مـردی از ایـران

جانشینی شخصیت بزرگی چون امام‌خمینی(ره) به‌خودی‌خود یک موفقیت شخصی فوق‌العاده است، اما نکته در اینجاست که به‌دست‌آوردن این توفیق به‌راحتی و برای هر شخصی میسر نخواهد بود. فضیلتهای چشمگیری لازم است تا بتواند کسی را در جای امام‌خمینی(ره)، نادرترین رهبر سیاسی و دینی تاریخ معاصر کشورمان بگذارد. به‌ویژه‌که این جانشینی در فضای تالم‌بار ارتحال آن رهبر فقید و در سوزوگدازهای یک امت عزادار و در شرایط هم‌آغوشی اندوه و اضطراب انجام شود.
اما برای مردم ایران این مرد یاد خمینی را داشت و همه ویژگیهای او را در خود احراز کرده بود. سیدعلی خامنه‌ای که مردم ایران از کوران مبارزات انقلابی با او مانوس و آشنا بودند، به‌طور خاص طی نطقی در سازمان ملل در سال ۱۳۶۶ و به‌عنوان رئیس‌جمهوری ملت ایران بیش‌ازپیش مورد توجه جهانیان قرار گرفت و در همان اثنا بود که امام‌خمینی(ره) برای اولین‌بار به نزدیکان خویش صراحتا گفتند که ایشان لیاقت رهبری را دارند.
او هم‌اکنون از خانه کاملا ساده و حسینیه همجوار آن، بیش از پانزده سال است که انقلاب اسلامی ایران را رهبری می‌کند و کشتی سرزمین اسلامی ما را از پس طوفانها و امواج سهمگین این چندساله به پیش برده است.
این متن ترجمه مقاله‌ای است که جهت آشنایی حجاج کشورهای مسلمان در سال۱۳۸۲ از سوی معاونت بین‌المللی بعثه رهبری تهیه و توزیع شده است و با لحاظ رویکرد و فضای فکری مخاطب غیرایرانی ویرایش گردیده است. از آنجاکه متاسفانه معرفی مناسبی از مقام معظم رهبری برای خارج از ایران وجود ندارد این مقاله که البته برای نسل جدید در ایران نیز قابل استفاده است تقدیم علاقمندان می‌گردد.
از گذشته تاکنون کشورهای بسیاری را با رهبران آنها شناخته‌ایم. معمولا آوازه و شهرت مردان بزرگ با نام ملتهایشان همراه است و در بسیاری موارد ویژگیهای آنان بیانگر طرز فکر، سطح آگاهی و نگرش سیاسی مردم سرزمینشان می‏باشد. حضور نظامیان، بازرگانان، حقوقدانان و حکمرانان موروثی در جایگاه حکومت را می‏توان برخاسته از خلقیات و خواست مردم مناطق مختلف جهان دانست. بر همین اساس آگاه خواهیم شد به چه علت ساکنان کشوری به‌نام ایران سرپرستی و رهبری خویش را به فردی از طبقه روحانیون سپرده‏اند. در ایران؛ کشور کوههای بلند، سرزمین بیابانهای وسیع، با آن همه آثار زیبای باستانی و اسلامی مردمی زندگی می‏کنند که به حضور آموزه‏های دینی در بیشتر بخشهای جامعه باور دارند. اگر برای اولین بار به ایران سفر کنید نمادهای مذهبی به‌وضوح و بی‌هیچ زحمتی در تیررس چشمان شما خواهند بود. در ایران از اسامی اشخاص گرفته تا اماکن و همچنین در رسوم و فرهنگ، حضور باورهای دینی و رعایت موازین شرعی به‌‌صورت گسترده دیده می‎شود. با این وصف برخورداری روحانیون این کشور از نقش پیشرو و منحصربه‌فرد نباید ما را شگفت‌زده کند. به‌عنوان‌مثال و در یکی از مهمترین موارد، انقلاب فوریه ۱۹۷۹ در ایران به رهبری یک روحانی برجسته و بزرگ به وقوع پیوست و توانست به ۲۵۰۰ سال حکومت شاهنشاهی در ایران پایان دهد. این رویداد پاسخی به خواست مردم جهت برپایی یک حکومت اسلامی در نظر گرفته می‏شود. آیت‎الله خمینی که رهبری قیام مردم را بر عهده داشت پس از پیروزی آن، به مدت ده سال سکان هدایت کشور را به عهده گرفت و تا هنگام درگذشتش در سال ۱۹۸۹ توانست خطرهای بسیاری را پشت سر گذاشته و انقلاب