فلاطوری ، احیاگر تشیع در غرب

مراسم بزرگداشت دکتر عبدالجواد فلاطوری به مناسبت دهمین سال رحلت ایشان و به منظور قدردانی از خدمات ایشان که عمری را در نشر فرهنگ و علوم اسلامی و زدودن شکوک و اوهام از ساحت مقدس اسلام سپری ساخته بودند ، 31 تیرماه به همت انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران برگزار شد.

در این نشست که استادان محمدرضا بهشتی ، غلامرضا اعوانی ، مهدی محقق ، سیدمهدی جعفری ، مصطفی معین و جمعی دیگر از دوستان ، همکاران و علاقه مندان حضور داشتند، استادان اعوانی ، محقق ، جعفری و بهشتی و ابوالفضل حکیمی از طرف خانواده مرحوم فلاطوری به ایراد سخن پرداختند.

اولین سخنران جناب آقای دکتر مهدی محقق بودند. وی گفت: آقایان جلال خالقی مطلق و علی رهبر از آلمان پیامهایی برای این بزرگداشت فرستاده اند و خبر داده اند که بنیاد جهانی فلاطوری در آلمان در شرف تاسیس است.
وی افزود: مرحوم عبدالجواد فلاطوری بیشتر زندگی خود را در خارج از کشور گذراند، اما این موضوع به این معنی نیست که ایشان مایل نبودند در ایران خدمت کنند؛ بلکه ساخت و بافت ، مراکز علمی ما آن گونه نیست که جذب علم را به آسانی انجام دهد، متاسفانه این بافت دفع علم را براحتی انجام می دهد اما از جذب علم ناتوان است.
محقق ادامه داد: من یادم است که مرحوم دکتر یحیی مهدوی تلاش بسیاری کردند که ایشان را در سال 1340 به گروه فلسفه دانشگاه تهران دعوت کنند تا به تدریس بپردازند. این پژوهشگر با بیان این که کوششهای فلاطوری در مقایسه فلسفه شرق و غرب بسیار قابل توجه است ، افزود: مرحوم فلاطوری هیچ وقت همکاری خودش را با مراکز علمی ایران دریغ نمی داشت ، از جمله تصحیح کتاب تعلیمه نوشته مرحوم آشتیانی که به کوشش ایشان و من در سال 1352 انجام شد و همچنین شرح منظومه حاج ملاهادی سبزواری. آقای فلاطوری با این که از ایران دور بودند، رساله منحصر به فرد کسرالمنطق را تصحیح کردند که نخستین مقاله ما در مجموعه «منطق» شد.
محقق اظهار کرد: فلاطوری هرچند در آلمان زندگی می کرد، اما دلش در ایران بود. من فلاطوری را در حالی شناختم که ایشان هنوز 20 سالش نشده بود. دوست استاد فلاطوری با بیان خاطراتی از دوران جوانی خود و فلاطوری گفت: وی شاگردان زیادی داشت از جمله محمدجواد مناقبی واعظ. زندگی من با فلاطوری گره خورده بود، من زودتر از او وارد دانشگاه شدم. من در سال 1326 با مرحوم شهید بهشتی با هم وارد دانشگاه معقول و منقول شدیم ، اما فلاطوری در چند سال بعد وارد دانشگاه شد، با این حال من پیش از این با فلاطوری در مشهد آشنا بودم.
