ستاد مرکزى تروریسم سلفى

القاعده به عنوان تشکیلاتى که از بطن جریان مخوفى به نام وهابیت و سلفیسم برخاسته است از واقعیات تلخ دنیاى امروز سیاست بین الملل است . این روزها در ایام سالگرد ۱۱ سپتامبر صدا و تصویر القاعده باردیگر رسانه هاى مکتوب و غیر مکتوب آمریکا را تسخیر کرده است. محافل خبرى آمریکا همه چیز را درباره سرگذشت و شناسنامه این گروه با شور و حرارت تمام بیان مى کنند، الا این جزء مهم از واقعیت که این گروه علاوه بر این که پیدایى خود را که مدیون یک پیمان تاریخى میان ایالات متحده و تشکیلات امنیتى اسلام آباد و ریاض در زمان جنگ با کمونیسم است در دوران رشد و نمو خویش، فراوان از سرچشمه سیاست آمریکاى بوش تغذیه کرده است. دست کم چند سند منتشره از سوى کارشناسان امنیتى آمریکا در ماه هاى اخیر از این راز پرده برداشت که ارتش ایالات متحده در چند برهه از جمله فرداى سقوط «تورابورا»، پایگاه القاعده در ۲۰۰۱ به دستور مستقیم دونالد رامسفلد رئیس وقت پنتاگون و به بهانه خطر هرج و مرج در قلمرو متحدان آمریکا در پاکستان و عربستان از کشتن سران القاعده چشم پوشى کرده است.
بنابراین هیچ نشانى از این سؤال در گزارش محافل آمریکایى نیست که چه سیاست هایى موجب شد جریانى که به عنوان نماد تحجر مطرود آحاد مسلمانان است و براى کسب قدرت فقط برتجویز ترور و ایجاد حمام خون تکیه مى کند در جرگه بازیگران خاورمیانه وارد شود. ۴ سال جنگ عراق به این سؤال معماگونه پاسخى روشن دارد که همین سرزمینى که آمریکایى ها امروز آن را پایتخت القاعده مى خوانند پیش از لشکرکشى بوش حتى گذر هیچ القاعده اى هم به آنجا نیفتاده بود.
به این صورت است که اکنون با ۲ چهره از القاعده روبه رو هستیم القاعده اى که در دنیاى واقعى در عراق و افغانستان به کشتار شهروندان بى گناه سرگرم است و القاعده اى که در جهان مجازى همچون ارتشى بزرگ و شکست ناپذیر در رسانه هاى آمریکا و گزارش هاى کاخ سفید ترسیم مى شود. امروز قلم و زبان هر ناظر منصفى بى آنکه پاى تئورى توطئه به میان آید، بر این حقیقت تلخ گواهى مى دهد که میان حضور نظامى آمریکا در خاورمیانه و حضور جهانى که القاعده بر آنتن رسانه هاى پرآوازه این کشور پیدا کرده است، ارتباطى غیرقابل انکار وجود دارد. در گزارش حاضر که از واشنگتن پست برداشت شده است، مى توان عمیق تر به این سؤال اندیشید که آمریکایى ها که در کوبیدن حریفان و دشمنانشان از ایران تا سوریه و روسیه و چین ید طولایى دارند، چگونه و با چه انگیز ه اى این گونه به بزرگنمایى و تبلیغ قدرت حریف نیمه پنهان خویش همت مى گمارند.
گروه بین الملل
بعد از حمله ارتش آمریکا به افغانستان و در پى حادثه ۱۱ سپتامبر هسته القاعده دیگر بار در نزدیکى مرز هاى پاکستان گرد هم آمد، آنها به منطقه قبیله نشین مراجعه کردند و در سرحدات پیشاور که زادگاه این گروه بود، به تقویت قواى خود پرداختند. در نخستین سال هاى پس از ۲۰۰۱ نیروهاى پاکستان و آمریکا بارها شمار زیادى از رهبران بزرگ القاعده را دستگیر کردند اما در ۱۸ ماه اخیر دیگر هیچ چهره برجسته و شاخصى از طالبان در پاکستان کشته و یا دستگیر نشده است.