را حفظ نماید. در ابتدا گمان می‏رفت به علت قدرت کاریزمای شخصیت و چهره امام‌خمینی شاید هیچ فرد دیگری نتواند با همان صلابت، نفوذ و محبوبیت جانشین وی گردد. وقوع این مساله تقریبا از سوی تمام مخالفان سرسخت داخلی و خارجی انقلاب حدس زده می‏‎شد. ازسوی‌دیگر وقوع برخی حوادث در آخرین روزهای زندگی امام‌خمینی در خصوص جانشینی وی نیز در تقویت این باور نقش داشت. اما جهان کمتر از یک روز پس از درگذشت موسس انقلاب اسلامی شاهد انتخاب فردی به جانشینی وی بود که توانست علاوه بر جلب حمایت گسترده مردم و نخبگان، ایران را در مسیر ترقی و پشت سر گذاشتن مشکلات به حرکت درآورد. درحالی‌که معمولاً درگذشت رهبران انقلابها، چالش و بحرانی اساسی جهت تعیین جانشین آنها باقی می‌گذارد، در صورت اثبات عکس این حقیقت باید پاسخ را در سابقه، قدرت و محبوبیت رهبر جدید جستجو کرد. ساده‌ترین راه برای کشف علت این مساله نیز مروری بر زندگی و گذشته سیاسی رهبر جدید انقلاب اسلامی می‌باشد. سیدعلی خامنه‏ای (سید عنوانی است که در ایران به منسوبین به خاندان پیامبر اسلام داده می‌‌شود) ساعاتی پس از درگذشت امام‌خمینی به رهبری ایران رسید و پس از برگزاری مراسم تدفین کم‎‏نظیر آیت‌الله ‌خمینی هدایت کشور را به دست گرفت. خامنه‏ای فرزند یک روحانی به نام سیدجواد بود که ریشه در ناحیه آذربایجان ایران داشت. این خانواده پس از مهاجرت به مشهد (شهری در منتهی‏الیه شمال شرقی ایران و مدفن هشتمین امام از امامان دوازده‏گانه شیعیان) دارای فرزندانی گردید که سیدعلی به عنوان دومین آنها در دهم ژوئیه ۱۹۳۹ به دنیا آمد. پدر روحانی این خانواده به دلیل آگاهی از مسایل دینی و با توجه به وضع آموزش در آن سالها، وظیفه تربیت و آموزش کودکان خویش را بر عهده گرفت. با این حال کودکانش را از تحصیل در مراکز دولتی منع نکرد. علی در حالی به دبستان رفت که قبل از آن تجربه آموزش در مکتب (نوعی مرکز آموزشی پیش‏دبستانی غیردولتی دینی) را داشت. جالب این‌که در این مکتبها معمولاً دختران و پسران در کنار هم آموزش می‌دیدند. وی روزهایی از دوره خردسالی را به یاد می‏آورد که مادرش اشعار حافظ ــ معروف‏ترین شاعر ایران ــ را برای کودکانش می‏سروده است. دانش‏آموزی که در دبستان به زودی فهمید تا حدودی دچار ضعف بینایی است، ریاضی، جغرافیا و بیش از همه تاریخ را دوست داشت. در کنار درسها، والیبال و فوتبال تفریحات مورد علاقه وی را تشکیل می‎دادند که کوهنوردی نیز در سالهای بعد به آنها افزوده شد. به توصیه پدر و مادر و خواست خود پس از دبستان وارد حوزه علمیه یا همان مرکز دروس اسلامی و تربیت روحانیون شیعه گردید و همزمان به تحصیل در دبیرستان پرداخت. وی به‌تدریج علاوه بر آموختن مطالب ارائه‌شده در مدرسه دینی، مطالعه کتابهای تاریخی، ادبی، شعر و رمان را آغاز کرد. علاقه وی به کتابهایی از این دست خصوصا رمانهای معروف به حدی بود که بیشتر آنها را به صورت کرایه‏کردن می‏خواند و آشنایی‎اش با ادبیات و شعر کار را به آنجا رساند که در ۲۴ سالگی با تخلص «امین» به سرودن شعر روی آورد. با دریافت دیپلم و پیشرفت همزمان در دروس مذهبی و پس از اقامت نسبتا کوتاهی در عراق (نجف) در سال ۱۹۵۸ به قم یا همان مرکز مذهبی ایران وارد شد. در مدت شش سال اقامت مداوم در این شهر شاگرد کسانی بود که نام آنها هرگز از خاطر ایرانیان فراموش نخواهد شد. آیت‏الله