بررسی تحلیلی درباره قیام 15 خرداد

چکیده:
پانزدهم خرداد، نقطه عطفی است در تاريخ معاصر؛ يادگاری است از پيوند معنوی توده های عظيم مردم کشور ما؛ واکنشی است از احساس عميق مذهبی ملت ايران؛ نمايشی است ازبه پاخاستن مردمی که می خواستند ظلم و ستم را از بن بر کنند؛ تجسمی است از تاريخ اسلام و درجه ای است برای سنجش فداکاری و از خود گذشتگی انسان هايي که به دنبال آرمان الهی حرکت می کنند. پانزدهم خرداد، روز قيام خونين مردم جان برکفی است که به نام اسلام و برای اسلام به ميدان آمدند تا سلطه طاغوتيان را از کشورشان برچينند
دستگيری امام خمينی (ره)
در سحرگاه پانزدهم خرداد سال 1342، دژخيمان رژيم ستم شاهی به خانه امام خمينی رحمة الله يورش بردند. آنها امام را که سه روز پيش از آن، به مناسبت عاشورای حسينی در مدرسه فيضيه، در سخنان کوبنده ای، از جنايات شاه و اربابان آمريکايی و اسرائيلی او پرده برداشته بود، دستگير و دور از چشم مردم، به زندانی در تهران منتقل کردند. هنوز چند ساعتی از اين حادثه نگذشته بود که خيابان های شهر قم، زيرپای مردان و زنان انقلابی – که در اعتراض به رژيم شاه و حمايت از رهبرشان فرياد برآورده بودند – به لرزه درآمد. اين صحنه، درآن روز در تهران و چند شهر ديگر نيز به وجود آمد و بدین ترتيب، مردم ايران با اين قيام گسترده، نشان دادند که خواستار برقراری حکومت اسلامی و پايان دادن به رژيم ستمشاهی هستند.
 
 
 
قيام پانزدهم خرداد قم
پس از انتشار خبر دستگيری امام (ره) در پانزدهم خرداد 1342، بسياری از مردم قم، به منزل ايشان رفتند و به اتفاق فرزندشان، حاج آقا مصطفی، در حدود ساعت شش بامداد، به سمت حرم مطهر حضرت معصومه (س) حرکت کردند. پس از مدتی، صحن مطهر و خيابان های اطراف، لبريز از جمعيتي شد که شعار " يا مرگ يا خمينی" را با هيجان شديدی تکرار می کردند. در همان زمان، علما و مراجع وقت هم با صدور بيانيه هايی، خواستار آزادی فوری حضرت امام (ره) شدند. در حدود ساعت ده صبح، با ورود نيروهای مسلّح برای تقويت نيروهای شهربانی قم، تيراندازی و رگبار مسلسل ها شروع شد و تعداد زيادی از مردم زخمی شده يا به شهادت رسيدند. شدّت تيراندازی به حدّی بود که امکان انتقال زخمی ها و اجساد شهيدان نبود و اين کشتار، تا ساعت پنج عصر ادامه يافت.
 حمام خون در تهران
در پانزدهم خرداد 1342، مردم تهران هم چون ساير شهرها، در اعتراض به دستگيری امام خمينی (ره) به خيابان ها ريختند و قيام خونين خويش را آغاز کردند. سيل خروشان کشاورزان غيور و کفن پوش ورامين، دهقانان کن و نيز مردم جماران به سوی تهران سرازير شد. انبوه جمعيت بازاری، بار فروش، دانشگاهی و اقشار مختلف مردم، با فريادهای رعد آسای "يا مرگ يا خمينی" و "مرگ بر شاه" تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قيام قهر آلود ملٌت، تاج و تخت خود را درحال زوال می ديد، با رگبار مسلسل به جنگ ملٌت مظلوم رفت و تهران را در پانزدهم خرداد 1342، به کشتارگاه مخوف و حمام خون تبديل ساخت.
 
 
 
راه پيمايی در ساير شهرها
در روز پانزدهم خرداد 1342، در بيشتر شهرها، درگيری، راه پيمايی، برگزاری جلسات و نيز سخنرانی بر ضد رژيم و اعتراض به دستگيری امام صورت گرفت. در بعضی از شهرها مانند شيراز، تبريز و مشهد، اعتراض از شدٌت و گشتردگی بيشتری برخوردار بود که در اثر اين حوادث، تعداد زيادی کشته، مجروح يا زندانی شدند.
