منافقین مهره‌های سوخته غرب

وقوع انقلاب عظیم اسلامی ایران، بی‌شک یکی از تحولات مهم اواخر قرن بیستم بود، چرا که انقلاب مردم ایران با ۲ خصیصه عقیدتی اسلامی و دموکراتیک بودنش می‌توانست توجه ملت‌های زیادی را اعم از مسلمان و غیرمسلمان به خود معطوف کند و سرمشق بسیار جذابی برای مردم کشورهایی باشد که سال‌ها رنج و مشقات ۲ دیدگاه کاپیتالیستی و سوسیالیستی را به دوش کشیده، در پی گریزگاهی بودند که بتواند خواست‌های فطری آنان را جامه عمل بپوشاند.
در چنین شرایطی، طبیعی است که مهار و نابودی این تفکر در دستور کار کسانی قرار می‌گیرد که جهان را میان خود به ۲ حوزه سوسیالیسم و کاپیتالیسم تقسیم کرده‌اند.
لذا ایران از همان ماه‌های اول بعد از پیروزی انقلاب تا امروز، همواره شاهد انواع و اقسام توطئه‌ها و دشمنی‌هایی است که هر یک براستی می‌توانست کشوری را از پای درآورد و اگر نبود ایستادگی رهبری و مسوولان و حمایت پرقدرت مردم از نظام کشور خود، ایران در نقطه قدرتمند کنونی قرار نمی‌گرفت. وضع تحریم‌های سخت ۲ بلوک شرق و غرب و همزمان حمله نظامی صدام جنایتکار با ۱۱ لشکر به ایران اسلامی و در شرایطی که هنوز کشور نظامی منسجم و سازمان یافته نداشت ۲ نمونه برجسته آن است. یکی از توطئه‌هایی که دشمن از ابتدا مدنظر قرار داد و به آن توجهی ویژه داشت، ایجاد گروه‌های تروریستی با رویکردهای متفاوت ولی هدف واحد بود. هنوز ۲ ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که موج ترورها در کشور شروع و گروه‌های مختلف یکی پس از دیگری ایجاد و در مناطق متعدد درصدد ضربه زدن و چیدن زمینه نابودی انقلاب اسلامی ایران برآمدند و منافقین در راس جنایتکارترین و خیانتکارترین آنها قرار گرفتند.
۲ سال و نیم پس از پیروزی انقلاب و در شرایطی که مردم با دست خالی در حال چیدن پایه‌های نظامشان و دفع دشمن بعثی بودند، منافقین در پی استقرار مسوولانشان در فرانسه بر روی مردم و مسوولان سلاح کشیدند و برای ایجاد رعب و وحشت علاوه بر به شهادت رساندن افراد گرانقدری نظیر بهشتی و باهنر و هاشمی‌نژاد و ائمه جمعه، جمع کثیری از مردم عادی کوچه و خیابان را نیز به شهادت رساندند و پس از چند سال به عراق کوچ کردند و با توهم آن که به کمک صدام ‌می‌توانند نظام را ساقط کنند، دست به هر خیانتی زدند و از آن مقر نیز بسیاری از فرزندان ایران را به شهادت رساندند. آنها همزمان حضور خود را در کشورهای اروپایی و آمریکا حفظ و حتی بسط و گسترش دادند و از همه ابزارهای تبلیغی و سیاسی و رسانه‌ای آنها استفاده کردند.
غربی‌ها و آمریکایی‌هایی که پس از فرو ریختن اردوگاه سوسیالیسم خود را یگانه قدرت جهانی می‌دیدند پدیده‌ای قدرتمند را جلوی خود مشاهده کردند که در منطقه خاورمیانه ریشه دوانده و حتی در آمریکای لاتین که به طور سنتی حیاط خلوت آمریکا بود حضور دارد. پس از آزمایش طرح‌های گوناگون حضور مستقیم نظامی در منطقه به قصد تغییر نظام ایران، تقریبا همه نظریه‌پردازان و سیستم حکومتی آمریکا معترفند نظام ایران را نمی‌توان با حمله نظامی برچید. بنابر این برای محدود کردن انقلاب که در خاورمیانه ریشه‌ای عمیق دوانده و بخصوص آن که تفکر انقلاب، اسرائیل را در مرزهای خود به محاصره در آورده بود، غرب مبارزه یا براندازی نرم را سرلوحه توطئه‌های خود قرار داد لذا از یکی دو سال پیش تغییر و تحولات در برخورد آنها با ایران را می‌توان بوضوح مشاهده کرد که یکی از آنها به کارگیری اهرم پوسیده و از کار افتاده تروریسم و منافقین علیه ایران است. خارج کردن نام منافقین از لیست گروه‌های تروریستی بی‌شک در شرایط کنونی که غرب در موضوع هسته‌ای ایران با بن بست مواجه شده و پیچیده شدن معضل خاورمیانه و پیروزی مقاومت و قدرت گرفتن فلسطینیان عرصه را بر غربی‌ها تنگ کرده است. با حمایت دولت‌های غربی دستگاه قاضی آنها احکامی را به نفع منافقین صادر و در پی آن نام این گروهک را از لیست تروریستی آنان خارج کردند.
اگر عملکرد کشورهای غربی و آمریکا را نسبت به این گروهک در طول ۲۷ سالی که ملت ایران آنها را از کشور راندند، بررسی کنیم خواهیم دید،‌ بودن و نبودن منافقین در لیست گروه‌های تروریستی آنها هیچ تغییر عملی در نحوه حمایت آنها از منافقین به وجود نیاورده و تغییرات احتمالی بسیار جزئی بوده است چراکه سران این گروهک براحتی در پارلمان‌ها و مراکز دیگر دولتی اروپا رفت و آمد داشتند، بعضی نمایندگان ضد ایرانی و حامی صهیونیسم در غرب منافقین را به صورت علنی مورد حمایت قرار می‌دادند و حتی برخی منافقین که اسمشان در لیست اینترپل به عنوان فرد تحت تعقیب بود در تلویزیون‌ها و کانال‌های رسمی آنها حضور داشتند و به عنوان تحلیلگر به دروغ‌پردازی مشغول بودند.
اما نظام ایران قدرتمندتر از آن است که ورود و خروج منافقین از لیست تروریستی اروپایی‌ها بخواهد تغییری در وضعیت آن ایجاد کند؛ بنابر این ضمن این که مسوولان باید هر آنچه که در حمایت از تروریسم باشد محکوم کنند اما باید توجه داشت واکنش کشور نسبت به این مساله متناسب با وزن آن موضوع باشد. خارج کردن نام منافقین از لیست تروریستی توسط اتحادیه اروپا محکوم است و باید محکوم شود اما قطعا واکنش بیشتر از وزن آنان، بزرگ کردن اندازه نداشته منافقین است و چه بسا غربی‌ها را به این طمع خواهد انداخت که در مذاکرات خود با ایران ابزار منافقین را مهم تصور کنند.