عملیات روانی در شورش: نمونه کردستان

چکیده:

طی حدود یک دهه بحران در کردستان ایران، که بسیاری آن را بحران شورش نامه نهاده‌اند، بخشهای وسیعی از سه استان غربی کشور به میدان بهر‌ه‌گیری متقابل از فنون و روشهای عملیات روانی (اعم از عملیات روانی شورشگری و ضد شورشگری) تبدیل شده بود. در آن دهه، هر یک از طرفین می‌کوشیدند با بهر‌ه‌گیری از ابزارهایی چون رادیو، اعلامیه، میتینگ، متقاعده سازی چهره به چهره، و استفاده از فنونی نظیر جوله، ایجاد اختلاف، شایعه، اعتراف‌گیری، استفاده از عوامل و مانند آن، مردم را از گرایش به اردوگاه حریف بازدارند، روحیه و انسجام نیروهای مقابل را فروبپاشند، و روحیه، انگیزه و آمادگی برای ادامه مبارزه در نیروهای خودی را فزونی بخشند. اسناد و شواهد موجود، بیانگر اثر بخشی عمیلات روانی هر یک از طرفین طی یک دهه شورش کردستان در ایران است. در این مقاله روشهای عملیات روانی شورشگری در شورش کردستان و میزان اثر بخشی آن به تفضیل مورد بحث قرار می‌گیرد.

مقدمه
اندکی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مناطق کردنشین ایران شاهد وقوع کنشهای شورشگرانه احزاب، گروهها و دستجاتی بود، که نویسندگی همچون گرینگور (1988) آنها را در زمره گروههای چپ (مارکسیست) جای می‌دهند. آن احزاب و گروهها - که استارک (1991) شاخص‌ترین آنها را طی سالهای 1958 تا 1367، حزب دمکرات، سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان (کومله)، خه‌بات، چریکهای فدایی خلق و سپاه رزگاری معرفی نموده است، در ماههای آغازین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بخش عمده فعالیت خویش را معطوف به فعالیتهای سیاسی نموده بودند. اما اندکی بعد، وارد فاز اقدامات شورشگرانه شدند. محققانی همچون استارک (1991) بر این باورند که آن گروهها با ورود به فاز عملیات شورشگری - که حمله به مقر سپاه بومی تازه تاسیس مریوان در بیست و سوم تیرماه 1358 و قتل عام و دستگیری پاسداران کرد را می‌توان سرآغاز آن دانست - بخش تلاشها و اقدامات خویش را معطوف عملیات روانی نمودند. زیرا، به روشنی دریافته بودند که «یک گروه شورشگر تنها زمانی قادر به بسیج توده‌ها، و شوراندن آنها علیه نظام موجود است، که بخوبی از تبلیغات و عملیات روانی بهره‌ گیرد.» (هریس، 1996، 5)
نهادها ضد شورشگر، بویژه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، که حدود یک دهه به مقابله با این گروهها پرداختند و توانستند آنها را از شهرها، روستاها و مناطق مختلف کردستان بیرون برانند، در سناریوی عملیاتی خویش از اصول و فنون عملیات روانی ضد شور شگری غفلت نورزیدند. چه، آنان نیز دریافته بودند که «با عملیات روانی ضد شورشگرانه، می‌توان فاصله‌ای ژرف و عمیق بین شورشگر و توده‌های حامی او پدیده آورد.» (گلازر، 2003،4)
در این نوشتار مهمترین روشهای عملیات روانی مورد استفاده گروههای اپوزیسیون و شورشگر در بحران کردستان، مورد بحث و بررسی قرار می‌گیرد. در اینجا، ادبیات موضوع به اختصار مرور می‌شود. نگارنده امیدوار است که با توجه به اهمیت و ضرورت بازنگری علمی در مسئله، روشهای ضد شورشگری در بحران کردستان، را در مقاله‌ای مستقل جداگانه مورد بررسی و پژوهش قرار دهد.