 تلاش رژيم برای تغيير واقعيت
قيام پانزدهم خرداد، جوششی از طرف مردم بود برای درهم کوبيدن رژيم سلطنت و گرچه به سرعت نتيجه قطعی نداد، آثار بسيار باقی گذاشت. از اين رو، عوامل رژيم حاکم، به روش های گوناگون کوشيدند با استفاده از همه امکانات و ازجمله رسانه های گروهی، جنبه اسلامی و مردمی را از آن بگيرند و جهت خارجی به آن داده، افکار عمومی را فريب دهند. بنابراين رژيم مدعی شد که عده ای از مردم، برای به دست آوردن پول، به تهاجم بر ضد دولت دست زده اند و گفتند که اين پول ها را شخصی به نام "جمال عبدالناصر" فرستاده تا در ايران، توطئه هايی صورت گيرد. البته با همه اين تلاش ها و ادعاهای پوچ و بی اساس، شعله قيام پانزدهم خرداد 1342، روز به روز روشن تر می گرديد.
 پانزدهم خرداد در مطبوعات جهان
پس از قيام پانزدهم خرداد 1342، مطبوعات خارجی به صورت های مختلف و با تيترهايی درشت، از اين روز نام بردند. برای مثال روزنامه "دی ولت" در شماره 129 خود نوشت: "در تهران، صدها نفر کشته شده اند. دولت عَلَم، حکومت نظامی اعلام کرد. ارتش با تانک و مسلسل، بر ضد طرفداران رهبر مسلمانان، [امام] خمينی که عليه اصلاحات شاه دست به اعتراض زده اند، وارد عمل شد". يا روزنامه "الاهرام" در 16 خرداد نوشت: "ديروز تهران در آتش خشم شعله ور شد... اين، شديدترين تظاهرات ضد شاه بود وهنگامی آغاز شد که رهبر دينی، روح الله خمينی و ياوران او دستگير گرديدند".
انعکاس نهضت پانزدهم خرداد
پس از واقعه پانزدهم خرداد 1342، با وجود سانسورهای شديد دستگاه شاه، خبرهای دستگيری امام خمينی(ره) و قيام 15 خرداد؛ در مدت کوتاهی، تنها در سراسر کشور، که به فراتر از مرزها گسترش يافت و موجی از نفرت و خشم بر ضد شاه به راه افتاد. حوزه های علميه نجف، کربلا و کاظمين، به حمايت از امام خمينی (ره)، تلگراف هايی به سران کشورهای اسلامی و سازمان های بين المللی مخابره و کشتار پانزدهم خرداد رژيم را به شدٌت محکوم کردند. تمام اين جريان ها در حالی صورت می پذيرفت که در مطبوعات کشور هيچ خبری ازحقايق و وقايع منعکس نمی شد.
 اعتراض شخصيت ها
پس از واقعه خونين پانزدهم خرداد 1342 و کشتار مردم ايران، شخصيت های سياسی و علمی نقاط  مختلف جهان، با صدور اطلاعيه هايی، مراتب اعتراض خويش را  اعلام می داشتند. از آن جمله می توان به اعلاميه اعتراض آميز شيخ محمود شلتوت، مفتی و رئيس دانشگاه الازهر مصر اشاره کرد که شش روز پس از قيام پانزدهم خرداد صادر شد. در اين بيانيه، دستگيری علما و اهانت به ساحت مقدٌس آنان، داغ ننگی بر پيشانی عالم انسانی معرفی گرديده است. وی طیٌ تلگرافی، خطاب به شاه خواست از تجاوز به حريم روحانيت و علمای اسلام خودداری کند وهر چه زودتر، علمای بازداشت شده را آزاد سازد.
