سخنرانی امام خمینی (س) درباره لزوم اتحاد همه اقشار و مقابله با توطئه علیه رفراندم
امام خمینی (س) درتاریخ هشتم فروردین 1358 درشهرقم با پزشکان این شهر دیدارداشته وبرای آنها درمورد لزوم اتحاد همه اقشار و مقابله با توطئه علیه رفراندم سخنرانی کردند.متن کامل این سخنرانی به شرح زیراست:
اعوذ باللَّه من الشیطان الرجیم
بسم اللَّه الرحمن الرحیم
از برکات این نهضت یکى این است که ما با این چهرههایى که ناآشنا گذاشتند ما را با آنها، ان شاء اللَّه آشنا بشویم، و آشنا شدیم. دولت هاى تابع استعمار کوشیدند تا اینکه طبقات مختلف ایران را از هم جدا کنند؛ بلکه در یک دایره وسیعى مسلمین را از هم جدا کنند، دولت هاى اسلامى را از هم جدا کنند، و در هر ناحیهاى قشرهاى آنجا را از هم جدا کنند، روحانیون را از طبقات دیگر جدا کنند.
شما آقایان که پزشک هستید و اطبا هستید، بهتر از ما مىدانید که اینها به سر ما چه آوردهاند. شما شاهد این مصیبت ها بیشتر از ما بودید. و ما همه با هم شریکیم در اینکه در این پنجاه و چند سال شاهد مصیبت هاى زیاد بودیم. و اگر جوان ها از اول این سلسله را یاد ندارند لا بد این اواخر را مطلع هستند و ما که از اول اطلاع داریم و شاهد قضایا بودیم و در قم بودیم و دیدیم در اولى که اینها آمدند روى کار و رضا خان آمد روى کار با این مردم چه کرد، با همین ملت قم چه کرد، با بانوان ما چه کرد، با علماى ما چه کرد، با طلاب ما چه کرد؛ اینها قضایایى است که اگر بخواهد کسى بنویسد باید یک کتاب بنویسد.
من گاهى که مباحثه داشتم در مدرسه فیضیه- و چند نفرى بودند- یک روز دیدم که یک نفر هست؛ پرسیدم، گفت: قبل از آفتاب اینها باید بروند در باغات براى اینکه مأمورین مىآیند دنبالشان و آنها را مىگیرند! قبل از آفتاب مىرفتند در باغات شهر و بعد، آخرهاى شب، برمىگشتند به محل ما. خودمان اگر یک جلسه خصوصى مىخواستیم داشته باشیم، به طور متفرق و از کوچه پس کوچهها باید برویم و چند نفر با هم مجتمع بشویم و درد دل بکنیم. شما نمىدانید که با بانوان قم چه کردند اینها. یک رئیس نظمیه بود- که نمىدانم حالا هست یا از بین رفته است- که آن طور با بانوان عمل مىکرد که- از قرارى که گفتند- یک روز دماغش خون آمده بود و نشسته بود، خون دماغش داشت مىچکید؛ چشمش افتاد به یک زنى که چادر دارد یا روسرى دارد؛ اعتنا به خون نکرد و پرید به او! این طور با [مردم] عمل مىکردند. و شما شاهدید که در این آخر اینها با این ملت چه کردند؛ چه کشتارهایى در تمام شهرستان ها کردند؛ در خود قم چه مصیبت هایى به بار آوردند.