مروری بر ادبیات موضوع
بالدورین (1989) با بررسی‌ فرایند شکل‌گیری و تحول عملیات روانی در جنگلها، نتیجه‌گیری کرده است که برای اولین بار در سالهای پایانی دهه 70 میلادی "عملیات روانی چریکی" به صورت نظام‌مند (سیستماتیک) و عملی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با این وجود، تاکید می‌کند که عملیات روانی چریکی، حداقل چهار دهه پیش از آن نیز به صورت از پیش طراحی شده و هدفمند، مورد استفاده قرار گرفته است. اما، او همانند بسیاری از محققان، که تحلیل عملیات روانی در جنگلهای شورشگرانه را وجهه همت خویش قرار داده‌اند، تاکید می‌کند که جنگ ویتنام صحنه کارزار طولانی و وسیعی بود، که در آن بسیاری از فنون و روش‌های عملیات روانی شورشگری و ضد شورشگری مورد آزمون، یا آزمون مجدد، قرار گرفتند.
گرینگور (1980) در تحلیلی پیرامون عملیات روانی در جنگ ویتنام، مهمترین روشهای مورد استفاده چریکهای ویتنامی و نیروهای آمریکایی در آن جنگ را شناسایی، و معرفی نموده است. او، فنون و روشهای مورد استفاده چریکهای ویتنام شمالی را چنین فهرست کرده است: برجسته‌ سازی اعمال غیر انسانی سربازان آمریکای، تبلیغ فراگیر پیرامون حوادثی نظیر "کشتار روستای می‌لای" (حادثه می‌لای در سال 1969 رخ داد. طی آن گروهی از سربازان آمریکایی تعدادی از ساکنان یک روستا را، که اغلب آنان را زنان و کودکان تشکیل می‌دادند، جمع کرده و بی‌محابا به سوی آنان آتش گشودند، که بر اثر آن حدود سیصد و هفتاد نفر کشته‌ شدند.) (اتکینسون و دیگران 1998)، اعتراف‌گیری از اسرای آمریکایی، تاکید بر روحیه دشمن ستیزی ویتنامی‌ها، تاکید بر آزادیخواهی و برابری و تحریم کالاهای آمریکایی.
اما، فنون استفاده آمریکاییها در عملیات روانی ضد شورشگری بسیار فراگیرتر از فنون و روشهای مورد استفاده چریکها بود. سندلر (1998) پاره‌ای از روشهای مورد استفاده آمریکاییها در عملیات روانی علیه چریکها را به شرح زیر فهرست کرده است:
1- ایجاد ترس و وحشت؛ آمریکاییها در بسیاری از پیامهای عملیات روانی خویش علیه چریکهای، اعلام می‌کردند «تنها دو راه پیش روی شماست: یکی این جهنمی که با مرگ شما به پایان می‌رسد و دیگری شیو‌هوی (تسلم شدن)». آنان همچنین با اغراق درباره قدرت تخریبی بمب‌ افکنهای B-52، می‌‌کوشیدند تا چریکهای ویتنامی و خانوده‌های آنان را دچار ترس و وحشت سازند.
2- تاکید بر عواطف مثبت؛ آمریکاییها در برخی از اعلامیه‌های نوشتاری و پیامهای رادیویی،‌ از قول خانواده‌های چریکها می‌نوشتند «ما، در زندگی خویش به چیزی جز بازگشت فرزندان، یا همسران، خویش به آغوش گرم و محبت آمیز خانواده نمی‌اندیشیم».
3- تلاش برای تقلیل کاریز‌ماتیک رهبران چریکهای؛ آمریکاییها با بهره‌گیری از افراد تسلیم، یا دستگیر شده، خیانتها، جنایات، و ویژگیهایی چون "وابستگی به اجانب" را به رهبران ویت کنگ‌ها، بویژه هوشی مینه، نسبت می‌دادند تا قدرت و توان بسیج توده‌ها را از آنان سلب، و چریکها را نسبت به آنان بی‌اعتماد سازند.
4- وعده پاداش؛ در بسیاری از اعلامیه‌هایی که به صورت مستمر بر مناطق تحت نفوذ چریکهای ویتنامی فروریخته می‌شد، به آنها وعده داده می‌شد که در صورت تسلیم شدن پاداشهای هنگفتی در انتظار آنان خواهد بود. آنان، برای افزایش اعتماد چریکها نسبت به وعده‌ای خود اغلب از تسلیمی‌ها بهره می‌گرفتند.
استفاده از رادیو سری نیز، یکی از روشهای عملیات روانی ضد شورشگری آمریکاییها بود که به صورت موفقیت‌آمیزی از آن بهره‌ گرفتند. به ادعای نیک‌گراس (ترجمه الیاسی، 1383) در جنگ ویتنام، آمریکا برای ایجاد هفت شبکه رادیویی، مبلغی بالغ بر یک و نیم میلیون دلار هزینه کرد. اما چون نتوانستند از این فرستند‌های رادیویی برای ارسال پیامهای آشکار استفاده کنند، از آنها به منزله ایستگاههای سری و سیاه بهره گرفتند. یکی از آن رادیوهای سری از یک هواپیمای ای.سی 131 برای مردم و چریکهای ویتنام شمالی برنامه پخش می‌کرد.
صاحبنظرانی چون ساندلر (1988)، که به بررسی و تحلیل عملیات روانی شورشگری و ضد شورشگری پرداخته است، عملیات روانی ضد شورشگری آمریکا در ویتنام را موفقیت‌آمیز می‌داند؛ زیرا، با باور او آن عملیات توانست اولا: موجب تسلیم بیش از دویست هزار چریک شود؛ ثانیا: شکست آمریکا را به تاخیر اندازد؛ و ثالثا: از شکل‌گیری یک انسجام عمومی کامل در میان ویتنامی‌ها علیه آمریکا جلوگیری نماید. با وجود این، گرین (1974، ترجمه آزادی، 1365) بر این باور است که عملیات روانی شورشگری، اثر بخش‌تر از عملیات روانی ضد شورشگری است. به اعتقاد او:
شورشگری در استفاده از هر نوع تبلیغاتی، از آزادی بیشتری برخوردار است. او می‌تواند در صورت لزوم دروغ بگوید، حقه بزند و مبالغه نمایند. چون او نیازی به اثبات ادعای خویش ندارد. مردم پیرامون او براساس وعده‌ها و ادعاهایش قضاوت می‌کنند و نه براساس آن چه انجام می‌دهد. (ص 30)
ساندلر تاکید می‌کند که شورشگر عملیات روانی خود را معطوف سه گروه می‌نماید: 1) توده مردم؛ 2) شورشگر؛ 3) نیروهای شورشگر. با باور شورشگر در عملیات روانی خویش می‌کشد تا اولا: توده‌های مردم را برای حمایت از خویش برانگیزد؛ ثانیا: از سوق یافتن آنان به اردوگاه ضد شورشگر جلوگری نماید. چون، شورشگر از این عبارت مشهور و موجز مائو که «چریک همانند ماهی است در میان آب»، به خوبی آگاه است. او می‌داند که سلب حمایت مردمی، با مرگ سیاسی و حیات مبارزاتی او همراه است.
حسین حسینی (1377) بر اهمیت "مجاب سازی" توده مردم در عملیات روانی شورشگری تاکید می‌ورزد. با باور او، "طرح آرمان" یکی از اثر بخش‌ترین فنون عملیات روانی شورشگر، برای همراه ساختن توده‌های مردم با خود و برانگیختن آنان علیه نظم موجود، است. اما، او تاکید می‌کند که تنها آرمانی می‌تواند توده مردم را برای همراهی با شورشگران ترغیب کند، که دارای چند ویژگی اساس باشد. او برخی از آن ویژگیهای را چنین برمی‌شمارد:
1- توانایی حل معضلات اکثریت مخاطبان «آرمان و مدینه فاضله ترسیم شده توسط شورشگر، باید پاسخگوی معضلاتی که برای اکثریت جامعه اهمیت دارد. چه، آرمانهایی که فقط معضلات و منابع گروههای خاصی را مدنظر قرار می‌دهد، توان کشاندن توده‌های مردم به دنبال خود را ندارد.» (ص 271)
2- بیان ایده‌های مندرج در آرمان به زبانی ساده، و قابل هضم برای همگان،
3- غیر قابل خنثی بودن،
4- باداوم بودن،
5، انعطاف پذیری.
عملیات روانی گروههای شورشگر به توده مردم محدود نمی‌شود، بلکه نیروهای خودی و نیروهای ضد شورشگر و در برخی شرایط، نیروهای شورشگر سازمان‌های رقیب، را نیز در برمی‌گیرد. (CIA (2003 در کتاب راهنمای "عملیات روانی در جنگهای نامنظم"، برخی از روشهای عملیات روانی گروههای شورشگر برای نیروهای خودی را چنین فهرست کرده است:
1- برگزاری جلسات توجیه ایدئولوژیک؛ سازمان سیا تاکید می‌کند که ایدئولوژی اساسی‌ترین عنصری است که اعمال ایذایی، خشن و اغلب غیر انسانی نیروهای شورشگر را توجیه می‌کند و آنان را برای استمرار اقدامات به اصطلاحات انقلاب برمی‌انگیزد.
