بررسی ریشه های داخلی و خارجی انقلاب57 در گفتگو با محسن بهشتی سرشت
یک پژوهشگر پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی با بیان این که گفتمان امام خمینی از جان، نفس و نهاد مردم برمیخاست، اظهار کرد: امام خمینی(س) به مسولان بارها توصیه کرده بودند، از نگاههایی که اکثریت جامعه دارند، غفلت نکنند.
شاه در سقوط خود، غرب را مقصر می دانست
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، محسن بهشتی سرشت در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به اینکه امام خمینی(س) همزمان هم با استبداد و هم با استعمار مخالف بود، گفت: گفتمان امام خمینی(س) از جان، نفس و نهاد مردم برمیخاست به همین دلیل با اقبال عمومی گسترده ای مواجه شد.
وی ادامه داد: امام(س) وحدت روحانیون و روشنفکران مذهبی را شاه کلید پیروزی انقلاب میدانستند و در تحولات صد ساله اخیر هرگاه پیروزی به دست آمد نتیجه اتحاد این دو گروه است.
بهشتی سرشت با اشاره به اینکه شاه در سقوط خود، غرب را مقصر می دانست تصریح کرد: با این وجود غرب تمام تلاش خود را برای حفظ حکومت پهلوی انجام داد،اما همانطور که برژینسکی گفته بود، امریکا سوپرمن نبود.
این استاد دانشگاه بین المللی امام خمینی(س) با بیان اینکه مهمترین مشکل ایران بحران فرهنگی و بحران مدیریت است، خاطر نشان کرد: : کارگزاران و مدیران "تاریخ" بخوانند،زیرا شخصیتهای بزرگ همیشه تاریخ خواندهاند.
رضاشاه به لحاظ تاریخی بسیاری از زمینههای ظهور انقلاب اسلامی را فراهم کرد
بهشتی سرشت با بیان اینکه انقلابها پدیدههای بسیار مهم سیاسی و اجتماعی هستند و پی در پی به وقوع نمی پیوندند، اظهار کرد: دو عامل اگر به هم گره بخورد میتواند انقلاب ایجاد کند؛ عامل اول،عامل گفتمانی یا ایدئولوژیکی و عامل دوم شرایط تاریخی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است.این دو عامل باید در یک پروسه زمانی دست به دست هم دهد و به یک نقطه جوش برسند که انقلاب تحقق پیدا کند.
وی با اشاره به اینکه شرایط تاریخی در انقلاب اسلامی ایران ،بعد از مشروطیت به تدریج تحقق پیدا کرد، خاطر نشان کرد: کشور پس از مشروطت با ناکارآمدیهای بسیاری روبرو شد، به گونهای که به تدریج در گفتمان مشروطیت تردید پیدا شد و شخصیتهایی مثل مرحوم نائینی در ارتباط با کاربرد و کارآیی مشروطیت هم تردید پیدا کردند، البته چهرههای امیدواری مثل شهید مدرس بودند که در چارچوب قانون مشروطه عمل میکردند.
این عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(س) افزود :رضاشاه به لحاظ تاریخی بسیاری از زمینههای ظهور انقلاب اسلامی را فراهم کرد، زیرا استبداد مطلقه، گرایشات ضدمذهبی و مخالفت وی با نهاد دین در حافظه تاریخی ایران باقی ماند. در آن دوره که حاج شیخ عبدالکریم حائری که رییس حوزه علمیه قم بود و رویکرد سیاسی نسبت به رضاشاه نداشت، نامهای به رضاشاه نوشت و به رضاشاه توصیه کرد که در امر حجاب بانوان را مخیر کند، رضاشاه در مقابل نامه مینویسد و به صورت بیادبانهای به آیتالله حائری یزدی میگوید شما چه کارهاید که به من نامه مینویسید.
جریان نوگرای دینی عکسالعملی در برابر جریان چپ کمونیستی بود
وی همچنین با اشاره به این که پس از سقوط رضاشاه با احزاب و جریانهای زیادی مواجهیم که پس از سقوط رضاشاه مثل فنر بیرون جسته بودند، تصریح کرد: حزب توده که با پشتوانه شوروی در کشور نفوذ زیادی پیدا کرده بود، سازماندهیترین حزب و جریانی بود که تاکنون در کشور وجود داشته است. حزب توده حزب نخبهپروری بود و کسانی مثل طبری، کیانوری، خانواده اسفندیاری و تقی ارانی از طرفداران این حزب بودند.
بهشتی سرشت افزود: جریان دیگر،جریان روشنفکری دینی بود که در دهه 1320 توسط افرادی مثل بازرگان، یدالله سحابی و محمدتقی شریعتی ایجاد شد. این جریان نوگرای دینی عکسالعملی بود در برابر جریان چپ کمونیستی.
