حوزه علمیه مطلوب از منظر امام خمینی

این خط هدایت و حرکت به سوی سعادت و کمال در زمان ائمه (ع) توسط اصحاب و شاگردان پرتعدادشان پیگیری می‌شد و پس از غیبت امام زمان مهدی موعود (ارواحنا فداه) توسط علمای باتقوا و ربانی ادامه یافت و حلقه های تعلیم و تربیت عصر نبوی و مدرسه پر رونق عصر صادقین (ع) در ادامه حیات پر برکت خود مدرسه ها و دوره های متنوع با آثار و برکات فراوان را تجربه کرد. مدرسه بغداد و ری در دوره غیبت صغری و آغاز دوره غیبت کبری و سپس حوزه عریق و پربرگ و بار نجف اشرف که در جوار "باب مدینه علم نبی" به دست با کفایت و نیت خالص شیخ الطایفه (ره) تأسیس گردید و تا امروز همچنان برقرار است. حوزه پر برکت حلّه، حوزه جبل عامل، حوزه اصفهان، حوزه تهران و حوزه قم که در دوره اخیر آثار و برکات علمی و عینی خیره‌کننده و اعجاب آوری از خود نشان داده است. اگر منصفانه و از سر بی طرفی کارنامه حوزه‌های علمیه شیعه را - که با هدایت ائمه اطهار (ع) و در کنار سفره قرآن و عترت شکل گرفت- مورد بررسی قرار دهیم، کارنامه درخشان و قابل قبول بلکه قابل افتخاری را جلوی چشم خود مشاهده خواهیم کرد. کارنامه ای که مشحون از محصولات علمی از یک سو و اثرگذاری و خدمات اجتماعی و عینی از سوی دیگر است.
پرورش هزاران فقیه، فیلسوف، محدّث، متکلّم، عارف و مفسر در حوزه‌های علمیه و نگاشته‌های فراوان آنها در رشته‌های گوناگون علوم اسلامی و دانش‌های وابسته و پیوسته، چیزی نیست که قابل انکار و یا نیازمند ذکر سند و مدرک باشد، چرا که در عینیت جوامع اسلامی در درازای تاریخ و پهنه جغرافیای وسیع اسلامی مشهود همگان است.

*حفظ هویت اصیل حوزه ها
اما یکی از اساسی ترین مسائل مربوط به حوزه‌های علمیه شیعه چگونگی حفظ اصالت‌های آن و استمرار این وجود پر ثمر برای آینده است. یعنی حوزه‌های علمیه‌ای که استمرار مدارس و مراکز تعلیم و تعلّم ائمه معصومین (ع) است چگونه با همان هویت حفظ می‌شود و استمرار می‌یابد؟ باید یادآور شد که توجه به این مهم همواره مورد اهتمام زعمای روحانی و مراجع و اساتید و اساطین حوزه های علمیه بوده است. آنان همیشه این دغدغه را داشتند که "امانت" بزرگ و بی‌بدیلی که گذشتگان و سلف صالح به دست آنها سپردند، را چگونه سالم و بی‌کم و کاست و بلکه با افزودن برگ‌های افتخار آفرین دیگر، به آیندگان تحویل دهند و امانت‌دار خوبی باشند، به گونه‌ای که فردا نزد صاحب امانت شرمنده نباشند.