بروجردی، علامه طباطبایی و امام‌خمینی از این جمله‏اند که علاوه بر ایرانیان، مسلمانان و حتی غربیها هم با این اسامی بیگانه نیستند. مهم‏ترین حادثه این دوران که در شکل‏گیری نگرش سیاسی وی بسیار تاثیر داشت، آشنایی‌اش با آیت‌الله ‌خمینی همزمان با آغاز نهضت اسلامی در ایران بود. آقای خامنه‏ای قبل از آن هم با مقولات سیاسی غریبه نبود و به گفته خودش حوادث کودتای آژاکس در سال ۱۹۵۳ علیه حکومت مصدق ــ نخست‏وزیر قانونی وقت ایران ــ را به‌خوبی به یاد آورده و ازسوی‌دیگر ورود «نواب صفوی» یکی از اولین مخالفان مبارز و مسلح علیه حکومت شاهنشاهی به زادگاهش را در این روند بسیار مؤثر می‌داند. وی علاوه بر آیت‌الله‌‌ ‌خمینی با چهره‏هایی در آن سالها آشنا شد (کسانی چون‌ باهنر، رجایی و بهشتی، رفسنجانی) که در سالهای بعد بدنه اصلی انقلاب اسلامی و متعاقبا دولت جمهوری اسلامی را به وجود آوردند. با شروع عملی نهضت اسلامی در مخالفت با انقلاب سفید محمدرضاشاه و حادثه حمله به مدرسه دینی فیضیه در قم، سیدعلی خامنه‏ای در صف محافظان خانه آیت‌الله ‌خمینی قرار داشت که با دستگیری امام‌خمینی و بروز واقعه معروف به ۱۵ خرداد و کشتار وسیع مردم در این روز و نهایتاً تبعید آیت‌الله‌خمینی به ترکیه و سپس عراق به دلیل حمایت از رهبر نهضت و تلاش جهت برپایی اجتماعات اعتراض‏آمیز چندین بار توسط ساواک (دستگاه امنیتی حکومت پهلوی) دستگیر و زندانی گردید. فعالیتهای خامنه‏ای در سالهای تبعید امام‌خمینی از ایران بیشتر شامل مبارزه با رژیم خودکامه پهلوی در قالب سخنرانی، تشکیل گروههای مبارز، تبلیغات و چاپ و انتشار کتابها، مقالات و اعلامیه‏هایی در محکومیت این رژیم می‏شد. در سال ۱۹۷۸ و در بحبوحه اوج‏گیری مبارزه مردم و دولت پهلوی، «ساواک» وی را به شهر سنی‏نشین ایرانشهر تبعید کرد (ایرانیها اکثرا پیرو مذهب تشیع هستند) بااین‌وجود وی توانست ارتباط بسیار تنگاتنگ و جالبی با مردم این شهر برقرار ساخته و طرحهایی جهت وحدت این دو فرقه اسلامی به اجرا درآورد که برخی از آنها در سالهای بعد نیز در دولت جمهوری اسلامی به کار گرفته شدند. وی در روزهای واپسین عمر حکومت پهلوی به شهر «مشهد» بازگشت و رهبری مبارزات مردم این شهر را به دست گرفت. یکی از مهم‏ترین اقداماتش در این روزها پی‏ریزی طرح «حزب جمهوری اسلامی» بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعضای این حزب نقش اصلی در کنترل و اداره کشور بر عهده گرفتند. نویسنده اولین مقاله‏ قرائت‌شده از رادیوی انقلاب، در روزهای نخستین پیروزی انقلاب اسلامی در کنار تلاشها و فعالیت گسترده و متنوع، سرپرستی موقت سپاه پاسداران و عضویت در شورای عالی دفاع را بر عهده گرفت. اما شاید برگزیده‌شدن خامنه‏ای جوان به امامت نمازهای جمعه تهران (عبادت دسته‎جمعی که در ظهر جمعه‏های هر هفته در مکانی خاص برگزار می‏گردد) در زمان حضور دیگر روحانیان سرشناس از یکسو نشان‌دهنده علم و پرهیزگاری و مقبولیت عمومی وی و ازسوی‌دیگر علاقه و اطمینان آیت‌الله خمینی به وی بود. از مهم‎ترین موضعگیریهای او در اولین سالهای امامت جمعه که همواره در محل دانشگاه تهران برگزار می‏گردید، می‌توان مخالفت با سیاستهای ایالات متحده و حمایت از دانشجویان تسخیرکننده سفارت این کشور در تهران را نام برد. آقای خامنه‏ای همزمان در نخستین انتخابات مجلس (پارلمان) ایران پس از انقلاب