اقدام خشونت آمیز نفاق علیه تحزب

سال 1360 در تاریخ انقلاب اسلامی ایران از ویژگی های خاصی برخوردار است. اوضاع و احوال عمومی کشور در اثر شرایط انقلابی جامعه، جنگ ایران و عراق و فعالیت گروه های سیاسی مخالف، ملتهب و متحول شونده بود. اینکه در بررسی علل وقوع انقلاب ها گفته شود انقلاب نتیجه برتری یک طبقه بر سایر طبقات اجتماعی است، یا اینکه انقلاب در اثر تغییر افراطی شرایط اقتصادی جامعه پدید می آید، یا عامل مذهب و مبانی ایدئولوژیک باعث انقلاب ها بوده است، در این نوشتار مورد بررسی قرار نمی گیرد. اما روشن است انقلاب اسلامی ایران که در سال 1357تحت شرایط خاصی به پیروزی رسید و در سال 1359 ناگزیر وارد عرصه یکی از بزرگ ترین جنگ های منطقه ای در قرن بیستم شد، از همان روزهای نخست پیروزی تا رویداد هفتم تیر 1360 با مجموعه ای از وقایع و حوادث بزرگ داخلی و خارجی مواجه بوده است. محور این مقاله بررسی حادثه هفتم تیر1360از منظر رهیافت های سیاسی مختلف است و سوال اصلی این است که انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران در سال 1360از دیدگاه رهیافت های سیاسی گوناگون چگونه ارزیابی و تحلیل می شود؟ رهیافت های سیاسی از قبیل رهیافت ساختاری، بحران، خشونت سیاسی، تعارض سیاسی، حزب گرایی، نا آرامی های شهری و رهیافت انقلاب، به ما کمک می کنند تا هر چه بهتر و همه جانبه تر به ارزیابی رویداد هفتم تیر 1360 و ارائه چارچوب توصیفی و تحلیلی از آن نایل شویم. این نوشتار، مدلی اولیه برای ارائه چارچوب های مشابه به شمار می رود و جای شرح و بسط فراوان دارد.

رهیافت ساختاری
در نظام های سیاسی که - اول و آخر- همه راه ها از تصمیم گیری ها، برنامه ریزی ها، تخصیص ها و برنامه های اجرایی و نظارت ها و ارائه گزارش های انحراف از برنامه در تمامی زمینه های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی به دولت مرکزی ختم می شود، هرگونه اختلال و بی قاعدگی در مرکز باعث اثرات پیرامونی بیشتر در مقایسه با نظام های سیاسی غیر متمرکز خواهد شد. از نگاه سیستمی، دولت های متکثر به دلیل تلاش برای نهادینگی حوزه سیاست، قدرت انطباق پذیری بیشتری با شرایط متحول شونده نسبت به دولت های متمرکز دارند. نیروهای گریز از مرکز در دولت های توسعه یافته با خرده سیستم های متعددی مواجه هستند ولی این نیروها در نظام های سیاسی متمرکز با عبور از سد دولت مرکزی با مانع دیگری روبرو نیستند. در نظام های سیاسی متکثر، منافع بخش های مختلف جامعه درهم تنیده شده اند و بازی با حاصل جمع متغیر در روابط نیروهای سیاسی و اجتماعی جامعه حاکم است. در حادثه هفتم تیر1360، خلاهای ناشی از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی با شهادت آیت الله دکتر بهشتی و بعضی از اعضای اصلی حزب و تعدادی از وزرا و مسئولین دولت و قوه قضائیه و وکلای مجلس شورای اسلامی باعث تضعیف دولت مرکزی گردید ولی وجود شخصیت کاریزماتیک امام (ره) مانع از اثرات مخرب پیرامونی آن شد و بی ثباتی سیاسی را که در بحران های محدودتر نیز اجتناب ناپذیر است به حد اقل رساند.

رهیافت بحران
نظام های سیاسی با توجه به ظرفیت های متفاوتی که دارند با بحران های متعددی در گذر زمان مواجهند. بحران هویت، بحران مشروعیت، بحران مقبولیت و بحران کارآمدی از جمله این بحران ها هستند. بحران به معنای خارج شدن سیستم از وضعیت عادی است و انرژی صرف شده برای بازگرداندن آن معمولا دارای حجم زیادی است که در صورت پیشگیری های مناسب قبل از وقوع بحران ذخیره می شود و در آینده برای ساخت جامعه مورد استفاده قرار می گیرد. نحوه همکاری و رابطه مردم و حکومت یکی از اصلی ترین نشانه های میزان توانایی هر نظام سیاسی برای پیشگیری، کنترل و مهار بحران هاست. جایگاه و نقش نخبگان فکری در عرصه های تصمیم سازی جامعه نیز یکی دیگر از این نشانه های مهم به شمار می رود.
حادثه هفتم تیر1360 برای به چالش درآوردن پایه های هویت، مشروعیت و مقبولیت نظام سیاسی، آزمایشی بزرگ برای ملت ایران در آن زمان به شمار می رفت. هر چند انرژی بسیار زیادی برای بازگرداندن کشور به حالت عادی در آن سال ها صرف شد، اما شاید شرایط انقلابی جامعه چاره ای جز صرف این انرژی نداشته است.

