شهید مطهرى مردى براى همیشه
در سىامین سالگرد شهادت آیتاللَّه استاد شهید مرتضى مطهرى و روز معلم، ضمن دیدار از خانه موزه استاد مطهرى، خدمت همسر مکرمه ایشان رسیدیم و گفتگویى با این بانوى فاضله داشتیم، در بخشهاى مختلف این نوشتار نیز به یاد استاد شهید، از قلم زیبا و تواناى این اندیشمند متفکر جهان اسلام بهره گرفتهایم و امیدواریم تلاش ما، هدیهاى هر چند اندک، بر روح بلند این عالم دلسوز بشریت باشد.
خانه موزه استاد مطهرى، واقع در خیابان شهید کلاهدوز تهران، منزل سابق ایشان دایر مىباشد که استاد حدود ده سال در آنجا زندگى کرده است. در این موزه، تعدادى از عکسها، دستنوشتهها و برخى متعلقات شخصى استاد مطهرى نگهدارى مىشود، همچنین به منظور ترویج فرهنگ و اندیشه آیتاللَّه مطهرى، بخشى از فضاى ساختمان به کتابخانه عمومى اختصاص داده شده است که بازدیدکنندگان و علاقمندان مىتوانند ضمن آشنایى با نوشتههاى استاد، کتب ایشان را مورد مطالعه قرار دهند.
اندیشههاى شهید مطهرى آنقدر ناب و ارزندهاند که هنوز و پس از گذشت سى سال از شهادت ایشان، به عنوان بهترین منابع علمى مورد استفاده قرار مىگیرند. مقام معظم رهبرى نیز، در فرمایشات خود ویژگىهاى خاصى را براى آیتاللَّه مطهرى برشمردهاند و او را اهل تهجد و شب زندهدارى، داراى توفیقات الهى، احیاگر تفکر اسلامى، مرد جامع الاطراف، داراى بینش سیاسى عمیق، مبارز در راه خدا، مؤید من عنداللَّه، فیلسوف، عارف، حکیم، فقیه، تیزبین، مأنوس با قرآن، داراى قدرت اجتهاد، اهل عبادت و کسى که براى پدر احترام زیادى قائل بوده است، نامیدهاند.
در ادامه بخشى از کتاب «نظام حقوق زن در اسلام» نوشته استاد مطهرى را با هم مىخوانیم:
«اسلام بزرگترین خدمتها را نسبت به جنس زن انجام داد، خدمت اسلام به زن تنها در ناحیه سلب اختیاردارى مطلق پدران نبود. به طور کلى به او حریت داد، شخصیت داد، استقلال فکر و نظر داد، حقوق طبیعى او را به رسمیت شناخت. اما گامى که اسلام در طریق حقوق زن برداشت با آنچه در مغرب زمین مىگذرد و دیگران از آنها تقلید مىکنند دو تفاوت اساسى دارد. اول در ناحیه روانشناسى زن و مرد: اسلام در این زمینه اعجاز کرده است، تفاوت دوم اینکه اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانىشان آشنا کرده و به آنها شخصیت و حریت و استقلال داد هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان و بدبینى نسبت به جنس مرد وادار نکرد.