 آزادی امام امٌت
جنبش پانزده  خرداد، اگرچه واکنش طبيعی مردم مسلمان در برابر مصوٌبات خلاف اسلام رژيم و بازداشت امام خمينی(ره) بود، آزادی فوری ايشان را در برنداشت. از اين رو، اعتراض ها از همه نقاط ادامه داشت و سرانجام علمای طراز اوٌل کشور،برای چاره جويی، در تهران اجتماع کردند. رژيم حاکم که از يک پانزده خرداد ديگر بيمناک بود، کوشيد آنها را پراکنده سازد و قدمی در راه خواست آنها برندارد. از طرفی مراجع تقليد، اعلاميه ای صادر کردند مبنی بر اين که امام خمينی (ره) مجتهد جامع الشرايط و مرجع تقليد است و براساس قانون، از محاکمه و تعرٌض مصون است. سپس با انتشار اين مطلب، رژيم خود به خود مجبور شد برای فرو نشاندن نارضايتی های عمومی، امام خمينی را در هجدهم فروردين 1343 آزاد کند.
ندای ملکوتی امام
حادثه سترگ پانزدهم خرداد 1342، در اوج اصلاحات دروغين شاه خائن اتفاق افتاد؛ چرا که در آن زمان، اختناقی فراگير بر ايران سايه افکنده بود. در اين جوٌ، ناگهان ندای ملکوتی امام از شهر مقدس قم بلند شد و باافشای نقشه خائنانه شاه، مردم را از آن چه درپشت پرده ها می گذشت، آگاه کرد. آری، امام در ضمن بيدار کردن مردم، آنان را برای قيامی صددرصد اسلامی دعوت کرد و چارچوب قيام را به آنان نشان داد. از اين رو در روز پانزده خرداد گروهی از متعهدان و مخلصان که خبر دستگيری امام را شنيدند، قيام خويش را آغاز نمودند و با شعارهای "لااله الا الله" و "يا مرگ يا خمينی" ديگران را از خواب غفلت بيدار و بنيان های انقلابی استوار را پايه ريزی کردند.
اسلامی بودن قيام پانزده خرداد
در قيام پانزدهم خرداد 1342، شعارهايی که از حنجره های دردمند ملٌت ايران بلند می شد، صرفاً اسلامی و مذهبی بود و به طور کلٌی حرکت پانزدهم خرداد، به دليل توهين به اسلام و رهبری اسلام که از هر طرف مورد هجوم قرار گرفته بود، برپاشد. اگر اين نهضت خداجويانه مردم در آن روز با آن وسعت به وجود نمی آمد، رژيم ستم شاهی جرأت بيشتری از خود نشان می داد و اساس اسلام را در کشورمان از بين می برد و اهداف اربابان آمريکايی خود را محقق می گرداند.
 
 
مردمی بودن نهضت پانزده خرداد
قيام پانزدهم خرداد 1342، قيامی کاملاً مردمی بود و تکيه گاهی جز مردم رنج ديده و مظلوم ايران نداشت. اصالت اين قيام، در خروش عاشقانی بود که عارفانه در راه رضای معبود خويش، به ندای رهبر دل سوزشان پاسخ مثبت دادند و برای حمايت از آرمان های او، آماده شهادت و جان فشانی شدند. اينان، نه چهره های سياسی محض  بودند و نه مردمی که برای هواهای نفسانی و مادٌی قيام کرده باشند، بلکه همين مردم پاک دل کوچه و بازار بودند که يک صدا و يک نوا بر ضد ظلم و خيانت رژيم ستم شاهی پهلوی به پا خاستند. به همين دليل، رژيم شاه سخت به وحشت افتاد و چاره ای جز گلوله باران مردم نديد.
پايان افسانه جدايی دين از سياست
قيام پانزده خرداد، به افسانه جدايی دين از سياست که بيش از نيم قرن، از سوی استعمارگران رژيم های دست نشانده آنان تبليغ و ترويج شده بود، پايان داد و جداناپذيری اسلام از سياست را، برای همگان آشکار کرد و اسلام ناب محمٌدی را از اسلام آمريکايی باز شناسانيد. از آن پس، اسلام راستين که تا دیروز جايی در مجامع علمی و روشن فکری نداشت، در ميان نسل تحصيل کرده و به ويژه دانشگاهيان راه يافت و گام به گام گسترش پيدا کرد و فعاليت های سياسی بر پايه اسلام، به عنوان بزرگ ترين جريان سياسی در ايران اوج گرفت و پيشرفت کرد و زمينه ساز انقلاب اسلامی شد.