هسته القاعده خیلى سریع به فکر افتاد و عرصه رهبرى از دست رفته خود را با آن دسته از عناصر وفادار خود که در طول سال هاى گذشته اطراف بن لادن را گرفته بودند، پر کرد. آنها کار خود را با جمع آورى کمک هاى مالى، سربازگیرى و تمرینات نظامى شروع کردند. آنها سپس شبکه رسانه اى خود را به راه انداختند که مى توان آن را مؤثرترین ماشین تبلیغاتى دانست که تاکنون تروریست ها یا یک شبکه خرابکارى بنا نهاده باشد.
امروزه عملیات هاى القاعده در همان راهى قرار دارد و به همان شکلى انجام مى شود که پیش از ۲۰۰۱ آنها را انجام مى داد. این شبکه توسط یک شورا اداره مى شود. به اعتقاد یکى از کارکنان سرویس اطلاعاتى آمریکا در دیدار هاى این شورا گزارش هایى به بن لادن داده مى شود تا وى تصمیم هاى اساسى را در موارد لازم اتخاذ کند. یکى دیگر از کارکنان ارشد سرویس اطلاعاتى آمریکا نیز معتقد است حدود ۲۰۰ نفر در مرکز رهبرى القاعده فعالیت مى کنند که همگى آنها از تشکیلات القاعده حقوق مى گیرند.
یک کارمند سرویس اطلاعاتى آمریکا نیز مى گوید: «آنها این گونه ملاقات ها و دیدارها را به طور مرتب انجام مى دهند تا بیشتر شبیه یک سازمان عمل کرده باشند تا یک گروه مردان شکست خورده!»
عاملان تشکیلات هر کدام به طور مجزا در یک بخش خاص سازماندهى مى شوند. مثل عاملان جمع آورى اعانه و یا عملیات نظامى، آنها هر یک شمار کمى از همکاران خود را مى شناسند تا از علنى شدن مشخصات اعضاى گروه و فاش شدن آنها جلوگیرى شود. این نکته اى است که مقام هاى پاکستانى متوجه آن شده اند. بیشتر فرماندهان القاعده در پاکستان مستقر هستند اما برخى از آنها نیز به طور مرتب به افغانستان و یا حتى کشورهایى دورتر مثل عراق، ترکیه و یا مناطقى چون منطقه قفقاز و شمال آفریقا سفر مى کنند.
کارکنان اداره ضد تروریسم حرکت ضعیفى در به چنگ آوردن نیروهاى به جا مانده هسته القاعده داشتند. تا سال ها بسیارى از مأموران امنیتى انگلیس و آمریکا معتقد بودند القاعده یک نیروى ضعیف است که فعالیت آن محدود مى شود به یک سرى ارتباطات سست با شبکه هاى قبیله اى متمرد در منطقه. اما بمبگذارى ها در اروپا و خاورمیانه آنها را در رشد شبکه شبه نظامیان وابسته به بن لادن در قلب این مناطق مقصر نشان داد.
در ۲۴ ژوئن ۲۰۰۳ جورج بوش مدعى شد رهبرى القاعده بشدت قلع وقمع شده است. او در نشستى در کمپ دیوید نیز ژنرال پرویز مشرف را ستود که توانسته است بیش از ۵۰۰ تن از اعضاى القاعده و گروه هم پیمان با آن، طالبان، را دستگیر کند.
بوش گفت: «از رهبرى پرویز مشرف در قبال مسأله القاعده اى که ما عاملان اصلى آن را خلع سلاح کرده بودیم، تشکر مى کنیم.» بوش سپس با اشاره به اینکه اگر چه هنوز بن لادن وجود دارد و فعالیت مى کند، ادامه داد: «اما آنها دیگر نمى توانند تهدیدى براى آمریکا یا پاکستان باشند.»
۶ ماه بعد از آن نزدیک بود مشرف در عملیات ترورى که القاعده علیه او صورت داده بود، کشته شود. اندکى بعد از آن نیز سران القاعده در وزیرستان یکى از ایالات پاکستان جلسه اى تشکیل دادند و در آن براى اجراى حملاتى به انگلستان که هزاران مایل دورتر از آنها بود، طراحى کردند. آن گونه که مقام هاى پاکستانى مى گویند در این جلسه حمله به اهدافى در لندن و ساختمان هاى تجارى در آمریکا مورد بحث و بررسى قرار گرفت.