نهضت اسلامى زن، سفید بود، نه سیاه و نه قرمز و نه کبود و نه بنفش. احترام پدران را نزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد، اساس خانوادهها را متزلزل نکرد، زنان را به شوهردارى و مادرى و تربیت فرزندان بدبین نکرد. براى مردان مجرد و شکارچى اجتماع که دنبال شکار مفت مىگردند وسیله درست نکرد، زنان را از آغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پر مهر پدران و مادران تحویل صاحبان پست ادارى و پولداران نداد. کارى نکرد که از آن سوى اقیانوسها نالهها به آسمان بلند شود که اى واى کانون مقدس خانواده متلاشى شد، اطمینان پدرى از میان رفت، با این همه فساد چه کنیم؟ با این همه بچهکشى و سقط جنین چه کنیم؟ با چهل درصد نوزاد زنا چه کنیم؟ نوزادانى که پدران آنها معلوم نیست و مادران آنها چون آنها را در خانه پدرى مهربان به دنیا نیاوردهاند علاقهاى به آنها ندارند و همین که آنها را به یک مؤسسه اجتماعى تحویل مىدهند هیچ وقت به سراغ آنها نمىآیند. در کشور ما نیازمندى به نهضت زن هست، اما نهضت سفید اسلامى نه نهضت سیاه و تیره اروپایى. نهضتى که دست جوانان شهوتپرست از شرکت و دخالت در آن کوتاه باشد، نهضتى که به راستى از تعلیمات عالیه اسلامى سرچشمه بگیرد، نه اینکه به نام تغییر قانون مدنى، قوانین مسلم اسلامى دستخوش هوا و هوس قرار گیرد، نهضتى که در درجه اول به یک بررسى عمیق و منطقى بپردازد تا روشن کند دراجتماعاتى که نام اسلام بر خود نهادهاند چه اندازه تعلیمات اسلامى اجرا مىگردد... آن وقت زن ایرانى خواهد دید مىتواند نهضتى به پا کند که هم نو و دنیاپسند و منطقى باشد و هم از فلسفه مستقل چهارده قرنى خودش سرچشمه گرفته باشد، بدون اینکه دست دریوزگى به طرف دنیاى غرب دراز کرده باشد.» (1)
همسر فاضله آیتاللَّه مطهرى سرکار خانم «روحانى»، بانوى شاعرهاى هستند که از دوازده سالگى شعر مىگفتند، پس گفتگوى خود را با یکى از اولین سرودههاى ایشان آغاز مىکنیم:
«کس در این دنیا به فکر خویشتن نائل نشد
خرم آن کو یک نفس از ذکر حق غافل نشد
جامه تقوا لباس اهل دین باشد و لیک
بر تن ناقابلان این جامه قابلها نشد
لطف و نیکى کن به مردم تا شوى محبوب خلق
نام نیک از دفتر اسماء حق زائل نشد
چون وجودى خُسر وارد آورد بر مردمان
کاش مادر این چنین فرزند را حامل نشد
تا توانى کذب را ورد زبان خود مساز
هیچ کس بر شخص کاذب ارزشى قائل نشد»
خانم روحانى لطفاً از معیارهاى ازدواج شهید مطهرى برایمان بگویید.
ایشان به اینکه همسر از خانوادهاى اصیل باشد بسیار اهمیت مىدادند و خیلى هم مشکلپسند بودند حتى سه برادر کوچکتر از خودشان، زودتر از ایشان ازدواج کردند و خودشان در سن سى سالگى ازدواج کردند. انتخاب من به توصیه مادرشان بود، هنگام ازدواج، من فقط سیزده سال داشتم و کلاس هفتم بودم، ایشان با اختلاف سن زیاد مخالف بودند، اما پدر من که از روحانیون مشهد بودند به دلیل شناختى که از مطهرى داشتند، به این ازدواج بسیار تمایل داشتند و مادر ایشان هم به این امر اصرار داشتند. تحصیلات همسر نیز براى ایشان از اهمیت خاصى برخوردار بود و خودشان هم عاشق درس و علم بودند.
با توجه به اینکه اختلاف سنتان زیاد بوده آیا مشکلى نداشتید؟
ابداً، مىدانید مطهرى نظیر نداشت، او یک بشر عادى نبود، براى مادرش بهترین پسر، براى من بهترین همسر و براى بچههایش بهترین پدر بود. در زندگى مشترک با وجود حقوق طلبگى سعى مىکرد، تا حد توان زندگى خوبى براى ما فراهم کند، او اصلاً اهل مریدبازى و ریاکارى نزد مردم نبود و تنها رضاى خدا را مدنظر داشت.
از حالات شخصى ایشان برایمان بگویید.
ایشان همیشه و به طور دائم با وضو بودند و با وضو هم به شهادت رسیدند. خدا رحمت کند مادرشان بارها گفته بود که ایشان از یازده سالگى همیشه با وضو بوده است. مطهرى خود همیشه به یاد خدا بود و به ما هم مىگفت: «همیشه و در همه حال چه روز روشن و چه شب تاریک، چه در خلوت و چه در جمع، به یاد خدا باشید و بدانید که کسى همیشه ناظر بر اعمال شماست و آن خداى تبارک و تعالى است.»
