را، حتي بعد از شهادت با وصيت خود استمرار بخشيد. او سخت علاقه¬مند بود كه فرزندانش در علوم اسلامي و معارف به حق جعفري تلاش و جديت نمايند.