مروری بر سه دوره دیپلماسی هسته ای ایران

مرور بر کارنامه دیپلماسی هسته‎ای ایرانی سه مرحله اصلی را در بر می‎‎گیرد: ابتدا تعلیق در سعدآباد، سپس بازی ناتمام با دبیر وقت شورای عالی امنیت کشور و در آخر مذاکراتی که سعید جلیلی در آن نقش اصلی را بازی می‎‎کند: عبور از خط منطقه بدون بازگشت. پرونده مذاکرات هسته‎ای ایران با طرف‎های غربی، ماجرای خواندنی و پر فراز و نشیبی دارد که این روز‎ها با حضور کاترین اشتون در راس دستگاه دیپلماسی اتحادیه اروپا و باراک اوباما در آمریکا، وارد نقطه عطف دیگری می‎‎شود؛ زیرا این‌ دو مسئول اروپایی و آمریکایی به‎خوبی از توان ایران و عزم و اراده ملی برای دستیابی به انرژی صلح‎آمیز هسته‎ای در این کشور خبر دارند.
دعوت از مقامات ایرانی برای مذاکره بر سر رسیدن به راه‎حل دیپلماتیک برای بن‎بستی که در چند ماه اخیر در مذاکرات پیش‎آمده و احتمال حضور قریب‎الوقوع تیم هسته‎ای ایران در وین، این گمانه‎‎ها را دامن می‎‎زند که کشور‎های طرف مقابل، این‎بار آمادگی بحث بر سر بسیاری از نقطه نظرات پیشین خود را دارند. نقطه نظراتی که این روزها، غربی‌‎ها با سماجت از مشروعیت آن دفاع می‎‎کنند، ولی خود نیز به‎خوبی می‎‎دانند سماجت‎شان تنها راهکاری برای مطالبه امتیازات بین‎المللی از ایران است و ایران نیز که توانسته از گردنه‎‎های تحریم‌‎های متعدد غرب عبور کند، اکنون حاضر نیست بر سر این امتیازات، مذاکره کند.
با این حال، طرفین به‎خوبی می‎‎دانند ایران وارد نقطه بدون بازگشت شده و گردونه‎‎های سانتریفیوژ ایران، متوقف نخواهد شد. برای همین به‎نظر می‎‎رسد مروری بر کارنامه پر پیچ و خم مذاکرات ایران و غرب بر سر دستیابی ایران به انرژی صلح‎آمیز هسته‎ای، نکات زیادی را برای تجربه‎اندوزی داشته باشد. نکاتی از این دست که حق غرب برای مداخله در امور انرژی‎سازی ایران، زمانی به‎عنوان حق مشروع و غیرقابل‎مذاکره‎ای در ایران شمرده می‎‎شد، ولی اکنون، طرف غربی ابتدا باید دلایل توجیهی خود را برای این‎که بتواند با مقامات ایران بر سر میز گفت‎وگو بنشیند، ارائه کند.
مرور بر کارنامه دیپلماسی هسته‎ای ایرانی سه مرحله اصلی را در بر می‎‎گیرد: ابتدا تعلیق در سعدآباد، سپس بازی ناتمام با دبیر وقت شورای عالی امنیت کشور و در آخر مذاکراتی که سعید جلیلی در آن نقش اصلی را بازی می‎‎کند: عبور از خط منطقه بدون بازگشت.

1) دوره اول: تعلیق در سعدآباد
9 سال پیش، زمانی‎که سیستم اطلاعاتی ایالات متحده با استفاده از ابزار‎های رسانه‎ای، افکار عمومی غرب را متوجه تجهیزات هسته‎ای ایران کرد، چند ماهی از حملات تروریستی به برج‎های دو قلو می‎گذشت. همان سال، جرج بوش پسر، رییس‎جمهوری وقت ایالات متحده، ایران را در کنار کره شمالی و سوریه، محور شرارت نامید و جنجال‎سازی رسانه‎ای غربی‎ها، رسیدگی به وضعیت اتمی ایران را در دستور کار شورای حکام قرار داد. بلافاصله کارگروه‎‎های رسیدگی به این موضوع در ایران تشکیل و تیم هسته‎ای مذاکره کننده، به رهبری حسن روحانی از سوی محمد خاتمی، رییس‎جمهوری وقت ایران مأمور رتق و فتق امور دیپلماتیک شد.
