امام مي‌گفت آيندگان ارزش اين رفراندوم را مي‌فهمند

اشاره:
12 فروردين سال 58 هنوز چند هفته اي از وقوع انقلاب نگذشته بود كه با تاكيد و پافشاري حضرت امام راحل «رفراندومي» بزرگ و سراسري براي انتخاب نوع حكومت از سوي مردمي بزرگتر برگزار شد. «رفراندومي» كه در هيچ يك از انقلاب هاي مدعي دموكراسي و حقوق بشر قرن بيستم را نمي توان سراغش را گرفت. حضرت امام عنوان «يوم الله 12 فروردين» بر آن نهاد و آن را سرآغاز «حكومت الله» در كشور ايران اسلامي ناميد واز اين بهتر نمي شد نامي بر آن نهاد. براي همين منظور كسي را بهتر از دكتر سيد صادق طباطبايي كه آن روزها از سوي حضرت امام(ره) به عنوان مجري برگزاري «رفراندوم جمهوري اسلامي ايران» انتخاب شده بود نيافتيم، بسياري از ميان مساله ها او را مي شناسند. چرا كه در مقطعي او به يكي از خبرسازترين افراد انقلاب تبديل شده بود، گفته ها و ناگفته هاي فراواني از انقلاب اسلامي در سينه دارد كه كمي از آن را با هم مي خوانيم، دلمان نيامد از سيدصادق بگوييم و از برخي نسب هاي فاميلي او سخني به ميان نياوريم، سيد صادق فرزند آيت الله سلطاني طباطبايي است، شخصيتي كه مقبره اش زماني كه به زيارت مرقد امام(ره) مي رويد مي شود ديد، سيد، خواهرزاده امام موسي صدر معروف و برادر فاطمه طباطبايي (همسر مرحوم حاج احمدآقا) هم مي باشد. از حضرت امام(ره) و حاج احمد آقا خاطرات بكري در سينه داشت كه ان شاءالله در مجالي ديگر از آنها نيز خواهيم گفت. آنچه مي خوانيد خلاصه دو ساعت گفت و گوي اختصاصي با دكتر سيدصادق طباطبايي است. با هم اين گفت و گو را مي خوانيم.
محسن سليماني
     

 
* موضوع گفت و گوي ما بحث برگزاري رفراندوم 12 فروردين است حضرتعالي مجري برگزاري اين اتنخابات بوديد، چه شد شما انتخاب شديد؟ چرا امام اصرار به برگزاري اين رفراندوم داشتند؟

** تقريبا اواسط اسفند سال 57 بود كه مرحوم حاج احمدآقا از قم با من تماس گرفتند و گفتند كه حضرت امام فرموده اند كه زمينه هاي برپايي رفراندوم تعيين حكومت را برپا كنيد. من گفتم مگر مي شود. با اين شرايط كه تنها چند هفته اي از پيروزي انقلاب اسلامي مي گذرد و هنوز بسياري از دستگاه هاي حكومتي استقرار پيدا نكرده اند، رفراندوم سراسري برگزار كرد. مرحوم حاج احمدآقا فرمودند كه نه، امام تاكيد فراوان دارند كه تحت هر شرايطي كه شده بايد رفراندوم برگزار شود، فرداي آن روز رفتم وزارت كشور و گفتم در راستاي برنامه سياسي حضرت امام، كه در پاريس بيان كردند، ايشان تاكيد دارند؛ رفراندوم را برگزار كنيم.

