استاد امام خمینی (ره) در علوم عقلی و فلسفه اسلامی

او در سال 1306 قمری در قزوین متولد شد. مقدمات و سطوح اولیه و متوسط را تا اوایل فرائد در آنجا خواند و پس از آن به تهران آمد و از محضر مرحوم آقا سید محمد تنکابنی و حاج شیخ مسیح طالقانی و آقا شیخ محمدرضا نوری استفاده نمود و حکمت و کلام را نزد حکیم مرحوم آقا میرزا حسن کرمانشاهی و مرحوم آقا میرزا محمود قمی تحصیل نمود. فنون ریاضی را از میرزا ابراهیم ریاضی زنجانی و از آقا شیخ علی رشتی هیئت و هندسه و اسطرلاب و بعضی دیگر از فنون ریاضیات را فرا گرفت.
پس از آن در حدود 1338 قمری یک سال در قزوین بود، سپس به تهران بازگشت و فقط به تدریس شرح لمعه و قوانین و شرح منظومه و اشارات در مدرسه "عبدالله خان" پرداخت. طلاب تهران در آن عصر از مدارس دیگر جهت بهره‌گیری از محضر ایشان دور وی گرد آمدند تا اینکه در سال 1340 قمری مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری در قم رحل اقامت افکند و مرحوم رفیعی قزوینی نیز به قم مهاجرت و از درس و بحث فقه و اصول معظم‌له استفاده کرد و خود به تدریس کفایه و رسائل و متاجر و اسفار اربعه و شرح منظومه اشتغال ورزید.
در رمضان 1344 قمری به امر حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره در مسجد بالاسر به منبر تدریس رفت و نزدیک به 250 نفر از فضلا و طلاب از مجلس درس وی بهره می‌گرفتند. در همان اوان حواشی مفصلی بر شرح منظومه سبزواری نوشت و تعلیقاتی بر رسائل شیخ مرقوم فرمود. در سال 1349 قمری با اجازه صریح در اجتهاد و حرمت تقلید به قزوین مراجعت نمود و به تدریس خارج از کفایه و اسفار و فقه و اقامه نماز جماعت و تفسیر کلام‌الله مجید و تبلیغات دینی اشتغال ورزید. ‏
امام از شاگردان برجسته مرحوم رفیعی قزوینی در فلسفه بود و استادش نیز احترام خاصی برای او قائل بود. آیت‌الله زنجانی درباره احترام استاد به مقام و منزلت علمی و اخلاقی امام چنین می‌گوید: "امام در یکی از تابستانها در تهران بودند. آیت‌الله العظمی سید ابوالحسن رفیعی قزوینی که از فقها و حکمای بزرگ بودند نیز در تهران بودند و امام در درس ایشان شرکت می‌کردند. ایشان در مسجد جمعه تهران برای نماز مغرب و عشا اقامه جماعت می‌نمودند؛ اما منظم نمی‌آمدند.
امام چون مقیّد به نظم بودند، روزی که آقای رفیعی دیر کردند، پا شدند و به مردم یعنی آنها که در آن نماز جماعت شرکت می‌کردند، گفتند که بیایید با هم به آقا بگوییم مرتب بیاید. این جوری که ایشان غیر مرتب می‌آیند وقت بسیاری از مردم تضییع می‌شود. همة ما با هم به آقا بگوییم که مرتب تشریف بیاورند.
بعد آقا تشریف آوردند و شروع کردند به نماز، نماز که خوانده شد یک نفر به آقا گفت که یک سید جوانی به مردم می‌گفت که به آقا بگوییم مرتب بیایند.
تقریباً نسبت به نامرتب آمدن شما اعتراض داشت. آقای رفیعی فرمودند: آن سید کی بود؟ در این حال، امام آن طرف نماز می‌خواندند. آن شخص، امام را نشان داد، تا ایشان چشمشان به امام افتاد، فرمود: ایشان آقا روح‌الله هستند. مرد بسیار فاضل و وارسته و بسیار با تقوا و منظم و مهذب هستند. اگر یک وقت من دیر آمدم، ایشان را جلو بیندازید و به جای من نماز بخواند، حق با ایشان است. ‏
مرحوم سید ابوالحسن قزوینی خیلی پرکار و پر مطالعه بود و حافظه عجیبی داشت. در ابعاد مختلف فلسفه، عرفان، فقه و اصول متبحّر و در عین حال اهل منبر بود. ایشان درس فصوص الحکم می‌داد و سعی می‌کرد این درس خصوصی باشد و هر کسی در درس شرکت نکند. اگر غریبه‌ای به جلسه وارد می‌شد، فوراً کتاب را می‌بست و می‌فرمود اینان که از درون ما خبر ندارند و نمی‌دانند ما چه می‌کنیم. ظاهر را می‌بینند که ما داریم فصوص می‌خوانیم و بعد برای ما دردسر درست می‌شود. مرحوم قزوینی در سال 1396 قمری رحلت کرد و آثاری از خود بر جای گذاشت که عبارتند از: رساله اتحاد عاقل و معقول، رساله رجعت به قواعد عقلیه، شرح دعای سحر، رساله معراج، حاشیه بر اسفار، رساله معاد، رساله ردّ بر وهابیت، رساله عملیه فقهیه و حواشی متفرقه.