اسلام ناب محمدی(ص) و افق فرهنگی انقلاب اسلامی

سخن فوق، نکته دقیق و متقنی است که ولی امر مسلمین در اظهارات خود با اعضای جامعه مدرسین به‌عنوان ریشه‌دارترین تشکل دینی و انقلابی اظهار فرمودند. در سخن فوق این حقیقت روشن است که عالمان دینی و خبرگان اندیشه اسلامی باید به نظریه‌پردازی در حوزه فرهنگ با استفاده از رموز و پیچیدگی‌های فرهنگ و هنر بپردازند.
در مقاطعی از انقلاب، عده‌ای سعی بلیغی نمودند و می‌نمایند که روحانیت فقط در مساجد و حوزه‌ها قرار گیرند و پایگاه‌های اجتماعی و فرهنگی از حضور این عناصر خدوم خارج شود و تا حدودی هم موفق شدند، اما بعد از چالش‌ها و بگومگوها و ضعف‌هایی که از نبود افراد مطلع و آگاه به دین در جامعه ایجاد شده بود، عده‌ای سعی کردند حضور روحانیون را در پایگاه‌های سیاسی و اجتماعی و به‌خصوص فرهنگی جامعه تسهیل کنند که این امر برکات بی‌شماری برای جامعه و مردم داشت اما آنچه امروز نیاز مبرم بدان داریم و در فرمایشات ولی‌امر مسلمین بر آن تصریح شده است،
حضور پررنگ نرم‌افزاری اندیشه ناب اسلام محمدی(ص) است که حوزه‌های مقدسه علمیه و عالمان متعهد و زمان‌شناس و آگاه، از این مهم برمی‌آیند؛ یعنی یک نگاه استراتژیک که افق افکار را از ساحت زلال اندیشه دینی می‌بیند و در آن از التقاط، پوچ‌انگاری، باستان‌گرایی، مادیت، ثنویت‌گرایی و عرفان‌های دروغین و دکان‌هایی که جاهلان متمسک و عالمان متهتک درست کرده‌اند، خبری نیست.
حضور اندیشه اسلام ناب محمدی از کانون پرجوشش حوزه‌های علمیه، نیاز امروز ماست. البته اگرچه کارهای روبه‌پیشرفتی شده است اما چنان که باید و شاید در افق فرهنگی به‌معنای اعم و اخص حس باطنی و معنوی‌گرایانه دین و تعظیم شعایر و حدود الهی به طرز بایسته و شایسته دیده نمی‌شود.
نگاه استراتژیک معطوف به برنامه‌ریزی دینی فقط در سخنرانی‌های مذهبی و وعظ و خطابه و مراثی و نوحه‌سرایی در ایام حزن و اندوه و سرور در ایام شادی خلاصه نمی‌شود بلکه عمق و مغز برنامه‌ها حتی در حوزه‌های مختلف برنامه‌ریزی باید جهت‌گیری دینی داشته باشد. در این صورت است که فعالیت فرهنگی و هنری در کشور هدفدار می‌شود. این موضوع باید در همه حوزه‌هایی که در آن فکر پرورش می‌یابد و شخصیت‌ و ساختار انسانی در آن شکل می‌گیرد، جاری و ساری باشد.
اما وقتی با گذشت بیش از 30سال از انقلاب بسیاری از دروس علوم انسانی و رشته‌های انسانی دانشگاه‌ها ملهم از فضای افکار سکولاریستی و عرفی‌گرایی است و نظریات اندیشمندان لائیک و بعضا ضددین دستمایه آموزش دانشگاهی و کسب مدارج قرار می‌گیرد،
نشانه آن است که تفکر ناب اسلامی از حوزه‌های گرانقدر شیعه برمی‌خیزد جایی در برنامه‌ریزی این دروس دانشگاهی که از قضا دروس اصلی نیز می‌باشد، نداشته و عده‌ای از روی عمد موضوع اسلامی‌کردن دانشگاه‌ها و دانشگاه اسلامی را به حاشیه‌های بوروکراتیک و سمینارهای بی‌خاصیت و پژوهش‌های بی‌حاصل و غیرکاربردی سوق دادند و آن شد که امروز می‌بینیم. حالا بیش از هر زمانی، محتاج معرفت دینی و دینمداری آگاهانه از عالمان زمان‌شناس و پرهیزگار هستیم که باید جهت صحیح را نشان بدهند و افق پیش رو را ترسیم کنند.
مقام معظم رهبری به‌عنوان فردی که زعامت امت اسلامی را برعهده دارند، به‌خوبی بر جهت‌دهی روحانیون در حوزه فرهنگ تاکید فرمودند که ضرورت دارد بدون مماشات و تحمیل ذهن‌های روشنفکرزده سیاسی معارف عظیم دینی و اسلام ناب محمدی را سرچشمه هر حرکت فرهنگی قرار دهیم که فردا دیر است و در این راه خطیر، ضمن طی مسیر با ظرافت و دقت نباید اسیر مشهورات زمانه و تنگ‌نظری‌ها و عقده‌گشایی‌های التقاطیون ‌سیاسی‌کار شد.