*ساختار و عملکرد حوزه ها
از عجایب تاریخ است که حوزه‌های علمیه شیعه در تاریخ طولانی خود از استقلال بی‌مانندی برخوردار بوده است. همواره چنین بوده است که افراد مشتاق و نفوس مستعد به مدارس دینی مراجعه می‌کردند و تحت تربیت اساتید و زعامت علماء و مراجع، علم دین می‌آموختند و خودسازی را وظیفه حتمی خود می‌دانستند و با آراسته شدن به علم و تقوی وظیفه تدریس، تحقیق، تألیف و تبلیغ را انجام می‌دادند، و این چرخه هماره تاریخ حیات حوزه ها، برقرار بود و نوعاٌ اساتید به لیاقت برگزیده می‌شدند و مراجع و زعمای دینی به شایستگی و هنر علمی و عملی انتخاب می‌شدند و هرکسی به فراخور استعداد و امکانات علمی و ایمانی موفق به انجام وظیفه ای می‌شد و جداٌ "در ترویج روحانیت و فقاهت نه زور سرنیزه بوده است، نه سرمایه پول پرستان و ثروتمندان، بلکه هنر و صداقت و تعهد خود آنان بوده است که مردم آنان را برگزیده‌اند. "
این "استقلال" و "خودسامانی" مزیت ممتاز حوزه های شیعی بوده است و از چنان اهمیتی برخوردار است که اگر آن را "رمز بقاء" حوزه‌ها بدانیم، گزافه نگفته ایم. حوزه های علمیه شیعی نهادی واقعاٌ مردمی و برخاسته از متن مردم و در خدمت مردم بوده است و چون از مردم و در خدمت مردم بوده و می‌باشد، توانسته در مقابل انواع و اقسام مشکلات و دشمنی ها مقاومت کرده و استوار و برقرار، به حیات خود استمرار بخشیده است.
حوزه‌های علمیه شیعی به لحاظ ساختاری از "درون" اداره شده تا بدینجا رسیده است. اگر برای حوزه‌های علمیه دو مؤلفه هویت ساز قائل شویم؛ یکی از آندو "چگونگی ساختار و سازمان" آن است و آن دیگری "محصولات و نتایج علمی و عملی" حوزه ها که یکی جنبه سخت افزاری موضوع است و آن دیگری بعد نرم افزاری حوزه‌ها می‌باشد.

*حوزه علمیه از منظر امام خمینی
امام خمینی (س) یکی از تربیت شدگان حوزه علمیه قم و دانش آموخته از محضر بزرگترین فقها، حکما و عرفاء عصر خود بوده است؛ چنانکه علاوه بر جامعیت کم نظیر علمی، از جانی مهذب و نفسی خود ساخته برخوردار بود و در حوزه‌های علمیه به عنوان معلم بزرگ اخلاق و مرجعی بسیار وارسته شناخته می‌شده است. اهتمام به امور مسلمین و مجاهدت و رهبری انقلاب اسلامی و بنیانگذاری نظام نوپای جمهوری اسلامی، با همه عظمت و اهمیتی که داشت، امری نبود که ایشان را از شئونات حوزوی دور کند، حضرت امام از آغازین سال‌های دهه بیست شمسی تدریس دروس اجتهادی را آغاز کرد و این توفیق تا زمان تبعید به ترکیه ادامه داشت و ایشان بویژه در دهه سی در حوزه علمیه قم که اوج شکوفایی خود را سپری می‌کرد، از بزرگترین اساتید خارج فقه و اصول بوده و صدها فاضل برجسته و محقق تربیت نمود. کما اینکه در سیزده سال اقامت در حوزه علمیه نجف اشرف، حوزه تدریس خارج فقه پرجمعیت و با اهمیتی داشت. نکته جالب در حیات علمی امام خمینی (س) این است که ایشان علاوه بر توفیق طولانی مدت و پربرکت در عرصه تدریس علوم عقلی و دانش‌های نقلی؛ توفیق نگارش کتاب‌های مهم و فراوان در عرصه‌های اخلاق و عرفان و فقه و اصول را نیز در کارنامه علمی خود دارد.
