استفان والت : ایران هراسی، بیابان های داغ و درآمدهای نفتی

کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس در تلاشند تا با دامن زدن به ایران هراسی، غرب را به دشمنی بیشتر با ایران تحریک کنند و از این راه سودهای نفتی خود را بالا برده، مانع بی ثباتی اجتماعی در کشورهایشان شوند.
چندی پیش وبسایت مجله معتبر و آمریکایی فارن پالیسی در مقاله ای به قلم ˈاستفن والتˈ که از کارشناسان برجسته مسایل بین المللی است، مطلبی با عنوان ˈنفت، ایران و ثبات در خلیج فارسˈ منتشر کرد. والت در این مقاله به این موضوع پرداخت که چرا کشورهای عرب حوزه خلیج فارس می خواهند با دامن زدن به موضوع ایران هراسی عرصه بر ایران تنگ شود.در این مقاله کوتاه آمده است که کشورهای نفتی حوزه خلیج فارس همچون کویت و عربستان سعودی از نگرانی های بسیار شدید خود از ایران بسیار سخن می گویند و مشتاقانه به دنبال آن هستند که ایالات متحده به این موضوع توجه کرده و سخت گیری بیشتری علیه ایران در دستور کار خود داشته باشد.از نظر بسیاری از افراد که این اظهارات را می شنوند موضع گیری علیه ایران و دامن زدن به آن (ایران هراسی) می تواند انعکاسی از اختلافات شیعه و سنی و یا دیدگاه های نگران کننده در مورد نقشه های ایران برای براندازی آنها، یا نقش حزب الله در منطقه و به ویژه بهانه رایج در مورد برنامه های هسته ای ایران تعبیر شود.ادامه….
 ترس از انقلاب ها در کشورهای عربی واقعی است
استفن والت به نقل تجربیات خود در این زمینه می پردازد و می نویسد: من خود از یک مقام ارشد عربستان سعودی اظهاراتی در مورد وجود چنین نگرانی هایی را چندین بار شنیده ام و هیچ شکی ندارم که ترس آنها واقعی(از ته قلب) است. چیزی که مطرح می باشد این است که محرک دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که باید ایالات متحده آمریکا نیز به دقت آن را در ذهن داشته باشد.
به نظر این کارشناس، دلیل این نوع واکنش علیه ایران بیشتر از آنکه به دلایل سیاسی و مذهبی باشد، دلایل اقتصادی دارد. این انگیزه از آن جا ناشی می شود که کشورهای نفت خیز حوزه خلیج فارس نیازمند قیمت های بالای نفت در کنار فروش بیشتر نفت به کشورهای دیگر هستند تا بتوانند بودجه خود را متوازن نگه دارند زیرا این رژیم ها در شرایطی قرار دارند که تحت تاثیر بهار عربی قرار گرفته و به شدت به علت وقوع انقلاب ها احساس خطر می کنند.
 دغدغه اصلی کشورهای عربی، بالابودن قیمت نفت است
به نظراستفن والت، آماری که صندوق بین المللی پول اعلام کرده حاکی از آن است که این کشورها نیازمند آن هستند تا قیمت نفت خام بالای ۸۰ دلار در هر بشکه باشد تا بتوانند شرایط مالی کشورشان را منظم و با ثبات داشته باشند.
به نوشته این مقاله، علاوه بر استدلال فوق، عربستان سعودی و دیگر کشورهای این حوزه نیازمند آن هستند که ایران را خطرناک و مکان نامناسبی نشان دهند تا شرکت های خارجی را از آن فراری دهند، زیرا در شرایط فعلی ایران نمی تواند شرکت های خارجی را جذب کند و یا صنایع نفت و گازش را به روز کرده و حوزه های انرژی خود را گسترش دهد ضمن اینکه بازاریابی برای نفت نیز در آن شرایط برای ایران تسهیل می شود.
رفع تحریم ایران برابر با بی ثباتی کشورهای عربی
اگر تحریم های سازمان ملل متحد و دیگران از شرکت های بخش انرژی برداشته شود و این شرکت ها بتوانند آزادانه در بخش نفت و گاز ایران سرمایه گذاری کنند، تولید نفت ایران به شدت افزایش خواهد یافت و بر میزان عرضه افزوده می شود و قیمت های جهانی کاهش می یابد.
این ثروت و سرمایه جدید نه تنها می تواند ایران را به یک قدرت غیرقابل چشم پوشی و بزرگ تر در منطقه خلیج فارس تبدیل کند بلکه با پایین آمدن قیمت های نفت و گاز شرایط را برای عربستان و دیگر کشورهای منطقه بسیار سخت می کند و باعث می شود که بحران های اجتماعی و نارضایتی ها ریشه بدواند، زیرا اکنون زمینه های این انقلاب ها در برخی از این کشورها تنها به دلیل پول های نفتی که به مردم تزریق می شود خاموش مانده است. در آن صورت بحران اجتماعی در این کشورها فراگیر می شود.
ممکن است در آن شرایط عربستان سعودی بخواهد با پایین آوردن تولید خود، قیمت ها را بالا ببرد، اما در این صورت نیز درآمدهای کلی و در نتیجه بودجه این کشورها دچار مشکل و کمبود می شود.