حسن روحانی، دبیر وقت شورای‎عالی امنیت ملی را به‎عنوان مسئول ارشد پرونده هسته‎ای برگزیدند. کمتر از دو هفته پس از این انتصاب، روحانی در دیدار با البرادعی در تهران آمادگی خود را برای امضای پروتکل الحاقی اعلام کرد.
در همان سال، تیم‎های مذاکره کننده غربی به ایران رسیدند و دور اول گفت‎وگو‎ها در تهران آغاز شد. ایران، در ابتدا آمادگی خود را برای امضای پروتکل الحاقی آژانس بین‎المللی انرژی اتمی اعلام کرد و همچنین پذیرفت بازرسان این آژانس، هر زمان که اراده کردند به تشکیلات نطنز و اراک، راه پیدا کنند.
چند روز پس از این انتصاب، وزرای خارجه سه کشور اروپایی یعنی انگلیس، فرانسه و آلمان در تاریخ 29 مهرماه 82 (21 اکتبر 2003) به دعوت دولت اصلاحات به تهران سفر کردند که حاصل این مذاکرات، ‌صدور بیانیه مشترکی تحت عنوان «بیانیه تهران» بود؛ بیانیه‎ای که بنیان تعلیق فعالیت غنی‌سازی ایران در آن گذاشته شد. ایران داوطلبانه متعهد شد کلیه فعالیت‎های هسته‎ای‎اش را پیش از تصویب چنین طرحی در شورای حکام، به‎صورت داوطلبانه تعلیق کند و پروتکل الحاقی را نیز بلافاصله به امضای بالاترین مقامات قوه مجریه درآورد.
چهار ماه پس از توافق تهران، شاهد توافق دیگری در بروکسل بین ایران و سه کشور اروپایی بودیم. این موافقتنامه که چهارم اسفند 1382 (23 فوریه 2004) منعقد شد، به موافقتنامه بروکسل شهرت یافت. براساس این موافقتنامه، ایران باید طبق پروتکل الحاقی اظهارنامه‎‎هایی به آژانس درباره فعالیت‌‎های خود ارائه می‎کرد تا مورد راستی‌‌آزمایی آژانس قرار گیرد که این اقدام به‎معنای حلقه تکمیلی نظارت کامل بر فعالیت‌‎ها و اقدامات گذشته و حال و برنامه‎‎های آینده ایران بود که فراتر از الزامات حقوقی موجود ایران صورت می‎گرفت. در این مقطع، تعلیق مونتاژ و آزمایش سانتریفیوژها، ساخت داخلی قطعات سانتریفیوژ و اعمال تعلیق فعالیت‌‎های غنی‌سازی نسبت به همه تأسیسات موجود در ایران به تعلیق غنی‌سازی و بازفرآوری اورانیوم افزوده شد.
ولی به هر جهت، قطعنامه‎‎های شدیداللحن علیه ایران پس از کمتر از یک‎سال به تصویب رسید.
اجلاس تابستانی شورای حکام آژانس در وین در 22 شهریور 1383 شدیدترین قطعنامه علیه ایران را صادر کرد. در این قطعنامه، سه کشور اروپایی که بیانیه تهران را مبنای مذاکرات خود قرار داده بودند، یک ضرب‌الاجل سه ماهه را تا 25 نوامبر برابر با پنجم آذر 1383 برای ایران تعیین کردند که طبق آن تهران باید همه برنامه‎‎های مربوط به غنی‌سازی خود را متوقف می‎کرد. علاوه‎براین، ایران را تهدید به ارجاع پرونده هسته‌ا‌ی‌اش به شورای امنیت کردند.
دو ماه پس از صدور شدیدترین قطعنامه شورای حکام یعنی 15 آبان، حسن روحانی با سفر به فرانسه مذاکرات تازه و جدی‌ای را با وزرای خارجه فرانسه، آلمان و انگلیس شروع کرد. 10 روز پس از این سفر که مصادف بود با 15 نوامبر 2004، سفرای سه کشور اروپایی راهی تهران شدند تا پاسخ ایران درباره مذاکرات پاریس را از حسن روحانی دریافت کنند. درست یک روز پس از این دیدار‎ها که در کاخ سعدآباد تهران انجام شد، دبیرخانه شورای‎عالی امنیت ملی متن توافقنامه جدید دیگری با نام «توافقنامه پاریس» را که میان ایران و سه کشور اروپایی منعقد شده بود، منتشر کرد و بلافاصله پس از امضای «توافقنامه پاریس» حسن روحانی در جمع خبرنگاران حضور یافت و چنین اعلام کرد: «ایران تعلیق کامل غنی‌سازی اورانیوم را پذیرفت.” و البته او این اقدام را عامل دور شدن تهدید ارجاع پرونده هسته‎ای ایران به شورای امنیت عنوان کرد.