حالا دیگر بسیارى از سازمان هاى اطلاعاتى آمریکا، پاکستان و اروپا اجماع نظر دارند که توانایى القاعده براى اجراى عملیات در سراسر جهان نسبت به پیش از حمله آمریکا به افغانستان و سرنگونى دولت طالبان به هیچ وجه کمتر نشده است. تحقیقات بعدى صحت این امر را نشان داد. براى مثال سران القاعده تحت رهبرى مستقیم بن لادن در سال ۲۰۰۳ تصمیم به ایجاد پایگاه هایى در عربستان سعودى گرفتند که در نتیجه آن موجى از اتومبیل هاى بمبگذارى شده عربستان را فراگرفت. اقدام به ترورهایى نیز انجام شد که دولت سعودى تازه موفق شده آنها را تحت کنترل درآورد.
آن گونه که در شهادت ها و مصاحبه هاى دادگاه آمده است، بن لادن از مخفیگاه خود در پاکستان دستور حمله به کنیسه اى در تونس در سال ۲۰۰۲ و حمله به کنسولگرى انگلیس و همچنین بانکى در استانبول در سال ۲۰۰۳ و همچنین حمله به مترو لندن در سال ۲۰۰۵ را طراحى کرده است.
* یک تهاجم ناموفق
نیمه شب ۱۳ ژانویه ۲۰۰۶ یک هواپیماى شکارى که توسط سازمان سیا هدایت مى شد به ۲ خانه در روستاى دامادولا در شمال غربى پاکستان و یک مایلى مرز افغانستان حمله کرد. هدف بر هم زدن جشن عید قربان در این ۲ خانه و به آتش کشیدن آنها بود که منابع اطلاعاتى آمریکا گزارش داده بودند، ایمن الظواهرى نفر دوم القاعده میهمان آنها بوده است. موشک هایى که از این هواپیما شلیک شد خانه ها را ویران کردند و بیش از ۱۰ نفر را کشتند اما ایمن الظواهرى در میان آنها نبود. مقام هاى پاکستان اندکى بعد اعلام کردند در این حمله تعدادى از اعضاى کلیدى القاعده کشته شدند. مشرف نام یکى از آنها را «مزهت مورسى الصاید عمر» اعلام کرد. کسى که مصرى الاصل بود و گفته مى شد در سلاح هاى شیمیایى مهارتى بسیار داشته و دولت آمریکا نیز براى سر او ۵ میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود. مشرف و دیگر مقام هاى پاکستانى همچنین اظهار داشتند که در میان به خاک سپرده شدگان «ابوعبیده المصرى» یکى از مؤثرترین افراد القاعده در طراحى حملات در غرب نیز که مصرى الاصل بود، دیده شده است.
«خالد حبیب» یکى دیگر از فرماندهان القاعده در افغانستان و همچنین عبدالرحمان المغربى داماد ایمن الظواهرى نیز به عنوان کشته شدگان در حمله هواپیماى شکارى شناخته شدند.
اما بعدها مقام هاى آمریکایى و پاکستانى اعلام داشتند که هیچ کدام از این افراد در آن حمله کشته نشدند و فقط روستائیان بودند که جان خود را از دست دادند. به این ترتیب جایزه ۵ میلیون دلارى که براى عمر تعیین شده بود، دیگر بار اعتبار خود را بازیافت.
المصرى هم پس از آن به فعالیت هاى خود در القاعده ادامه داد. مقام هاى آمریکایى خود معترف شدند که مصرى در بمبگذارى در خطوط هوایى انگلستان که ۶ ماه پس از آن روى داد، نقش بسزا داشته است.
محمود شاه که در زمان انجام این حمله رئیس اداره امنیت پاکستان در این منطقه بود، به سرویس هاى اطلاعاتى گفت: این مأموریت با استفاده از سخنان ابوفرج اللیبى یکى از رهبران القاعده که ۸ماه پیش از آن در شهر مروان در شمال غربى پاکستان دستگیر شده بود، طراحى شد و او بود که این اطلاعات را در خلال بازجویى ها داد. اما اطلاعات اشتباه از آب درآمدند و حمله بدون نتیجه لازم خاتمه یافت. محمود شاه نیز تنها به این نکته بسنده کرد که: «اطلاعات اشتباه بودند.»
تنها عملیات موفقیت آمیزى که علیه القاعده انجام شد، حدود ۲۰ ماه بعد از حمله دامادولا روى داد. در ۱۲ آوریل ۲۰۰۶ محسن موسى متوالى عطا عضو مصرى الاصل القاعده که در حمله به سفارتخانه آمریکا در شرق آمریکا در ۱۹۹۸ دست داشت، در شمال وزیرستان کشته شد.
