شهید مطهرى مردى براى همیشه‏

در سى‏امین سالگرد شهادت آیت‏اللَّه استاد شهید مرتضى مطهرى و روز معلم، ضمن دیدار از خانه موزه استاد مطهرى، خدمت همسر مکرمه ایشان رسیدیم و گفتگویى با این بانوى فاضله داشتیم، در بخش‏هاى مختلف این نوشتار نیز به یاد استاد شهید، از قلم زیبا و تواناى این اندیشمند متفکر جهان اسلام بهره گرفته‏ایم و امیدواریم تلاش ما، هدیه‏اى هر چند اندک، بر روح بلند این عالم دلسوز بشریت باشد.

خانه موزه استاد مطهرى، واقع در خیابان شهید کلاهدوز تهران، منزل سابق ایشان دایر مى‏باشد که استاد حدود ده سال در آنجا زندگى کرده است. در این موزه، تعدادى از عکس‏ها، دست‏نوشته‏ها و برخى متعلقات شخصى استاد مطهرى نگهدارى مى‏شود، همچنین به منظور ترویج فرهنگ و اندیشه آیت‏اللَّه مطهرى، بخشى از فضاى ساختمان به کتابخانه عمومى اختصاص داده شده است که بازدیدکنندگان و علاقمندان مى‏توانند ضمن آشنایى با نوشته‏هاى استاد، کتب ایشان را مورد مطالعه قرار دهند.
اندیشه‏هاى شهید مطهرى آنقدر ناب و ارزنده‏اند که هنوز و پس از گذشت سى سال از شهادت ایشان، به عنوان بهترین منابع علمى مورد استفاده قرار مى‏گیرند. مقام معظم رهبرى نیز، در فرمایشات خود ویژگى‏هاى خاصى را براى آیت‏اللَّه مطهرى برشمرده‏اند و او را اهل تهجد و شب زنده‏دارى، داراى توفیقات الهى، احیاگر تفکر اسلامى، مرد جامع الاطراف، داراى بینش سیاسى عمیق، مبارز در راه خدا، مؤید من عنداللَّه، فیلسوف، عارف، حکیم، فقیه، تیزبین، مأنوس با قرآن، داراى قدرت اجتهاد، اهل عبادت و کسى که براى پدر احترام زیادى قائل بوده است، نامیده‏اند.
در ادامه بخشى از کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نوشته استاد مطهرى را با هم مى‏خوانیم:
«اسلام بزرگترین خدمت‏ها را نسبت به جنس زن انجام داد، خدمت اسلام به زن تنها در ناحیه سلب اختیاردارى مطلق پدران نبود. به طور کلى به او حریت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد، حقوق طبیعى او را به رسمیت شناخت. اما گامى که اسلام در طریق حقوق زن برداشت با آنچه در مغرب زمین مى‏گذرد و دیگران از آنها تقلید مى‏کنند دو تفاوت اساسى دارد. اول در ناحیه روانشناسى زن و مرد: اسلام در این زمینه اعجاز کرده است، تفاوت دوم اینکه اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانى‏شان آشنا کرده و به آنها شخصیت و حریت و استقلال داد هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینى نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
نهضت اسلامى زن، سفید بود، نه سیاه و نه قرمز و نه کبود و نه بنفش. احترام پدران را نزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد، اساس خانواده‏ها را متزلزل نکرد، زنان را به شوهردارى و مادرى و تربیت فرزندان بدبین نکرد. براى مردان مجرد و شکارچى اجتماع که دنبال شکار مفت مى‏گردند وسیله درست نکرد، زنان را از آغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پر مهر پدران و مادران تحویل صاحبان پست ادارى و پولداران نداد. کارى نکرد که از آن سوى اقیانوس‏ها ناله‏ها به آسمان بلند شود که اى واى کانون مقدس خانواده متلاشى شد، اطمینان پدرى از میان رفت، با این همه فساد چه کنیم؟ با این همه بچه‏کشى و سقط جنین چه کنیم؟ با چهل درصد نوزاد زنا چه کنیم؟ نوزادانى که پدران آنها معلوم نیست و مادران آنها چون آنها را در خانه پدرى مهربان به دنیا نیاورده‏اند علاقه‏اى به آنها ندارند و همین که آنها را به یک مؤسسه اجتماعى تحویل مى‏دهند هیچ وقت به سراغ آنها نمى‏آیند. در کشور ما نیازمندى به نهضت زن هست، اما نهضت سفید اسلامى نه نهضت سیاه و تیره اروپایى. نهضتى که دست جوانان شهوت‏پرست از شرکت و دخالت در آن کوتاه باشد، نهضتى که به راستى از تعلیمات عالیه اسلامى سرچشمه بگیرد، نه اینکه به نام تغییر قانون مدنى، قوانین مسلم اسلامى دستخوش هوا و هوس قرار گیرد، نهضتى که در درجه اول به یک بررسى عمیق و منطقى بپردازد تا روشن کند دراجتماعاتى که نام اسلام بر خود نهاده‏اند چه اندازه تعلیمات اسلامى اجرا مى‏گردد... آن وقت زن ایرانى خواهد دید مى‏تواند نهضتى به پا کند که هم نو و دنیاپسند و منطقى باشد و هم از فلسفه مستقل چهارده قرنى خودش سرچشمه گرفته باشد، بدون اینکه دست دریوزگى به طرف دنیاى غرب دراز کرده باشد.» (1)
همسر فاضله آیت‏اللَّه مطهرى سرکار خانم «روحانى»، بانوى شاعره‏اى هستند که از دوازده سالگى شعر مى‏گفتند، پس گفتگوى خود را با یکى از اولین سروده‏هاى ایشان آغاز مى‏کنیم:
«کس در این دنیا به فکر خویشتن نائل نشد
خرم آن کو یک نفس از ذکر حق غافل نشد
جامه تقوا لباس اهل دین باشد و لیک‏
بر تن ناقابلان این جامه قابل‏ها نشد
لطف و نیکى کن به مردم تا شوى محبوب خلق‏
نام نیک از دفتر اسماء حق زائل نشد
چون وجودى خُسر وارد آورد بر مردمان‏
کاش مادر این چنین فرزند را حامل نشد
تا توانى کذب را ورد زبان خود مساز
هیچ کس بر شخص کاذب ارزشى قائل نشد»

