بی سیم چی شهید خرازی و دانشمند پراستناد جهان

چند سالی است که روایت کسب افتخارات دانشمندان داخلی و پژوهشگران کشورمان در صحنه جهاد علمی به سوژه روز رسانه های داخلی و خارجی تبدیل شده است. موضوعی که نشان از عزم جدی دانشمندان و پژوهشگران برای فتح قله های علمی ما دارد. دکتر ولی ا... میرخانی، جانباز 55 درصد دفاع مقدس و استاد شیمی دانشگاه اصفهان نیز که به تازگی نامش از سوی مؤسسه ISI به عنوان دانشمند برتر در فهرست دانشمندان پر استناد جهان ثبت شده است، از جمله مصادیق این ادعاست. از جمله افتخارات این نخبه علمی کشور، می توان به رتبه نخست جشنواره جوان خوارزمی، دانشجوی نمونه کشوری، جوانترین دانشیار و استاد دانشگاه، پژوهشگر نمونه دانشگاه اصفهان و استاد نمونه ایثارگر کشور و از جمله سمتهای اجرایی ایشان می توان به مدیرکل آموزش دانشگاه اصفهان، مدیر تحصیلات تکمیلی دانشگاه اصفهان و مدیر گروه شیمی دانشگاه اصفهان اشاره کرد. دکتر ولی ا... میرخانی در حال حاضر عضو انجمن شیمی ایران، عضو شورای عالی و هیأت مدیره انجمن شیمی ایران، معاون پژوهشی و تحصیلات تکمیلی دانشکده علوم و مدیر قطب کاتالیست و پیل سوختی و آلاینده های زیست محیطی است. هفته پژوهش را بهانه ای برای گفتگو با ایشان قرار دادیم که از نظر می گذرانید.

* آقای دکتر کمی از خودتان بگویید؟
** من سال 1345 در روستای دلیگان استان اصفهان متولد شدم. پس از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و متوسطه در بهمن ماه سال 66 وارد دانشگاه شدم و تحصیلاتم را در رشته شیمی معدنی ادامه دادم و در سال 77 تحصیلاتم را در مقطع دکترا به پایان رساندم.

* چه سالی عازم جبهه شدید؟
** سال اول دبیرستان وقتی پانزده ساله بودم. در این مدت نیز یعنی بیش از 40 ماه حضورم در جبهه تحصیلاتم ادامه داشت. سالهای حضور در جبهه از جمله به یادماندنی ترین روزهای عمر من بود؛ بویژه روزهایی که به عنوان بی سیم چی سردار رشید اسلام، شهید «حسین خرازی» با ایشان همکاری می کردم. در این مدت هر از چندی در امتحانات شرکت می کردم تا اینکه در سال 65 در دانشگاه پذیرفته شدم و در آن سال بواسطه شرایط خاصی که در مناطق عملیاتی حاکم بود و حضور در عملیات کربلای 5 نتوانستم به دانشگاه بروم. بعد از آن هم در دی ماه 65 درعملیات کربلای 5 مجروح شدم و مراحل درمانم نیز تا بهمن سال 66 ادامه پیدا کرد. پس از آن بود که تحصیلات دانشگاهی ام را ادامه دادم.

