کالبدشکافی تازه ترین تهدیدات اتمی آمریکا علیه ملت ایران

عده ای دیگر از تحلیل گران غربی معتقدند که سیاست جدید اوباما را می بایست در چارچوب جنگ روانی تجزیه و تحلیل کرد. با عنایت به درماندگی های ایالات متحده در خاورمیانه، آسیای مرکزی و منطقه قفقاز، آمریکای لاتین و از همه مهمتر ورشکستگی های مالی- اقتصادی این کشور، دولتمردان آمریکایی ابزاری جز یک جنگ روانی در شرایط امروزی علیه جمهوری اسلامی ندارند.
عده ای دیگر از تحلیل گران براین اعتقاد هستند که سیاست های دوران جدید دموکرات ها دنباله همان سیاست های نو محافظه کاران و نفوذ لابی های قدرتمند صهیونیستی در تاروپود قدرت در آمریکاست. از دیدگاه این تحلیل گران گره خوردن عمیق سیاست های ایالات متحده با صهیونیزم طی سالیان سال اجازه هیچ گسست معناداری را در شرایط امروزی نمی دهد. از سوی دیگر خطاهای راهبردی نو محافظه کاران آنچنان کلاف سردرگمی را برای دموکرات ها به ارث گذاشته است که علی الاصول دولتمردان جدید می بایست در همان زمین نو محافظه کاران بازی نمایند.
دیدگاه چهارمی نیز وجود د ارد که نویسنده این سطور درپی تبیین آن است. این دیدگاه معتقد است که ایالات متحده به شکل قابل فهمی در قبال نفوذ مادی و معنوی جمهوری اسلامی ایران کم آورده است. این ناتوانی صرفاً در دوران باراک اوباما خود را نشان نمی دهد، بلکه تبار آن به سیاست های خبط آلود و غلط نو محافظه کاران باز می گردد. دقیقاً در درون چنین ورشکستگی های سیاسی بود که عقلای کارکشته و صاحب نظران دوراندیش دو ساله پایانی ریاست جمهوری بوش پسر را بستری قرار دادند تا در دامن آن «تغییر» را عملیاتی نمایند. همین جا باید اضافه کرد که سیاست تغییر قصد نداشت تا به شکل اصولی بنیان های غلط گذشته را ریشه کن کرده، بازگشت به ریشه ها را در چارچوب احترام متقابل در عرصه بین المللی به سامان برساند. جان کلام این بود که شیوه های آزموده شده سخت افزارانه که عملاً شکست خود را در خاورمیانه و اشغال گری های خسارت بار نشان داده بود جای خود را به «اغواگری های نرم و هوشمند در قالب جنگ عقاید» دهد. در درون چنین فضای فکری بود که یک سال پیش از ورود باراک اوباما به عرصه قدرت عملاً تیم گسترده ای از کارشناسان وزارت خارجه و بخصوص وزارت دفاع راهبردهای جدید هوشمند را علیه جوامع هدف طراحی کردند. تا آنجا که موضوع به ایران اسلامی مربوط می شد گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا در سال 2007 و 2009 همراه با نوع گزارش های راهبردی اتاق های فکر آمریکاهی اولا تاکید داشتند که تهدیدهای سخت افزارانه به هیچ رو ایرانیان را وادار به عقب نشینی نمی نماید و ثانیاً جمهوری اسلامی به شکل قابل ملاحظه ای اقتدار سیاسی- معنوی خود را در خط مقاومت علیه دست اندازی های منطقه ای آمریکا تثبیت کرده است.
با این وصف طراحی راهبرد سد نفوذ در قالب جنگ نرم و بلکه جنگ عقاید در بیش از دو سال و نیم گذشته در سه محور به حرکت درآمده است. اول اختصاص بیش از چهار صد میلیون دلار برای تاثیرگذاری بر امور داخلی ایران به خصوص انتخابات ریاست جمهوری اخیر و دامن زدن به موضوع شیعه هراسی و ایران هراسی در ابعاد منطقه ای با هدف ایجاد اختلاف میان جمهوری اسلامی ایران و همسایگان منطقه ای آن و سوم اسلام هراسی در سطح بین المللی.
با اطمینان می توان گفت که ایالات متحده در هر سه سطح با شکست مواجه شده است. در این مجال کوتاه مجال نیست تا ابعاد ناکامی ها و نامرادی های دموکرات ها را در قبال جمهوری اسلامی تبیین کرد. همین قدر سر بسته باید گفت که جمهوری اسلامی ایران در سطح منطقه ای بر اعتمادسازی متقابل با همسایگان تاکید داشته و عمیقاً در چارچوب ملاحظات حسن همجواری سیاست های اغواگرانه و هوشمندانه آمریکا را پاسخ داده است. در سطح جهانی بی اعتمادی های ریشه دار گذشته نسبت به نیات آمریکا ادامه دارد تا آنجا که قدرت های بزرگ دنیا حاضر نیستند چارچوب های ریاکارانه و به ظاهر چند جانبه گرانه آمریکا را در ارتباط با تحریم های سخت علیه جمهوری اسلامی بپذیرند.