و یکى از مصیبتهاى بزرگى که براى این ملت بار آوردند اینکه ملت را نسبت به خودشان هم بدبین کردند. این معنا که ما اگر یک مریض پیدا بکنیم در تهران، الآن هم مىگویند که اینجا نمىشود، بروید به- مثلًا- انگلستان، بروید به پاریس! این یک مطلبى است که از دست آنها براى ما پیدا شده است. یعنى ما خودمان را باختیم در مقابل آنها. شما گمان مىکنید که در آنجا اطباى آنها همچو هستند که اگر کسى برود آنجا چه خواهد شد! همین مریض هایى که در اینجا اگر یک دقتى بکنند معالجه مىشوند، وقتى بروند آنجا معلوم نیست درست معالجه بشوند. این طور نیست که اطباى آنها یک معجزهاى مىکنند و اطباى ما این طور نیستند. این یک مطلبى است که براى تبلیغاتى که اینها کردند، ما به خودمان هم حتى سوء ظن پیدا کردیم؛ یعنى خودمان هم باختیم خودمان را. شما گمان نکنید که اینجا اطبایش- ایران اطبایش- کمتر از اطباى آنجا باشد. الآن بسیارى از اطبا که در امریکا هستند ایرانى هستند. گفتند شاید قریب پانصد تا یا بیشتر طبیب ایرانى هست که اگر طبیب هاى ایرانى بیایند، اختلال پیدا مىکند در امریکا! این طور نیست که اینهایى که رفتند و تحصیل کردند و یا در همین جا تحصیل مىکنند، اینها کمتر از آنها باشند. نخیر، اینها هم همان طور هستند. اینها هم مثل آنها یا بهتر از آنها هستند. ما در آنجا- فرانسه- هم که بودیم گاهى مثلًا گرفتارى پیدا مىکردیم، اطبا را مىدیدیم خیلى از آنها چیزى که فوق العاده باشد من که نفهمیدم! و اشخاصى هم که رفتند باز با همان حالِ مریض برگشتند. اینجا جوابشان دادند رفتند آنجا، آنجا هم همین حال بوده است. این براى این است که اینها جدیت کردند در این سال هاى طولانى که ما را تهى کنند از مغز خودمان. یعنى ما را همچو غربزده کنند که چیزهایى هم که پیش خودمان بهتر است به [آن] سوء ظن پیدا کنیم، و عقیدهمان این باشد که نه این طور خوب نیست؛ خوب است که آن طور باشد. حال آنکه مسأله این طور نیست و همچو نیست که آنها در این مسائل عقلى یا در مسائل طبى خیلى جلو باشند. خوب، بله هستند اما نه این طورى که ما توهّم مىکنیم.
بنا بر این، یکى از برکاتى که در این نهضت هست این است که ماها را با هم مواجه کرده است. ما از هم دور بودیم؛ و این هم باز دست اجانب بود که ماها را از هم دور کرده بود. با اینکه ما با شما همکاریم: ما طبیب روحانى هستیم، شما طبیب جسمانى- همه طبیب انسان هستیم. ما باید با هم متصل باشیم؛ مثل یک بدن که روح دارد و جسم دارد، روحانیین و اطبا هم یک بدن هستند که یکى آن جنبه است یکى این جنبه است لکن مع الأسف ما تا حالا یک همچو اجتماعى را- غیر از این آخرى که در تهران هم البته اطبا مىآمدند- این اجتماعات را ما قبلًا نداشتیم؛ نه با شما نداشتیم، با دانشگاهی ها هم نداشتیم، با قضات هم نداشتیم، با وکلا هم نداشتیم. یکى از برکات این نهضت این است که ما مواجه حالا مىشویم با شماها و حرفهایمان را با هم مىزنیم.
ما مىخواهیم که این ایران ما- که- تا کنون زیر دست و پاى اجانب بوده و همه مخازن ما را بردند، همه حیثیات ما را بردند، نیروهاى ما را یا عقب راندند، یا ما را نسبت به نیروهاى خودمان طورى کردند که بدبین بشویم، ما مىخواهیم از حالا به بعد ان شاء اللَّه ورق برگردد و ما دست آنها را کوتاه کنیم و دست ظالم ها را کوتاه کنیم. بحمد اللَّه دست این ظالم کوتاه شد؛ و البته همه مخازن ما را برد و دستش کوتاه شد. و من امیدوارم که بتوانیم از چنگش بیرون بیاوریم. و- عرض مىکنم که- منتها این نکته الآن باید معلوم باشد که ما تا آخر نرفتیم؛ باز ما نصف راه هستیم؛ همه ریشههاى استعمار را ما بیرون نیاوردیم. استبداد الآن رفته است از بین، یعنى الآن کسى نیست که به ما زور بگوید، به شما زور بگوید؛ نه دولت اسلامى زورگو هست و نه ما دیگر سازمان امنیتى داریم که از ترسش مثلًا ... بعضی ها خوابشان نبرد و یا- فرض کنید که- شهربانى و اینها همه یا نظامی ها، اینها هیچ کدام. الآن همه در خدمت ملت هستند و در خدمت اسلام هستند؛ از اینها الحمد للَّه دیگر مأمون هستیم و نمىترسیم. و لکن استعمار باز ریشههایش هست یعنى توطئههایش هست الآن.