2- پویایی گروهی، CIA تاکید می‌کند که در جنگ چریکی و اقدامات شورشگرانه، هر یک از نیروها باید به "تبلیغاتچی ماهر" تبدیل شود. برای این منظور گروههای شورشگر با استفاده از روشهای پویایی گروهی، می‌کوشند تا اولا: دانش و آگاهی سیاسی اعضا را فزونی بخشند، ثانیا: با تعاملات چند جانبه آنان را برای پی‌گیری و تحقق اهداف گروه به صورت مستمر، تحریک و تهییج نمایند. در دنیای معاصر گروههای شورشگر با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی، دریافته‌اند که با پویایی گروهها، می‌توان آنچنان بر اعضا تاثیر گذاشت، که آنان جز به اهداف گروهی نیندیشند. به تعبیر تایلور و دیگران (2001) در فرایند تعامل گروهی، بویژه گروههای شورشگر، بسیاری از اعضا هویت و شخصیت فردی خویش را از دست داده و به شخصیتی جدید دست می‌یابند. آنها این رخداد درون فردی را، نوعی "شتشوی مغزی" می‌دانند. چون، اعضا بر اثر فشارهای و نگرشهای خویش را به کناری می‌نهند، و سائق، گرایشات و جهت‌گیریهای خویش را با جهت‌گیریهای رهبران گروه، همسو می‌نمایند.
3- گسترش سازمانهای جبهه‌ای؛ شورشگر برای جلوگیری از اثرات و خطرات ناشی از ریزش و افت نیرو، اغلب مبادرات به جذب و سازماندهی مخفی افراد و گروههایی نظیر وکلا، پزشکان، دانشجویان، دانش‌آموزان و مانند آن می‌نمایند. آشکار شدن رابطه شورشگر با این گروههای زیر زمینی، بیشتر به نفع آنان خواهد بود. چون، ترس و اضطراب ناشی از محاکمه و مجازات، آن افراد و گروههای مخفی را مجبور می‌سازد تا به صورت رسمی به جبهه شورشگر بپیوندند.
4- هدایت‌گری دموکراتیک و حضور رهبران در صحنه؛ رهبران شورشگر برای افزایش روحیه و تعالی انگیزش اعضای خویش به اقداماتی نظیر تشکیل گروههای کوچکف تقسیم مسئولیتها، همراهی با نیروها به هنگام نبرد، استحراحت و مانند آن مبادرت می‌نمایند.
5- کمپینگ؛ اردو و زدن یکی از روشهای موثر افزایش انگیزه جنگجویی و جلوگیری از تقلیل روحیه است. گروههای شورشگر با برپایی اردوها و تشکیل مستمر جلسات بحث و گفت و گو، و اداره دموکراتیک کمپها، پشتکار و انگیزه خود را برای تحقق کامل اهداف آرمانی به نمایش می‌گذارند. پیترسون (1933) بر این باور است که برگزاری اردو احساس اضطراب و ناامنی را در اردوگاه شورشگران تقلیل، روحیه رزمندگی را افزایش می‌دهد و روح همکاری و مشارکت گروهی را فزونی می‌بخشد.
6- اقدام مثبت، به باور نویسندگان کتاب راهنمای عملیات روانی سیا، اقدام مثبت از روشهایی مثبت است که هم موجب افزایش روحیه نیروهای شورشگر می‌شود، هم برا توده‌های مردم جهت پیوستن به شورشگران، یا حمایت از آنان، تاثیر می‌گذارد. منظور از کنش مثبت پایبندی رهبران، کادر و اعضا گروه شورشگر به اصل "زندگی کردن، خوردن، نوشیدن و کارکردن در کنار مردم" است. افزون بر آن، گروه شورشگر هر از چند گاهی، تعدادی از اعضا آموزش دیده خود را به میان گروههای مختلف مردم اعزام می‌دارد تا به آنان در زمینه‌های بهداشتی، درمانی و ایدئولوژیک آموزشهایی ارائه دهند و آنان را متقاعد سازند، که نیروهای شورشگر از آنها در برابر حملات و تجاوزات نظام حاکم حمایت خواهند نمود. پیترسون معتقد است که این اقدامات روحیه نیروهای اعزامی شوشگران به میان مردم را مضاعف خواهد ساخت. افزون بر آن، کنش مثبت موجب شکل‌گیری احساس همدلی در میان توده های مردم، بویژه روستائیان نسبت به اهداف شورشگران می‌شود. به تعبیر (CIA (2003 «اگر شبه نظامیان بدین روش رفتار نمایند، بزودی مردم احساس می‌کنند که مورد احترام و تکریم هستند. به همین روی، تمایل و آمادگی ذهنی آنان برای پذیرش پیام شورشگران فزونی می‌یابد.» (ص 23).
7- ایجاد وحشت؛ گروههای شورشگر علاوه بر بهره‌گیری از هیجان مثبت و فنون و روشهای ترغیبی برای استمرار فعالیت نیروهای خود، از ارعاب نیروهی "بریده" نیر ابایی ندارند. آنان در تبلیغات خویش هشدار می‌هند که با شدیدترین و خشن‌ترین شکل ممکن، با نیروی‌های بریده و تسلیمی رفتار خواهند کرد. آنان حتی ممکن است با نمایش سرنوشت بد فرجام نیروهای تسلیمی، که توسط آنان به قتل رسیده‌اند، بر شدت ترس و وحشت بریده‌های احتمالی بیفزایند، و آنان را از ترک اردوگاه شورشگران بازدارند.
8- رژه نظامی، رژه نظامی، حتی اگر تنها یک دسته در آن شرکت نمایند، هم بر روحیه شورشگران، ثاثیر می‌گذارد، هم بر توده‌های مردم، به تعبیر رهبر گروه شورشگر فیلیپینی Huk «توده‌ها هموراه با مشاهده نمایش قدرت به هیجان می‌آیند. آنان تحت تاثیر سلاح قرار می‌گیرند. اما، این تاثیر نه ناشی از احساس وحشت بلکه ناشی از احساس قدرت است.» ابراز احساسات کردن توده‌های مردم در برابر رژه‌ شبه نظامیان، شورشگران را در تعقیب اهداف خویش مصمم‌تر می‌سازد و در آنان، این احساسا را پدیده می‌آورد که «راهی را که برگزیده‌اند صحیح راه و روش ممکن است».
سومین آماج تبلیغات و عملیات روانی گروههای شورشگر، "نیروهای ضد شورشگر" است. شورشگر در عملیات روانی خویش، از هیچ تلاشی برای تخریب روحیه نیروهای ضد شورشگر دریغ نمی‌ورزد. در زیر پاره‌ای از این روش‌ها مرور می‌شوند.
1- نامگذاری؛ به تعبیر تایلور و دیگران (2001) نامگذاری و بر چسب زنی، از جمله روشهای شایع در تبلیغات تخریب‌گرا می‌باشد. به همین سبب، عوامل تبلیغاتی با بهره‌گیری از یافته‌های روان‌شناسی، واژگان و مفاهیمی را ابداع می‌کنند و رقبای خود را با آنها معرفی می‌نمایند. این مفاهیم، بر اثر بار هیجانی و عاطفی شدیدی که از خود بر جا می‌گذارد، روحیه حریف را تضعیف و انگیزش او را تخریب می‌نمایند. واژگانی نظیر "رژیم سرکوبرگر"، "عمله جو"، "نظام استبدادی"، "اشغالگر" و "مزدور"، از مفاهیمی هستند، که شورشگران از آنها علیه نیروهای ضد شورشگرا استفاده می‌کنند.
2- برگزاری دادگاههای انقلابی؛ گروههای شورشگر اغلب پس از دستگیری برخی از کادرها و فرماندهان ضد شورشگر مبادرت به تشکیل دادگاههای مختلف برای محاکمه آنها می‌نمایند. آنگاه گزارش آن دادگاههای انقلابی را در میان اردوگاه ضد شورشگر نشر می‌دهند. با باور پیرسون (1993) این اقدام ممکن است برخی از عناصر ضد شورشگر را دچار وحشت سازد.
3- اقدامات ایذایی؛ اقدامات ایذایی (نظیر ترور، آدم ربایی، بمب ‌گذاری، هواپیما ربایی و ...) نیز از روشهای است، که روحیه نیروهای ضد شورشگر را تخریب می‌نماید (گال، 1991). اقدامات ایذایی این احساس را در ضدر شورشگر پدیده می‌آورد، که نیروهای شورشگر همه جا حضور دارند و ممکن است دست به هر اقدامی بزنند. به تعبیر حسینی (1377) اقدامات ایذایی «معمولا به منظور نشان دادن قدرت نیروهای شورشگر و مرعوب کردن نیروهای مخالف دنبال می‌شود.» (ص 167).
4- تخریب و تحقیر شخصیتهای مورد قبول ضد شورشگران؛ نیروهای شورشگر با افشای اطلاعات، مونتاژ عکس، تصویر و فیلم و نامگذاریهای مختلف می‌کوشند تا اهمیت رهبران مورد قبول ضد شورشگران را تقلیل و شان و منزلت معنوی آنان را کاهش دهند. (CIA 2003)