* چقدر از فرصتها و سهمیه هایی که آن زمان برای دانش آموزان و دانشجویان در نظر گرفته می شد استفاده می کردید؟
** ببینید، من سال 61 در امتحانات خردادماه شرکت کردم و سپس عازم جبهه شدم. پس از مجروح شدنم از مهر ماه مجددا در کلاسهای درس شرکت کردم تا آنکه در بهمن ماه دوباره راهی جبهه شدم. خرداد سال بعد در امتحانات دوم دبیرستان شرکت کردم. در تمام دوران حضورم در جبهه کتابهای درسی ام را مطالعه می کردم و پس از آن خود را مقید کرده بودم با دانش آموزان عادی دبیرستان و در همان دبیرستانی که تحصیل می کردم در آزمونها شرکت کنم.
پس از قبولی در دانشگاه در رشته شیمی، بسیاری از دوستان اصرار می کردند که از این رشته انصراف بدهم و از سهمیه رزمندگان که آن موقع 40 درصد شده بود استفاده کنم و از این طریق وارد دانشگاه شوم که قطعاً می توانستم در رشته های پزشکی پذیرفته شوم. اما این پیشنهاد را نپذیرفتم چون معتقد بودم اگر توانمندی علمی دارم در همین رشته خودم نیز می توانم موفق شوم.
درهر مقطعی وظایفی بر دوش ما گذاشته شده است؛ دفاع از مرز و بوم وظیفه خطیر روزهای دفاع مقدس و صیانت از مرزهای دانش وظیفه مهم ما در پس از دوران جنگ بود. ترم نخستی که وارد دانشگاه شده بودم، بر سر دوراهی مانده بودم؛ انتخاب رشته های پزشکی که آن موقع طرفداران بسیار زیادی داشت و هنوز پزشکانی از سایر کشورها به ایران می آمدند یا ادامه تحصیل در رشته شیمی که کشور قطعاً در آینده پس از جنگ به آن نیز نیاز جدی داشت.
همان وقت بود که با خود گفتم اگر استعدادی در من وجود دارد می توانم در هر رشته ای موفق و مؤثر باشم و اگر این توانایی در من وجود ندارد، چرا باید یک صندلی از رشته دیگری را اشغال کنم. این گونه بود که در همین رشته ادامه تحصیل دادم و خوشبختانه هر روز توفیق بیشتری را نیز کسب می کردم. به گونه ای که توانستم رتبه های خوبی را در مقاطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکترا کسب کنم. استاد نمونه و پژوهشگر برتر شدن بخشی از این موفقیتها بود.
نگاه بدبینانه به این توفیقات این است که بگویید سیستم اجرایی تلاش می کند ایثارگران را برجسته نشان دهد، اما موفقیتی که امروز من و دیگران به دست می آوریم از سوی دشمنان ماست و بنابر این نمی توان ادعاهایی مثل اینکه ایثارگران از توان علمی مناسبی برخوردار نیستند و تنها صندلی های دانشگاهها را اشغال می کنند براحتی پذیرفت. البته در بین ایثارگرانی که تحصیل می کنند نیز دانشجویان متفاوتی دیده می شوند، همان گونه که در بین دانشجویان عادی نیز این گونه دانشجویان را می توان یافت. من 5 سال مدیرکل آموزشی دانشگاه بودم و بوضوح شاهد موفقیت دانشجویان ایثارگر بودم. این سهمیه گرچه ممکن است به دانشجویان در بدو ورود به دانشگاه کمک کند اما دانشجوی ایثارگر نیز باید در طی تحصیل تواناییها و قابلیتهای علمی خود را بروز دهد. من به عنوان استاد دانشگاه از دانشجویان ایثارگرم انتظار بیشتری دارم.

* یکی از ملاکهای مهم برای اعتبار بخشیدن به توان علمی دانشمندان ما ارایه مقالات و چاپ آن در مجلات خارجی است. شما تهیه مقالاتتان را از چه زمان آغاز کردید؟
** در هر دوره ای وظیفه ای در قبال جامعه بر دوش ما سنگینی می کند. در دوره ای که تحصیل جزو یکی از مهمترین وظایف من تعریف می شد، تحقیق و پژوهش لازمه پیشرفت و زمینه ای برای توسعه علمی کشورم محسوب می گردید. من کار پژوهشی انجام نداده ام که مقاله ای را چاپ کنم، بلکه تلاش تحقیقاتی علمی انجام داده ام. بنابر این هدف از پژوهش علمی نه چاپ مقاله که انجام تحقیقات علمی است. وقتی پژوهش علمی انجام می شود، برای ارایه نتیجه آن روشهای مختلفی وجود دارد که انتشار مقالات یکی از این شیوه هاست تا فرصت اعلام یافته ای که برای نخستین بار توسط دانشمند و محقق به دست آمده به دیگران فراهم شود. در حقیقت چاپ مقاله نشانه انجام پژوهش و تحقیق است.
اولین مقاله من که نتیجه کار علمی ام بر روی تز فوق لیسانس بود، در سال 1998 به چاپ رسید و تا امروز 152 مقاله در مجلات بین المللی در زمینه های مختلف شیمی از جمله شیمی معدنی، بیوشیمی و شیمی کاتالیزور به چاپ رسیده که توسط محققان و پژوهشگران رشته شیمی جهان، 1303 بار مورد استناد قرار گرفته است.
من محصول داخل هستم؛ یعنی تمام تحصیلاتم را در ایران گذرانده ام و تاکنون هیچ دوره تحقیقاتی را در خارج از کشور نگذرانده ام. بنابر این هر ایرانی پژوهشگر می تواند در شرایط فعلی با امکانات محدود خود کار پژوهشی ارزشمند ارایه دهد. شیوه ای که در تحقیقات علمی ام از آن استفاده می کنم، بهره گیری از کار گروهی و تیمی است. من در دانشگاه اصفهان با تیم تحقیقاتی دو نفره کار خود را آغاز کردم و امروز این تیم با 5 نفر به کار خود ادامه می دهد.
کار گروهی اثر فعالیت علمی را افزایش می دهد. باید فرهنگ تحقیقات گروهی در میان پژوهشگران ترویج یابد تا بدین وسیله بر اعتبار و ارزش یافته های علمی نیز افزوده شود.