* آن موقع شما در وزارت كشور مشغول به فعاليت بوديد؟

** نه آن موقع هنوز در وزارت كشور نبودم و سخنگوي دولت موقت هم نبودم، وزير وقت كشور گفتند: چطوري ما الان هيچ امكاناتي براي برگزاري اين رفراندوم نداريم، استاندار نداريم، فرماندار نداريم، بخشدار نداريم، امنيت كشور هنوز كاملا محقق نشده است، همين الان نيروهاي پليس و شهرباني، سر چهارراه ها نمي توانند حضور پيدا كنند، بسياري از پاسگاه ها آماده خدمات دهي نيستندو... از سوي ديگر تشكيلات امنيتي، اطلاعاتي نداريم و تا اين سازماندهي صورت نگيرد، نمي توانيم رفراندومي را برگزار كنيم، وقتي من اين مسائل را به حاج احمدآقا منتقل كردم، دوباره چند ساعت بعد حاج احمدآقا با من تماس گرفتند و گفتند حضرت امام تاكيد دوباره كردند كه رفراندوم بايد برگزار شود. گفتم جواب وزير را كه شنيديد،حاج احمدآقا فرمودند پس خودت بيا و با حضرت امام صحبت كن، من رفتم خدمت حضرت امام، در آنجا به حضرت امام گفتم اولا شرايط كشور نامناسب است. ثانيا رفراندوم براي چي يك هزينه فراوان روي دستمان مي گذارد و از سويي، اين مسئله واضح و مشخص است كه شما اگر اعلام كنيد كافي است، مردم در صحنه هستند، اعلام كنيد براي حمايت از نوع حكومت مورد نظر خود تظاهراتي سراسري برگزار كنند.

* پاسخ حضرت امام به اين پيشنهاد كه در آن مقطع از سوي برخي ديگر از افراد و جريانات ديگر هم مطرح مي شد چه بود؟

** امام فرمودند شما نمي فهميد! در شرايط فعلي همين استدلالي كه شما مي كنيد درست و منطقي است. اما سال ها كه از اين شرايط بگذرد خواهند گفت از عواطف مردم استفاده كردند و با شور و شعار و كشاندن مردم به خيابان ها چيزي را به عنوان خواسته مردم اعلان كردند!

اين مسئله يعني رفراندوم بايد روي كاغذ بيايد و مشخص شود چه تعداد مخالف بودند، چه تعداد موافق بودند، چه تعداد رأي ندادند. و اين بايد در تاريخ ثبت شود تا در آينده شبهه اي ايجاد نشود و واقعا هم همين شد، طي چند سال اخير مي گويند مردم نمي دانستند چي مي خواستند اگر آن رفراندوم را هم صورت نمي داديم آن وقت چه مي گفتند. اين پيش بيني و آينده نگري دقيق حضرت امام(ره) در آن سال ها بود.

* مقدمات كار را با چنين شرايطي چگونه فراهم كرديد؟

** در همان صحبت هايي كه با حضرت امام داشتيم، ايشان اشاره كردند كه شما در خارج از كشور تجربه كار با انجمن هاي اسلامي دانشجويان را داريد و مي توانيد با استفاده از آن تجربيات و به كارگيري جوانان انقلابي و مسلمان اين رفراندوم را برگزار كنيد كه اتفاقا هم، همين شد. حضرت امام به نكته ديگري هم اشاره كردند و فرمودند: مردم هم به شما كمك خواهند كرد و مشكلات ان شاءالله حل خواهد شد.

ما هم با توجه به همين صحبت هاي حضرت امام، ستادي در وزارت كشور برگزار كرديم و در هر استان هم ستادهاي استاني و به تبع آن ستادهاي شهر و شهرستان ها داير گرديد به سرعت مقدمات كار فراهم شد. در ستادمركزي آيين نامه اجرايي برگزاري رفراندوم را تهيه كرديم و آن را به شوراي انقلاب فرستاديم، در آيين نامه موضوع رفراندوم، «جمهوري اسلامي آري يا نه؟» تصويب شد. آيين نامه به دولت ابلاغ و دولت هم به ستاد فرستاد و از اين به بعد آيين نامه جنبه اجرايي و عملياتي پيدا كرد.

* جنجال ها و هياهوهاي نيروهاي ضدانقلاب از چه زماني شروع شد؟!