خانم روحانى لطفاً از معیارهاى ازدواج شهید مطهرى برایمان بگویید.
ایشان به اینکه همسر از خانواده‏اى اصیل باشد بسیار اهمیت مى‏دادند و خیلى هم مشکل‏پسند بودند حتى سه برادر کوچکتر از خودشان، زودتر از ایشان ازدواج کردند و خودشان در سن سى سالگى ازدواج کردند. انتخاب من به توصیه مادرشان بود، هنگام ازدواج، من فقط سیزده سال داشتم و کلاس هفتم بودم، ایشان با اختلاف سن زیاد مخالف بودند، اما پدر من که از روحانیون مشهد بودند به دلیل شناختى که از مطهرى داشتند، به این ازدواج بسیار تمایل داشتند و مادر ایشان هم به این امر اصرار داشتند. تحصیلات همسر نیز براى ایشان از اهمیت خاصى برخوردار بود و خودشان هم عاشق درس و علم بودند.

با توجه به اینکه اختلاف سن‏تان زیاد بوده آیا مشکلى نداشتید؟
ابداً، مى‏دانید مطهرى نظیر نداشت، او یک بشر عادى نبود، براى مادرش بهترین پسر، براى من بهترین همسر و براى بچه‏هایش بهترین پدر بود. در زندگى مشترک با وجود حقوق طلبگى سعى مى‏کرد، تا حد توان زندگى خوبى براى ما فراهم کند، او اصلاً اهل مریدبازى و ریاکارى نزد مردم نبود و تنها رضاى خدا را مدنظر داشت.