 
 
 
 
 
 
پانزده خرداد در کلام امام خمينی (ره)
امام خمينی (ره) آن پير فرزانه انقلاب، درباره روز پانزده خرداد 1342 چنين فرمودند: "روز پانزده خرداد، در عين حال که چون عاشورا، روز عزای عمومی ملٌت مظلوم است، روز حماسه آفرين 15 خرداد، بزرگداشت ارزش های انسانی در طول تاريخ است." ايشان در سخنانی ديگر فرمودند: "قيام پانزده خرداد، اسطوره قدرت ستم شاهی را در هم شکست و افسون ها را باطل کرد. شهادت جوانان رشيد و زنان و مردان در آن روز، سدٌ عظيم قدرت شيطانی را از بنيان سست کرد. خون سلحشوران کاخ نشين، کاخ های ستم را درهم کوبيد. ملٌت عظيم الشأن با قيام و نثار خون فرزندان عزيز راه قيام را برای نسل های آينده گشود و ناشدنی ها را شدنی کرد".
 گرمی بخش جان ها
قيام پانزده خرداد سال 1342، جرقٌه ای آتش بار بر خرمن باروت جامعه خفقان گرفته و شب زده ايران افکند و زمينه جنب و جوش و شور و خروش ايثار گرانه و فداکارانه را فراهم کرد. ملٌت ايران با الهام از راه و روند حماسه آفرينان پانزدهم خرداد، به عنوان اسوه های ايثار و شهادت، درس جانبازی، فداکاری و پايداری آموختند، روزهای شور و حماسه فراوانی پديد آوردند و نهضت اسلامی امام بر ضد طاغوت را تداوم بخشیدند. مبارزه پی گير و مقاومت خستگی ناپذير ملٌت ايران، از سال 42 تا 57 که به انقلابی اسلامی کشيده شد ريشه در قيام خونين پانزده خرداد داشت و برگرفته از جانبازی های زنان و مردان قهرمان آن روز تاريخی بود.
 
 
 
 
پیامدهای قیام پانزده خرداد سال 42
غائله انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى، رفراندوم «انقلاب سفید»، فاجعه مدرسه فیضیه و واكنش‌هاى امام و روحانیت در برابر این وقایع زمینه را براى رخدادى بزرگ فراهم آورد. رخدادى كه به تحولى گسترده در تاریخ مبارزات مردم مسلمان ایران انجامید.
با فرارسیدن ماه محرم، فرصتى مناسب براى گسترش دامنه قیام و هدایت مردم به سوى یك مبارزه بزرگ به دست آمد. رژیم، كه از این حقیقت آگاه بود براى خنثى كردن چنین حركتى به تهدید و ارعاب واعظان و روحانیان پرداخت و از آنان خواست ضمن پرهیز از سخنان تحریك آمیز، موارد زیر را رعایت كنند:
1ـ علیه شخص اول مملكت سخن نگویند؛
2ـ علیه اسراییل صحبت نكنند؛
3ـ عبارت «اسلام در خطر است» را به كار نبرند.
این تهدیدها در نهایت راه به جایى نبرد و در بیشتر مجالس سوگوارى، روحانیان مردم را با خیانت‌هاى رژیم آشنا ساختند.
این اعتراض‌ها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حكومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه كرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویى‌اش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود كه مأموران ناگزیر واكنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساكنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
پس از این سخنرانى، حركت‌هاى اعتراض آمیز كه از روزهاى نخستین محرم آغاز شده بود، شدت یافت. در بیشتر شهرستان‌ها مردم به خیابان‌ها ریختند و ضمن حمایت از روحانیت، علیه شاه شعار دادند.
هر چند، بر اساس اسناد موجود، رژیم خود را براى مقابله با تظاهرات تاسوعا و عاشورا(12 و 13 خرداد 42) آماده ساخته بود؛ ولى تظاهرات تهران و قم چنان گسترده بود كه مأموران ناگزیر واكنش شدیدترى نشان دادند. بر اساس گزارش شهربانى تهران، در تظاهرات روز چهاردهم خرداد حدود 124 نفر از ساكنان پایتخت دستگیر و تعداد زیادى شهید و مجروح شدند.