دیگر اینکه به ما توصیه مىکردند روزى یک حزب قرآن بخوانیم و آن را به روح حضرت محمد (ص) هدیه کنیم و به این ترتیب هر چهار ماه یک دور قرآن را ختم کنیم و این را باعث برکت عمر و رستگارى آخرت مىدانستند. چیزى که بسیار بر آن تأکید داشتند این بود که هر بیست و چهار ساعت یکبار، محاسبهاى از نفسمان داشته باشیم، چون عمر که مىگذرد محال است دیگر برگردد و تکرار شود، پس باید ببینم در این ساعتها چه کردهایم؛ اگر کارها همگى خیر و الهى بود که چه بهتر، اما اگر خطایى در این بیست و چهار ساعت گذشته ما رخ داده مثلاً غیبت کردهایم یا باعث آزار فردى شدهایم، انشاءاللَّه فردا و در بیست چهار ساعت بعدى ما، چنین لغزشى نباشد، چرا که خود را محاسبه و ادب کردهایم. به این ترتیب بر نفسمان حاکم مىشویم و آن را مهار مىکنیم لذا دیگر نفس نمىتواند سرکشى کند و پس از مدتى ممارست براین کار، کم کم به خودسازى مىرسیم.
مطهرى یک انسان بیدار بود، او بیست سال جلوتر از زمان را مىدید، گاهى مىخندید و مىگفت: «بله آنچه که شما در آینه نمىبینید من در خشت خام مىبینم، آینده این طور مىشود...» آیتاللَّه مطهرى عجیب بود.
روح بلند شهید مطهرى همواره با ما بوده و هست، الان پس از گذشت سى سال از شهادتشان دهها بار به خوابمان آمدهاند، در شرایط مختلف زندگى، وقتى مهمى پیش مىآید، به خوابمان مىآیند و راهنمایىمان مىکنند. من سه پسر و چهار دختر دارم، براى ازدواج تک تک آنها به خوابم مىآمدند و نظرشان را مىگفتند. نوهها که به دنیا مىآیند، خودشان اسمشان را در خواب مىگذارند، پس از شهادت ایشان خدا به ما شش نوه دختر از دخترها و پسرها عطا کرده، که براى همه آنها، مطهرى به خوابمان آمدند و گفتند نام آنها را «فاطمه» بگذارید، لذا براى مشخص شدن فاطمهها، آنها را با نام مادرانشان مىخوانیم.
آیا فرزندانتان هم در مسیر پدر گام برداشتهاند؟
بله، الحمداللَّه من خودم را از خوشبختترین زنان دنیا مىدانم. چرا که همه فرزندانم در مسیر الهى هستند، حتى گاهى به دخترها غبطه مىخورم و با خود مىگویم کاش من هم در جوانى مانند اینها بودم. دخترها و پسرها از لحاظ تقوا و دخترها بخصوص از لحاظ حجاب بسیار خوب هستند و خدا را شکر تا حالا نگرانى نداریم و نسلهاى بعدى را هم به خدا مىسپاریم. به یاد دارم در قم، روزى بعد از نماز، وقتى در حال دعا خواندن بودم، شهید مطهرى به منزل آمدند و در کنار من نشستند و گفتند: «من دعایى مىگویم شما بعد از نمازهاى فریضیهات آن را بگو دعا کن اگر خداوند فرزند یا فرزندانى به ما داد و یا اگر من توفیق نوشتن پیدا کردم، بعد از مرگم اثرات و ثمرات من طورى نباشد که از خداوند متعال تقاضا کنم دوباره مرا به دنیا برگرداند تا بچههایم را تربیت کنم و یا نوشتههایم را اصلاح کنم.» آن موقع ما هنوز بچه نداشتیم و ایشان جز چند مقاله، کتاب یا نوشتهاى نداشتند. لذا من هم همیشه این دعا را داشتم، حالا نوشتهها در دست مردم است و خودشان قضاوت مىکنند.
همراهى استاد با تحصیل و فعالیتهاى اجتماعى شما به عنوان همسر، چگونه بود؟
ایشان با وجود مشغله کارى خودشان، هنگامى که من براى دیپلم گرفتن درس مىخواندم، خیلى به من کمک مىکردند، از من مىخواستند سر درسم بنشینم و مىگفتند: من غذاى بچهها را مىدهم. من فکر مىکنم وقت مطهرى، برکت الهى داشت، او خیلى پر تلاش و پرکار بود، درس مىخواند، درس مىداد، براى تک تک فرزندانمان وقت مىگذاشت و مسائل تربیتى آنها را به دقت زیر نظر داشت، خلاصه هم در جهت رشد معنوى خود کار مىکرد و هم از فعالیتهاى اجتماعى، سیاسى، علمى غافل نبود. او حتى براى تدریس به من هم وقت مىگذاشت و دروس حوزوى تا سیوطى را خود به من تعلیم دادند. آیتاللَّه مطهرى خیلى کم مىخوابید، دو ساعت به اذان صبح بیدار بود، هر شب نماز شب مىخواند و با همان وضو نماز صبحاش را هم مىخواند و آماده رفتن براى تدریس به مدرسه و دانشگاه مىشد. واقعاً صد حیف از فراق وجود پر تلاش او. من بیست و شش سال و چند ماه با ایشان زندگى کردم، در این مدت یکبار ندیدم غیبت کسى را بکند و یا موجب رنجش مسلمانى شود.