نتیجه گیری از ادبیات موضوع
از آنچه گذشت، نتیجه می‌گیریم که شورشگر در عملیات روانی خویش می‌خواهد از یک سو توده‌های مردم را برای همکاری و همراهی با خویش برانگیزد، از سوی دیگر می‌کوشد تا از تضعیف روحیه نیروهای خویش جلوگیری کند. به علاوه با اجرای برخی شگردهای خاص، می‌کوشد تا نیروهای ضدشورشگر را هم از رویارویی باز دارد و روحیه آنان را تخریب نماید.

سؤالات اساسی
این بررسی در پی آن است تا پاسخی برای سؤالات اساسی زیر بیابد:
1- در بحران کردستان، گروههای ضد شورشگر از چه فنون و روشهای عملیات روانی استفاده کرده‌اند؟
2- گروههای شورشگر با بهره‌گیری از فنون و روشهای عملیات روانی، به چه موفقیتهای دست یافته‌اند؟

روش
در این بررسی از ترکیب دو روش دلفی و کتابخانه‌ای استفاده شده است. برای این منظور بیست تن از صاحبانظران و کارشناسان فرهنگی و تبلیغاتی سپاه انتخاب و با استفاده از مصاحبه "نیمه ساختمند" نظرات آنان پیرامون روشهای مورد استفاده شورشگران استخراج شد. افزون بر آن، با مراجعه به اسناد، مدارک و منابع مکتوب شیوه‌های عملیات روانی گروههای شورشگر مورد بررسی قرار گرفت.

یافته‌ها
روشهای عملیات روانی گروههای شورشگر کردستان
در سطور زیر برای پاسخ به سؤال اساسی اول، روشهای عملیات روانی مورد استفاده گروههای عمده شورشگر در بحران کردستان مرور می‌شوند.

1- تحریک بدبینی مردم کرد به دولت مرکزی
برویین سن (ترجمه یونیسی، 1378)، در تحلیلی جامعه پیرامون "جامعه شنای مردم کرد"، نشان داده است که در یکصد سال اخیر، کردها همواره نگرشی بدبینانه به دولت مرکزی خویش داشته‌اند. گروههای شورشگر با آگاهی از این "زمینه ذهنی" مردم، کمتر از چهل روز پس از پیروزی انقلاب اسلامی، با نشر شایعات مختلف، تبلیغات فراگیر، درصدد برآمدند وانمود کنند که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران نیز «در به همان پاشنه سابق می‌چرخد» و حکومت جدید همچون حکومتهای گذشته، در پی "ظلم و ستم" به مردم کرد است. نموه بارز چنین تبلیغی را می‌توان در نامه سرگشاده چریکهای فدایی خلق به رهبر کبیر انقلاب در نوروز 1358 دید. آن گروه، طی نامه سرگشاده‌ای‌ به رهبر انقلاب، که در مقیاس وسیع در سراسر مناطق کردنشین منتشر شد، او را به خاطر "تخلیه سیلوی سنندج و انتقال غله آن به سایر استانهای کشور" مورد سرزنش قرار داد. این ادعا، که بعدها کذب بودن آن آشکار شد، نگاه بدبینانه مردم کرد به دولت مرکزی و رهبر کشور را بار دیگر فعالی ساخت. چون، آنان شایعه منتشره توسط چریکهای فدایی را "واقعیت" تلقی کرده بودند. تامل در محتوای آن نامه بروشنی نشان می‌دهد که تهیه کنندگان آن به چیزی جز "تهییج و تحریک مردم کرد" نمی‌اندیشیده‌اند. برای مثال در بخشی از آن نامه، خطاب به رهبر انقلاب، چنین آمده بود «آیا خلق ستمدیده کرد، که صدها سال زیر سلطه رژیمهای دیکتاتوری و مستبد زیسته‌اند، در نظام تحت رهبری شما نیز مستحق داشتن چند تن گندم نبودند، که دستور دادید سیلوی آنان تخلیه شود.» این نامه درست دو روز پیش‌ از حمله به ژاندارمری سنندج و محاصره پادگان لشکر 28 کردستان منتشر شد.