* دانشگاههای امروز ما چقدر امکان و استعداد پرورش محققان، پژوهشگران و دانشمندانی چون شما را با توجه به محدودیت بودجه های پژوهشی، تفاوت و تبعیض در ارایه بودجه به دانشگاهها و... دارند؟
** اگر به رخدادهای علمی ده سال گذشته یعنی 2001 تا 2010 توجه کنیم و آن را با تحولات علمی سالهای 1991 تا 2000 مورد سنجش قرار دهیم، نتیجه ای که به دست می آید اصلاً قابل مقایسه نیست. شما هر روزه با آمار و ارقامی از سوی رسانه های داخلی و خارجی مواجهید که نشان از موفقیت پژوهشگران داخلی دارد و در هر زمینه ای اعم از رشته های علوم پایه و یا علوم انسانی رشد قابل توجهی را شاهد خواهید بود. این موفقیت و پیشرفت روزافزون به همت، پشتکار و تلاش اعضای هیأت علمی، پژوهشگران و جوانان محقق ایرانی و سیستم علمی- آموزشی که بستر لازم برای تحقیق و پژوهش را فراهم ساخته است برمی گردد. بنابر این اگر می بینید 39 نفر به عنوان دانشمند برتر در فهرست ISI قرار گرفته اند نشان از رشد قابل توجه در حوزه علم و پژوهش ماست اما اینکه چقدر با شرایط ایده آل فاصله داریم، باید گفت با توجه به توان اعضای هیأت علمی و توانمندیهای موجود این فاصله بسیار زیاد است و انتظارات بیش از مقدار تلاشی است که در حال تحقق است. شاید دلیل عمده آن مشکلی است که در سازو کارهای انجام این کار وجود دارد. شیب رشد تحقیقاتی ما بیشتر می شد، اگر به امکانات تحقیقاتی توجه بیشتری می کردیم. اجازه بدهید اهمیت این موضوع را با ذکر مثالی بیشتر تبیین کنم. در زمان جنگ محاصره آبادان و آزادی خرمشهر با رویارویی نابرابر ما و دشمن، با گلوله های فشنگ در برابر گلوله های تانک میسر شد. امروز نیز در رقابت نابرابر دانشمندان ما و قدرتهای علمی دنیا همین مساله مصداق دارد. این مسأله نشان دهنده وجود ظرفیت بیشتری در میان دانشمندان داخلی است. بسیاری از دانشمندان ما با امکانات بسیار محدودی یافته های علمی ارزشمندی را به دست می آورند. اگر بودجه های پژوهشی را بطور مساوی میان دانشگاهها و پژوهشگران آن تقسیم کنیم، رشد فزاینده کمتری را شاهد خواهیم بود. باید پژوهشگرانی که تلاش علمی بیشتری دارند، بیش از دیگران از بودجه های تحقیقاتی بهره مند شوند. ما در ابتدای راه نشان داده ایم که توان تولید علم را در زمینه های مختلف داریم. کشور باید به سوی تحقیقات کاربردی حرکت کند تا نیازهای کشور برآورده شود. اما آیا این پژوهشگران در دانشگاهها، صنایع و نهادها شناسایی شده و کار تحقیقاتی به آنها ارجاع می شود؟ آیا توانسته ایم با دعوت از پژوهشگران خود آسیبهای موجود را شناسایی و برای حل آن گام برداریم؟ در تدوین نقشه جامع علمی کشور چقدر از حضور و تخصص پژوهشگران به عنوان جامعه هدف استفاده کرده ایم؟ شما ببینید موضوعی چون توسعه الگوی اسلامی ایرانی که می تواند بسیاری از پرسش های کشور را پاسخ دهد، به کجا خواهد رسید. انجمنهای علمی کشور چقدر در تحقق اهداف پژوهشی و علمی کشور دخالت دارند.
من 5 سال است که عضو هیأت مدیره انجمن شیمی ایران هستم اما چقدر از این انجمن در تدوین برنامه های توسعه ای نظرخواهی شده است؟ انتظار آن است که مسؤولان اجرایی در اتاق های فکر خود از تخصص پژوهشگران استفاده کنند.

* به نظر شما مقالاتی که از سوی پژوهشگران ارایه می شود، چقدر کاربردی است و با توجه به نیازهای کشور تهیه می شود؟
** تحقیقات کاربردی نیاز جامعه است. میزان تحقیقات غیر کاربردی و محض که در دنیا انجام می شود بسیار بیشتر از تحقیقات کاربردی است اما نکته ای که در خصوص کشور ما وجود دارد این است که آیا کشور انجام تحقیقات کاربردی را از پژوهشگران درخواست کرده است؟ آیین نامه های موجود به چه مواردی پرداخته اند و آیا پیش از این به تحقیقات کاربردی نیز امتیازاتی تعلق می گرفته است؟ به دلیل فاصله علمی ما با کشورهای صنعتی میزان تبدیل فعالیتهای علمی مقالات کاربردی بسیار کمتر از میزان تبدیل مقالات غیرکاربردی است. بنابر این کسانی که پژوهش کاربردی انجام می دهند از شانس ارتقای کمتری برخوردارند. به همین دلیل طبیعی است که انگیزه ای برای انجام پژوهشهای کاربردی وجود نداشته باشد. باید مدیران علمی آیین نامه هایی را تنظیم کنند تا اهمیت انجام این گونه تحقیقات را افزایش دهند.