امام خمینی (ره) و تحزب

الف) روش بحث
یکی از مسائل فهم این بحث آن است که بسیاری از پژوهشگران در بررسی موضوع حزب از دیدگاه امام (ره) روی واژة حزب تمرکز می کنند. چنین رویکردی به بحث موجب می شود که در نهایت، بحث ناتمام و ابتر جلوه نماید، زیرا واژة حزب، همان گونه که با توجه به کار ویژه‌های مثبت می تواند موجه و مقبول باشد، با در نظر داشت کار ویژه های منفی آن نیز می تواند ناموجه باشد. در گفته های حضرت امام (ره) نیز گاه این مفهوم به صورت مثبت به کار گرفته می‌شود و گاه نسبت به آن نگرش منفی ابراز می گردد.   بنابراین در قدم نخست می‌توان در اندیشه‌های سیاسی امام (ره) سیره‌های نظری حزب و مؤلفه های تشکیل دهندة آن نظیر تکثرگرایی، رقابت، مشارکت و انتخابات را مورد بررسی قرار داد و با توجه به جایگاه این فاکتورها در سیرة عملی و نظری ایشان به جواب این پرسش نزدیکتر شد که آیا ایشان نسبت به تشکیل احزاب سیاسی موافق بوده اند و یا مخالف؟ از همین مسیر می توان کارکردها و خصوصیات مثبت و منفی احزاب را نیز از نگاه ایشان استخراج نمود. در واقع باید به این مسئله اشاره نمود که در گفته ها و سیرة عملی ایشان هر دو جنبة مثبت و منفی احزاب مورد توجه قرار می‌گیرد. ‏

ب) حزب در اندیشة امام خمینی (ره) ‏
همان‌گونه که اشاره شد دیدگاه حضرت امام در مورد حزب با تفاسیر و دیدگاه‌های متفاوتی مواجه شده است. این امر برگرفته از این مسئله است که ایشان در برخی موارد به نفی حزب و در برخی نیز به تائید آن مبادرت ورزیدند. ایشان در مورد حزب به ذاته نظرخاصی نمی دهند اما سنجش ایشان در مورد مطلوبیت و عدم مطلوبیت ناشی از ایده و کار ویژه های احزاب است: "این طور نیست که حزب بد باشد یا هر حزبی خوب باشد. میزان ایدة حزب است و اگر ایده چیزی دیگر باشد این حزب شیطان است، هر اسمی هم داشته باشد، بنابراین ما باید کوشش کنیم حزبمان را حزب الله کنیم. "(امام خمینی(ره)، ج17، صفحه 45) ‏دیدگاه امام (ره) در مورد حزب راه میانه ای را بین نفی و اثبات مطلق باز می کند. این نظریه با عنایت به ایده و کار ویژه های احزاب مطرح می‌شود، بنابراین با لحاظ دو شرط اساسی، تشکیل و فعالیت احزاب سیاسی محذوری ندارد. دو شرط اساسی وجود دارد که ناظر به ایده ها و کار ویژه های احزاب است. بر اساس دیدگاه امام (ره) اولاً حزب باید دارای ایدة اسلامی باشد ثانیاً در عرصة فعالیت سیاسی و رقابت، حتماً چهارچوب شرعی را مدنظر قرار دهد. در همین راستا طرح تشکیل حزب مستضعفین از سوی ایشان مطرح می گردد که براساس آن ایدة اسلام و تعالیم دینی به عنوان مبنای حزب و دفاع از اسلام و مستضعفان به عنوان یکی از کار ویژه های مهم آن مورد توجه قرار می گیرد. البته این اثبات به معنی نفی احزاب محلی و منطقه ای با در نظر گرفتن شرایط مد نظر امام (ره) نمی باشد: "... این نکته را باید تذکر بدهیم که ما گفتیم حزبی به نام "حزب مستضعفان" در همه دنیا، معنایش این نبود که حزب های صحیحی که در ایران است، نباشد. حزب های منطقه ای علیحده است و حزب تمام مناطق و تمام جاها، یک حزب دیگر است. اگر ان شاءالله مسلمین موفق بشوند و یک همچون حزبی را تأسیس کنند بسیار به موقع است، لکن به معنای این نیست که در محل و در منطقه ها حزب نباشد، خیر در منطقه ها هم احزاب هستند و آزاد هم هستند مادام که توطئه معلوم نشده است"(امام خمینی (ره)، 2/6/1358) اما در برخی از موارد شاهد هستیم که امام (ره) نسبت به تشکیل یک حزب موضع گیری می کنند و یا مواضع و نظرات یک تشکل سیاسی را مورد انتقاد قرار می دهند. با توجه به تائید نسبی امام (ره) پیرامون مقولة حزب و یا صحه گذاشتن بر مؤلفه های مقوم حزب چرا در مراحلی ایشان نسبت به تشکیل یا عملکرد حزبی موضع منفی می گیرند؟ نمونه ای بر این مدعا مخالفت اولیه ایشان با تشکیل حزب جمهوری است که بعد از رایزنی‌های طولانی رهبران این حزب موفق می شوند موافقت ایشان را کسب کنند.  ‏با در نظر گرفتن همه جوانب و ریشه ها می توان علل این مخالفتها را در چند مورد بیان نمود: اولاً در مورد تشکیل حزب جمهوری، مخاطب اصلی ایشان عده ای از روحانیون بودند و امام (ره) در مورد فعالیـت حزبـی روحانیت با توجـه به شرایط فرهنگـی و سیاسـی کشور در روزهای نخستین پیروزی انقلاب، نظر مساعدی نداشتند. ثانیاً مخالفت ایشان برای تشکیل حزب جمهوری ریشه در ماهیت تدریجی الحصول بودن احزاب هم دارد، بدین معنا که احزاب سیاسی هیچ گاه قائم به اشخاص و افراد نیست و پس از سپری شدن مدت تصدی افراد معتمد و موثق متصدیان آیندة آن معلوم نمی باشند. بنابراین، تائید حزب به مفهوم تائید متصدیان آن در حال و آینده خواهد بود به همین دلیل حضرت امام (ره) با این قضیه بسیار با احتیاط برخورد می کنند.  ایشان خود این نکته را تصریح کرده و می فرمایند: "حزب به عنوان یک تشکل سیاسی قایم به اشخاص و افراد نخواهد بود. هر چند افرادی که فعلاً (هنگام تأسیس حزب جمهوری اسلامی) متصدی حزب است مورد تائید من هستند، اما معلوم نیست در آینده حزب به کدام سمت و سویی حرکت می کند و چه اشخاصی متصدی امور آن خواهند شد. "
 ‏ثالثاً یکی از دلایل عمدة مخالفت امام (ره) با تشکیل بعضی از احزاب- خصوصاً در روزهای ابتدایی پیروزی انقلاب اسلامی-همان طور که پیش تر گفته شد ناظر به کار ویژه های آنهاست. در واقع بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی توجه به این مسئله دارندکه مبادا عوارض و پیامدهای منفی تحزب در غرب، در نظام اسلامی ایران نیز واقع شود و موجبات خسارت و لطماتی را بر بدنه کشور فراهم آورد. امام خمینی (ره) به کرات بر وارداتی بودن فرهنگ تحزب و یا ضعف فرهنگ سیاسی حزب سازی در جوامع جهان سوم و ایران اشاره نمودند و نسبت به پیامدهای آن هشدار دادند: ‏‏"احزاب مختلفه بعد از این انقلاب، از قراری که می گویند، حدود دویست گروه پیدا شده. دویست گروه معنایش این است که یک جمعیتی که باید منسجم بشوند دویست گروه شدند که از هم جدا بکنند همه را... آن کارشناس‌هایی که ملت‌ها را شناختند و راه ملتها را مطالعه کردند، راه شکست آنها را مطالعه کردند و طرح دادند برای آن، بهتر از این چه بکنند، بدون اینکه محتاج باشد که یک قدرتی و قوایی بیاید، خودشان را به جان هم می اندازند. احزاب را دستشان قلم بدهند. این او را چیز بکند؛ تهمت به او بزند. او تهمت به او بزند، او را تضعیف کند. من گمان می کنم که از اول که احزاب پیدا شده است در امثال ایران، این یک طرحی بوده است از خارج. آنها احزاب دارند، آن مملکتهای دیگر، لکن احزابی که آنها دارند فرمش یک جور دیگر است. این طور نیست که یک کاری بکنند که برای کشورشان مضر باشد لکن وقتی صادر شد به این مملکتها برای اینکه توجه به عمق مسائل ندارند، احزابی درست می شوند که به حال کشورشان مضر است. آنها یک چیزی درست می کنند که اینها خیال می کنند باید ما احزاب داشته باشیم. عمق این مطلب که احزاب آنجا، وضعشان چه جور است و احزاب اینجا چه جور باید باشد، این را درست ادراک نکردند... "(امام خمینی(ره)، 9/10/1358) ‏