از حالات شخصى ایشان برایمان بگویید.
ایشان همیشه و به طور دائم با وضو بودند و با وضو هم به شهادت رسیدند. خدا رحمت کند مادرشان بارها گفته بود که ایشان از یازده سالگى همیشه با وضو بوده است. مطهرى خود همیشه به یاد خدا بود و به ما هم مى‏گفت: «همیشه و در همه حال چه روز روشن و چه شب تاریک، چه در خلوت و چه در جمع، به یاد خدا باشید و بدانید که کسى همیشه ناظر بر اعمال شماست و آن خداى تبارک و تعالى است.»
دیگر اینکه به ما توصیه مى‏کردند روزى یک حزب قرآن بخوانیم و آن را به روح حضرت محمد (ص) هدیه کنیم و به این ترتیب هر چهار ماه یک دور قرآن را ختم کنیم و این را باعث برکت عمر و رستگارى آخرت مى‏دانستند. چیزى که بسیار بر آن تأکید داشتند این بود که هر بیست و چهار ساعت یکبار، محاسبه‏اى از نفس‏مان داشته باشیم، چون عمر که مى‏گذرد محال است دیگر برگردد و تکرار شود، پس باید ببینم در این ساعت‏ها چه کرده‏ایم؛ اگر کارها همگى خیر و الهى بود که چه بهتر، اما اگر خطایى در این بیست و چهار ساعت گذشته ما رخ داده مثلاً غیبت کرده‏ایم یا باعث آزار فردى شده‏ایم، انشاءاللَّه فردا و در بیست چهار ساعت بعدى ما، چنین لغزشى نباشد، چرا که خود را محاسبه و ادب کرده‏ایم. به این ترتیب بر نفس‏مان حاکم مى‏شویم و آن را مهار مى‏کنیم لذا دیگر نفس نمى‏تواند سرکشى کند و پس از مدتى ممارست براین کار، کم کم به خودسازى مى‏رسیم.
مطهرى یک انسان بیدار بود، او بیست سال جلوتر از زمان را مى‏دید، گاهى مى‏خندید و مى‏گفت: «بله آنچه که شما در آینه نمى‏بینید من در خشت خام مى‏بینم، آینده این طور مى‏شود...» آیت‏اللَّه مطهرى عجیب بود.
روح بلند شهید مطهرى همواره با ما بوده و هست، الان پس از گذشت سى سال از شهادت‏شان دهها بار به خوابمان آمده‏اند، در شرایط مختلف زندگى، وقتى مهمى پیش مى‏آید، به خوابمان مى‏آیند و راهنمایى‏مان مى‏کنند. من سه پسر و چهار دختر دارم، براى ازدواج تک تک آنها به خوابم مى‏آمدند و نظرشان را مى‏گفتند. نوه‏ها که به دنیا مى‏آیند، خودشان اسم‏شان را در خواب مى‏گذارند، پس از شهادت ایشان خدا به ما شش نوه دختر از دخترها و پسرها عطا کرده، که براى همه آنها، مطهرى به خوابمان آمدند و گفتند نام آنها را «فاطمه» بگذارید، لذا براى مشخص شدن فاطمه‏ها، آنها را با نام مادرانشان مى‏خوانیم.

آیا فرزندان‏تان هم در مسیر پدر گام برداشته‏اند؟
بله، الحمداللَّه من خودم را از خوشبخت‏ترین زنان دنیا مى‏دانم. چرا که همه فرزندانم در مسیر الهى هستند، حتى گاهى به دخترها غبطه مى‏خورم و با خود مى‏گویم کاش من هم در جوانى مانند اینها بودم. دخترها و پسرها از لحاظ تقوا و دخترها بخصوص از لحاظ حجاب بسیار خوب هستند و خدا را شکر تا حالا نگرانى نداریم و نسل‏هاى بعدى را هم به خدا مى‏سپاریم. به یاد دارم در قم، روزى بعد از نماز، وقتى در حال دعا خواندن بودم، شهید مطهرى به منزل آمدند و در کنار من نشستند و گفتند: «من دعایى مى‏گویم شما بعد از نمازهاى فریضیه‏ات آن را بگو دعا کن اگر خداوند فرزند یا فرزندانى به ما داد و یا اگر من توفیق نوشتن پیدا کردم، بعد از مرگم اثرات و ثمرات من طورى نباشد که از خداوند متعال تقاضا کنم دوباره مرا به دنیا برگرداند تا بچه‏هایم را تربیت کنم و یا نوشته‏هایم را اصلاح کنم.» آن موقع ما هنوز بچه نداشتیم و ایشان جز چند مقاله، کتاب یا نوشته‏اى نداشتند. لذا من هم همیشه این دعا را داشتم، حالا نوشته‏ها در دست مردم است و خودشان قضاوت مى‏کنند.