** سوال رفراندوم مبني بر «جمهوري اسلامي آري يا نه» كه تعيين شد و من آن را طي يك مصاحبه مطبوعاتي اعلام كردم، جنجال ها شروع شد آنها مي گفتند كه اين «رفراندوم»، دموكراتيك نيست» ، «زور است»، «استبداد است» «مردم را در مقابل انتخابات تك گزينه اي قرار داده ايد» و... پس از اين مسائل اوايل فروردين 1358 خدمت حضرت امام(ره) رفتم و گفتم راه اينكه بتوانيم جلوي اين شانتاژها و جنجال ها را بگيريم، اجازه بدهيد من اعلام كنم آنهايي كه با «جمهوري اسلامي» مخالف هستند پشت برگه «نه» بنويسند كه چه نوع حكومتي را خواهان هستند، كه در نهايت اين برگه ها را هم آمار مي گيريم، كه امام با اين پيشنهاد موافقت كردند.

* شما براي پاسخ به اين شبهات و سوالات تدبيري هم كرده بوديد؟

** بله! همان موقع كه اين شبهات مطرح شد من به حضرت امام پيشنهاد دادم كه شب ها بحث هاي از پيش نويس قانون اساسي از جمله حقوق مردم، حقوق زنان، مسائل كارگران، كشاورزان، آزادي انديشه و بيان را در تلويزيون براي مردم تشريح كنيم. حضرت امام فرمودند خيلي خوب است و در ادامه فرمودند، اجازه بدهيد شوراي انقلاب با اين امر موافقت كنند، چون اين مسائل از اختيارات آنهاست، بعد كه موافقت كردند به شما ابلاغ مي كنيم كه اين كار را شروع كنيد. همان شب حاج احمدآقا با شوراي انقلاب تماس گرفتند و مقدمات اين موضوع آماده شد و قرار شد از شب بعد ما اين موضوع را بعد از اخبار سراسري انجام بدهيم، رفتيم صدا و سيما و استوديويي را آماده كرديم، صحبت هاي من ضبط شد. ساعت 9 شب خبر پخش شد آرم پايان برنامه ها هم پخش شد و چيزي كه از آن خبري نبود همان برنامه ضبط شده ما بود! متوجه شديم ريشه در كجاست! خيلي شيطنت كردند.

* چه كساني؟!

** چريك هاي فدايي. آنها در آن مقطع خيلي نفوذ داشتند با پيگيري هايي كه صورت گرفت، چهارشنبه اين برنامه برگزار شد شب چهارم برنامه با شب برگزاري رفراندوم مصادف شد.

* آن شب چه احساسي داشتيد، يادتان هست چه مسائلي را مطرح مي كرديد؟

** خيلي شور و حال عجيبي داشتم واقعا شب عجيبي بود، آن شب در تلويزيون گفتم اين شب شب فجر است و از هزار شب، ارزشش بيشتر است.

* آيا سوالاتي كه آن روز در ذهن مردم بود چه در داخل و چه خارج در اين برنامه تلويزيوني پاسخ داده مي شد؟

** بله! سوالاتي كه آن روزها از داخل و خارج كشور مطرح مي شد جمع آوري مي كردم و در اين چهار شب به آنها پاسخ مي دادم و نهايتا در روز دهم فروردين، رفراندوم برگزار شد، نزديكي هاي غروب همان روز به ما خبر دادند در بسياري از استان ها، خيلي از جاها انتخابات هنوز ادامه دارد و مضاف براينكه به بسياري از نقاط دور دست نتوانسته بودند. تعرفه برسانند. در برخي از جاها مثل كردستان هم عوامل ضدانقلاب در امر انتخابات اخلال شديدي به وجود آورده بودند. در سيستان و بلوچستان ضدانقلاب تعرفه ها را از بين برده بودند. اين مسائل كه پيش آمد، من با قم تماس گرفتم و از حضرت امام اجازه گرفتم تا رفراندوم 24 ساعت ديگر تمديد شود و امام موافقت كردند. ما هم با بسيج تمامي نيروهاي مردمي و نظامي تعرفه ها را به مناطقي كه عوامل ضدانقلاب نگذاشته بود به آنجا برسد، رسانديم. به اين صورت تعرفه ها را تقريبا به تمامي نقاط كشور رسانديم. از ظهر روز دوم شهرهايي كه جمعيت كمتري داشتند نتايجشان به وزارت كشور داده شد. شهرهاي بزرگ تر هم به تدريج آمارشان مي رسيد، به طوري كه ساعت 20 شب روز دوم، همه آمارها در ستاد جمع آوري شده بود و ساعت 11 شب همه آنها را جمع زديم. سند انتخابات را برداشتم و قم خدمت حضرت امام رفتم. تقريبا ساعت يك نصف شب بود كه به قم رسيدم منزل حاج احمدآقا رفتم. گفتم سند «رفراندوم» را آورده ام خدمت حضرت امام تا ايشان آن را امضاء كنند، چرا كه اين يك سند تاريخي و حقوقي است. حاج احمدآقا گفتند بهترين زمان، موقعي است كه حضرت امام براي نماز شب بلند مي شوند.