رهیافت خشونت
هرج و مرج سازمان یافته، تروریسم و آنارشیسم از خطرناک ترین نوع خشونت های سیاسی در جهان به شمار می رود. وقتی نیروهای مخالف در هر نظام سیاسی به این شیوه روی می آورند، برخی از آنها با استفاده از ایجاد یک نظم آهنین در درون خود به اشاعه بی نظمی، تروریسم و خشونت در جامعه می پردازند. مشروع شدن ابزار خشونت در هر جامعه یا در گروه های عمده سیاسی، گاهی ناشی از زیاده خواهی نیروهای مخالف، نافرمانی از قوانین موجود و یا وجود کاستی های قانونی است. گسترش فعالیت های زیرزمینی و تروریستی از سوی نیروهای مخالف در هر جامعه ای تکثر سیاسی را به بن بست می کشد و راه حل های مسالمت آمیز را از بین می برد. «اصولا ترور و خشونت با چهار انگیزه صورت می گیرد؛ 1 - کسب قدرت -2حفظ قدرت -3 اعمال قدرت -4 از بین بردن مسئولین و فعالان سیاسی.» حادثه هفتم تیر 1360 نقطه اوج استفاده نیروهای مخالف از ابزار خشونت علیه نظام جمهوری اسلامی ایران در آن سال هاست. قربانیان خشونت و تروریسم همواره نه فقط فعالان سیاسی هستند بلکه مردم و افراد عادی نیز از اقدامات خشونت آمیز و تروریستی آسیب فراوانی می بینند. انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی ایران و شهادت رهبران حزب، وزرا و مسئولین دولت و قوه قضائیه و نمایندگان مجلس شورای اسلامی، هرج و مرج و بی نظمی فراوانی رادر جامعه به وجود آورد، اما نیروی کاریزماتیک امام(ره) توانست آن را با کمک ملت، مهار کند.

رهیافت تعارض
الگوی واحدی درباره نحوه مدیریت تعارض های سیاسی در جهان وجود ندارد. هر نظام سیاسی با توجه به ظرفیت، مختصات و ویژگی های خود، نگاه و برخورد خاصی با تعارض های سیاسی دارد. نسبت بین تعارض و آزادی های سیاسی در جوامع توسعه یافته، رابطه ای معکوس است. نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران در آن سال ها در ارتباط با نیروهای مخالف، با تعارض جدی مواجه شد. ریشه بخش عمده ای از تعارض های سیاسی در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران، ایدئولوژی و قرائت های متفاوت از مذهب است. طیف نیروهای سیاسی از موافق رادیکال تا مخالف افراطی، پس از انقلاب اسلامی نیاز به طرح پیچیده ای برای مدیریت تعارض ها داشته، اما کاستی تجربه عملی در آن سال ها باعث شد به گسترش مخالفت ها افزوده شود. حادثه هفتم تیر 1360 نتیجه افراطی ترین نوع مخالفت و تعارض گروه های سیاسی با نظام جمهوری اسلامی ایران است. تعارضی که از سطح مخالفت سیاسی به سطح اقدامات خشونت آمیز تبدیل شد و و از فعالیت سیاسی به عملیات نظامی روی آورد.

رهیافت تحزب
احزاب یکی از راه های قانونی ارتباط مردم و حکومت در هر نظام سیاسی اند. انباشت تقاضاهای مردم و عدم امکان انتقال آن به درون حکومت از راه های مدنی، یکی از نشانه های انسداد سیاسی در جامعه است. فرق اساسی جوامع توده ای با جوامع متکثر، نبود یا ناکارآمدی نهادهای سیاسی در آن است. احزاب به دلیل نقش تعیین کننده ای که در تحولات سیاسی کشورها در دوره های معاصر داشته اند، یکی از مهم ترین نهادهای مدنی و سیاسی در سر راه ارتباط مردمان و حکومت ها به شمار می روند. برای شناخت نظام های سیاسی، یکی از مختصات اصلی، نحوه همکاری احزاب و حکومت در هر نظام سیاسی است.
پس از انقلاب اسلامی در ایران، نقش احزاب با فراز و فرودهایی در دوره های مختلف همراه بوده است. حزب جمهوری اسلامی از جایگاه خاصی در این بین برخوردار است. «در یک نگاه کلی، حزب جمهوری اسلامی - که یک هفته پس از انقلاب اسلامی و در تاریخ 29 بهمن سال 1357 به طور رسمی موجودیت خود را آغاز کرد، با هدف ایجاد تشکیلات منسجم برای فعالیت نیروهای انقلابی و مقابله با جریان های التقاطی و انحرافی که دین و اصول عقاید مردم را نشانه گرفته بودند تشکیل شد و توانست در مدت زمانی کوتاه با مرامنامه ای منسجم و مبتنی بر آرمان های اسلامی و انقلابی، فعالیت خود را در سراسر کشور گسترش دهد.» شاید در آن زمان، وجود یک حزب فراگیردر کشور بدون توجه به کارکرد نظام های فراگیر تک حزبی در جهان از ضرورت های شرایط انقلابی جامعه در آن سال ها بوده است. «مخالفان برنامه های حزب که بیشتر نیروهای لیبرال به سرکردگی بنی صدر و ضد انقلاب با محوریت سازمان مجاهدین خلق بودند، مخالفت خود با این تشکل سیاسی و اسلامی را شدت بخشیدند. آنان با استفاده از ابزارهای تبلیغی و عملیات روانی سعی کردند حزب جمهوری اسلامی را به تهمت هایی نظیر انحصار طلبی و... متهم کنند.» انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در سال 1360 را می توان اقدام خشونت آمیز یک سازمان سیاسی علیه تحزب نیز نامید.