همراهى استاد با تحصیل و فعالیت‏هاى اجتماعى شما به عنوان همسر، چگونه بود؟
ایشان با وجود مشغله کارى خودشان، هنگامى که من براى دیپلم گرفتن درس مى‏خواندم، خیلى به من کمک مى‏کردند، از من مى‏خواستند سر درسم بنشینم و مى‏گفتند: من غذاى بچه‏ها را مى‏دهم. من فکر مى‏کنم وقت مطهرى، برکت الهى داشت، او خیلى پر تلاش و پرکار بود، درس مى‏خواند، درس مى‏داد، براى تک تک فرزندانمان وقت مى‏گذاشت و مسائل تربیتى آنها را به دقت زیر نظر داشت، خلاصه هم در جهت رشد معنوى خود کار مى‏کرد و هم از فعالیت‏هاى اجتماعى، سیاسى، علمى غافل نبود. او حتى براى تدریس به من هم وقت مى‏گذاشت و دروس حوزوى تا سیوطى را خود به من تعلیم دادند. آیت‏اللَّه مطهرى خیلى کم مى‏خوابید، دو ساعت به اذان صبح بیدار بود، هر شب نماز شب مى‏خواند و با همان وضو نماز صبح‏اش را هم مى‏خواند و آماده رفتن براى تدریس به مدرسه و دانشگاه مى‏شد. واقعاً صد حیف از فراق وجود پر تلاش او. من بیست و شش سال و چند ماه با ایشان زندگى کردم، در این مدت یکبار ندیدم غیبت کسى را بکند و یا موجب رنجش مسلمانى شود.

فکر مى‏کنیم بسیارى از مادران فهیم ما دوست دارند، در مورد شیوه‏هاى تربیتى استاد مطهرى براى فرزندان مطالبى بدانند، لطفاً در این مورد برایمان صحبت کنید و بگویید به خصوص در تربیت دختران چه نکاتى را مدنظر داشتند؟
در بیست و هفت سالگى، هفت فرزند داشتم و هر کدام با دیگرى حدود یک سال و نیم فاصله داشتند. شهید مطهرى مى‏گفتند بچه‏هاى کوچک، حتى بچه شش ماهه را غسل جمعه بده، آن وقت ما در خانه حمام نداشتیم، خودشان در خانه مى‏ماندند و مى‏گفتند ناهار با من، شما بچه‏ها را براى غسل دادن ببر.