فکر مىکنیم بسیارى از مادران فهیم ما دوست دارند، در مورد شیوههاى تربیتى استاد مطهرى براى فرزندان مطالبى بدانند، لطفاً در این مورد برایمان صحبت کنید و بگویید به خصوص در تربیت دختران چه نکاتى را مدنظر داشتند؟
در بیست و هفت سالگى، هفت فرزند داشتم و هر کدام با دیگرى حدود یک سال و نیم فاصله داشتند. شهید مطهرى مىگفتند بچههاى کوچک، حتى بچه شش ماهه را غسل جمعه بده، آن وقت ما در خانه حمام نداشتیم، خودشان در خانه مىماندند و مىگفتند ناهار با من، شما بچهها را براى غسل دادن ببر.
بعدها هم که بچهها بزرگتر شده بودند، صبح هنگامى که مىخواستند به مدرسه بروند، مطهرى با خوشرویى و مهربانى خاصى با عزت و احترامى که در نامیدن هر یک بکار مىبرد، بچهها را در انتخاب ذکرى که تا رسیدن به مدرسه زمزمه مىکردند راهنمایى مىکرد و از آنها مىخواست تا با وضو از خانه خارج شوند و مىگفت وقتى با وضو هستید در حال عبادتید و برایشان ذکرهایى مانند «سبحاناللَّه، لا اله الا اللَّه» و غیره را انتخاب مىکرد. آیتاللَّه مطهرى به بچهها بسیار احترام مىگذاشت و آنها را بسیار نیکو صدا مىزد. بچهها را به تحصیل تشویق مىکرد.
دخترهایمان با اینکه در سنین پایین ازدواج کردهاند، اما همگى درسشان را ادامه دادهاند و واقعاً ذیل توجهات خداوند و تربیت شهید مطهرى فرزندان صالح و خوبى دارم.
الان من مىبینم که بعضىها یکى دو تا بچه بیشتر ندارند، اما از حال آنها با خبر نیستند، مثلاً دقیق نمىدانند که بچهشان کلاس چندم است! اما شهید مطهرى با دقت، علاقه و توجه زیادى، برنامههاى آموزشى و تربیتى بچهها را دنبال مىکرد. مواقعى که در منزل بود یعنى سفر یا زندان نبود، در هر بیست و چهار ساعت یک یا دو ساعت از وقت خود را با وجود مشغله بسیار، به فرزندانشان اختصاص مىداد. مىتوان گفت استاد مطهرى در درجه اول براى خانواده و فرزندان خود یک معلم اخلاق بود و اخلاق را آنچنان با ظرافت و هنر به بچهها مىآموخت، که آنها را مشتاق آموزههاى دیگر مىساخت. صبحتهایش لحن نصیحت نداشت بلکه با مهربانى، زیبایى و شیرینى خاصى، مفاهیم اخلاقى و تربیتى را تفهیم مىکرد. حتى یکى از شاگردان خودشان به نام آقاى محقق در حوزه علمیه قم مىگفتند استاد مطهرى درس اسفار که از دروس سنگین حوزوى است را آنقدر شیرین و شیوا بیان مىکنند، که همه طلاب سریعاً یاد مىگیرند. او عجیب بود و از بس با خدا بود، خدا خودش همه امورش را اصلاح مىکرد. ایشان پیش از تولد بچهها، یعنى موقع باردارى هم توصیههایى داشتند. مىگفتند مادران بهتر است همت کنند و در این دوران با وضو باشند، به یاد خدا بوده و اذکارى را زمزمه کنند مثلاً توصیه مىکردند بعد از هر نماز پنج گانه دو دور تسبیح باز ذکر «لا اله الا...» گفته شود که در شبانهروز هزار مرتبه مىشود یا سفارش مىکردند که مادران باردار در این دوران هر کجا نروند و غیبت نکنند و براى خوش اخلاق شدن بچههاى سوره محمد (ص) را زیاد بخوانند و بسیار توصیههاى دیگر.