بعد از نماز صبح هم مي توانيم اين سند را خدمت ايشان بدهيم. خدمت حضرت امام رفتم، تا وارد شدم گفتم، آقا مبارك باشد براي شما، امري اتفاق افتاده است كه نه تنها در گذشته ايران و جهان نمونه ندارد بلكه در ايران هم ديگر سابقه نخواهد داشت و آن اينكه از مجموع واجدين شرايط علي رغم همه مشكلاتي كه داشتيم 94 درصد از واجدين شرايط در رفراندوم شركت كرده اند از اين واجدين شرايط نيز 2/98 درصد رأي موافق داده اند. اين تعداد رأي مخالف است، و 412 عدد هم به «جمهوري دمكراتيك خلق» راي داده اند.

* يعني همان ها كه مي توانستند پشت برگه راي نه، بنويسند؟!

** بله! همان هايي كه آن همه هياهو داشتند، تنها 412 راي توانستند جمع كنند!!

* بعد از اينكه خدمت امام رسيديد چه شد؟

** بله! وقتي سند را دادم و ايشان آن را امضا كردند، گفتم كه حضرتعالي اين موضوع را رسما اعلام كنيد. امام نيز بيانيه معروف «12 فروردين» را منتشر كردند و روز پس از رفراندوم را شروع حاكميت«الله» معرفي كردند.

ما بيانيه حضرت امام را گرفتيم و به تهران آمديم.قرار شد كه پيام حضرت امام را من بخوانم.

پيام براي پخش از صدا و سيما ضبط شد، از لحظه پيروزي انقلاب تا آن تاريخ وقتي آرم صدا و سيما زده مي شد گفته مي شد: اينها تهران است صداي انقلاب اسلامي ايران، هفته اول انقلاب همه گفته مي شد: صداي انقلاب راستين ايران، اسلامي اي را نمي گفتند و بعد با فشار مجبور شدند اسلامي اش را هم بگويند. قرار شد از ساعت 11 صبح نيم ساعت، به نيم ساعت راديو به مردم اعلام كند كه پيام مهم امام در مورد 12 فروردين ساعت 14 پخش خواهد شد. قرار بر اين بود در ساعت 14، اول آرم اخبار پخش شود. سپس اعلام گردد پيام مهم و تاريخي حضرت امام و سپس مطرح شود: اينجا تهران است؛ صداي جمهوري اسلامي ايران، به اين ترتيب ما آن را تنظيم كرده بوديم. در همان شرايط اعلام كردند چريك هاي فدايي خلق مي خواهند به وزارت كشور حمله كنند و صندوق ها را به هم بريزند. ما هم به بچه هاي كميته انقلاب خبر داديم. آنها به وزارت كشور آمدند و در آنجا مستقر شدند، كه البته خبري هم نشد ساعت 14 شد، ابتدا خلاصه خبر، بعد شروع خبر، ديديم نه پيامي از امام پخش شد و نه اعلام روز «جمهوري اسلامي« و... با تلويزيون تماس گرفتم. آن موقع رئيس صدا و سيما قطب زاده بود. زماني كه من با تلويزيون تماس گرفتم، در محل كار نبود. گفتم: مسئول خبر كي است گفتند نيست.