بعدها هم که بچه‏ها بزرگتر شده بودند، صبح هنگامى که مى‏خواستند به مدرسه بروند، مطهرى با خوشرویى و مهربانى خاصى با عزت و احترامى که در نامیدن هر یک بکار مى‏برد، بچه‏ها را در انتخاب ذکرى که تا رسیدن به مدرسه زمزمه مى‏کردند راهنمایى مى‏کرد و از آنها مى‏خواست تا با وضو از خانه خارج شوند و مى‏گفت وقتى با وضو هستید در حال عبادتید و برایشان ذکرهایى مانند «سبحان‏اللَّه، لا اله الا اللَّه» و غیره را انتخاب مى‏کرد. آیت‏اللَّه مطهرى به بچه‏ها بسیار احترام مى‏گذاشت و آنها را بسیار نیکو صدا مى‏زد. بچه‏ها را به تحصیل تشویق مى‏کرد.
دخترهایمان با اینکه در سنین پایین ازدواج کرده‏اند، اما همگى درس‏شان را ادامه داده‏اند و واقعاً ذیل توجهات خداوند و تربیت شهید مطهرى فرزندان صالح و خوبى دارم.
الان من مى‏بینم که بعضى‏ها یکى دو تا بچه بیشتر ندارند، اما از حال آنها با خبر نیستند، مثلاً دقیق نمى‏دانند که بچه‏شان کلاس چندم است! اما شهید مطهرى با دقت، علاقه و توجه زیادى، برنامه‏هاى آموزشى و تربیتى بچه‏ها را دنبال مى‏کرد. مواقعى که در منزل بود یعنى سفر یا زندان نبود، در هر بیست و چهار ساعت یک یا دو ساعت از وقت خود را با وجود مشغله بسیار، به فرزندان‏شان اختصاص مى‏داد. مى‏توان گفت استاد مطهرى در درجه اول براى خانواده و فرزندان خود یک معلم اخلاق بود و اخلاق را آنچنان با ظرافت و هنر به بچه‏ها مى‏آموخت، که آنها را مشتاق آموزه‏هاى دیگر مى‏ساخت. صبحت‏هایش لحن نصیحت نداشت بلکه با مهربانى، زیبایى و شیرینى خاصى، مفاهیم اخلاقى و تربیتى را تفهیم مى‏کرد. حتى یکى از شاگردان خودشان به نام آقاى محقق در حوزه علمیه قم مى‏گفتند استاد مطهرى درس اسفار که از دروس سنگین حوزوى است را آنقدر شیرین و شیوا بیان مى‏کنند، که همه طلاب سریعاً یاد مى‏گیرند. او عجیب بود و از بس با خدا بود، خدا خودش همه امورش را اصلاح مى‏کرد. ایشان پیش از تولد بچه‏ها، یعنى موقع باردارى هم توصیه‏هایى داشتند. مى‏گفتند مادران بهتر است همت کنند و در این دوران با وضو باشند، به یاد خدا بوده و اذکارى را زمزمه کنند مثلاً توصیه مى‏کردند بعد از هر نماز پنج گانه دو دور تسبیح باز ذکر «لا اله الا...» گفته شود که در شبانه‏روز هزار مرتبه مى‏شود یا سفارش مى‏کردند که مادران باردار در این دوران هر کجا نروند و غیبت نکنند و براى خوش اخلاق شدن بچه‏هاى سوره محمد (ص) را زیاد بخوانند و بسیار توصیه‏هاى دیگر.