به گفته وی نوگرایان دینی به بازتولید اندیشههای دینی پرداختند تا جوانان مسلمانی که دنبال این بودند که با منطق و استدلال، اسلام را بپذیرند را تحت پوشش قرار دهد. این جریان بسیار مفید بود. اگر آنها نبودند حزب توده گسترش بسیار زیادی مییافت.
این پژوهشگر تاریخی با اشاره به اینکه جریان فدائیان اسلام که اعتقاد داشتند کسانی که به اسلام خیانت کردهاند، باید حذف فیزیکی شوند، افزود:جریان ملیون فاقد ایدئولوژی مشخصی بودند و به استقلال ایران اعتقاد داشتند. آنها آیتالله کاشانی را در کنار خود داشتند و تحت شعار ملی شدن صنعت نفت حضور قوی در کشور داشتند.
وی با بیان اینکه دولت دکتر مصدق اولین و آخرین دولت ملی بود که در دوران پهلوی شکل گرفت، تصریح کرد: در قضیه ملی شدن صنعت نفت، روشنفکران و مذهبیهای معتقد به توسعه و پیشرفت ایران، به وحدت رسیدند. در آن ائتلاف ملیون بودند و نوگرایان دینی که بعدها اسم خود را ملی و مذهبی گذاشتند و جریان مذهبی به رهبری آیتالله کاشانی نیز حضور داشتند.
امام(س) وحدت روحانیون و روشنفکران مذهبی را شاه کلید پیروزی انقلاب میدانست
این عضو هیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(س) در ادامه گفت: امام خمینی(س) در عرصههای سیاسی و فرهنگی ،مدام بر وحدت روشنفکر مذهبی و روحانی تاکید داشتند و اگر امروزه خواسته باشیم، هر کدام از این دو را به قیمت حفظ دیگری حذف کنیم، ایران ضرر میکند. این دو بالهایی هستند که با توجه به شرایط تاریخی ایران که همیشه مذهب در آن وجود داشته است، میتوانند موثر باشد.
وی با بیان اینکه امام(س) شاه کلید پیروزی انقلاب را، وحدت روحانیون و روشنفکران مذهبی میدانستند، خاطر نشان کرد:در تحولات صد ساله اخیر هرگاه پیروزی به دست آمد، نتیجه اتحاد این دو گروه است. گفتمان انقلاب اسلامی همان گفتمان شریعتی، بازرگان، مطهری و طالقانی است که امام خمینی(س) رهبری آن را بر عهده داشت. انسان تاسف میخورد که چرا پس از انقلاب این گفتمانها به حاشیه رانده شدهاند.
شاه در شهریور1320 نمیتوانست اراده استبدادی داشته باشد
وی در ادامه به حوادث شهریور 1320 اشاره کرد و گفت: شاه در شهریور 1320جوان و متکی به کارگزاران قدیمی مثل فروغی، سهیلی، هژیر و رزمآرا است، این افراد اطراف شاه هستند و مثل طفل از شاه مراقبت میکنند. طبیعی است در چنین شرایطی که ایران از شرایط استبداد خارج شده است و جنگ جهانی دوم در حال وقوع است، شاه نمیتوانست اراده استبدادی داشته باشد.
این پژوهشگر تاریخی ادامه داد: پرویز ثابتی که سومین شخص مدیران ساواک بود، میگوید که شاه دموکرات بود، اما مصدق فضا را به هم زد و شاه به این نتیجه رسید که جز استبداد راه دیگری ندارد.شاه نمیتوانست در سال 1320اراده استبدادی داشته باشد، چون جوان بود، اما این اراده را پس ازکودتای 28 مرداد داشت به همین دلیل ساواک را تاسیس کرد.
ساواک تا سال1340 امام خمینی را به عنوان چهره سیاسی رصد نکرده بود
وی همچنین گفت: امام(س) برای تقویت آیتالله بروجردی هیچ حرکتی که علامت تفاوت و اختلاف باشد،از خود نشان نمیداد. امام(س) در این دو دهه در قالب یک چهره مدرس و مرجع روشن اندیش بود. در نحوه اداره حوزه خواص میدانستند که اختلافاتی میان این دو وجود دارد.
بهشتی سرشت در ادامه با بیان اینکه از دید نیروهای امنیتی شاه تا سال 1340، امام خمینی به عنوان چهره سیاسی رصد نشده و در کانون توجه امنیتی و اطلاعاتی نبوده است، خاطر نشان کرد:ساواک به این نتیجه رسیده بود کسانی مثل ایت الله گلپایگانی، بروجردی، شریعتمداری و امام(س) در قم کرسی درس دارند و به این نتیجه رسیده بود که کلاس درس امام خمینی(س) از همه پررونقتر است. استراتژی امام این بود که در آن دوره دست به فعالیتهای سیاسی عمدهای نزند.