شرکت کرد و با حدود یک و نیم میلیون رأی که در نوع خود رقم بی‏نظیری بود به عنوان نماینده مردم تهران وارد پارلمان گردید. در همین ایام بود که حکومت عراق تحت رهبری صدام حسین با بهانه‌های ساده‌لوحانه حمله نظامی به ایران را آغاز کرد. در این شرایط او همزمان با تصدی مسوولیتهای مختلف نقش و حضور چشمگیری در جبهه‏های جنگ با عراق یافت. اختلافهای طیف اسلامگرا با دولتمردان لیبرال به رهبری ابوالحسن بنی‏صدر (اولین رئیس‎جمهور پس از انقلاب) که از همان آغاز مشخص بود، با شروع جنگ به اوج خود رسید. خامنه‌ای به عنوان نماینده و یکی از اعضای اصلی انقلابیون اسلامی با حضور مستمر در جبهه‎های نبرد و انجام عملیات متعدد تهاجمی، سیاست «زمین در برابر زمان» بنی‌صدر را که عامل شکستهای متعدد نظامی ایران بود به چالش طلبید. تضاد وی و همفکرانش با بنی‏صدر در ماجرای نخست‌وزیری «رجایی» به اوج خود رسید و در ادامه با روشن‌شدن عدم همگرایی بنی‏صدر با مردم و انقلاب، طرح عدم کفایت سیاسی بنی‏صدر در مجلس مطرح گردید. جالب این‌که پس از ارائه نطق پرشوری از سوی آقای خامنه‌ای پیرامون همین موضوع در مجلس، نمایندگان پارلمان ایران رأی به عدم کفایت رییس‏جمهور دادند که این امر با تایید رهبر انقلاب به عزل و سپس فرار بنی‏صدر از ایران منجر شد. دقیقا چند روز پس از این ماجرا آیت‌الله خامنه‌ای مورد انتقام مخالفان حکومت اسلامی و طرفداران بنی‏صدر و همفکرانش قرار گرفت که در آن زمان دست به اسلحه برده بودند. خامنه‏ای در ۱۹۸۱ در یک حادثه تروریستی حین سخنرانی در یک مسجد در حومه جنوبی پایتخت مورد سوء قصد قرار گرفت که به طرز معجزه‏آسایی از این حادثه نجات یافت. (از آن تاریخ وی از ناحیه دست راست دچار مصدومیت گردید). در فردای این حادثه، تروریستهای مخالف حکومت اسلامی، آیت‌الله بهشتی و تعداد زیادی از اعضای حزب جمهوری اسلامی را به قتل رساندند. پس از مدتی رجایی که در آن هنگام به ریاست‌جمهوری برگزیده شده بود و باهنر را به عنوان نخست‏وزیر در کنار خود می‏دید به دست مخالفان مسلح انقلاب کشته شدند. با این وقایع ایران که در ناراحتی و مشکلات عدیده‏ای در کنار جنگ با عراق درگیر بود، سومین انتخابات ریاست‌جمهوری را در حالی پشت سر گذاشت که سیدعلی خامنه‏ای که دیگر یک چهره کاملاً شناخته‌شده و موثر در انقلاب بود با رقم قاطع و عجیب ۰۱/۹۵ درصد کل آرا به ریاست‌جمهوری ایران برگزیده شد. وی مهندس جوانی به نام میرحسین موسوی را به نخست‏وزیری انتخاب کرد و قاطعانه تلاش برای ساماندهی امور کشور، و گذر از مشکلات عدیده و جنگ با عراق را بر عهده گرفت. با بهترشدن اوضاع کشور در سال ۱۹۸۵در چهارمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری خامنه‌ای مجدداً با میزان رای بالایی به ریاست‌جمهوری ایران برگزیده شد. علاوه بر اقدامات داخلی برای بهبود اوضاع کشور، تلاش وی جهت معرفی انقلاب اسلامی به جهان و خارج‌کردن ایران از بن‏بست ایجادشده بسیار گسترده بود. در معروف‏ترین اقدامات از این دست می‏توان به سخنرانی بیادماندنی خامنه‏ای به عنوان رئیس‌جمهوری ایران در چهل‌ودومین جلسه اجلاس عمومی سازمان ملل در سال۱۹۸۷ اشاره کرد که در آن به محکوم‌کردن امریکا و شوروی به عنوان قدرتهای اصلی نظام دوقطبی آن زمان پرداخت. ایرانیان هنوز این سخنان او را به یاد می‏آورند: «من رئیس‏جمهور کشوری هستم که در یکی