فکر مى‏کنید اگر استاد شهید مطهرى زنده بودند چه توصیه‏اى به زنان داشتند؟
حفظ تقوا مهم‏ترین توصیه‏اى بود که ایشان همیشه براى همه بخصوص زنان داشتند. زنان ما باید در تمام کارها و فعالیت‏هاى خود حفظ تقوا را در رأس امور قرار دهند. چرا که دنیا به گونه‏اى است که هر چه در آن بدوى آخر به آنچه مى‏خواهى نخواهى رسید و باید شکرگزار خداوند به معناى واقعى بود و از او خواست که بتوانیم دین‏مان را حفظ کنیم و سپس طلب عافیت از او داشته باشیم و به آنچه خداوند مى‏خواهد قانع و راضى باشیم و کسى که اینگونه زندگى کند همواره در آرامش و راحتى است و آنکه دائماً در پى دنیا برود، هرگز روى آرامش را نخواهد دید. در واقع کسى که به فکر آخرت خود است، دنیا هم نصیبش خواهد شد. اما کسى که تنها به فکر تکمیل دنیاست، هم به دنیا نخواهد رسید و هم آخرت خود را از دست مى‏دهد. درس و تحصیلات براى خانم‏ها بسیار خوب است، اما بسیارى از خانم‏ها به هر سختى مى‏خواهند مدارک بالاى علمى بگیرند در حالى که تمام این مدرک‏ها تنها براى این دنیاست، الهى نزد خداوند داراى مدارک و اعتبار باشیم، و آن چیز دیگرى است آیت‏اللَّه شهید مطهرى بسیار طرفدار حقوق خانم‏ها بود و معتقد بود اگر خانم‏ها درست باشند تمام خانواده‏ها تربیت خواهند شد، او زن را محور تربیت مى‏دانست و مى‏گفت اگر مادر تربیت شده باشد، و تقوا را درک کند، بچه‏ها نیز خوب تربیت مى‏شوند و به قول پروین اعتصامى:
«دامن مادر نخست آموزگار کودک است‏
طفل دانشور کجا پرورده نادان مادرى»
ایشان طبقه نسوان را بسیار عزیز و گرامى مى‏داشتند و به علم‏آموزى همراه با تقواى بانوان بسیار اهمیت مى‏دادند و همیشه به آقایان توصیه مى‏کردند که با خانم‏ها رفتار شایسته داشته باشند. واقعاً حیف شد که او زود رفت. او پنجاه و هفت سال عمر با برکت داشت، با سرعت مى‏نوشت و نسبت به سن خود، نوشته‏هاى زیادى از خود باقى گذاشته است و هنوز هم چندین کتاب چاپ نشده از او باقى است. انضباط و تنظیم وقت او هم زبانزد بود. در سخن گفتن بسیار محتاط بود و کلام غیر واقعیت و کذب از دهانش خارج نمى‏شد. او به یاد خدا بود و واقعاً در زندگى همت کرد.

لطفاً برایمان خاطره‏اى از استاد بگویید.
یادم مى‏آید زمانى که ایشان در دانشکده الهیات درس مى‏دادند، گاهى در برگشت به خانه سه یا چهار جعبه پرتقال ریز یا متوسط مى‏خریدند، یکى را به خانه مى‏آوردند و بقیه را به چند خانواده نیازمند مى‏دادند، ما به ایشان مى‏گفتیم، این پرتقال‏ها خیلى ریزند و جلوى مهمان خجالت مى‏کشیم و ایشان مى‏گفتند: «من با پول یک پرتقال درشت، چهار پرتقال کوچک خریده‏ام، اگر بزرگ‏ها را خودمان مصرف کنیم و به مردم ندهیم باید از خدا خجالت بکشیم.» او روز و شب در خدمت انسان‏ها بود و براى همه خیرخواهى مى‏کرد.

شما از نوجوانى شعر مى‏گفتید، و حتماً تا به حال شعرهاى زیادى دارید، آیا آنها را به چاپ رسانده‏اید؟
نخیر مایل نیستم تا وقتى در قید حیات هستم، مجموعه اشعارم چاپ شود، بچه‏ها مى‏توانند پس از مرگم آنها را چاپ کنند. اما یکى از آنها که در مورد امام زمان (عج) مى‏باشد برایتان مى‏خوانم:
نجات هر دو سرایى خدا کند که بیایى‏
تو عشق و مهرو صفایى خدا کند که بیایى‏
شتاب کن به ظهورت که، غم فزون ز فزون است‏
تو چون نسیم بهارى خدا کند که بیایى‏
تو نور چشم محبان، حبیب باده‏پرستان‏
تو سرور علمایى خدا کند که بیایى‏
تو غصه‏ها ز غم ما خورى به لیل و نهاران‏
تو نور عرش خدایى خدا کند که بیایى‏
بیا که جان به لب آمد کجا برم غم دل را
تو یار عقده‏گشایى خدا کند که بیایى‏
ببین چگونه ستم چیره گشته بر همه عالم‏
تو منتقم به جهانى خدا کند که بیایى‏
بیا ز پرده غیبت برون به حق امامان‏
بگو کنون تو کجایى خدا کند که بیایى‏
قسم به ساقى کوثر قسم به زهره اطهر
تو رمز و راز الهى خدا کند که بیایى‏
ز نور معرفت خود بتاب بر شب یلدا
تو مروه‏اى تو صفایى خدا کند که بیایى‏
بیا به نور جمالت سحر نما شب ما را
تو منجى فقرایى خدا کند که بیایى‏
به صبح جمعه نگاهى به کعبه کردم و گفتم‏
نجات هردو سرایى خدا کند که بیایى‏