2) گفت‎وگوی ناتمام
البته غربی‎ها، نقش خود را به‎درستی بازی کردند. آن‎‎ها که دو روز قبل از انتخابات ریاست‎جمهوری نهم، متوجه راه‎اندازی UCF اصفهان شده بودند، از این موضوع، دستاویزی برای فشار روزافزون به دولت ساختند. این‎چنین بود که تیم مذاکره‎کننده هسته‎ای عوض شد و علی لاریجانی، رییس مجلس فعلی، به‎عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی، سکان گفت‎وگو با غربی‎ها را به‎دست گرفت.
بهار 1385 در حالی آغاز شد که شورای امنیت در نخستین روز‎های این سال با صدور بیانیه‎ای از البرادعی خواست ظرف 30 روز گزارشی درباره پایبندی ایران به درخواست‌‎های شورای حکام به اعضای این شورا و شورای امنیت ارائه کند. البته ارجاع پرونده هسته‎ای ایران به شورای امنیت، سر‌آغاز فعالیت پنج عضو دائم این شورا به‎همراه آلمان موسوم به گروه 1+5 شد که از مجموع جلسات متعدد آن‎‎ها در پاریس، لندن و وین سرانجام مجموعه‎ای از مشوق‌‎ها را که به «بسته پیشنهادی» شهرت یافت در 16 خرداد 1385 در اختیار ایران قرار دادند؛ بسته‎ای که در آن، این شش کشور در ازای تأکید بر حق ایران در توسعه انرژی هسته‎ای برای مقاصد صلح‌آمیز و حمایت از ساخت رآکتور‎های آب سبک در ایران از طریق پروژه‎‎های مشترک بین‎المللی و نیز دادن تضمین‌‎های الزام‌‌‌آور حقوقی چند لایه سوخت به ایران، بر‌اساس مشارکت به‌عنوان یک شریک در یک تأسیسات بین‎المللی در روسیه، خواستار از سرگیری اجرای پروتکل الحاقی و تعلیق همه فعالیت‌‎های مرتبط با غنی‌سازی شدند. هرچند در این طرح همانند طرح پنجم آگوست 2005 به صراحت از توقف چرخه سوخت هسته‎ای داخلی صحبتی به میان نیامده است اما اشاره به بحث تضمین‌‎های سوختی حاکی از این بود که ایران باید این برنامه را کنار بگذارد.
با این‎که پس از ارائه بسته ششم ژوئن 2006 هیچ ضرب‌الاجلی برای ارائه پاسخ تهران به آن تعیین نشده بود، جمهوری اسلامی ایران با تعیین کمیته‎‎های کارشناسی به منظور بررسی این بسته اعلام کرد که ظرف مدت 45 روز یعنی تا 31 مرداد 1385 به این بسته پاسخ خواهد داد. اما به‎دلیل فشار‎های اعضای گروه 1+5 مبنی بر پاسخ فوری تهران به مجموعه مشوق‌‎ها، تیرماه، علی لاریجانی، دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی در رأس هیأتی بلندپایه برای انجام مذاکرات مقدماتی به منظور ارائه پاسخ به بسته پیشنهادی عازم بروکسل شد و پس از دیدار با هیأت پنج کشور (به‎غیر از آمریکا) به ریاست خاویر سولانا، مسئول وقت کمیته سیاست خارجی اتحادیه اروپایی اعلام کرد که ایران پاسخ مقدماتی خود به بسته را ظرف یک هفته آینده ارائه خواهد کرد. هیأت‌‎های طرفین مجددا در 20 تیرماه 1385 برابر با 11 جولای 2006 در بروکسل گردهم آمدند. هرچند از این مذاکرات نتیجه‎ای برای دو طرف عاید نشد، ولی ایران در خلال این گفت‎وگو‎ها مجتمع آب سنگین اراک را به بهره‎برداری رساند و عملا، اروپایی‎‎ها متوجه شدند حریف ایرانی، از یک‎سو با گفت‎وگو، سر آن‎‎ها را گرم می‎‎کند و از سوی دیگر، برنامه‎‎های خود را همچنان پیش می‎‎برد. این کار، آن‎‎ها را به تصویب قطعنامه 1696 شورای امنیت برای توقف فعالیت‌‎های هسته‎ای کشاند و موجب شد شورای امنیت افتتاح این مجتمع را هم به پرونده هسته‎ای ایران اضافه کند.