رهیافت نا آرامی های شهری
مدیریت بحران در این رهیافت مبتنی بر سه مرحله است؛
شرایط پیش از بحران: مجموعه ای از عوامل است که با توجه به ماهیت هر بحران در به وجود آمدن و گسترش آن موثر است. شناسایی این عوامل به پیشگیری یا محدود سازی ابعاد آن پس از وقوع، کمک فراوانی می کند. هر بحران، ویژگی و شناسنامه خاص خود را دارد و ذهنیت های روانی تصمیم گیران بدون توجه به ملاحظات محیط واقعی نباید عینا برای مقابله با بحران های جدید در دستور کار قرار گیرد.
شرایط حین بحران: پس از وقوع، راه های محدود سازی بحران و جلوگیری از فراگیری آن در دستور کار مسئولین قرار می گیرد. نحوه جداسازی عوامل پدید آورنده از یکدیگر و مدیریت هوشمندانه جریان اطلاعات و آگاه سازی مردم و تنویر افکار عمومی و اجماع نسبی نخبگان، نقش تعیین کننده ای در این مرحله دارد.
شرایط پس از بحران: برای بازگرداندن جامعه به شرایط عادی و پیشگیری از تکرار بحران، تنویر افکارعمومی از طریق مدیریت هوشمندانه جریان اطلاعات نقش موثری دارد. نحوه همکاری نهادهای مدنی و سیاسی و حکومت و اجماع نسبی نخبگان فکری در این مرحله برای عادی سازی اوضاع، سرنوشت ساز است. وقایع سال 1360 با توجه به ناآرامی های شهری پدید آمده در اثر فعالیت گروه های مخالف سیاسی از منظر این رهیافت، قابل ارزیابی است. اوضاع جبهه ها، برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا و در پی آن رای به عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور، اقدامات سازمان مجاهدین خلق، آشوب های خیابانی و عوامل دیگر، شرایط پیش از بحران هفتم تیر 1360 است. پس از انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی و شهادت آیت الله دکتر بهشتی و جمعی از مسئولین بلند پایه، اخلا‌ل و توقف در روند اداری کشور از پیامدهای فوری چنین بحرانی است. شخصیت کاریزماتیک امام(ره) نقش تعیین کننده ای در فرایند مدیریت بحران، رفع وقفه و بازگرداندن کشور به حالت عادی داشته است.

رهیافت انقلاب
«آنچه موضوع نظریه های انقلابی و همچنین معنای اجتماعی انقلاب هاست، آن دگرگونی های شدید ناگهانی است که بر اثر انقلاب در ساخت سیاسی، اجتماعی و اقتصادی جامعه روی می دهد. موضوع این نظریه ها نه تنها مسئله تغییر فرمانروایان بر اثر انقلاب بلکه تغییرطبقات فرمانروا، روش های فرمانروایی، نهادهای اجتماعی و نیز کردارهای انقلابی است که به چنین تغییرهایی می انجامد.» انقلاب اسلامی ایران با توجه به آزاد سازی انرژی عظیمی از جامعه و هدایت آن در مسیر اهداف انقلابی از پایگاه فراگیر اجتماعی در بین اقشار مختلف مردم برخوردار شد و توانست در بحران های متعدد آن سال ها از آن انرژی مردمی برای مقابله با حوادث و وقایع پیش بینی شده و پیش بینی نشده به خوبی استفاده کند. اهداف، روحیه و عمل انقلابی مردم از پیامدهای درازمدت دگرگونی های ناشی از انقلاب اسلامی است. امام(ره) با استفاده از این ذخیره به مدیریت بحران های دهه اول انقلاب نایل آمد. در غیر این صورت، بحران ناشی از شهادت آیت الله دکتر بهشتی و جمعی از مسئولین بلند پایه کشور در حادثه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی آثار بسیار ویران کننده ای به بار می آورد. پشتوانه نظام مقدس جمهوری اسلامی، مردم هستند و این پشتوانه عظیم مردمی باید پاس داشته شود و همواره وجهه همت مسئولین وقت باید صرف استحکام بیشتر پایه های جمهوریت نظام گردد.