از دو مورد فوق مهمتر دخالت های بی شرمانه دولتمردان دموکرات در امور داخلی ایران اسلامی طی دو سال و نیم گذشته است که پیامدهای سیاسی دردناکی را نصیب ایالات متحده کرد. از یک سو ظاهر آرایی های دیپلماتیک با دخالت های عریان در روند انتخابات ریاست جمهوری و فتنه های پس از آن به ملت ایران نشان داد که تنها ریل سیاست های استکباری آمریکا تغییر کرده است. در پرتو همین بصیرت بود که ملت ایران در انتخابات نصابی بی بدیل را بجا گذاشته، همزمان در فتنه های پس از انتخابات میخ محکمی را بر تابوت طراحان جنگ نرم و همدستان داخلی آن کوبیدند.
با همه این اوصاف دولتمردان آمریکایی بر طمع خام خود در قالب جنگ نرم اصرار دارند. نویسنده بر این اعتقاد است که ماهیت تهدیدات اخیر رئیس جمهور مفلوک آمریکا در ارتباط با همان جنگ عقاید قابل تحلیل است. سیاستمداران کهنکار آمریکایی همانند وزیر دفاع آمریکا با نامیدی از فضای داخلی کشور در شرایط حاضر متوجه فضاهای منطقه ای و جهانی شده اند. بیانیه هجدهم فروردین ماه سال جاری کاخ سفید با عنوان راهبرد جدید آمریکا قصد دارد با یک تیر دو نشان را هدف قرار دهد. اول تلاش برای اصلاح چهره مخدوش آمریکا به گونه ای که بتوان گذشته سراسر شرارت بار این کشور را به فراموشی سپرد و با دروغ و ریاکاری آمریکا را پیش قراول جنبش خلع سلاح جهانی معرفی کرد. دوم، کشوری بزرگ را که عضو فعال معاهده منع تکثیر بوده است و به گواهی تمامی گزارش های آژانس به هیچ رو انحرافی به سمت و سوی توسعه غیرصلح آمیز مواد هسته ای نداشته است در کنار گروه های بدنام تروریستی قرار دهد. طبق این بیانیه سیاسی گربه زاهد آمریکا به دیگر کشورها اطمینان می دهد که حتی اگر آن کشور مورد حمله میکربی و شیمیایی رقبای غیرهسته ای قرار گیرد، از سلاح اتمی خود علیه آنان استفاده نمی کند. همین گربه زاهد و قدیس متظاهر با سیاه نمایی تمام در خصوص مقاصد صلح آمیز ایران قصد القاء این موضوع را دارد که جمهوری اسلامی ایران و گروه های تروریستی محورهایی هستند که جهان، در پویش جدید هسته ای خود می بایست علیه آنها متحد شد.
البته باید بلافاصله افزود که دولت های مستقل جهان ماهیت اغواگرانه سیاست های ایالات متحده را خوب می شناسند. بخش قابل ملاحظه ی بی اعتمادی جهانیان ریشه در رفتارهای استکباری گذشته از یک سو و تعهد وفادارانه این کشور به اتخاذ رویکردهای دوگانه در قبال رژیم هایی همانند رژیم صهیونیستی با زرادخانه هسته ای و تلاش های دولت اوباما برای نوسازی نسل های جدیدتر سلاح هسته ای و برنامه های موشکی از سوی دیگر دارد.
تا آنجا که موضوع به ابتکارات جمهوری اسلامی ایران مربوط میشود، اتاق های فکر می توانند موضوع جنگ عقاید و راه های مقابله با آن را مجدانه مورد چاره جویی قرار دهند. برگزاری کنفرانس خلع سلاح هسته ای تهران که به حمدالله با ابتکار وزارت خارجه و سایر نهادهای مرتبط برگزار شد فرصتی مغتنم را ایجاد کرد تا مرز اغواگری های شیطانی آمریکا و رژیم صهیونیستی را بر باد داده، دوستداران واقعی خلع سلاح بتوانند بنیادهای اصیل و همه جانبه «انرژی هسته ای صلح آمیز را برای همه و بم اتم برای هیچکس» را بکاوند و با همکاری دولت های مستقل و نهادهای مرتبط بین المللی راه کارهای عملی، در دسترس و روشنی را به افکار عمومی در خصوص خلع سلاح ارائه نمایند.
جمهوری اسلامی ایران به حق شایستگی تام دارد تا در سایه تمدنی چندین هزار ساله شایستگی کامل خود را برای پیش قراولی و پرچمداری جنبش خلع سلاح هسته ای در عرصه جهانی نشان دهد. قطعاً چنین پرچمداری بیش از آنکه جنبه سخت افزارانه داشته باشد از جنس جنگ عقاید است. در پرتو همین اقتدار معنوی- اخلاقی است که دولت و ملت ایران برتری های خود را به رخ ایالات متحده کشیده است و اولا در عرصه توسعه و پیشرفت همه جانبه با آرامی و وقار در حرکت است و ثانیاً در عرصه علوم و فنون هسته ای با هدف استفاده صلح آمیز آن، هیچگونه آپارتایدی را برنمی تابد.
فراموش نباید کرد که به همان نسبتی که جمهوری اسلامی ایران در جنگ نرم و عقیدتی خود با انسجام در سطوح داخلی، منطقه ای و جهانی حضور یابد گرگ ها و شغال های بین المللی با زوزه های خود نمی توانند کمترین مشکلی را بر سر راه جمهوری اسلامی ایجاد نمایند. ان شاءالله