2- خلق رهبر و انتساب ویژگیهای کاریزماتیک به او
هر گروه چریکی بدرستی می‌داند که با برخورداری از یک رهبر کاریزما آسانتر می‌تواند توده‌های مردم را با خود همراه و همگام سازد. به همین سبب، چند ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی گروههای مارکسیست و چپ (نظیر چریکهای فدایی و اتحادیه دهقانان، که چند ماه بعد به کومله تغییر نام یافت) نامی را بر سر زبانها انداختند که تا پیش از آن، جز شهروندان مهابادی، کسی آن را نشنیده بود. شگفت آن که گردهمهایی به تبلیغ و برجسته‌سازی نام و نقش "شیخ عزالدین حسینی" (امام جمعه مهاباد)" پرداختند، که ایدئولوژی آرمانی آنان در مغایرت آشکار با ایدئولوژی دینی بود، که او هر جمعه در خطبه‌های نماز جمعه به تبلیغ و بازگویی آن می‌پرداخت. آنان برای رهایی خود از تعارض و ناهماهنگی جمله‌ای سرشار از تناقض را به شیخ عزالدین حسینی منتسب و با تکیه بر آن، او را "رهبر ملی کرد" نام نهادند (کومله، 1358)، در آن عبارت گویی عزالدین حسینی اظهار داشته بود «در یک دست اسلام را و در سدت دیگر کمونیسم را فراچنگ می‌زنم و از حقوق خلق دفاع می‌کنم»
کومله و سایر گروههای مارکیسست با قرار دادن نام و تصویر عزالدین حسینی در کنار نام و پرتره کاوه آهنگر، شیخ محمود و قاضی محمد (نمادهای مورد احترام کردها) از هیچ تلاشی برای کاریزما ساختن او خودداری ننمودند.

3- معرفی آرمان
همان گونه که در ادبیات موضوع گفته شد آرمان، توده‌های مردم را برای حمایت از شورشگر برمی‌انگیزاند، و روحیه و انگیزش نیروهای شورشگر را برای استمرار مبارزه افزایش می‌دهد. گروههای شورشگر کردستان نیز از اهمیت طرح‌ آرمان و تبلیغ فراگیر آن غفلت ننمودند. آنان با طرح آرمان "خودمختاری" (خودمختاری برای کردستان و دمکراسی برای ایران) توده‌های کرد را برای حمایت از خویش برمی‌انگیختند. همان گونه که پیداست، این آرمان واجد کلیه ویژگیهای مندرج در ادبیات موضوع (یعنی سادگی، غیر قابل ابطال ، مورد علاقه مخاطبان و ...) است. از همین رو، زمانی که گروه دولتی مذاکره کننده با گروههای اصلی شورشگر سعی در تغییر آن آرمان به اشعار " خودگرانی" نمود، نمود، جز با استقبال یکی از گروههای (حزب دمرکرات) رو برو نشد.

4- سازمانهای جبهه‌ای
حزب دمکرات با تشکیل کمیته‌هایی نظیر "هیزی به رگیری" (نیروی مقاومت) (حزب دمکرات، 1359) و کومله با تشکیل "بنکه های شهری" (یک تشکیلات درون شهری که اغلب اعضای آن را نوجوانان و جوانان تشکیل می‌داند.) عملیات روانی وسیعی را برای "مردمی ساختن" شورش به عمل آوردند. اعضای برخی از این کمیته‌ها پس از آشکار شدن هویت آنان (بعد از پاکساز شهرهای کردنشین) به گروههای شورشگر می‌پیوستند.

5- نامگذاری و انگ‌زنی
گروههای شورشگر برای برحذر داشتن هواداران جمهوری اسلامی از پیوستن به نهادها ضد شورشگر، از اسامی سخیف و واژگان تنفرانگیز، بهره‌ می‌گرفتند. واژه "چاش" (واژه‌‌ای که برای اولین بار ملا مصطفی بارزانی در سال 1966 از آن برای تحققیر جلال طالبانی، پس از جدایی او از حزب دمکرات و پیوستن به صدام حسین، استفاه نمود) ناامیدند. آنان، حتی محلاتی را که ساکنان آن هوادار نظام بودند "چالش آباد" نامه نهادند.

6- میتنگهای مستمر
مشهورترین میتینگی که گروههای شورشگر به هنگام حضور در شهرهای کردنشین تشکیل دادند، "میتینگ مسجد جامع سنندج" بود در این میتینگ که به بهانه اعتراض به حضور پاسداران در باشگاه افسران سنندج برپا شده بود، نمایندگانی از تمامی شهرها و بخشهای و حتی روستاهای کردستان حضور داشتند. به همین سبب، خبر آن در سراسر مناطق کردنشین به صورت مستمر پی‌گیری می‌شد. افزون بر آن، در هر شهر و قصبه‌ای گردهمایی مسئول جمع آوری "یارمه‌تی" برای شرکت کنندگان در متینگ بودند. گویی قرار بود «جمهوری اسلامی با این میتینگها از پا درآید.»!

7- تشکیل دادگاههای انقلابی!
گروههای شورشگرا برای ایجاد وحشت در هواداران نظام، هر از چند گاهی در هر شهر و وستاییی تعدادی را دستگیر و آنان را در یک دادگاه علنی محاکمه و به مجازاتهای مختلف، نظیر شلاق زدن با ترکه! محکوم می‌نمودند.

8- جوله
جوله (گشت سیاسی) یکی دیگر از روشهای تبلیغاتی و عملیات روانی گروههای شورشگرا بود. در جلوله افراد شورشگر به گروههای کوچکی تقسیم و به روستا اعزام می‌شدند. وظیفه این گروهها "هدایت‌گری خلق"، "جذب نیرو"، "افشای رژیم"، "جمع‌آوری یارمه‌تی" و جز آن بود. به باور بسیاری از کارشناسان مسائل کردستان، گروههای شورشگر بسیار از نیروهای خود را طی این جوله جذب می‌کردند.