رئیس هیات مدیره انجمن آثار و مفاخر ایران گفت : فلاطوری تمام اوقاتش مستغرق علم بود. وی اعتقاد داشت باید خودمان را برای دنیای امروز تربیت کنیم. این فکر بود که او و من را وادار کرد بیاییم و مدارج علمی دانشگاه را بپیماییم. او پس از لیسانس به آلمان سفر کرد و زبان آلمانی خود را تقویت کرد. در سال 1341 در لندن به دیدن من آمد و گفت که چه کوششی برای آموختن زبان آلمانی کرد.
عضو فرهنگستان زبان عرب مصرافزود: فلاطوری خضوع و خشوع بسیاری نسبت به استادان خود داشت. علم و دانش وافری که فلاطوری داشت با کوشش بسیار به دست آمده بود. مرحوم فلاطوری در آلمان بسیار معروف شد و توانست با کلیساهای مسیحی ارتباط برقرار کند و از آثارش پیداست که بر مسائل دینی و مذهبی واقف است. ما باید آثار دیگر مذاهب را بشناسیم تا بتوانیم با آنها گفتگو کنیم. اگر مسلمانی بخواهد پیام اسلام را به یک مسیحی بگوید، باید زبان آنها را بلد باشد و فلاطوری ضرورت این امر را حس کرده بود و امثال فلاطوری مثل شهید بهشتی و شهید مطهری نیز به همین شیوه عمل می کردند.
استاد سابق دانشگاه های انگلستان و کانادا گفت: ما سنتی داریم که در آن شاگرد از استاد با سوادتر است ، اما متاسفانه اکنون این طور نیست و هر عالمی که از دنیا می رود، جانشین ندارد. نسل جوان باید سیره علمی و عملی استادان خود را الگوی خود قرار دهد. ما به وزارت آموزش و پرورش گفته ایم که یک نسخه از کتابهای ایشان را در کتابخانه های خود قرار دهد. آیا الگو قرار دادن فلاطوری حرام است؟ چرا به جای ستارگان خارجی ، شخصیت های خودمان را الگو قرار نمی دهیم؟
وی گفت: فلاطوری ناگهان از میان ما رفت. از بین رفتن فلاطوری از بین رفتن یک نفر نبود، بلکه او یک دانشگاه و بخشی از علم بود.
سیدمهدی جعفری ، عضو هیات علمی دانشگاه شیراز، دیگر سخنران این مراسم بود. وی گفت: پروفسور فلاطوری از آغاز رفتن به آلمان و تحصیل فلسفه اروپایی برنامه اصلاحی داشت و در طول چهل سال ، از پاییز 1333 تا زمستان 1373 ، پنج برنامه را به اجرا درآورد که به آن اشاره می کنم.
وی افزود: وی با مطالعه عمیق و دقیق فلسفه اروپا، از کهن ترین روزگار تا دوره معاصر خودش ، رساله ای نوشت تحت عنوان: «دگرگونی بنیادین فلسفه یونانی در اثر برخورد با اندیشه اسلامی» و با این رساله علمی دقیق در سال 1973 م به درجه پروفسوری در دانشگاه کلن نایل آمد.
جعفری اضافه کرد: دومین برنامه او این بود که 4 هزار جلد کتاب شیعی از شهرهای مختلف ایران جمع آوری کرد و به سمینار شرق شناسی دانشگاه کلن برد و به این وسیله «کتابخانه معارف شیعی در سمینار شرق شناسی دانشگاه کلن» به وجود آمد. اولین بار ایشان در ضمن یک سخنرانی در هفدهمین کنگره آلمانی مستشرقین در سال 1968 م به این نقصان پژوهشی اشاره کرد و نشان داد که تا آن زمان در میان مقالات و کتابهای اسلام شناسی منتشر شده به زبانهای اروپایی ، تنها 2 درصد آن به دنیای غیرسنی اختصاص داشت و فقط تعداد انگشت شماری از این 2 درصد درباره شیعه دوازده امامی بود.