چند روز پس از این رویداد، یعنی 18 شهریور 1385 دبیر وقت شورای‎عالی امنیت ملی برای دیدار با سولانا راهی وین شد و به‎مدت هفت ساعت در کاخ صدر اعظمی اتریش (دفتر کار ولفگانگ شوسل) به گفت‌وگو نشست. آن‎‎ها توافق کردند که دیدارهای‎شان یک هفته بعد در وین ادامه پیدا کند اما 22 شهریور خبر لغو ناگهانی دیدارشان اعلام شد و اگرچه هر دوطرف به‎صورت جداگانه از دیدار و مذاکرات بعدی‌شان در نیویورک خبر دادند، اما این گفت‌وگو‎ها به‎رغم آن‎که هر دوطرف مذاکره‎کننده آن را مثبت و سازنده توصیف می‎کردند، مهرماه 1385 متوقف شد و سرانجام وزرای خارجه اتحادیه اروپایی در بیانیه‎ای از پایان رسمی مذاکرات‎شان با ایران خبر دادند و اعلام کردند اتحادیه اروپایی گزینه‎ای جز بررسی موضوع ایران در شورای امنیت ندارد که این موضوع زمینه‎ساز صدور قطعنامه‎‎های تحریم علیه ایران شد. از این‌رو اعضای گروه 1+5 به‎دلیل آن‎چه آن را بی‌توجهی ایران به خواسته‎‎های شورای امنیت عنوان کردند، دوم دی 1385 (23 دسامبر 2006) قطعنامه 1737 را که دومین قطعنامه شورای امنیت و نخستین قطعنامه تحریم شورای امنیت بود، تصویب کردند.
این‎چنین شد که علی لاریجانی عازم «برن» پایتخت سوییس شد. مقصد بعدی دبیر شورای‎عالی امنیت ملی، مونیخ بود. به این ترتیب حاشیه اجلاس امنیتی مونیخ به محل گفت‌وگو‌‎های مجدد او با خاویر سولانا مسئول وقت سیاست خارجی اتحادیه اروپایی تبدیل شد. پس از آن نیز وی با البرادعی در وین و رومانو پرودی در ایتالیا به گفت‌وگو پرداخت. با این حال چند روز قبل از گزارش آژانس، البرادعی در گزارشی فنی از قطع 10 پروژه همکاری با ایران از میان 55 پروژه خبر داد.
با وجود این، اعضای گروه 1+5 که منافع خود را در خطر می‎‎دیدند. یک‎بار دیگر در لندن گردهم آمدند تا همچون زمان قبل از تصویب قطعنامه 1737 برای اعمال مرحله دوم تحریم‌‎ها در قبال تهران به نتیجه برسند که نتیجه این دیدار تصویب قطعنامه 1747 شورای امنیت علیه فعالیت‌‎های هسته‎ای ایران در چهارم فروردین‌ماه 1386 (23 فوریه 2007) بود.

3) قطعنامه و ناامیدی: عبور از منطقه بدون بازگشت
غرب، پس از تصویب قطعنامه‎‎های متعدد و نشست‌‎های بی‎سرانجام و بیانیه‎‎هایی که پس از صدور قطعنامه 1803 به امضای پنج کشور اروپایی و آمریکا رسیده بود، از ایران خواست به الزامات شورای حکام و شورای امنیت و تعلیق پایبند باشد و سپس با اشاره به آمادگی خود برای توسعه بیشتر بسته ششم ژوئن 2006 خواستار از سرگیری دیدار خاویر سولانا با مقامات ایرانی شدند.
سعید جلیلی که پس از لاریجانی به صندلی مذاکره ایران نشسته بود، با خاویر سولانا به گفت‎وگو پرداخت. پس از مذاکرات مفصل و طولانی این دو مقام مسئول در آذر 1386 در لندن و ناامیدکننده توصیف شدن آن از سوی سولانا، مذاکرات متوقف شده بود؛ موضوعی که دبیر شورای‎عالی امنیت ملی کشورمان در واکنش به آن گفت: «‌این‎که ما از حقوق ملت ایران دفاع می‎کنیم و این موضوع موجب ناامیدی دیگران می‎شود، تقصیر ما نیست.”