خلاصه اينكه هيچ كس را ما پيدا نكرديم كه بتوانيم علت پخش نشدن پيام حضرت امام را مطلع شويم. تا ساعت 5 و 4 عصر بود بالاخره قطب زاده را پيدا كرديم و مسئله را در ميان گذاشتم، او هم گفت كه به آقاي غروي اين موضوع را گفته بودم. سرانجام در اخبار سراسري 21 شب، روز 12 فروردين به عنوان روز «يوم الله» اعلام شد، آن شب پيام آيت الله شريعتمداري، پيام فلان، پيام بهمان و... پخش شد. پيام حضرت امام را نيز آن وسط ها جا داده بودند!!

از فرداي آن روز هم مقدمات بحث «قانون اساسي جمهوري اسلامي» و.. آماده شد.

* برخي مي گويند مردم در آن مقطع نمي دانستند «جمهوري اسلامي» چيست و لذا نمي دانستند به چه بايد راي بدهند؟

** من اين موضوع را اصلا قبول ندارم كه مردم نمي دانستند مفهوم جمهوري اسلامي چيست، اصلا يكي از مهم ترين عوامل پيشرفت انقلاب تحول فرهنگي بود كه از سال 50 در جامعه پيش آمده بود. نقش مرحوم شريعتي و شهيد مطهري و برخي ديگر از بزرگان انقلاب در اين تحول معرفتي،اعتقادي و سياسي و بالاتر از همه اينها نقش بي نظير حضرت امام(ره) در تبيين مسائل فكري، اعتقادي و سياسي انقلاب اسلامي، و جمهوري اسلامي در بيدار كردن حوزه هاي علميه و دانشگاه ها و مردم به صورت سراسري و دميدن روحي تازه در كالبد جامعه، بازتابش اين بود كه دقيقا مردم مي دانستند چه مي خواهند و دنبال چه نوع حكومتي هستند چرا كه در طي اين سال ها كاملا فكرشان و انديشه شان روشن و جهت دار شده بود.

در اوايل سال 57 امام موسي صدر و شهيد بهشتي درخصوص استراتژي حضرت امام گفتگويي داشتند. قرار شد شهيد بهشتي بروند عراق و با حضرت امام صحبت هايي بكنند مبني بر اينكه ايا حضرت امام برنامه مدوني براي مراحل انقلاب دارند و يا نه فعلا قصد دارند مردم را در صحنه بياورند و بعد برنامه ريزي كنند. امام موسي صدر در همان گفتگو مي گويند كه من باورم اين است كه امام دقيقا مي دانند چه مراحلي در پيش رو دارند، چون يك بزنگاه تاريخي در ايران فراهم شده كه ديگر تكرار نخواهد شد.

اين بزنگاه تاريخي اين است كه يك حركت اجتماعي، سياسي و مردمي كه پرچمدارش يك قائد سياسي و در عين حال مرجع تقليد مردم است. يعني رهبري كه زعامت سياسي را به همراه زعامت اعتقادي دارا هستند، پشت سر اين رهبر يك مجموعه نيرومندي از نيروهاي روشنفكر دانشگاهي و حوزوي متحد و البته با ديد روشن مذهبي گرد آمده اند. اينها به تبعيت از امام خود مردم را از مساجد به خيابان ها آورده اند. اين جريان بزرگ اجتماعي، مذهبي و دانشگاهي در اوج هوشياري سياسي، اجتماعي و اعتقادي نظام سلطه را به زانو درآورده است. اين بزنگاهي است كه ديگر در تاريخ ايران تكرار نخواهد شد. امام اين را به خوبي مي دانند اگر اين شرايط به سرانجام نرسد دشمن بيدار مي شود. با ادامه اين شرايط است كه امام مي تواند نظام سلطه و نظام طاغوت را سرنگون كند.

* شرايط سياسي و اجتماعي جامعه در مقطع قبل از برگزاري رفراندوم جمهوري اسلامي چگونه بود؟ گروه هاي سياسي چه فعاليت هايي داشتند و فضاي رسانه اي چگونه بود؟

** اوضاع سياسي جامعه بسيار متشنج و ناآرام بود، همه صداها شنيده مي شد بوق هاي خارجي هم به جد فعال بودند، آزادي بيان هم الي ماشاءالله به صورت مطلق وجود داشت، حدود 100 تا 150 روزنامه در كشور چاپ مي شد.

