فتنه منافقان
"و من الناس من یقول آمنا بالله فاذا اوذی فی الله جعل فتنه الناس کعذاب الله و لئن جاء نصر من ربک لیقولن انا کنا معکم او لیس الله باعلم بما فی صدور العالمین و لیعلمن الله الذین آمنوا و لیعلمن المنافقین؛ و از مردم، کسانی هستند که میگویند به خدا ایمان آوردهایم و چون در راه خدا آزار کشند، آزار مردم را مانند عذاب خدا قرار میدهند و اگر از جانب پروردگارت پیروزی رسد، حتماً خواهند گفت: ما با شما بودیم. آیا خداوند به آنچه در سینههای جهانیان است آگاهتر نیست؟ و قطعاً خدا کسانی را که ایمان آوردهاند میشناسد و یقیناً منافقان را نیز میشناسد"(عنکبوت: 10 و 11).
"المنافقین" جمع "منافق" و از ریشه "نفق" به معنای نقب و دالانی است که زیر زمین میزنند تا برای استتار یا فرار از آن استفاده کنند، مانند لانههای دوسوراخهای که حیواناتی چون موش صحرایی و روباه و سوسمار برای خود میسازند، یک سوراخ آشکار که از آن وارد میشوند و دیگری پنهان تا هنگام خطر از آن بگریزند. به آن سوراخ پنهانی "نافقاء" میگویند. اگر به انسان دورو و دو چهره "منافق" گفته میشود از این باب است که علاوه بر راه و روش ظاهری راه و روش مخفیانه و مرموزی را نیز برای خود برگزیده است. فعل "نافق" یعنی حفرهای ایجاد کرد و با نفاق در جامعه شکاف بهوجود آورد.
در این آیات شریفه سخن از خودیهاست، از مسلمانانی که "آمنا بالله" میگویند، اما ایمان به عمق جانشان وارد نشده و به باور قلبی نرسیدهاند؛ دوستان نیمهراهی که تا آب و نان و رفاه و امنیتشان برقرار است اظهار اسلام و ایمان میکنند، اما همین که در مضیقه و سختی و ناامنی قرار میگیرند از ادامه راه منصرف میشوند. به تعبیر آیه 11 سوره حج اینان "خسرالدنیا و الآخره" هستند. در حقیقت این فشارها و گرفتاریهایی که در راه ایمان و اسلام به انسان وارد میشود پرده از درون او کنار میزند و چهره پنهان انسان را آشکار میکند و در این کوران امتحان است که کفر قلبی ظاهر میشود. از این روست که قرآن آیات مورد بحث را با عنوان "منافقین" به پایان برده است.
مصداق بارز این گروه از مسلمانان زبانی مردمان حاضر در صحنه کربلا و در مقابل حضرت سیدالشهدا امام حسین (ع) بودند، کوفیانی که با یک تهدید و فشار و ناامنی دست از امام زمانشان کشیدند و برای حفظ دنیای خود دین و امامشان را فروختند. امام حسین(ع) در توصیف این گروه است که میفرمایند: "الناس عبید الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون؛ مردم بنده دنیایند و دین همچون لقمهای لیسیده بر زبانهایشان است. مادامی که معیشت و زندگانی آنها وسعت و فراخی داشته باشد آن را حفظ میکنند، ولی هنگامی که با ابتلائات امتحان شوند، دینداران کم میشوند". امام علی (ع) نیز از این گروه که دشمنیشان را پنهان میکنند، به عنوان خطرناکترین دشمنان یاد کرده و فرمودهاند اینان کسانیاند که نقاب اسلام را به چهره میزنند ولی از گناه باکی ندارند و از آن دوری نمیکنند(نهجالبلاغه، خطبه 210).
حدیث انقلاب:
مقام معظم رهبری در خصوص دشمنان داخلی و منافقین و لزوم هوشیاری در مقابل آنها، میفرمایند: "تهدیدهای آینده درخشان ما دو نوعند: تهدیدهای خارجی و تهدیدهای داخلی. من اول این یک کلمه را بگویم که اگر از داخل، این ملت دشمن داخلی نداشته باشد، نفوذی نداشته باشد، دوچهرگان در مسائل کشور تخریب نکنند، دشمن خارجی نمیتواند کار زیادی انجام بدهد.
عزیزان من اگر ما در داخل متحد و منسجم باشیم، اگر مردم با دولت و مسئولانشان صمیمی باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجی هیچ تاثیر سوئی نمیتواند بگذارد و هیچ اقدامی نمیتواند بکند، اما متاسفانه در داخل، ایادی دشمن هستند. امروز در این کشور عبدالله بن ابیهای منافق هستند، کسانی که یک روز حکومت امام و حکومت نظام اسلامی را از بن دندان قبول نکردند، در زمان پیامبر، یکی از منافقان بسیار فعال عبدالله بن ابی بود، که با یهودیها و کفار قریش و جاسوسهای امپراتوری روم میساخت و از هر وسیلهای استفاده میکرد، برای اینکه شاید بتواند حکومت پیامبر را از بین ببرد، چرا؟ چون قبل از آنکه پیامبر به مدینه بیاید، او تصور میکرد که در آینده، رئیس و حاکم و پادشاه مدینه خواهد شد، پیامبر در واقع مقام او را از او سلب کرده بود. امروز در این کشور عبدالله ابن ابیهایی هستند، کسانی که خیال میکردند اگر انقلابی در این کشور رخ بدهد، حکومت وقف آنها و متعلق به آنهاست، نه فقاهت را قبول داشتند، نه امام را قبول داشتند، نه مردم را قبول داشتند، نه احساسات دینی را قبول داشتند"(بیانات رهبر معظم انقلاب، 1/2/79)