9- انسانیت زادیی
گروههای شورشگر اصلی‌ترین دشمن خود را "پاسدارها" می‌دانستند. به همین سبب، آنان را "افراد خشن"، "ناجوانمرد" و "دشمن خلق کرد" معرفی می‌نمودند. برای مثال، در یکی از اعلامیه‌های کومله،‌ پاسداران به عنوان جنایتکارانی معرفی شده‌اند که «حتی از تجاوز به مال و ناموس مردم دریغ نمی‌کنند». آنان، با مونتاژ تصاویر مربوط به اعدام افراد بی‌گناه توسط خلخالی و پاسداران، می‌کوشیدند تا خشم و نفرت مردم کرد را علیه پاسداران برانگیزند.

10- اقدامات ایذایی
یکی از اقداماتی که در نیمه دوم سال 1358 به ناگاه اخبار مربوط به گروههای شورشگر کردستان را درصد اخبار جهان قرار داد، ماجرای درگیری بین یک خلبان کرد و دو تن دیگر از خلبانان در داخل کابین یک چرخبال بود. ماجرا از این قرار بود که یک خلبان کرد به هنگام اعزام به پادگان مریوان، درصدد ربودن چرخبال و بردن آن به عراق برمی‌آید. اقدام با مخالفت دو همراه او رو به رو می‌شود. به همین سبب، بین آنان درگیری و زدو خورود ایجاد می‌شود، که در اثر آن یکی از همراهان به دست افسر کرد کشته می‌شود. خلبان دیگر با شجاعت هلیکوپتر را به پادگان مریوان هدایت می‌کند و پس از نشستن چرخبال در مریوان افسر کرد بازداشت می‌شود. خبر این اتفاق بسرعت در مناطق کردنشین منتشر شد. گروههای شورشگر با تظاهراتهای مکرر، خواهان آزادی افسر کرد شدند. اما، درخواست آنان با مخالفت جمهوری اسلامی روبه رو شد و آن افسر مدتی بعد از تیر باران گردید.
ترور کسانی همچون برداران نمکی و برداران شبلی و روحانیون انقلابی هوادار نظام نیز، از اقدامات ایذایی دیگری بود که گروههای شورشگر از آن برای ایجاد وحشت در میان مردم بهره می‌گرفتند.

11- غیر مردمی معرفی کردن جمهوری اسلای
گروههای شورشگر برای برانگیختن دهقانان، و اقشار کم درآمد کرد، در عملیات روانی خویش جمهوری اسلامی را "حامی ملاکین" و "خان‌ها" معرفی می‌نمودند. آنان در تایید ادعای خویش از تعداد معدودی از خان‌های کردستان نام می‌برند، که از ترس به جمهوری اسلامی پناه برده بودند.

12 برزگ‌نمایی و اسطوره‌سازی
گروههای شورشگر با قرار دادن نام قرنا (روستا‌یی در آذربایجان غربی که تعدادی از ساکنان آنان طی درگیری به قتل رسیدند) در کنار "کفرقاسم" و "دیریاسین" فلسطین و "می لای" ویتنام، عملیات روانی گسترده‌ای را علیه نظام نیروی سپاه پاسداران راه انداختند. آنان با این اقدام می‌خواستند نام جمهوری اسلامی را در کنار رژیم صهیونیستی، اسرائیل، و آمریکا قرار دهند. اقدام جمهوری اسلامی در کردستان را همانند مداخله آمریکا در ویتنام، نوعی تجاوز و اشغال معرفی نمایند.

13- قهرمان سازی
شورشگر با قهرمنان سازی، می‌تواند در نیروهای خود ایجاد انگیزش و روحیه نماید به همین سبب، گروههای شورشگر با چاپ هزاران تصویر از کسانی همچون فواد مصطفی سلطانی و حسین کریمی، دو تن از کشته شدگان کومله، تلاش کردند تا آنان را به عنوان "قهرمانان خلق کرد" معرفی نمایند و "خلق کرد" را به "ادامه راه آنان" ترغیب کنند. آنان، قهرمانان نامی خلق کرد" معرفی نمایند و "خلق کرد" را به "ادامه راه آنان" ترغیب کنند. آنان، حتی خانواده‌هایی را که نام نوزادان خود را "فواد" می‌گذاشتند مورد تشویق قرار می‌دادند. حزب دمکرات نیز با تبلیغ نام "دکتر" (اصطلاحی که از آن برای معرفی دکتر عبدالرحمان قاسملو، دبییر کل حزب استفاده می‌شد) در پی "بت سازی" از قاسملو بود (این اقدام تبلیغی پس از کشته شدن قاسملو شتاب بیشتری یافت.)

14- القای وجود اختلاف بین سپاه و اتش
گروههای شورشگر در عملیات روانی خویش، بویژه در سالهای آغازین شورش، ارتش را "برابر" و سپاه را "دشمن" معرفی می‌کردند (ارتش برادر ماست، سپاه دشمن ماست). آنان با این اقدام تبلیغی در پی آن بودند، تا ارتشیان را از حمله علیه خود برحذر دارند، و آنان را علیه سپاه پاسداران بشورانند. آنان، حتی با اعتراض به حضور پاسداران در باشگاه افسران سنندج، خواهان استقرار ارتش به جای سپاه بودند. اما، گروههای شورشگر با حمله به ستون عظیم ارتش در جاده کمربندی سنندج، در نوروز 1359، نشان دادند که شعار آنان تاکیتکی بیش از نبود است.

15- برپایی تحسن خیابانی
زمانی که جمهوری اسلامی درصدد برآمد تا با اعزام یک ستون عظیم ارتش به مرزهای غربی، زمینه را برای پاکسازی کردستان فراهم سازد، گروههای شورشگر هزاران دختر و پسر نوجوان را به خیابانهای ورودی سنندج کشانده و با برپایی تحصن خیابانی، مانع از عبور آن از خیابان‌ اصلی شهر شدند (این ستون ناگزیری برای چند روز در معبر ورودی شهر سنندج از حرکت باز ایستاد و چند روز بعد، به هنگام عبور از کمر بندی سنندج، مورد حمله شدید گروههای شورشگر قرار گرفت).