رژیم شاه كه در تنگنایى دشوار گرفتار شده بود، براى خاموش كردن موج گسترده مبارزات نیمه شب 15 خرداد 1342 به منزل امام خمینى یورش برد؛ وى را دستگیر كرد، شتابان به پادگان قصر و بعد از مدتى به پادگان عشرت آباد انتقال داد و در آن جا زندانى ساخت.
در پى دستگیرى امام خمینى، اعتراض‌ها و راه پیمایى‌هاى گسترده در همه كشور صورت گرفت كه ضمن آن بسیارى از مردم مسلمان شهید و مجروح شدند.
این اعتراض‌ها در روز عاشورا به ویژه هنگام سخنرانى امام خمینى در مدرسه فیضیه به اوج رسید. امام در نطق آتشین در عصرعاشورا (13 خرداد 42) حكومت پهلوى را با دودمان بنى امیه و یزید مقایسه كرد، به طور مستقیم شاه را مورد انتقاد و حتى تهدید قرار داد و درباره همسویى‌اش با اسراییل و صهیونیسم به وى هشدار داد.
بر اساس گزارش‌هاى شهربانى، تهران در آتش و خون به سر مىبرد؛ مردم در نقاط مختلف پایتخت با مأموران به مقابله پرداختند و وزارت جنگ مأموریت یافت ضمن اعلام حكومت نظامى، قیام را سركوب كند.
فجیع‌ترین حادثه، قتل عام دهقانان كفن پوش ورامینى بود كه براى پشتیبانى از امام سمت تهران رهسپار شده بودند. مأموران نظامى در سر پل باقرآباد با آن‌ها روبه رو شدند و با سلاح‌هاى سنگین آنان را قتل عام كردند.
دستگاه‌هاى تبلیغاتى شاه، كه با وضعیتى نامنتظره روبه رو شده بودند. كوشیدند قیام پانزده خرداد را به عوامل بیگانه نسبت دهند. رژیم در رسانه‌هاى خبرى خود چنین ادعا كرد:
شخصى به نام عبدالقیس از بیروت با هواپیما وارد ایران شده و در گمرك مهرآباد در حدود یك میلیون تومان از او به دست آمده و پس از تحقیقات، اعتراف كرده كه مبلغ مزبور را از طرف جمال عبدالناصر براى افراد معینى در ایران آورده است.
ادعاى رژیم، مبنى بر دخالت مصر در ایجاد شورش در ایران، مورد انتقاد بسیارى از نشریات خارجى واقع شد. رژیم سندى در این باره ارائه نكرد و هرگز نتوانست آن را اثبات كند.
شاه پیوسته مىكوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
نتایج و پیامدهاى قیام 15 خرداد
شالوده فكرى قیام پانزده خرداد را باید در رهیافت امام خمینى در تغییر نظام سلطنتى و برقرارى حكومت اسلامى جستجو كرد؛ رهیافتى كه امام بر اساس آن در مسأله انجمن‌هاى ایالتى و ولایتى با تغییر قانون اساسى به مخالفت پرداخت، رفراندوم را با پرسش رو به رو ساخت، علیه نظام حاكم به افشاگرى پرداخت و این هدف را پانزده سال بعد به ثمر رساند.
قیام 15 خرداد و حوادث مربوط به آن، آثارى بر جاى نهاد كه در تداوم و موفقیت نهایى نهضت تأثیر جدى داشت. بخشى از این آثار عبارت است از:
1ـ دور جدید مبارزات روحانیت
ضربه‌هایى كه در پى نهضت مشروطه بر روحانیت فرود آمد و نیز اختناق و سركوبى دوره استبداد رضاخانى، روحانیت را از صحنه سیاسى كشور كنار زد. پس از آن نیز، به رغم مبارزات آیت الله كاشانى و فدائیان اسلام و حمایت فقیهانى چون مرحوم آیت الله خوانسارى، حوزه‌ها با دخالت در مسائل سیاسى بیگانه بودند. با آغاز نهضت امام، روحانیت شكل سیاسى به خود گرفت؛ گسترده و یكپارچه به صحنه سیاسى كشور گام نهاد و مبارزه را تا سرنگونى نظام شاهى ادامه داد.