امام(س) برای اولین بار در مساله انجمنهای ایالتی و ولایتی به عنوان رهبر مطرح شد
وی با اشاره به اینکه بعد از کودتای 28 مرداد، کاشانی از سیاست کنارهگیری کرد و آیت الله بروجردی هم خطری برای رژیم نداشت، اظهار کرد: در سال 40 هم آیت الله کاشانی و هم آیت الله بروجردی فوت کردند. ساواک هم تشکیل شده بود ، همه جریانهای سیاسی را سرکوب کرده بود.
این عضوهیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(س) با بیان اینکه شرایط تاریخی به گونهای پیش رفت که مردم از سال 40 دیکتاتوری پهلوی را حس کردند،تصریح کرد: مردم به حکومت ملی مصدق دل بسته بودند و دیدند که با پشتیبانی آمریکا، حکومت مصدق برکنار شد. امیدهای مردم در آن دوره که استقلال ایران بود، پرپر شد، بنابراین جامعه آماده پذیرفتن یک نهضت بود. در سال 41 امام(س) خود را برای اولین بار در مساله انجمنهای ایالتی و ولایتی به عنوان رهبر مطرح کرد.
امام خمینی(س) همزمان هم با استبداد و هم با استعمار مخالف بود
به گفته وی امام(س) برخلاف دوران مشروطه و ملی شدن صنعت نفت همزمان هم با استبداد و هم با استعمار مخالف بود و با اینکه دنیا به دو بلوک شرق و غرب تقسیم شده و شوروی خود را طرفدار محرومان و کارگران میدانست، امام دست به افشاگری دست میزد و به استقلال از جهان خارج معتقد بود. امام(س) هم به انگلیس، هم به شوروی و هم به آمریکا حمله میکرد.
گفتمانامام خمینی(س) از جان، نفس و نهاد مردم برمیخاست
این پژوهشگر تاریخی با بیان اینکه گفتمان امام خمینی(س) از جان، نفس و نهاد مردم برمیخاست، تصریح کرد: گفتمان امام گفتمان فراگیری است که هم ریشه در مذهب و هم ریشه در اهداف مترقی و پیشرفته ایران دارد.
بهشتی سرشت همچنین با اشاره به این که امام (س) از موضع مرجع تقلید وارد صحنه مبارزه شد که این در تاریخ ایران کمنظیر بود گفت: امام(س) تکیه فراوانی بر طبقات محروم و آسیبدیده داشت.
شاه در سقوط خود، غرب را مقصر می دانست
بهشتی سرشت در ادامه با اشاره به این که طبیعی است که شاه پس از سقوط ،هزینه سنگینی پرداخت، بنابراین برای دفاع از خود باید فرافکنی میکرد،اظهار کرد: شاه رابطه نزدیکی با آمریکا و انگلیس داشت. در راس شرکای ایران، آمریکا و انگلیس قرار داشتند و رایزنیهای زیادی با این دو کشور انجام میگرفت. شاه دائما مکالمات زیادی با سفرای این دو کشور داشته است و تسلیحات نظامی فراوانی از این دو کشور خریده است.
وی با اشاره به اینکه غرب تا جایی که از دستش بر میآمد، در راستای حفظ حکومت شاه تلاش کرد، تصریح کرد: اما شاه حتی اعتقاد داشت که آمریکا از روحانیها حمایت میکنند، دلیل شاه هم این بود که آمریکاییها احساس کردند، تهدید کمونیستها جدی است و مذهبیها بهتر میتوانند در ایران با کمونیستها مبارزه کنند.
بهشتی سرشت با اشاره به اینکه سلطنتطلبان فکر میکردند که با ساختن چند کارخانه، قدرت برتر صنعتی در منطقه شدهاند و آمریکا و اروپا احساس کرده که ایران برای آنها رقیب جدی میشود و بازارهای آنها را تهدید میکند، اظهار کرد: در آن زمان پیکان تولید میکردیم که قسمت اعظم آن مونتاژ بود.
شاه فکر می کرد امریکا سوپرمن است
وی خاطر نشان کرد: رفیعزاده آخرین نماینده ساواک ایران در آمریکا میگوید که در یک اقدامی عجیب شاه شخصا به من زنگ زد و گفت که چرا آمریکا از من حمایت نمیکند. تو با مسئولان آمریکایی در این باره صحبت کن.رفیعزاده میگوید که من بعد از این مکالمه تلفنی با برژینسکی مشاور امنیتی کارتر صحبت کردم و برژینسکی به من گفت ما چه کاری میتوانستیم بکنیم که انجام ندادیم. شاه فکر میکند ما سوپرمن هستیم.