16- تبلیغات رادیویی
دو گروه اصلی شورشگر، کومله و دمکرات، با تاسیس دو ایستگاه رادیویی و پخش برنامه به زبانهای کردی و فارس، سناریوی عملیات روانی خویش را تکمیل نمودند. آنان در دو ایستگاه رادیویی خود روزانه چند ساعت برنامه برای مخاطبان کرد و غیر کرد، پخش می‌نمودند (فعالیت رادیو دموکرات همچنان ادامه دارد).

17- روشن کردن آتش در ارتفاعات
گروههای شورشگر تا چندی پیش، هر ساله در ایام ویژه روشن کردن آتش بر فراز قله‌های بلند مشرف بر شهرها و مناطق روستایی کردستان مبادرت می‌کردند. آنان با این اقدام می‌کوشدند نشان دهند که «هنوز به فعالیت خویش ادامه می‌دهند».

18- برخورد گزینشی با اسرا
کومله و دمکرات با اسرار برخورد گزینشی می‌نمودند. آنان اغلب، سربازان وظیفه و ارتشیان دارای درجات پایین را در برابر دریافت مبالغی پول آزاد می‌کردند، تا به خانواده‌های آنان نشان دهند که با مردم ایران سرجنگ ندارند، اما، پاسداران و نیروهای بومی (پیشمرگه‌های مسلمان) را پس از شکنجه‌های شدید، به قتل می‌رساندند تا آنان را از ادامه حمله به خود باز دارند.

19- آخرین روش تبلیغی و عملیات روانی گروههای شورشگر راه‌اندازی سایتهای اینترنتی است. آنها اینک در سایتها خود، گرچه‌ به روز نیست، پیامها، بیانیه‌ها، زندگینامه‌های کشته شدگان و درسهای ایدئولوژیک ارائه می‌دهند.

میزان اثر بخشی عملیات روانی شور‌شگری
برای داوری در ارتباط با اثر بخشی عملیات روانی شورشگران کردستان و پاسخگویی به سؤال اساسی دوم، باید دوره حیات گروههای شورشگر را به دو مرحله تقسیم کرد:
1- دوره حضور در شهرها، بخشها و روستاهای مهم پر جمعیت؛
2- دوره رانده شدن به روستاها و مناطق دوره افتاده.
شواهد موجود بیانگر اثر بخشی عملیات روانی شورشگران در دوره اول و ناکامی در دروه دوم است. در تایید ادعای مروبط به اثر بخشی عملیات روانی شورشگران در دوره اول می‌توان شواهد زیر را فهرست کرد:

1- جذب هزارن تن از اقشار مختلف کرد بویژه جوانان
گروههای شورشگر طی دو تا سه سال او فعالیت خویش، با تبلیغات و عملیات روانی فراگیر توانستند هزاران نفر را تحت عنوان "پیشمرگ" (واژه‌ای حماسی و دارای بار هیجانی مثبت) جذب نمایند..

2- جلب هواداران درصد بالایی از شهروندان و روستائیان
گرچه شورشگران به دلایل مختلف هرگز نتوانستند اکثریت مردم کرد را با خود همراه سازند، اما با عملیات روانی توانستند درصد قابل توجهی از شهرنشینان و روستائیان، بویژه اقشار کم در آمد یا بیکاری، را با خود همراه سازند. حضور هزاران تن از اقشار سنین پایین در تظاهرات، تحصن‌ها، میتینگ‌ها، بنکه‌ها و ... گواهی در تایید این ادعا است.

3- ایجاد گفتمانی جدید در مردم کرد
گروههای شورشگر توانستند گفتمان جدید را میان مردم کرد پیرامون خودمختاری،‌ زبان کردی، آزادی، واگرایی، و جز آن پدید آورند. هنوز رسوبات این گفتمان را می‌توان در میان برخی اقشار کرد مشاهد نمود.

4- جلب مخاطبان رادیویی
شواهد و مشاهدات بیانگر آن است که گروههای شورشگر، توانسته‌اند هزاران تن از مردم کرد را برای گوش دادن به برنامه‌های رادیویی خود متقاعد سازند.
اما، شواهد موجود بیانگر ناکارامدی عملیات روانی شورشگران در دوره‌ دوم حیات آن گروهها بوده است. در زیر پاره‌ای از شواهد مربوط به این ادعا مرور می‌شود:
1)افزایش روز افزون تعداد تسلیمی‌ها؛
2) انشعاب در گروههای اصلی شورشگر (دمکرات در کنگره چهارم انشعاب شد. چریکهای فدایی نیز به دو گروه اقلیت و اکثریت منشعب شدند، سپاه رزگاری در عمل عملا به طور کامل منحل شد، کومله نیز به دو گروه انشعاب یافت)؛
3) کاهش تعداد مخاطبان برنامه‌های رادیویی؛
4) کاهش تعداد جذب نیرو؛
5) شدت گرفتن درگیریهای درون گروهی و سپس گروهیف بویژه درگیری‌های بین کومله و دمکرات که موجب کشته شدن صدها تن از آنان شد؛
6) شرکت گسترده مردم کرد در فرآیندهای سیاسی موافق جمهوری اسلامی (نظیر انتخاب، راه پیماییها و ...) علی رغم تبلیغات گسترده گروههای شورشگرا، برای بازداری مردم از انجام این گونه اقدامات؛
7) افزایش روز افزون تعداد پیشمرگه‌های مسلمان و پاسداران کرد؛
8) همکاری گسترده گروههای مختلف، کرد، برای همکاری با سازمانهای اطلاعاتی و فرهنگی نظام.

خلاصه و نتیجه‌گیری
نتیجه گیری و تحلی نهایی دادهای پژوهشی گردآمده در این نوشتار می‌توان نکات زیر را برجسته ساخت:
1- جنگ شورشگری در اساس یک جنگ سیاسی است، که عملیات روانی نیرومندترین ابراز و روش آن است؛
2- گرچه عملیات روانی شورشگری دارای سه آماج اصلی است (مردم، نیروهای خودی و نیروهای ضد شورشگر)، اما بخش عمده فعالیتهای تبلیغاتی شورشگر معطوف به مردم است؛
3- شورشگر تنها زمانی می‌تواند از اثر بخشی عملیات روانی خویش اطمینان حاصل کند، که "موقع شناسی"، "مخاطب شناسی"، طرح دقیق و بموقع آرمان" و مانند آن را ملحوظ دارد؛
4- گروههای شورشگر طی یک دهه بحران در کردستان، از فنون و روشهای متعدد عملیات روانی بهر گرفتند. آنان در عملیات روانی خویش از ابزارهای ابتدایی بهر‌ه‌گرفتند، اما به موفقیتهای دست یافتند؛
5- عملیات روانی گروههای شورشگر کردستان در سالهای آغازین حیات آن گروههای به نسبت اثر بخش بود، اما پس از راندن شدن آنها به مناطق دور افتاده و حضور فراگیر نیروهای نظامی در مناطق کردنشین، از اثر بخشی عملیات روانی شورشگر به شدت کاسته شد؛
6- ناکامی عملیات روانی شورشگران را در نیمه دوم حیات و حضور آنان در کردستان تا حدود زیادی می‌توان به اقدامات روانی، فرهنگی، نظامی و مردم یاری سپاه و سایر نیروهای ضد شورشگر نسبت داد. شواهد مربوط به این ادعا را باید در نوشتاری دیگر پی‌گرفت.

