خاطره‌اي از رهبر معظم انقلاب

گفت ما در همدان يك مشت جوان هستيم، شما بياييد براي ما سخنراني كنيد. حالا چه كسي بنده را به ايشان معرفي كرده بود، من ديگر نمي‌دانم. پرسيدم وقتي به همدان آمدم، كجا بروم؟ آدرسي به من دادند و گفتند اينجا بياييد.
من در روز معين رفتم. حتي پول كرايه ماشين هم به ما ندادند! رفتم بليت اتوبوس گرفتم. عصر بود كه راه افتادم. پنج شش ساعتي شد تا به همدان رسيدم. شب بود. آدرس را دستم گرفتم و شروع كردم به پرس و جو. ما را به خياباني راهنمايي كردند كه از يك ميدان منشعب مي‌شد؛ همين ميداني كه پنج شش خيابان دور و بر آن هست. وارد كوچه‌اي شديم كه منزل آقاي سيدكاظم اكرمي در آنجا بود؛ همين آقاي اكرمي‌اي كه وزير و نماينده بودند و الان هم بحمدالله در تهران استاد دانشگاه هستند. ايشان هم جوان بود؛ البته سنش بيشتر از آقاي آقامحمدي بود. ايشان معلم ساده‌اي بود در همدان. منتظر من بودند. معلوم شد شب، محل پذيرايي ما، خانه آقاي اكرمي است. فرداي آن روز بنده را به مسجد كوچكي بردند كه حدود بيست، سي نفر جوان در آنجا حضور داشتند و همه دانش‌آموز. وقتي اين جوان عزيز دانش‌آموز اينجا صحبت مي‌كردند، من به ياد آن جلسه افتادم و آن صحنه جلوي چشمم مجسم شد. آنها در سنين ايشان بودند. صندلي گذاشته بودند و من رفتم بحث گرم گيراي جذابي براي آنها انجام دادم. يك ساعت و خرده‌اي برايشان صحبت كردم. وقتي پا شدم بروم، اين جوان‌ها من را رها نمي‌كردند؛ مي‌گفتند بايد باز هم بنشينيم حرف بزنيم.
چون در شبستان نماز جماعت برگزار مي‌شد و بنا بود امام جماعت بيايد، اينها با دستپاچگي ميز و نيمكت‌ها را جمع كردند و بنده را به اتاقك بالاي شبستان بردند. من ديگر زمان نمي‌شناختم؛ شروع كردم با اين جوان‌ها مبالغي صحبت كردن. اين اول آشنايي من با همدان است. چند نفر از آن جوان‌ها را كه من مي‌شناسم، امروز جزو برجستگان و فعالان كشور عزيز ما و نظام جمهوري اسلامي هستند. البته همدان آن روز به قدر امروز جوان نداشت. عده‌اي كه من آن روز با آنها ديدار كردم، يك‌هزارم جمعيت جوان امروز همدان نمي‌شدند. هزاران جوان در خيابان‌ها حركت مي‌كردند بي‌هدف؛ درس مي‌خواندند بي‌هدف؛ فعاليت‌ مي‌كردند بي‌هدف؛ دچار روزمرگي مطلق بودند. تازه همدان دارالمومنين بود. در ساير شهرها، مجموعه جوان‌ها به طور مطلق‌ به جز استثناهايي درگير بي‌تفاوتي و بي‌هدفي و عدم درك چشم‌انداز آينده بودند؛ مثل ماشيني كه ماده خامي را در آن مي‌ريزند و محصولي از آن طرف بيرون مي‌آيد.
ديدار با جوانان، اساتيد، معلمان و دانشجويان دانشگاه‌هاي استان همدان - 17/4/1383