آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی

آیت الله حاج شیخ ذبیح الله قوچانی از علمای عامل و مجتهدین نامدار معاصر قوچان است، وی در سال ۱۳۲۹ ه.ق / ۱۲۸۹ ه.ش در روستای خیرآباد مایوان متولد شد و در ۱۳ سالگی برای تحصیل به شهر قوچان رفت و در ظرف سه سال مقدمات را آموخت. سپس به سال ۱۳۴۵ ه.ق به مشهد آمد، و در ارض اقدس به تکمیل ادبیات عرب و سطح پرداخت.
پس از شش سال توقف در این شهر، سال ۱۳۵۱ ه.ق به نجف اشرف هجرت نمود و در آن جا درسهای فقه و اصول را نزد مرحوم آیت الله آقا ضیاء عراقی، آیت الله حاج سید محمود شاهرودی، سید ابوالحسن اصفهانی و سایر اساتید حوزه نجف فرا گرفت و پس از ۲۰ سال اقامت در نجف و نیل به درجه اجتهاد، در سال ۱۳۷۱ ه.ق به قوچان مراجعت کرد و در این شهرستان به ترویج و نشر احکام اسلامی و تدریس علوم دینی پرداخت و پس از ده سال خدمت فرهنگی و علمی در قوچان، در سال ۱۳۸۱ ه.ق به مشهد عزیمت کرد و مجاورت دائمی حضرت ثامن الحجج (ع) را اختیار نمود. او علاوه بر مقام علمی و جامعیت از وارستگی و معنویت والایی برخوردار بود.
از اقدامات مفید وی تأسیس مدرسه علوم دینی محمودیه فاروج است که طلاب علوم دینی تا سطح لمعتین و رسائل در آن جا به تحصیل ادامه می دهند.
 
مزار آیت الله شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی
شیخ ذبیح الله در کمال زهد و تقوا در مجاورت امام هشتم زندگی می کرد تا این که در سحرگاه روز سه شنبه ۲۴/۱۲/۱۳۷۲ ه.ش / سوم شوال ۱۴۱۴ ه.ق بر اثر سکته قلبی درگذشت و در میان اندوه فراوان علاقه منداش در صحن آزادی نزدیک ایوان طلابه خاک سپرده شد.
مرحوم حضرت آیت الله حاج شیخ ذبیح الله ذبیحی قوچانی (ره) بارها می فرمود «استادی داشتیم در نجف که همواره می گفت سری سالم به قبر ببرید. هواهای نفسانی را از سر خارج کنید. انارة العقل مکسوف بطوع هوی : امیال نفسانی نور عقل را از میان می برد.»
سپس مقدمه ی مشهور اخلاقی اش را بیان می فرمود:
اول آنکه همواره متوجه باشید که از دنیا خواهید رفت. «هر که آمد به جهان اهل فنا خواهد بود.»
دوم آنکه با خود هیچ نمی برید. « هر که آمد عمارتی نو ساخت / رفت و منزل به دیگری پرداخت » ( و آن دگر پخت همچنان هوسی / وین عمارت بسر نبرد کسی )
با این مقدمات راه موفقیت در ۳ چیز است: ۱٫ انجام واجبات ۲٫ ترک محرمات و ۳٫ در حد توان و شادابی روح انجام مستحبات »
می فرمودند فریب دنیا را نخورید. چهارتا پول نشان تان می دهد تا فریب بخورید. دنیا امروز آدمی را می فریبد و فردا می گریاند. سلاطینی که بر مردم مسلط بودند آخرش رفتند، ما هم می رویم. آنها چیزی نبردند و ما هم نمی بریم. پس در کارهایمان به این بیندیشیم که آیا « خدا » راضی است؟ مواظب باشید ! جوانید و قدر جوانی خود را بدانید. الان که اینجا نشسته ام، همین امانت است. انسان از خود چیزی ندارد، همه ی امور از آن خداست. نباید گول خنده های دنیا را بخوریم که اسیر دنیا با فدیه هم آزاد نمی شود.
خداوند حکیم است و فعل لغو از او سر نمی زند. محال است که موجودی در عالم خلقت به خاطر او پا بر امیال شیطانی بگذارد و دستش گرفته نشود. ممکن نیست انسانی در برابر امیال گناه آلود مقاومت نماید و از رحمت خاص الهی دور بماند. آغاز ورود به عوالم متعالی از خویشتنداری از هواهای نفسانی شروع می شود.