پیشنهادات
بدیهی است که کشف ابعاد یک موضوع؛ نظیر شناسایی فنون، روشهای و اقدمات عملیات روانی گردهمای شورشگر در بحران کردستان، مستلزم انجام پژوشهای فراگیر، مستمر و نظام‌ مند است. از این رو، نگارنده بر این باور است که در این نوشتار تنها توانسته‌ است برخی از روشهای و فنون را شناسایی نماید. زیرا از یک سو با محدودیت زمانی و از سوی دیگر با محدودیت دستیابی به منابع رو به رو بوده است. بویژه، علی رغم تلاش زیاد نتوانسته‌ است به برخی منابع، که در زمره منابع طبقه بندی شده جای می‌گیرند، دست یابد. اما، امیدواریم که این نوشتار سرآغازی برای انجام پژوشهای فراگیر در ارتباط به این موضوع باشد. البته با توجه به تنوع سطوح و سویه‌های موضوعی این بازه پژوهشی و ضرورتهای نظری و عینی شناخت و بررسی آن، نگارنده در تحقیقی مستقل "مردم یاری فرهنگی در کردستان" را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است که امیدواریم به زودی انتشار یابد.

یادداشت
1-هیزی به رگیری؛ حزب دمکرات در سال 1359 (بویژه پس از کنگره چهارم حزب که در آن تعدادی از کاردهای مرکزی نظیر غنی بلوریان از حزب جدا شده و به حزب توده پیوستند) به این نتیجه رسید که تنها در صورتی قادر به استمرار اقدامات شورشگرانه خو است، که توده‌های مردم را به حزب جذب نماید. به همین سبب به تشکیل یک هسته مردمی موسوم به هیزی به رگیری (نیروی مقاومت مبادرت نمود. اکثر اعضای این نیرو را افراد دارای سننین بالاتر از سی سال تشکیل می‌‌دادند.
2- بنکه، کومله اندکی پس از تصرف شهرهای مناطق کردنشین برای جذب نوجوانان و جوانان در هر محل شهری، کانونی تحت عنوان بنکه ایجاد کرد. در این بنکه‌ها هواداران در کلاسهای مختلف فرهنگی، آموزشی و حتی نظامی شرکت می‌کردند. احتلاط دختران و پسران نوجوانان در این بنکه‌ها اعتراض برخی خانواده‌های مذهبی را برانگیخته بود. با وجود این، بسیاری از کنشها جمعی تحت حمایت کومله توسط اعضای این بنکه‌ها صورت می‌گرفت.
3- جاش، کمتر واژه‌ای همانند واژه جاش توانسته است بر روحیه نیروهای وفادار به نظام ثاثیر منفی برجای گذارد. این واژه‌ که اولین بار در دهه 60 میلادی از سوی ملا مصطفی بارزانی به یکی از کادرهای اخراج شده حزب دمکرات عراق (یارتی)، جلال طالبانی، نسبت داد شده بود، دارای دو معنی عامیانه و روشنفکرانه است. معنی عامیانه آن "کره خر" و معنی روشنفکرانه آن "مزد دولتی" است. نظام برای کاهش اثرات این واژه، از یک سو نیروهای بومی مسلح هوادار خود را "پیشمرکه مسلمان" نام نهاد، و از سوی دیگر، نیروهای شورشگر را "چه ته" (دزد سرگردنه) که در زبان کردی واژه‌ای بسیار منفی است نامگذای کرد.
4-یارمه تی؛ منظور از یارمه‌تی کمکهای مردمی است. این اصطلاح از سال 59 به بعد از در مناطق تحت نفوذ گروههای شورشگر رواج یافت. آنان با استفاده از این واژه‌ها در پی مردمی ساختن شورش بودند.

منابع فارسی
1- الیاس،‌ محمد حسین (1382). "عملیات روانی در بحرانهای شهری" نشریه بسیج، شماره 18 و 18.
2- الیاسی، محمد حسین، مترجم (1382)، "جنگ روانی رادیویی"، نوشته نیک گراس، نشریه عملیات روانی، شمار 1.
3- حزب دمکرات کردستان (1359). ما چه می‌گوییم؟ ناشر: نامشخص.
4- حسینی، حسین (1377). "عملیات روانی در جنگهای شورشگری". درج شده در کتاب مجموعه مقالات همایش جنگ روانی. تهران: دانشگاه امام حسین (ع)، پژوهشکده علوم دفاعی.
5- سازمان زحمتکشان کردستان ایران (کومله) (1358). نشریه شورش، شمار 1 و 2.
6- نهضت آزاد ایران (1356). شورشگری. تهران: ناشر؟
7- یونسی؟ ابراهیم، مترجم (1378). جامعه شناسی مردم کرد. نوشته وان برویین سن.

تهران: نشر پانیز.

Englij Refernces ‌
8- Atson,R.et.(1998). Lntroduction To Psychology,New York : NCG
-Hill
9- Baldwin , S(1989). on Politcal WAR . Washinngton : National Defense University press
10- CIA (2003) " Psychological Operations in Gurill WAR". www.psy.op
11- Glazer, L. )2003) . Gurilla WAR. www.psy.society
12- Grngor, L.M.)1980). Kurdish in IRAN and IRAQ. New york:MC Graw- Hill
13- Harris, w.(1996). The Basic Concepts of Psychological Warfare. Tarfare.The Journal of Socal Psyhology,19,118,131.
14- Stark. R. (1991) . Nationalism and Kurdish. Cambridge Unverity Press
15- Sandler, L. (1998). " History of Psychological Warfre". www.psy op.
16- Tylor, M. et.(2001). Social Psychology. New York:McGraw- Hill.