تلاش بی شائبه دکتر فلاطوری در طرح اصلاح کتب درسی دانش آموزان اروپا در حد خود استثنا به شمار می رود


وی درباره سومین برنامه فلاطوری گفت: پروفسور فلاطوری در سال 1355 به ایران آمد، ضمن تبادل نظر با جمعی از دوستان و همفکران ، تاسیس آکادمی علوم اسلامی را پیشنهاد کرد و در سال 1978 موفق به تاسیس آن در درون دانشگاه کلن و از نظر اداری وابسته به آن شد که از نظر دولت آلمان و دیگر دولتهای اروپایی یک موسسه دانشگاهی رسمی به شمار می رفت و کار اصلاح کتب درسی در پرتو همین وابستگی میسر شد. یکی از اهداف والا و انسانی پروفسور فلاطوری رفع سوء تفاهم ها در میان ادیبان وحیانی بود و اعتقاد داشت که تنها راه رسیدن به این هدف گفتگو است و خود سالها بر این مهم همت گماشت. مجموع مقالات وی در این موضوع تحت عنوان «اسلام دردیالوگ» در آوریل 1979 و چاپ دوم آن در دسامبر همان سال منتشر شد و تاکنون به چاپ پنجم رسیده است.
استاد دانشگاه شیراز اظهار کرد: پروفسور فلاطوری هدف عملی رفع سوء تفاهم در میان اروپای مسیحی و حتی لائیک و اسلام را از میان برداشتن زمینه اصلی این سوء تفاهم دانست و آن طرح اصلاح کتب درسی مدارس آلمان و سپس دیگر کشورهای اروپایی بود. از آنجا که آکادمی علوم اسلامی وابسته به دانشگاه کلن بود، شورای اروپا در استراسبورگ از این طرح استقبال کرد و با این استقبال طرح به صورت رسمی و اروپایی درآمد. پروفسور فلاطوری این کار پایه ای و بزرگ را با همکاری استادان ، خاورشناسان و نویسندگان کتابهای درسی انجام داد و توانست پس از چندین سال تلاش ، مسافرت و سخنرانی ، بحث با اصحاب فکر و فرهنگ در اروپا و بویژه در آلمان ، مفاهیم نادرستی را که در این کتابها آمده بود و چهره اسلام را مخدوش می ساخت از کتابها بزداید و اصلاح کند و مفاهیم درست را جایگزین کند.
چون جنگ تحمیلی بر ایران به پایان رسید و این طرح نیز به اجرا درآمد، پروفسور فلاطوری هیات مدیره آکادمی را به عنوان مجمع عمومی به کلن دعوت کرد.
وی افزود: پروفسور فلاطوری پس از اصلاح کتب درسی مدارس آلمان ، با معرفی این طرح به شورای اروپا در استراسبورگ و استقبال شورا از گسترش آن در همه کشورهای اروپایی یک وضع رسمی اروپایی بدان بخشید و سرانجام این طرح بزرگ و مهم را در یک برنامه دقیق زمان بندی شده تا سال 1994 در 18 کشور اروپایی به اجرا درآورد.
دوست و همکار فلاطوری درباره آخرین برنامه فلاطوری گفت: پروفسور فلاطوری پس از به جا آوردن این رسالت برای به جا آوردن رسالتی والاتر و مهمتر کمر همت بست و آن آموزش صحیح اسلام به مسلمانان جهان وشناسانیدن حقیقی آن به همه غیرمسلمانان به تاسیس دانشکده علوم اسلامی در اروپا بود. وی پس از تلاش بسیار و رایزنی ها، چون نتوانست نظر سرمایه گذاران و یاری دهندگان دولتی و غیر دولتی ایران را جلب کند و پس از نپذیرفتن یاری سرمایه گذاران نفتی اسلامی امریکایی تبار، تصمیم گرفت از همکاری و همفکری دانشگاه الازهر مصر بهره گیرد؛ بنابراین با هم اندیشی و رایزنی با دوستان ایران و مصر و پس از نگارش و تدوین اساسنامه و آیین نامه این دانشکده ، دانشمندان مصر و برخی از یاران ایران را به کلن دعوت کرد و در طول دو هفته آنان را در جریان طرح تاسیس دانشکده گذاشت و آنان را توجیه کرد.
بر اثر این تلاشها اساسنامه و آیین نامه به تصویب رئیس و شیخ الازهر و هیات امنای مصری و ایرانی دانشکده رسید و مقدمات تاسیس دانشکده در هامبورگ آلمان فراهم شد که با درگذشت ناگهانی شیخ محمد غزالی دوست صمیمی پروفسور فلاطوری و دوستداران انقلاب اسلامی ایران و درگذشت شیخ علی جاد الحق علی به فاصله یک ماه بعد، ارتباط با دانشگاه الازهر قطع شد و پروفسور فلاطوری که از شنیدن خبر درگذشت این دو دوست (در شیراز) بهت زده شده بود، درصدد تلاشی دوباره و خستگی ناپذیر برای برقراری ارتباط دوباره افتاد؛ اما دریغ که این دانشمند نستوه و مصلح بیدار و احیاگر پویا در ضمن جهادی فی سبیل الله بی آن که آخرین بذری را که افشانده بود به بار نشیند به پروردگارش پیوست و از همه فعالیت ها و پویایی ها آرام گرفت ، بی آن که کسی قدرش را بداند و با برنامه های وسیع اصلاحی و بیدار سازنده و احیاگر و آشنایی داشته باشد.
محمدرضا بهشتی ، عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه این مراسم سخنرانی کرد.
وی گفت: درباره حضور استاد عبدالجواد فلاطوری در آلمان باید بگویم که حضور یک عالم درس خوانده و فاضل که در سنت علوم اسلامی تبحر داشت و با فرهنگ غرب و آلمان آشنا بود، یک فرصت مغتنمی بود. من درسفر به آلمان کمابیش با فعالیت های ایشان در آنجا از نزدیک آشنا شدم. 

وی افزود: رساله دکترای ایشان درباره کانت و بحث احترام است.
پرداختن مرحوم فلاطوری به این بحث بی دلیل نیست و فلاطوری با زحمت علمی این رساله را نوشتند. رساله استادیش هم در زمینه تاثیر فرهنگ یونانی بر فرهنگ اسلامی است. این نوشته بسیار باارزش است.