* بيشتر از اينكه نيروهاي انقلاب تريبون داشته باشد، مخالفان انقلاب تريبون داشتند؟

** دقيقا همين طور است، رسانه ها و راديوهاي خارجي نيز حامي جريانات ضدانقلاب بودند.

* پس چرا مردم همچنان با وجود اين شرايط نابرابر رسانه اي باز به «جمهوري اسلامي« راي دادند و به آنها «نه» گفتند؟

** گروه هاي ضدانقلاب بعد از جنجال ها و شانتاژها، تنها كاري كه توانستند بكنند، اخلال در برگزاري رفراندوم بود، وقتي كه نتوانستند با آن تبليغات وسيع و پرحجم داخلي و خارجي نظر مردم را به سمت خودشان بكشانند، تلاش داشتند تا در برگزاري انتخابات اخلال ايجاد كنند، كه مثلا مردم راي ندهند، راي ها باطل شود، يا صندوق ها گم و گور شوند و...

* به نظر شما اين كارها را با چه هدفي انجام مي دادند؟

** براي اينكه مي دانستند راي مردم كه به صندوق انداخته مي شود موافق ميل آنها نيست، هيچ كس هم مردم را مجبور نكرده بود كه بيايند و راي بدهند. نكته تناقض آميز ديگر اين است كه همانهايي كه مي گفتند: «جمهوري دمكراتيك خلق» و دهها عنوان مشابه كه عمدتا از سوي ضدانقلاب مطرح مي شد، حاضر نبودند انتخابات برگزار شود، خوب! شما كه چنين ادعايي داريد بگذاريد انتخابات و رفراندوم برگزار شود هرچه مردم تصميم گرفتند همان مبناي كار قرار گيرد و آنها با اصل برگزاري رفراندوم مخالف بودند.

اگر باورشان اين بود كه نظر مردم نظر آنهاست اجازه مي دادند كه انتخابات برگزار شود. اما مي دانستند كه اينگونه نخواهد شد.

* از روز برگزاري رفراندوم بگوييد، حال و هواي مردم چگونه بود. از اينكه مي توانستند به پاي صندوق هاي راي بيايند و آزادانه راي بدهند؟

** يك شور و حال عجيب و بي سابقه اي بر مردم حاكم بود و مردم در طول سال هاي فراواني مثلا 100 تا 150 سال اخير چيزي به نام «اراده ملت» در تعيين سرنوشت خودشان را نديده بودند. در طول اين سال ها حكام جور و طاغوتي هر چه كه خواسته اند با زور و تهديد و اجبار بر آنها حاكم كرده بودند، اولين مجالي است كه به يمن پيروزي انقلاب اسلامي چنين «اراده اي» به آنها داده شده است تا در تعيين سرنوشت خودشان آزادانه دخالت كنند.

در برخي از تصاوير تلويزيون نشان داده مي شد كه مثلا يك نفر با سرم كه به دستش وصل بود يا روي ويلچر بود آمده بود راي مي داد.

* خاطره اي از حضرت امام(ره) در آن روز به خاطر داريد كه براي خوانندگانمان بيان كنيد؟

** در آن چهار شبي كه خدمتتان عرض كردم بنده در تلويزيون برنامه زنده داشتم و شب آخر كه فردايش رفراندوم برگزار مي شد به مردم اعلام كردم، اين شب شب فجر است و ارزشش از هزار شب بالاتر است، خواهرم(فاطمه طباطبايي همسر مرحوم حاج احمدآقا) روز بعد به من گفت كه حضرت امام(ره) من را صدا زدند و گفتند داداشت آنقدر خوب صحبت كردند كه من همان شب ترغيب شدم بروم و راي خودم را به صندوق راي بياندازم.

* با تشكر فراوان از وقتي كه در اختيار ما قرار داديد.

** من هم از شما تشكر مي كنم كه براي روشن شدن مسائل انقلاب زحمت مي كشيد و اين رخدادها را به نسل جوان كه آن روزها را نديده اند منتقل مي كنيد.