احسان نراقی به شاه گفت که خود شما از بانیان انقلاب هستید
وی افزود: احسان نراقی که در ماههای آخر رژیم شاه، مشاور وی بود، گفته است که شاه از من پرسید که بانیان این انقلاب چه کسانی هستند. من به شاه گفتم اجازه میدهید جسارتی بکنم؟ شاه به من اجازه صحبت داد. من به شاه گفتم شما یکی از بانیان این انقلاب هستید، زیرا شما باید از سالها قبل مشاورانی مثل من را دعوت میکردید. شما باید مطالبات مردم را گوش میدادید و نباید اجازه میدادید کار به اینجا میکشید.
شاه دچار توهم توطئه و خودبزرگ بینی شده بود
بهشتی سرشت دلیل دیگر شاه را درباره عدم حمایت غرب از وی را این میداند که شاه به این باور رسیده بود که غرب متوجه شده که حسابهای ارزی ایران در اروپا پر شده است و اگر شاه ایران اراده کند و آن حسابها را از بانکها بیرون بکشد، غرب با بحران مالی روبرو میشود، بنابراین باید رژیم سرنگون شود تا با این مشکل مواجه نشوند.
وی با بیان اینکه ایران در دهه1350به قدرت نظامی برتر در منطقه تبدیل شده بود خاطرنشان کرد: شاه دچار توهم توطئه و خودبزرگبینی شده بود و فکر می کرد غرب از قدرت نظامی ایران احساس خطر کرده است، بنابراین دست از حمایت او کشیده است.
انگلیس خواهان پیروزی انقلاب با این گفتمان نبود
بهشتی سرشت افزود: انگلیس همواره به دنبال منافع خود بوده است. اروپا دارای مواضع مستقلی از آمریکاست با این وجود انگلیس جزو متحدین استراتژیک آمریکا محسوب میشود اما یکسری اختلافات و رقابتهای پنهانی میان این دو وجود دارد. انگلیس به دنبال نفوذ بیشتری در منطقه بود.بنابراین در دوران انقلاب بهانه خوبی هم پیدا کرد و شروع به خبررسانی درباره وقایع انقلاب بوسیله رادیو بی بی سی کرد. از سویی انگلیسی ها معتقدبودندکه به گردش آزاد اطلاعات احترام می گذارند. اما این دلیل نمیشود که انگلیس خواهان پیروزی انقلاب با این گفتمان و ایدئولوژی باشد.
امام خمینی به مسولان بارها توصیه کرده بودند از نگاههایی که اکثریت جامعه دارند غفلت نکنند
وی با اشاره به اینکه بسیاری از ضربههایی که به کشور وارد شده ریشه در تکبر و خودبزرگبینی دارد، گفت:در درجه اول نیرویی که میتواند این تکبر را مهار کند نیروی دین است. امام علی (ع) میگوید اگر قدرت برای خدمت به مردم نباشد از آب دهان بز برای من کمارزشتر است. مردان الهی دین را مهاری برای خود برگزیدهاند.
بهشتی سرشت افزود: در درجه دوم تعهد به قوانین میتواند انسان را از خودبزرگبینی نجات دهد، آگاهی مردم هم در این زمینه مهم است.
عضوهیات علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی(س) بابیان این که شاهان ایران همواره ادعای مذهبی بودن میکردند، اما وقتی به شرایط خاصی میرسیدند به رفتارهایی مثل کور کردن اطرافیان خود دست میزدند،تصریح کرد: سالها پیش یکی از وزرای کابینه هاشمی گفته بود که آقای هاشمی چندین بار گفته که من هرگاه خدمت امام میرسم ایشان میگویند که به مدیران ارشد کشور بگو گوشهایشان را تیز کنند و بدانند در اعماق جامعه ایران چه شنیده میشود. هیچ وقت به سطح اکتفا نکنند. مبادا غفلت کنند از نگاههایی که اکثریت جامعه دارند. آقای هاشمی به ما چندین بار تذکر میداد که حواستان باشد.
کارگزاران و مدیران تاریخ بخوانند
وی افزود: کارگزاران و مدیران تاریخ بخوانند. شخصیتهای بزرگ همیشه تاریخ خواندهاند. امام کتاب تاریخ مشروطه احمدکسروی را خوانده و از آن تعریف میکرد. این امر نشان میدهد کسانی که میخواهند تحول بزرگی ایجاد کنند باید به تاریخ مسلط باشند.
قانون اساسی ما متناسب با شرایط تاریخی و وضعیت جهانی ماست
این پژوهشگر تاریخی با اشاره به اینکه قانون اساسی ما متناسب با شرایط تاریخی و وضعیت جهانی ماست تصریح کرد: از این قانون باید دفاع کرد. باید همه این قانون اجرا شود. نباید به بعضی از اصول قانون اساسی اعتقاد داشت و به بعضی نه. در این قانون به آزادی بیان، آزادی احزاب و دفع ظلم اشاره شده است. همه باید به قانون اساسی ملتزم باشند.