اما با وجود این موفقیت باید گفت در کل جست و جو براى یافتن رهبران القاعده در پاکستان به دیوارى بلند برخورد کرده است.
آن گونه که محمود شاه اشاره کرده مقام هاى امنیتى پاکستان در پیدا کردن مکان اختفاى بن لادن موفق نبوده اند و اطلاعاتى در این باب به دست نیاورده اند. تنها در مورد ظواهرى اطلاعاتى اندک داشته اند که آن نیز ناموفق و نادرست از آب درآمد.
در ۳۰ ژانویه ۲۰۰۶ ، ۲ هفته پس از حمله موشکى به دامادولا القاعده نوارى ویدیویى روى شبکه اینترنت گذارد که در آن ظواهرى را در حال استهزاى بوش نشان مى داد که مى گفت: «بوش! فکر مى کنى کجا هستم؟ من در بین جماعت هوادارانم هستم.»
* تجدید قوا
یکى از عوامل اصلى در تجدید قواى القاعده این است که این گروه توانایى جایگزینى فرماندهان کشته شده و دستگیر شده خود را بخوبى دارا است.
«مایکل هیدن» رئیس سیا نوامبر گذشته درباره هسته مرکزى القاعده به کنگره آمریکا چنین توضیح داد که: هسته مرکزى القاعده از شمارى از افرادى با استعداد و صلاحیت تشکیل شده که مى توانند براحتى رهبرى گروه را به دست گیرند. بسیارى از آنها همان شورشى هایى هستند که در افغانستان و دیگر مناطق پربرخورد در سراسر دنیا در دهه هاى اخیر فعالیت کرده اند.
مقام هاى اطلاعاتى و امنیتى و تحلیلگران مى گویند هسته مرکزى القاعده از همان اعضایى تشکیل شده که زمانى همکاران الظواهرى در حزب جهاد اسلامى مصر بودند. الظواهرى سال ۱۹۹۸ این حزب را که خود رهبرى اش را به دست داشت با القاعده یکى کرد.
مصطفى ابوالیزید، یکى از این افراد است. این فرد مصرى که نقشى بزرگ در القاعده دارد، همان کسى است که زمانى که بن لادن در دهه ۹۰ در سودان تبعید بود، مسئولیت کارهاى مالى او را برعهده داشت، در ماه مه القاعده اطلاع داد که یزید در ارتباط القاعده با طالبان و رهبرى این گروه در افغانستان صاحب نقش است.
یزید که حال ۵۱ ساله است از اعضاى مجمع شوراى القاعده بود. او در سال هاى ابتدایى دهه ۸۰ هم بند ایمن الظواهرى در زندانى در مصر بود. هر ۲ آنها متهم به دست داشتن در ترور انورسادات بودند. یزید یکى از مخالفان بن لادن در انجام حمله ۱۱ سپتامبر بود. او این عملیات را یک اشتباه تاکتیکى خواند که موجب شد طالبان در افغانستان سقوط کند. یاسر السیرى یک سیاستمدار مصرى در تبعید و رئیس مرکز تحقیقات اسلامى لندن مى گوید: «یزید هنوز هم یکى از دوستان نزدیک امیر سعودى است و گروه هاى سلفى به او اعتماد بسیارى دارند.
بن لادن نیز او را با عنوان چهره اى میانجى مى شناسد که این به خاطر قابل قبول بودن او نزد همه است. او هم با پشتون ها رابطه خوبى دارد هم با طالبان و در کل با همه جور کسى کنار مى آید.»
چند چهره مهم در رهبرى القاعده نیز اعضاى سابق گروه مبارزان اسلامى لیبى هستند که حال بازوى عملیات نظامى القاعده به شمار مى آیند. در میان آنها مى توان به ابولیث اللیبى اشاره کرد. فردى که مدت ها در میان نیروهاى جهادى با سربازان شوروى در افغانستان جنگید.
او به خاطر فعالیت در عربستان و سازمان دهى کردن طرحى براى براندازى معمر قذافى در اواسط دهه ۹۰ به تحمل ۲ سال حبس در زندان هاى سعودى محکوم شد. او از سال ۱۹۹۹ کار با بن لادن را شروع کرد.