از بلندترین و حساس‏ترین دورانهای تاریخ مهد تمدن و کانون فرهنگ بشریت بوده است و اکنون نیز قلمرو حکومتی است که بر همان پیشینة استوار، بنا شده و به پشتوانه فرهنگی بی‏نظیر آن، که به برکت بیداری اسلامی، غنای بیشتری یافته، تکیه کرده است. من از ایران می‏آیم که زادگاه پرآوازه‏ترین و درعین‌حال ناشناخته‏ترین انقلابهای دوران معاصر است. انقلابی بر پایه دین خدا و در امتداد راه پیامبران و مصلحان بزرگ الهی و راهی به بلندای همه تاریخ بشر…» علاوه‌براین رئیس‎جمهور آن زمان ایران، به کشورهایی نظیر چین، لیبی، پاکستان، سوریه، الجزایر، یوگسلاوی سابق، رومانی و برخی کشورهای آفریقایی سفر کرد. در آخرین ماههای سال ۱۹۸۷، اتفاقاتی روی داد که نه تنها آینده وی بلکه آینده ایران را تحت تاثیر قرار داد. آیت‌الله‌خمینی پس از پایان‌دادن به جنگ با عراق رئیس‎جمهور را مامور بازنگری در قانون اساسی کشور نمود و درحالی‌که اقداماتی در همین زمینه آغاز گردیده بود، رهبر بزرگ انقلاب ایران درگذشت. درحالی‌که بسیاری از تحلیلگران خارجی این حادثه را نقطه پایانی برای انقلاب اسلامی و حتی منشا تجزیه ایران و بروز جنگ داخلی می‌پنداشتند، اما در مدت کوتاهی و در کنار تاییدهای تلویحی و گاهی آشکار آیت‌الله ‌خمینی و مقبولیت و محبوبیت عمومی، مجلس خبرگان رهبری (مجلسی جهت تعیین رهبر یا شورای رهبری در ایران) با اکثریت آراء، به رهبری رییس‏جمهورِ دو دوره گذشته و امام جماعت تهران رای داد و بدین شکل وی به مقام جانشینی امام‌خمینی، یکی از بزرگ‏ترین مردان تاریخ معاصر جهان دست یافت. آیت‎الله خامنه‏ای پس از رسیدن به رهبری کشور در مقاطع حساس، تیزبینی و هوش خود را نشان داده است. وی در نخستین مرحله توانست توطئه مخالفان داخلی را بدون توسل به خشونت کنترل نماید و پس از مدت کوتاهی با انجام انتخابات ریاست جمهوری، اداره و سازندگی کشور را پس از درگذشت آیت‌الله‌خمینی تداوم بخشد. او در جنگ اول امریکا و عراق با موضع‏گیری صحیح و محکوم‏کردن هر دو طرف درگیر، آن را «جنگ نفت» نامید و با اعلان بی‏طرفی توانست ضمن حفظ ایران از تبعات جنگ، موضع مناسبی در جهان اسلام اتخاذ نماید. تعقیب برنامه‏‎های اقتصادی موسوم به «توسعه اقتصادی» و اعلام مقابله با تهاجم فرهنگی غرب از دیگر برنامه‏های مهم دوران رهبری وی می‌باشد. فروپاشی شوروی و تجزیه آن، ظهور طالبان در مرزهای شرقی ایران و متعاقبا حمله امریکا به افغانستان و عراق از مهم‏ترین مخاطراتی بود که ایران تحت رهبری وی از سر گذراند. رهبر ۶۶ ساله ایران که در ۲۴ سالگی ازدواج نموده است اینک چهار پسر و دو دختر دارد. وی در کنار سالها مسوولیتهای بزرگ در کشور از مطالعه و تحقیق دور نبوده است. آینده در قلمروی اسلام، مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان، درست فهمیدن اسلام، ادعانامه‏ای علیه تمدن غرب، طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن و گفتاری در وحدت از جمله تالیفاتش به شمار می‏روند. از جمله ابتکارات رهبر ایران می‏توان به نامگذاری سالها اشاره کرد. همچنین علاوه بر سفرهای ایالتی، آیت‎الله خامنه‏ای به‌طور منظم دیدارهایی در محل سخنرانی همیشگی‏اش در تهران با قشرهای مختلف به ویژه جوانان دارد که تاکنون تداوم داشته است. این ویژگیها در آستانه شصت و هفتمین سال زندگی از او یک رهبر محبوب برای ایرانیان ساخته است.