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشكیلاتى نداشتند و دست كم از تشكیلات موفق و كارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشكیلات و ایجاد سازمان‌هایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأت‌هاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است كه از به هم پیوستن گروه‌هاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شكل گرفت.
2ـ مركز قرار گرفتن نیروهاى معارض مذهبى
با این قیام، مخالفان مذهبى رژیم در مركز قرار گرفتند و نیروهاى معارض غیرمذهبى، مانند احزاب سیاسى ملى گرا و نیروهاى چپ، به حاشیه عرصه سیاست كشور رانده شدند.
3ـ رشد آگاهى و تفكر انقلابى در مردم
در پرتو سخنرانىها، پیام‌ها و اعلامیه‌هاى عالمان و خطیبان به تدریج میزان آگاهى مردم فزونى یافت.
4ـ افشاى چهره مزدورانه شاه
شاه پیوسته مىكوشید خود را بىگناه، حامى اسلام و روحانیان جلوه دهد و با ابزارهایى چون تعویض نخست وزیر، دولت را مسؤول نابسامانىها نشان دهد.
قیام خونبار 15 خرداد، شاه را ناگزیر ساخت به این ریاكارىها و نیرنگ بازىها پایان دهد و با چهره‌اى عریان به صحنه آید. پس از كشتار مردم، همه دریافتند كه ریشه تمام فسادها و خرابىها شاه است و باید آماج تیرهاى اعتراض قرار گیرد. وقتى خبر حمله پلیس و مأموران نظامى به مردم و روحانیان (در قضیه مدرسه فیضیه) به رهبر بزرگ انقلاب رسید، چند بار پیاپى فرمود: رژیم خود را رسوا كرد و ماهیت خود را بروز داد.
5 ـ تشكیل سازمان ها و گروه‌هاى اسلامى
تا پیش از قیام 15 خرداد، نیروهاى مسلمان تشكیلاتى نداشتند و دست كم از تشكیلات موفق و كارآمد بىبهره بودند.
پس از قیام 15 خرداد، ضرورت تشكیلات و ایجاد سازمان‌هایى جهت هدایت مبارزات مورد توجه نیروهاى مذهبى قرار گرفت. هیأت‌هاى مؤتلفه ره آورد این اندیشه است كه از به هم پیوستن گروه‌هاى مختلفى چون دانشجویان، روحانیان و بازاریان، با اطلاع حضرت امام و در ارتباط با ایشان، شكل گرفت. این گروه پس از تبعید حضرت امام، از فعالیت‌هاى آموزشى و عقیـدتى سمت سیاست و مبارزه مسلحانه تغییر جهت داد و به یك سازمان سیاسى ـ نظامى تبدیل شد. در این زمان، حزب ملل اسلامى نیز با هدف برقرارى حكومت توحیدى اسلامى، اعلام موجودیت كرد و مردم را به مبارزه مسلحانه با رژیم فراخواند.
افزون بر این پس از قیام 15 خرداد، انجمن‌هاى اسلامى در مراكز مختلف شكل گرفت و در رشد آگاهى عمومى نقشى ارزنده ایفا كرد. پدید آمدن این سازمان‌ها و گروه‌هاى كوچك و بزرگ نشان دهنده آن است كه ضرورت مبارزه سازمان یافته در اندیشه مردم ریشه دوانیده بود.
6ـ گسترش اندیشه براندازى رژیم به جاى اندیشه‌هاى رفرمیستى
احیاى كاپیتولاسیون و تبعید امام خمینى
در 13 مهرماه 1342، دولت عَلَم مصوبه‌اى صادر كرد و بر اساس آن مقرر شد هنگام تقدیم "قرارداد وین" به مجلس، ماده واحده‌اى به آن پیوست شود تا به یارى آن كارمندان هیأت‌هاى مستشارى امریكا در ایران از امتیازات و مصونیت‌هاى مربوط به كارمندان ادارى و اعضاى فنى مذكور در قرارداد وین برخوردار شوند. این ماده واحده همان كاپیتولاسیون بود.
علت پیوند دادن كاپیتولاسیون با قرارداد وین، وحشت هیأت حاكمه از خشم ملت ایران بود. آنان مىكوشیدند با بهره‌گیرى از جنبه بین المللى قرارداد وین مردم را فریب دهند.