ابولیث اللیبى در سال هاى اخیر مدیریت اردوگاه هاى آموزشى القاعده را بر عهده داشته و کسى است که حمله انتحارى علیه پایگاه نظامى آمریکا در بگرام را مدیریت مى کرد. این حمله همزمان با دیدار دیک چنى، معاون رئیس جمهور آمریکا از این پایگاه صورت گرفت و بر اثر آن ۲۳ نفر کشته شدند.
عطیه عبدالرحمن نیز یک لیبیایى دیگر است که گفته مى شود در میانه سومین دهه از زندگى اش به سر مى برد و رابط القاعده در پاکستان و القاعده در عراق است. گفته مى شود او مسئول برخى از بمبگذارى هاى انجام شده در عراق است. او همچنین نماینده بن لادن در شمال آفریقا است که به این سمت منصوب شد تا افرادى را جذب گروه القاعده در مغرب اسلامى کند.
* کلماتى از «ابرها»
هنوز نکات بسیارى در مورد القاعده و هسته مرکزى آن وجود دارد که ناشناخته مانده است. درست همان طور که زمانى اتحاد جماهیر شوروى و چگونگى اداره آن در کرملین براى تحلیلگران آمریکایى اسرارآمیز مى نمود و آنها مجبور بودند با استفاده از بیانیه هایى که صادر مى شد و آدم هاى اطراف آن راهى براى نفوذ به اسرار آن پیدا کنند.
یکى از چهره هایى که در القاعده مورد توجه بوده است، یک لیبیایى دیگر به اسم ابویحیى اللیبى است. او کسى است که جولاى ۲۰۰۵ موفق شد به همراه ۳ تن از دیگر اعضاى القاعده از زندان آمریکا در بگرام که تحت تدابیر امنیتى شدیدى قرار داشت، فرار کند. از آن زمان تاکنون او بارها در فیلم هاى ویدیویى که القاعده بر روى شبکه اینترنت قرار مى دهد، ظاهر شده است.
سخنرانى هاى او و تهدیدهایى که در این نوارهاى ویدیویى از او دیده مى شود، به گونه اى است که بسیارى از تحلیلگران را بر آن داشته به این نتیجه گیرى برسند که احتمالاً او داماد بن لادن شده است تا به رتبه حلقه نزدیکان بن لادن برسد. بن ونزکى مدیر اجرایى «اینتل سنتر» یک شبکه خصوصى تحقیقاتى در مورد تروریسم که براى دولت آمریکا کار مى کند، مى گوید: «ابویحیى اللیبى حالا بعد از ایمن الظواهرى شناخته شده ترین چهره القاعده است.»
ابویحیى اللیبى معمولاً در فیلم هاى ویدیویى خود جلیقه نظامى مى پوشد و حرف هاى مذهبى مى زند. او اغلب از مسلمانان انتقاد مى کند که مرتد هستند. اهداف مورد علاقه او براى حمله شیعیان و حماس است.
بنوتمن درباره او مى گوید: «او بسیار جوان، اما باهوش است.»
القاعده از سال ۲۰۰۰ شبکه رسانه اى خود را به راه انداخت. السحاب واژه اى عربى و به معناى «ابرها» است. تا ۲ سال قبل السحاب وابسته به شبکه هایى ماهواره اى چون الجزیره بود و توسط آنها فیلم هاى ویدیویى کوتاه خود را روى شبکه اینترنت قرار مى داد. اما سپس سعى در افزایش توان الکترونیکى خود کرد. آنها به خوبى متوجه مزایاى این تکنولوژى شدند و اکنون دیگر خود توان گذاردن فیلم هاى ویدیویى شان را بر روى شبکه اینترنت دارند.
السحاب در سال ۲۰۰۵ در مجموع ۱۶ نوار ویدیویى منتشر کرد. این رقم در سال ۲۰۰۷ چهار برابر افزایش داشت. ضمن آن که کیفیت فیلم ها بالاتر رفته و در زیر تصاویر مى توان متن ترجمه شده سخنرانى را به چند زبان مشاهده کرد و البته گاهى نیز انیمیشن هایى در آنها گنجانده شده است.