با تشکر از خانم «روحانى»، در بخش دیگرى از کتاب «حقوق زن در اسلام» مى‏خوانیم:
«... ببینیم دنیاى امروز با تشکیل حرمسرا چه کرده است؟ دنیاى امروز رسم حرمسرا را منسوخ کرده است. دنیاى امروز حرمسرادارى را کارى ناپسند مى‏داند و عامل وجود آن را از میان برده است. اما کدام عامل؟ آیا عامل ناهمواریهاى اجتماعى را از میان برده است؟ و در نتیجه همه جوانان رو به ازدواج آورده‏اند و از این راه زمینه حرمسراسازى را از میان برده است؟ خیر، کار دیگرى کرده است، با عامل اول یعنى عفاف و تقواى زن مبارزه کرده و بزرگترین خدمت را از این راه به جنس مرد انجام داده است. تقوا و عفاف زن به همان نسبت که به زن ارزش مى‏دهد و او را عزیز و گرانبها مى‏کند براى مرد مانع شمرده مى‏شود.
دنیاى امروز کارى کرده است که مرد عیاش این قرن نیازى به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت ندارد. براى مرد این قرن از برکت تمدن غرب همه جا حرمسرا است. مرد این قرن براى خود لازم نمى‏داند که به اندازه هارون الرشید و فضل بن‏یحیى برمکى پول و قدرت داشته باشد تا به اندازه آنها جنس زن را در نوع‏هاى مختلف و رنگ‏هاى مختلف مورد بهره‏بردارى قرار دهد.
براى مرد این قرن داشتن یک اتومبیل سوارى و ماهى دو سه هزار تومان درآمد کافى است تا آنچنان وسیله عیاشى و بهره‏بردارى از جنس زن را فراهم کند که هارون الرشید هم در خواب ندیده است. هتل‏ها و رستوران‏ها و کافه‏ها از پیشتر آمادگى خود را به جاى حرمسرا براى مرد این قرن اعلام کرده‏اند. جوانى مانند عادل کوتوالى در این قرن با کمال صراحت ادعا مى‏کند که در آن واحد بیست و دو معشوقه در شکل‏ها و قیافه‏هاى مختلف داشته است، چه از آن بهتر براى مرد این قرن. مرد این قرن از برکت تمدن غربى چیزى از حرمسرادارى جز مخارج هنگفت و زحمت و دردسر از دست نداده است. اگر قهرمان هزار و یک شب سر از خاک بردارد و امکانات وسیع عیش و عشرت و ارزانى و رایگانى زن امروز را ببیند، به هیچ وجه حاضر به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت نخواهد شد. و از مردم مغرب زمین که او را از زحمت حرمسرادارى معاف کرده‏اند تشکر خواهد کرد و بى‏درنگ اعلام خواهد کرد تعدد زوجات و ازدواج موقت ملغى، زیرا اینها براى مردان در برابر زنان تکلیف و مسئولیت ایجاد مى‏کند!؟
اگر بپرسید برنده این بازى دیروز و امروز معلوم شد، پس بازنده کیست؟ متأسفانه باید بگویم آنکه هم دیروز و هم امروز بازى را باخته است، آن موجود خوش‏باور و ساده‏دلى است که به نام جنس زن معروف است.» (2)
در پایان، باز هم زیباتر از کلام استاد نیافتیم که گفته است:
«آدمى کمتر توجه دارد که متاع سعادت جز عمل چیزى نیست، سرمایه خوشبختى در دنیا و آخرت جز عمل نیک چیزى نیست.»

پى‏نوشتها:
1) نظام حقوق زن در اسلام، بخش سوم، زن و استقلال اجتماعى، ص‏90.
2) حقوق زن در اسلام، ص‏78 و 79.