این‎چنین بود که از ورود ایران به مرحله صنعتی شدن چندی سپری شد و در تلاش برای راه‌اندازی 3 هزار سانتریفیوژ در سال 1386 محمود احمدی‌نژاد در دومین سالروز ملی فناوری هسته‎ای از آغاز مرحله ‌نصب 6 هزار سانتریفیوژ جدید در تأسیسات غنی‌سازی نطنز خبر داد.
بعد از این مرحله، دیپلماسی بسته‎ای میان غرب و ایران آغاز شد. بسته‎‎های پیشنهادی یکی پس از دیگری مبادله، تعلیق، تبصره‎دار و رد شدند.
تبادل دو بسته پیشنهادی میان دو طرف و پاسخ ایران به نامه وزرای خارجه گروه 1+5 از جمله کاندولیزا رایس و اعلام آمادگی جهت انجام مذاکرات بر مبنای اشتراکات دو بسته، منجر به برگزاری نشستی شد که علاوه‎بر سولانا و نمایندگان چین، روسیه، انگلیس، فرانسه و آلمان برای نخستین‌بار طی پنج سال مذاکرات هسته‎ای، ویلیام برنز معاون وزارت خارجه ایالات متحده نیز به‎عنوان نماینده آمریکا در مذاکرات ژنو حضور داشت. این مذاکرات و گفت‎وگو‎های بعدی نیز نتیجه‎ای نداد. لذا با توجه به نزدیک شدن به زمان انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا، مذاکرات گروه 1+5 تا زمان مشخص شدن نتیجه انتخابات و روشن شدن مشی رییس‌جمهوری بعدی مسکوت ماند. از آن‎جا که باراک اوباما در طول رقابت‌‎های انتخاباتی خود بار‎ها بر رویکرد تعامل و مذاکره با ایران سخن گفته بود، پس از پیروزی وی، نشستی در تاریخ 16 بهمن 1387 در ویسبادن آلمان برگزار شد که اعضای شرکت‌کننده در این نشست با صدور بیانیه‎ای از تمایل هیأت حاکمه آمریکا و اوباما برای گفت‌وگوی مستقیم با ایران استقبال کردند. اعضای این نشست همچنین توافق کردند که آمریکا در مراحل بعدی و به هنگام بازنگری در سیاست‌‎های خود در ارتباط با ایران، با دیگر اعضای 1+5 مشورت کند.
در مراسم سومین سالروز برگزاری روز ملی فناوری هسته‌ای، احمدی‌نژاد از دو دستاورد مهم در صنعت هسته‎ای کشور خبر داد؛ دستاورد اول، بسته‌بندی سوخت و آماده کردن آن برای قرارگرفتن در رآکتور‎ها و تولید نیرو بود و دستاورد دوم، آزمایش دو نوع سانتریفیوژ جدید با ظرفیت چند برابر.
در همان روز، اعلام شد پژوهشگران سازمان انرژی اتمی توانسته‌اند به تولید ماشین‌‎هایی بپردازند که SWU آن‎‎ها به پنج تا شش می‎رسد. به گفته احمدی‎نژاد، مرحله چهارم دستاورد‎های هسته‎ای کشور در زمینه تولیدات آلیاژی نوین یا زیرکونیوم در مجتمع ZPP بود. علاوه‎براین، وی در ارتباط با کارخانه تولید قرص، میله و مجتمع سوخت FMP نیز گفت که آخرین و حساس‌ترین حلقه مربوط به چرخه تولید سوخت هسته‎ای بر عهده این کارخانه قرار گرفته است.