 تحریم ایران ضمانتی برای چک های حاکمان عرب
والت در ادامه می گوید: هنگامی که می شنوید مردم به شما می گویند چقدر کشورهای خلیج فارس در مورد ایران نگران هستند و به چه میزان از تلاش های ما(آمریکا) در سخت و محدود کردن شرایط بر ایران حمایت می کنند به یاد داشته باشید که تنها مسایل ژئوپلیتیک و یا اختلافات شیعه و سنی، نژاد عرب و پارس نیست که علت این واکنش ها را توجیه می کند بلکه علت در توانمند نگه داشتن خانواده های حاکم بر کشورهای عربی خلیج فارس است تا بتواند به چک کشیدن ها و خرج های خود ادامه دهند.
این همان نکته ای است که چند روز قبل نوآم چامسکی فیلسوف و استاد برجسته آمریکایی نیز به آن اشاره داشت. وی در مورد نوع رابطه میان ایران و کشورهای عربی منطقه گفت که ترس از ایران در میان مردم کشورهای عربی وجود ندارد بلکه این رهبران کشورهای عمدتا غیردموکراتیک عربی هستند که تمایل دارند هراس از ایران را تبلیغ می کنند. آن‌ها این موضوع را به خورد مردمشان می دهند تا ادامه روند غیردموکراتیک در کشورهای خود را توجیه کرده و با داشتن بهانه تهدید خارجی مردم کشورشان را ساکت نگاه دارند.
فارین پالسی در پایان توصیه می کند دفعه بعد که می خواهید در پمپ بنزین برای خودروی خود سوخت بزنید و یا پول آن را پرداخت کنید، اگر کسی به شما در مورد سیاست های پیشگیرانه ایالات متحدده سخنی بر زبان آورد بیشتر فکر کنید.
 جاذبه کشورهای عربی چیست؟
والت می نویسد، حال اندکی به این موضوع فکر کنید که درآمدهای این کشورهای عربی کمتر بشود و کشورهای کوچکی که برخی از آن‌ها حتی به اندازه برخی مناطق تهران جمعیت ندارند و از بیشتر استان‌های ایران نیز کوچکتر هستند در چه باتلاقی غرق خواهند شد. میزان اتکای این کشورها به درآمدهای نفتی را به راحتی می توان با گشتی چند ساعته در این کشورها که عمدتا یک یا دو شهر همه جمعیت و سرزمین آن را تشکیل می دهند فهمید. در حالی که در این شهرها انواع برج های شیشه ای بلند با معماری پیشرفته، معروفترین هتل های لوکس و چند ستاره دنیا، مراکز خرید عظیم و زیبا که نمونه آن را نمی توان در شهرهای توریستی و بزرگ اروپا هم دید، خودروهای لوکسی که تعداد آنها از عابران پیاده حتی در غروب یک روز پاییزی، اما تب دار و شرجی بیشتر است و در خیابان های عریض با سرعت حرکت می کنند، انسان را متعجب می کند که آب و هوای بسیار گرم و بیابانی این کشورها مگر چه جاذبه ای دارد که شما بیشتر از اعراب، خارجی ها، چشم بادامی و افراد با موی طلایی را در این شهر می بینید.
جالب اینجاست که بر روی بیشتر این برج ها آنقدر خاک نشسته است که احساس می شود خالی از سکنه هستند و در واقعیت؛ خاموشی آنها در شب، همین موضوع را تصدیق می کند.
در جای جای این شهرها و یا هتل ها نمی توانید سمبلی از تولیدات نه تنها این کشورها بلکه مردم عرب را بیابید. نمی توانید هیچ نمایندگی کارخانه ای از همان مرز و بوم را شاهد باشید حتی کالایی یافت نمی شود که ساخت یکی از کشورهای عربی باشد و تنها برندهای معتبر و بزرگ را می بینید که اجناسشان با قیمت های سربه فلک کشیده مغازه ها و مراکز خرید را قرق کرده اند.
والت می افزاید، هیچ کارگر و کارمند دون پایه عربی را نمی بینید زیرا نبود جمعیت باعث شده است که این کشورها جولانگاه کارگران و متخصصان خارجی به ویژه از شرق آسیا شوند. کافیست از یکی از فروشندگان بپرسید که چه مقدار از این کالاها وارداتی نیستند به راحتی می فهمید که حتی ۱۰ درصد کالاها نیز بومی نیستند. کارگر و صنعت کار عرب که ظاهرا هنوز آفریده نشده است و اگر هم کارخانه ای وجود داشته باشد به وسیله مدیران خارجی تحت نظارت و مدیریت عالی اعراب کار می کند و عملا اعراب در مدیریت اجرایی نقش ندارند. تنها منبع درآمد این کشورها نفت و گاز فراوان برای جمعیت بومی اندک است به همین دلیل است که درآمد سرانه قطر حتی از سوییس بیشتر است و وضع امارات و کویت نیز از بسیاری از کشورهای پیشرفته اروپایی و آسیایی فراتر می رود و شهروندان این کشورها دیگر نیازی نمی بینند زحمت کار و صنعت را در آن آب و هوا به خود بدهند. آیا چیزی غیر از پول های بادآورده نفتی، کارگران و پیمانکاران خارجی را به این کشورها جلب کرده است و در صورت نبودن این بریز و بپاش ها آیا خارجی ها در این کشورها می مانند. آیا اصلا دلیلی می ماند یک فرد عاقل به خود زحمت ماندن در این سرزمین لم یزرع را بدهد؟ در آن صورت مردم این کشورها با کم شدن درآمدهای ملی و عادت به زندگی مرفه چگونه حکومت های خودکامه را تحمل خواهند کرد.