فکر مىکنید اگر استاد شهید مطهرى زنده بودند چه توصیهاى به زنان داشتند؟
حفظ تقوا مهمترین توصیهاى بود که ایشان همیشه براى همه بخصوص زنان داشتند. زنان ما باید در تمام کارها و فعالیتهاى خود حفظ تقوا را در رأس امور قرار دهند. چرا که دنیا به گونهاى است که هر چه در آن بدوى آخر به آنچه مىخواهى نخواهى رسید و باید شکرگزار خداوند به معناى واقعى بود و از او خواست که بتوانیم دینمان را حفظ کنیم و سپس طلب عافیت از او داشته باشیم و به آنچه خداوند مىخواهد قانع و راضى باشیم و کسى که اینگونه زندگى کند همواره در آرامش و راحتى است و آنکه دائماً در پى دنیا برود، هرگز روى آرامش را نخواهد دید. در واقع کسى که به فکر آخرت خود است، دنیا هم نصیبش خواهد شد. اما کسى که تنها به فکر تکمیل دنیاست، هم به دنیا نخواهد رسید و هم آخرت خود را از دست مىدهد. درس و تحصیلات براى خانمها بسیار خوب است، اما بسیارى از خانمها به هر سختى مىخواهند مدارک بالاى علمى بگیرند در حالى که تمام این مدرکها تنها براى این دنیاست، الهى نزد خداوند داراى مدارک و اعتبار باشیم، و آن چیز دیگرى است آیتاللَّه شهید مطهرى بسیار طرفدار حقوق خانمها بود و معتقد بود اگر خانمها درست باشند تمام خانوادهها تربیت خواهند شد، او زن را محور تربیت مىدانست و مىگفت اگر مادر تربیت شده باشد، و تقوا را درک کند، بچهها نیز خوب تربیت مىشوند و به قول پروین اعتصامى:
«دامن مادر نخست آموزگار کودک است
طفل دانشور کجا پرورده نادان مادرى»
ایشان طبقه نسوان را بسیار عزیز و گرامى مىداشتند و به علمآموزى همراه با تقواى بانوان بسیار اهمیت مىدادند و همیشه به آقایان توصیه مىکردند که با خانمها رفتار شایسته داشته باشند. واقعاً حیف شد که او زود رفت. او پنجاه و هفت سال عمر با برکت داشت، با سرعت مىنوشت و نسبت به سن خود، نوشتههاى زیادى از خود باقى گذاشته است و هنوز هم چندین کتاب چاپ نشده از او باقى است. انضباط و تنظیم وقت او هم زبانزد بود. در سخن گفتن بسیار محتاط بود و کلام غیر واقعیت و کذب از دهانش خارج نمىشد. او به یاد خدا بود و واقعاً در زندگى همت کرد.
لطفاً برایمان خاطرهاى از استاد بگویید.
یادم مىآید زمانى که ایشان در دانشکده الهیات درس مىدادند، گاهى در برگشت به خانه سه یا چهار جعبه پرتقال ریز یا متوسط مىخریدند، یکى را به خانه مىآوردند و بقیه را به چند خانواده نیازمند مىدادند، ما به ایشان مىگفتیم، این پرتقالها خیلى ریزند و جلوى مهمان خجالت مىکشیم و ایشان مىگفتند: «من با پول یک پرتقال درشت، چهار پرتقال کوچک خریدهام، اگر بزرگها را خودمان مصرف کنیم و به مردم ندهیم باید از خدا خجالت بکشیم.» او روز و شب در خدمت انسانها بود و براى همه خیرخواهى مىکرد.