محمود امیر رعنا، رئیس مؤسسه پاک (PAK) براى مطالعات صلح که یک گروه تحقیقاتى در لاهور پاکستان است و روى گروه هاى شبه نظامى بررسى و مطالعه مى کند، مى گوید: «اگر مى خواهید ارتباطات روبه جلوى القاعده را متوقف کنید، باید ابتدا روى مسأله رسانه اى و آى تى آنها متمرکز شوید و نه بن لادن.»
السحاب در حال حاضر قادر به ضبط و پخش ویدیوها با سرعتى شگرف است. ۱۰ جولاى امسال وقتى نیروهاى نظامى پاکستان به مسجد لعل در اسلام آباد حمله بردند و ۸۰ نفر را کشتند، الظواهرى در واکنش به این امر درست در فرداى همان روز یک سخنرانى منتشر کرد و این حمله را «یک حمله جنایتکارانه» توصیف کرد.
«اوان کوهلن» یک تحلیلگر ضد تروریسم در نیویورک معتقد است السحاب با استفاده از مخلوط کردن تکنولوژى هاى مختلف مانع شناسایى منابع خود توسط آژانس هاى جاسوسى آمریکایى مى شود. وى حدس مى زند که احتمالاً این ویدیو ها در پاکستان تهیه و تدوین مى شوند. آنها فایل هاى صوتى و تصویرى خود را به سراسر جهان مى فرستند که به طور رایگان نیز قابل دریافت هستند.
کوهلن مى گوید: روند ردیابى کسانى که در این کار دست دارند، اصلاً ساده نیست، زیرا آنها در روند کار خود فواصلى انسانى و الکترونیکى ایجاد مى کنند که کار شناسایى را بسیار سخت مى کند.
* یک شبکه مجهز
در ماه جولاى، آژانس هاى اطلاعاتى گزارشى را منتشر کردند که حاکى از آن بود که هسته مرکزى القاعده دیگر بار در مناطق متروک شمال غرب پاکستان از نو سازماندهى شده است. این کار با حمایت و پیشنهاد دولت پاکستان در ۲۰۰۵ صورت گرفت. دولت در آن زمان پیشنهاد متارکه جنگ با طالبان و بیرون کشیدن نیروها از وزیرستان را داده بود.
لطیف افریدى، یکى از پیران یک قبیله پاکستانى مى گوید: بخش هاى زیادى از مرز هاى پاکستان تحت رفت و آمد و تأثیر خارجى هایى مانند ازبک ها، تاجیک ها، چچن ها و عرب ها هستند. اگر چه همه آنها با القاعده همکارى نمى کنند اما شبکه بن لادن براحتى به آنها تکیه مى کند تا در پناه آنها تردد کنند.
افریدى در مصاحبه اى در پیشاور اضافه مى کند که: «ما در اینجا طالبانى داریم، القاعده داریم، خارجى داریم و گروه هاى شبه نظامى پاکستان را نیز که فعالیت آنها ممنوع است را نیز داریم. آنها مانند یک نمایش در حال رفت و آمد هستند.»
مقام هاى امنیتى پاکستان و آمریکا مى گویند متارکه جنگ میان طالبان و ارتش پاکستان در شمال وزیرستان در ماه جولاى و در جنوب وزیرستان یک ماه بعد از آن شکسته شد. از آن زمان به بعد نیروهاى پاکستانى دوباره وارد مناطق قبایلى شده اند و برخوردها میان طالبان و دیگر گروه هاى شبه نظامى از سر گرفته شده است.
اما اسد دورانى یک افسر بازنشسته یکى از شبکه هاى جاسوسى قوى در پاکستان مى گوید این بیشتر مداخله جویى نظام است تا دستگیرى رهبران القاعده.دورانى مى گوید بمب هایى که آمریکایى ها در مرزهاى پاکستان و افغانستان مى ریزند، بیشتر باعث حمایت مردم از القاعده اى مى شوند که باید ریشه کن شود. او سپس مى گوید: «نخستین چیزى که شما آمریکایى ها به آن فکر مى کنید، نیروى نظامى و ریختن بمب است. اما این راه صد درصد متضمن پیروزى نیست. و راهى است که شما را به ۶ سال پیش باز مى گرداند.»به عقیده دورانى براى دستگیرى بن لادن و جانشینانش باید به منابع انسانى و کارهاى ساده بازجویى تکیه کرد.
اگر آنها هستند، بهتر است گوشه اى بنشینید و صبور باشید. شکارچى خوب، شکارچى صبور است.