نتیجه این تحولات، آن بود که اول اکتبر همان سال، مذاکرات هسته‎ای در سطح جلیلی و سولانا از سر گرفته شد و نمایندگان سیاسی شش کشور از جمله نیکلاس برنز، معاون وزیر خارجه آمریکا نیز سولانا را در این مذاکرات همراهی می‎کردند؛ مذاکره‎ای که مهمترین محور آن موضوعات مطرح شده در بسته پیشنهادی ایران بود. در این نشست، همچنین بحث خرید یا مبادله اورانیوم 5/3 درصدی ایران با سوخت هسته‎ای برای رآکتور تحقیقاتی تهران مطرح شد؛ موضوعی که زمینه‎ساز برگزاری نشست 19 اکتبر ایران با سه کشور داوطلب تأمین سوخت این رآکتور تحقیقاتی یعنی فرانسه، آمریکا و روسیه شد. این سه کشور در پایان نشست ضمن حمایت از پیش‌نویس پیشنهادی آژانس، خواستار پاسخ مثبت ایران به آن شدند. یکی از مفاد مندرج در این پیش‌نویس خروج یکجای اورانیوم 5/3 درصدی ایران و سپس ارسال سوخت هسته‎ای به ایران بود.
ولی این مذکرات و گفت‎وگو‎ها مانع ایران برای دستیابی به حق مسلمش نبود. از این‎رو احمدی‌نژاد در 19 بهمن سال 1388 دستور شروع غنی‌سازی 20 درصد را به رییس سازمان انرژی اتمی صادر و سه روز بعد از آن با حضور ناظران آژانس، ایران غنی‌سازی با درجه غنای 20 درصد را در تأسیسات نطنز آغاز کرد. این‎چنین بود که ایران، وارد منطقه بدون بازگشت شده بود.

4) مذاکرات وین: آخرین برگ بازی
با وجود این‎که ایران مدت‎هاست از نقطه بدون بازگشت عبور کرده و عن‎قریب است جشن بزرگ برق هسته‎ای در کشور برگزار شود، طرف‎های غربی همچنان مصرانه سعی دارند این اراده ملی را به ماجرای سلاح‎های هسته‎ای تعبیر کنند. تعبیری که خواب آشفته‎ای در پس آن است و ناگفته پیداست، معنایی ندارد.
اکنون اشتون و دولت آمریکا که پس از روشن شدن ناکارآمدی گزینه‎‎های تهدید، تحریم و دامن‎زدن به ناآرامی در داخل ایران، تنها با یک گزینه گفت‌وگو در مقابل کشورمان می‎‎نشینند، در مذاکرات نیمه نوامبر تلاش خواهند کرد پیشنهادهای مشخصی را در مورد رآکتور تحقیقاتی تهران ارائه کنند.
پیش‎بینی می‎شود «بیل برنز» به نمایندگی از آمریکا قصد دارد این‎بار با پیشنهاد جدیدی در مورد تأمین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران پیشتازی خود را نسبت به همتایان روسی، چینی و اروپایی‌اش به رخ بکشد. گزارش‌‎های غیررسمی حاکی از این است که پیشنهاد جدید آمریکا در مورد تأمین سوخت رآکتور تحقیقاتی تهران حاوی ارسال تجهیزات ایمنی اتاق فرمان رآکتور و همچنین قطعات جانبی نگهدارنده میله‎‎های سوخت رآکتور و برخی تجهیزات فیلترینگ در سیستم خروجی رآکتور تحقیقاتی تهران خواهد بود.
از سوی دیگر، تحلیل‎گران معتقدند از آن‎جا که این مذاکرات پس از انتخابات میان‎دوره‎ای آمریکا شروع می‎شود و با توجه به نتیجه مذاکرات «رم» در ایتالیا که در طی هفته گذشته برگزار شد و ایران نقش محوری و کلیدی در این مذاکرات داشته است، دولت اوباما اکنون خود را برای دادن این‎گونه امتیازات به ایران در مقابل حملات آتی جمهوری‎خواهان آماده کرده است.
حضور مؤثر مقامات کشور در مذاکرات رم در مورد افغانستان که در چهارچوب منافع ملی ایران رقم خورد، این انگیزه را برای مقامات آمریکایی ایجاد کرده است که به‌جای درخواست‌‎های چندباره از دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران برای مذاکره خصوصی، آن‎چنان که سال گذشته در جریان مذاکره «ژنو2» اتفاق افتاد، خود را آماده ارائه دادن پیشنهاد علنی و آشکار در حضور نمایندگان دیگر گروه 1+5 کنند؛ کاری که تاکنون آمریکایی‌‎ها از آن طفره می‎‎رفتند. این‎بار، مار از سوراخ بیرون آمده و می‎‎شود سرش را به سنگ مذاکره کوبید. این‎طور که از ظواهر برمی‎‎آید، برگ برنده در وین، در دست ایران است.