نخست وزیر، حسنعلى منصور، قرارداد وین و لایحه پیوستى را، كه در مرداد 1343 به تصویب مجلس سنا رسیده بود، به مجلس شورا برد و با تلاش بسیار مجلس را واداشت آن را تصویب كند.
سابقه كاپیتولاسیون در ایران به شكست ایران از روسیه و تحمیل پیمان تركمنچاى باز مىگردد. پس از انقلاب 1917 روسیه، در پیمان دوستى ایران و شوروى (1921) ماده مربوط به كاپیتولاسیون لغو گردید.
یازده روز پس از تصویب معافیت نظامیان آمریكایى از شمول مقررات قضایى ایران، دولت منصور لایحه وام 200 میلیون دلارى از یك بانك امریكایى را با تضمین دولت امریكا، به مجلس برد و به تصویب رساند. این وام به خرید سلاح‌هاى جنگى از امریكا اختصاص داشت.
محافل سیاسى ایران واگذارى این وام را پاداش آمریكا به ایران، به خاطر تصویب لایحه كاپیتولاسیون به شمار آوردند.
چند روز پس از تصویب این لایحه، یك نسخه از مشروح مذاكرات مجلس به دست امام رسید. امام از مفاد لایحه برآشفت و در سخنرانى تاریخى چهارم آبان 1343، شاه، آمریكا و اسرائیل را به شدت مورد حمله قرار داد.
متن كامل این سخنرانى و اعلامیه‌اى كه امام پس از آن منتشر كرد، در حجمى گسترده تكثیر و به سرعت در اختیار مردم قرار گرفت و واكنش مردم، گروه‌ها و طبقات مختلف جامعه را در پى داشت.
پیامدهاى احیاى كاپیتولاسیون
تبعید امام خمینى،(1) ترور حسنعلى منصور كه پس از شاه عامل اصلى تبعید امام شمرده مى‌شد به وسیله هیأت‌هاى مؤتلفه اسلامى، سوء قصد به جان شاه،(2) نقض استقلال و حاكمیت ایران،(3) ورود گسترده آمریكاییان به كشور و گسترش جرم و فساد ناشى از آن(4) و اوج‌گیرى احساسات ضد آمریكایى بخشى از آن پیامدهاى احیاى كاپیتولاسیون به شمار مىآید. (5)
بركات و ثمرات 15 خرداد
1. پانزدهم خرداد؛ صبح صادقی بود برای پیروزی انقلاب اسلامی ایران و در واقع بذرهای این حركت عظیم در چنین قیامی افشانده شد. امام خمینی رحمه‏الله فرموده‏اند: «سالروز خرداد 1342؛ خمیر مایه نهضت مبارك ملت بزرگ ایران و روز بذر انقلاب بزرگ اسلامی ماست. ملت عزیز ما باید این بذر پربركت را در عصر عاشورای [سال] 1383 قمری جستجو كند. »
2. تثبیت مرجعیت و رهبری امام خمینی رحمه‏الله ، با تأیید مراجع و علما و حمایت مردم.
3. بیداری مردم. امام می‏فرمایند: «در عین حالی كه پانزده خرداد، مصیبت برای ما بود؛ لكن این موهبت [را[ هم خدای تبارك و تعالی به ما عطا كرد كه مردم بیدار شدند و لبیك گفتند به صدای روحانیون»
4. قرار گرفتن علما و مراجع در سطح رهبری نیروهای مذهبی، چنانكه ا مام رحمه‏الله این نكته را یادآور كرده‏اند: «این نهضت آخری كه منتهی شد به پانزدهم خرداد و این همه كشته دادند مردم، در صف اولش اهل علم بودند، علما بودند. »
5. بیداری مردم و رویارویی آنان با اصل نظام طاغوتی كه فرازی از یكی از بیانات امام رحمه‏الله ، این موضوع را روشن می‏نماید: «نهضت دوازده محرم (15 خرداد) در مقابل كاخ ظلم شاه و اجانب به پیروی از نهضت مقدس حسینی، چنان سازنده و كوبنده بود كه مردانی مجاهد، بیدار و فداكار تحویل جامعه داد كه با تحرك و فداكاری مبارزات عمیق و حساب شده امام خمینی رحمه‏الله در قیام 15 خرداد ضمن آنكه شعور سیاسی مردم را ارتقا داد و سكوت چند ساله آنان را به فریاد و از قعود به جهاد تبدیل كرد؛ آنان را برای درهم كوبیدن جبهه باطل متحد نمود و همگی در زیر خیمه الهی كه امام خمینی رحمه‏الله برافراشته بود گردآمدند.