الآن در این حالى که ما مىخواهیم برویم رفراندم کنیم- و ان شاء اللَّه بعد از دو روز دیگر رفراندم خواهد شد- در همین حال اینها توطئه دارند مىبینند که یا نگذارند، یا یک شلوغى بکنند، یا یک دزدى بکنند، یا یک کارى بکنند نگذارند این کار انجام بشود. باید همه ملتفت باشید؛ توجه داشته باشید که این کید اینها را خنثى کنید. و جوان هاى شما، اشخاص دیگرى که هستند در قم، در سایر بلاد، باید با هم مجتمع بشوند و قرار بر این بگذارند که از صندوق ها و اطراف صندوق ها حفاظت کنند [و] اگر چنانچه اشخاص نابابى آمدند و خواستند شلوغ کنند، تودهنى به آنها بزنند نگذارند که شلوغ بکنند تا ان شاء اللَّه رفراندم به طور صحیح انجام بگیرد؛ و اگر رفراندم ان شاء اللَّه به طور صحیح انجام بگیرد، آنها عددى نیستند! عدد با شماست، با مسلمین است و همه «جمهورى اسلامى» را مىخواهند. و من امیدوارم که جمهورى اسلامى براى ما یک نوید آزادى و استقلال بیاورد و ما ان شاء اللَّه از این قید و بندها خارج بشویم؛ و ان شاء اللَّه ایران متحول به یک صورت دیگرى غیر از این صورتى که تا کنون داشته است و غربزده بوده است، تا کنون داشته است و تحت حمایت دیگران- به قول خودشان- بوده است. ان شاء اللَّه، هم استقلال حقیقى پیدا بکنیم و هم آزادى ان شاء اللَّه حفظ کنیم.
و عمده این است که این نهضت را نگه داریم. اینکه ما را تا اینجا آورده است این نهضت بوده است که متکى به همه مردم، و بالاتر اینکه اسلامى بوده است، متکى به ایمان بوده؛ یعنى همه مردم با هم گفتند که ما اسلام را مىخواهیم و ما رژیم کذا را نمىخواهیم. این معنا را باید حفظ کرد. اگر ان شاء اللَّه این معنا را حفظ بکنیم تا آخر خواهیم پیروز شد، و اگر خداى نخواسته سستى بشود، سردى بشود در این معنا، من خوف این را دارم که [با] سردى و سستى ماها یکوقت- خداى نخواسته- اوضاع برگردد و اگر- خداى نخواسته- برگردد، از آن برگشت هایى است که دیگر ما رفتهایم. ولى من امیدوارم که برنگردد و با همت همه آقایان و خدمتگزارى همه ما به ملت خودمان و به ملت اسلام، ان شاء اللَّه ما پیروز باشیم و تا آخر پیروز باشیم. همه با هم جلو برویم ان شاء اللَّه.
خداوند شما همه را حفظ کند و ما همه را آشناى به وظایف خودمان بکند. و من از شما پزشک ها تشکر مىکنم که در این نهضتى که شده و در این زحمت هایى که براى رفقاى خودتان پیدا شده و براى اهل شهرتان پیدا شده، زحمت کشیدید و رنج دیدید. معلوم است که کسانى که شاهد بودند به اینکه مثلًا زخمی ها چقدر بوده است، جوان ها چقدر بوده است- چقدر اینها در زحمت بودند- یا کشتهها چقدر بوده، اینها در رنج بیشترند از آنهایى که مىشنوند این طور بوده. شما شاهد بودید و ما مىشنیدیم این مطالب را. خداوند به شما ان شاء اللَّه عزت و سلامت و قدرت عنایت کند. سلام بر شما!