شما از نوجوانى شعر مىگفتید، و حتماً تا به حال شعرهاى زیادى دارید، آیا آنها را به چاپ رساندهاید؟
نخیر مایل نیستم تا وقتى در قید حیات هستم، مجموعه اشعارم چاپ شود، بچهها مىتوانند پس از مرگم آنها را چاپ کنند. اما یکى از آنها که در مورد امام زمان (عج) مىباشد برایتان مىخوانم:
نجات هر دو سرایى خدا کند که بیایى
تو عشق و مهرو صفایى خدا کند که بیایى
شتاب کن به ظهورت که، غم فزون ز فزون است
تو چون نسیم بهارى خدا کند که بیایى
تو نور چشم محبان، حبیب بادهپرستان
تو سرور علمایى خدا کند که بیایى
تو غصهها ز غم ما خورى به لیل و نهاران
تو نور عرش خدایى خدا کند که بیایى
بیا که جان به لب آمد کجا برم غم دل را
تو یار عقدهگشایى خدا کند که بیایى
ببین چگونه ستم چیره گشته بر همه عالم
تو منتقم به جهانى خدا کند که بیایى
بیا ز پرده غیبت برون به حق امامان
بگو کنون تو کجایى خدا کند که بیایى
قسم به ساقى کوثر قسم به زهره اطهر
تو رمز و راز الهى خدا کند که بیایى
ز نور معرفت خود بتاب بر شب یلدا
تو مروهاى تو صفایى خدا کند که بیایى
بیا به نور جمالت سحر نما شب ما را
تو منجى فقرایى خدا کند که بیایى
به صبح جمعه نگاهى به کعبه کردم و گفتم
نجات هردو سرایى خدا کند که بیایى
با تشکر از خانم «روحانى»، در بخش دیگرى از کتاب «حقوق زن در اسلام» مىخوانیم:
«... ببینیم دنیاى امروز با تشکیل حرمسرا چه کرده است؟ دنیاى امروز رسم حرمسرا را منسوخ کرده است. دنیاى امروز حرمسرادارى را کارى ناپسند مىداند و عامل وجود آن را از میان برده است. اما کدام عامل؟ آیا عامل ناهمواریهاى اجتماعى را از میان برده است؟ و در نتیجه همه جوانان رو به ازدواج آوردهاند و از این راه زمینه حرمسراسازى را از میان برده است؟ خیر، کار دیگرى کرده است، با عامل اول یعنى عفاف و تقواى زن مبارزه کرده و بزرگترین خدمت را از این راه به جنس مرد انجام داده است. تقوا و عفاف زن به همان نسبت که به زن ارزش مىدهد و او را عزیز و گرانبها مىکند براى مرد مانع شمرده مىشود.
دنیاى امروز کارى کرده است که مرد عیاش این قرن نیازى به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت ندارد. براى مرد این قرن از برکت تمدن غرب همه جا حرمسرا است. مرد این قرن براى خود لازم نمىداند که به اندازه هارون الرشید و فضل بنیحیى برمکى پول و قدرت داشته باشد تا به اندازه آنها جنس زن را در نوعهاى مختلف و رنگهاى مختلف مورد بهرهبردارى قرار دهد.
براى مرد این قرن داشتن یک اتومبیل سوارى و ماهى دو سه هزار تومان درآمد کافى است تا آنچنان وسیله عیاشى و بهرهبردارى از جنس زن را فراهم کند که هارون الرشید هم در خواب ندیده است. هتلها و رستورانها و کافهها از پیشتر آمادگى خود را به جاى حرمسرا براى مرد این قرن اعلام کردهاند. جوانى مانند عادل کوتوالى در این قرن با کمال صراحت ادعا مىکند که در آن واحد بیست و دو معشوقه در شکلها و قیافههاى مختلف داشته است، چه از آن بهتر براى مرد این قرن. مرد این قرن از برکت تمدن غربى چیزى از حرمسرادارى جز مخارج هنگفت و زحمت و دردسر از دست نداده است. اگر قهرمان هزار و یک شب سر از خاک بردارد و امکانات وسیع عیش و عشرت و ارزانى و رایگانى زن امروز را ببیند، به هیچ وجه حاضر به تشکیل حرمسرا با آن همه خرج و زحمت نخواهد شد. و از مردم مغرب زمین که او را از زحمت حرمسرادارى معاف کردهاند تشکر خواهد کرد و بىدرنگ اعلام خواهد کرد تعدد زوجات و ازدواج موقت ملغى، زیرا اینها براى مردان در برابر زنان تکلیف و مسئولیت ایجاد مىکند!؟
اگر بپرسید برنده این بازى دیروز و امروز معلوم شد، پس بازنده کیست؟ متأسفانه باید بگویم آنکه هم دیروز و هم امروز بازى را باخته است، آن موجود خوشباور و سادهدلى است که به نام جنس زن معروف است.» (2)
در پایان، باز هم زیباتر از کلام استاد نیافتیم که گفته است:
«آدمى کمتر توجه دارد که متاع سعادت جز عمل چیزى نیست، سرمایه خوشبختى در دنیا و آخرت جز عمل نیک چیزى نیست.»
پىنوشتها:
1) نظام حقوق زن در اسلام، بخش سوم، زن و استقلال اجتماعى، ص90.
2) حقوق زن در اسلام، ص78 و 79.