روزگار را بر ستمكاران و خائنان سیاه نمودند و ملت بزرگ را چنان هوشیار و متحرك و پیوسته كرد كه خواب را از چشم بیگانه و بیگانه پرستان ربود. »

6. آشكار شدن قدرت مذهب به وسیله بسیج گسترده مردمی و مقاومت در مقابل حركتهای ضد اسلامی استبداد و استكبار.
7. سقوط تشكیلات ستم شاهی به مثابه زوال امویان، به اعتقاد حضرت امام خمینی رحمه‏الله : «آن روز یزیدیان با دست جنایتكاران گور خود را كندند و تا ابد هلاكت خویش و رژیم ستمگر جنایتكار خویش را به ثبت رساندند و در 15 خرداد 1342 پهلویان و هواداران و سردمداران جنایتكارشان با دست ستم شاهی گور خود را كندند و سقوط و ننگ ابدی را برای خویش به‏جا گذاشتند. »
8 . اتحاد اقشار گوناگون؛ مبارزات عمیق و حساب شده امام خمینی رحمه‏الله در قیام 15 خرداد ضمن آنكه شعور سیاسی مردم را ارتقا داد و سكوت چند ساله آنان را به فریاد و از قعود به جهاد تبدیل كرد؛ آنان را برای درهم كوبیدن جبهه باطل متحد نمود و همگی در زیر خیمه الهی كه امام خمینی رحمه‏الله برافراشته بود گردآمدند.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
پی‌نوشت‌ها:
1. پس از موضع‌گیرى سخت امام در قبال تصویب كاپیتولاسیون، در شب سیزدهم آبان 1343، صدها كماندو و مأمور مسلح با محاصره منزل امام، ایشان را دستگیر و پس از اعزام به فرودگاه مهرآباد بلافاصله به تركیه تبعید كردند. امام بعد از یك سال، از آن جا به نجف تبعید شد. فرزند ارشد ایشان، حاج آقا مصطفى خمینى نیز در روز بعد از دستگیرى امام دستگیر و به زندان قزل قلعه انتقال داده شد. ساواك پس از تبعید امام، طى اطلاعیه‌اى كه از رادیو پخش شد و در جراید عصر تهران منتشر گردید، خبر تبعید ایشان را بدین شرح اعلام داشت:
«طبق اطلاع موثق و شواهد و دلایل كافى چون رویه آقاى خمینى و تحریكات مشارالیه بر علیه منافع ملت و امنیت و استقلال و تمامیت ارضى كشور تشخیص داده شد، لذا در تاریخ 13 آبان ماه 1343 از ایران تبعید گردید.
سازمان اطلاعات و امنیت كشور» (روزنامه اطلاعات، 13/8/1343، ص 1)
2. به دنبال این سوء قصدها رژیم شاه دچار ناامنى شدید گردیده، در ساواك و پلیس افراد بىرحم و خشن، به جاى افراد میانه رو قدرت یافتند.(جیمز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامى، انتشارات شهراب، تهران، 1371، ج 1 ص 262)
3. به طورى كه امام خمینى تصویب كاپیتولاسیون را امضاى سند بردگى ایران خواندند.
4. راه انداختن كازینوهاى قماربازى یا مشروب خوارى، مست آمدن به خیابان‌ها و رفتار اهانت آمیز آمریكایى‌ها نسبت به آداب و رسوم جامعه ایرانى از جمله این جرم و فسادها بود.
5. آمریكایىها در ایران به طور فزاینده‌اى هدف عملیات شناسایى و حمله قرار داشتند. تنها بین سال‌هاى 1971 تا 1975، 31 مورد بمب گذارى و تهدید به انفجار بمب، علیه تأسیسات و سازمان‌هاى آمریكایى در ایران انجام شد. (جیمز بیل، همان، ص 308)