پس از پیروزی مبارزات ملت مسلمان و رشید ایران با رهبری‌های آن الهی مرد نمونه و بروز حوادث و مسائل پی در پی و کمرشکن؛ امام خمینی (س) همچنان توجه به حوزه‌های علمیه و اهتمام به رسالت حوزویان را در کانون توجه خویش می‌دید و نسبت به ابعاد متنوع حوزه و حوزویان نظرات و رهنمودهای راهگشایی داشت که مشخصاٌ به دو محور مهم آنها اشاره می‌شود:
1- ساختار و سازمان حوزه؛
2- محصولات و افکار و اندیشه تولیدی حوزه؛
حضرت امام راحل (اعلی‌الله مقامه الشریف) نسبت به نحوه اداره حوزه‌های علمیه شیعه؛ معتقد به همان روش سلف صالح یعنی خودسامانی و استقلال مدیریتی بوده است. ایشان در پیامی که به مناسبت چهارمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی صادر کردند نوشتند: "یکی از امور مهمی که مورد توجه بزرگان و علمای حوزه علمیه قم بوده است... ایجاد نظم و انظباط در حوزه هاست... که به عهده همه خصوصاٌ فضلا و علما و مدرسین می‌باشد و با همکاری جدّی همگان و با تأیید مراجع معظم می‌تواند جامه عمل پوشد. "
ایشان در این سخن بر ایجاد نظم و انظباط در امور حوزه‌ها تأکید دارند ولی ساختاری که باید به این مهم اقدام کند مرکب از عناصر داخلی حوزه‌ها است نه اراده و عوامل بیرون از حوزه، فقها و علما و مدرسین عناصر برجسته حوزه‌ها می‌باشند که با اشراف و نظارت و هدایت عالی‌ترین مقامات حوزوی یعنی مراجع بزرگوار تقلید عهده‌دار اداره حوزه‌ها می‌باشند. حضرت امام بر همین رویه جاریه حوزه‌ها تأکید دارند. چنانکه در وصیت نامه ماندگار خود در این رابطه نوشتند: "وصیت اینجانب آن است که در همه اعصار خصوصاٌ در عصر حاضر که نقشه‌ها و توطئه‌ها سرعت و قوّت گرفته است، قیام برای نظام دادن به حوزه‌ها لازم و ضروری است؛ که علما و مدرسین و افاضل عظیم الشأن صرف وقت نموده و با برنامه دقیق صحیح حوزه‌ها را و خصوصاٌ حوزه علمیه قم و سایر حوزه‌های بزرگ و با اهمیت را در این مقطع از زمان از آسیب حفظ نمایند. " امام راحل (س) در این فراز از وصیت نامه هم، دغدغه نظم بخشی به حوزه‌ها را اظهار می‌دارد که از دغدغه‌های قدیمی خودشان بوده است. ایشان به همراهی جمعی از دوستان خویش در سال‌های آغاز ورود فقیه بزرگ حضرت آیت‌الله بروجردی (قدس سره) به حوزه علمیه قم اقداماتی برای سامان دادن به امور حوزه آغاز کردند که متأسفانه ناکام و بی‌نتیجه ماند و همچنان معتقد به نظم بخشی به امور حوزه‌ها می‌باشند. اما علاوه بر نکته مزبور، ایشان نحوه سامان دادن به کارهای حوزه‌ها را نیز به صراحت بیان می‌کند که همان محوریت علما و افاضل حوزه‌ها می‌باشد. حضرت امام در مناسبت‌های دیگر، هرگاه از این زاویه به حوزه‌ها توجه می‌کردند "علمای اعلام و مدرسین محترم" را مخاطب خود و مجاز به انجام این مهم می‌دیدند. ایشان تا آنجا به این اصل باور داشتند که در همان سال‌ها که علما و مدرسین بزرگ اقدام به سامان دهی امورات حوزه‌ها کردند؛ نمایندگانی برابر تعداد نمایندگان مرجع بزرگوار حضرت آیت‌الله گلپایگانی (قدس سره) داشتند و به تعداد نمایندگان ایندو مرجع بزرگوار از مدرسین بزرگ در آن شورا حضور داشتند و جمعاٌ "شورای مدیریت حوزه علمیه قم" را تشکیل می‌دادند. یعنی گرچه نفوذ کلام بی‌نظیر ایشان و احترام واهتمام به نظرات ایشان از سوی عموم حوزویان، بی‌تردید بود اما راه درست را در این دیدند که اصلاحات باید درون‌زا باشد تا پایدار بماند، نه دستوری و از بیرون حوزه ها. این محور همان جنبه سخت افزاری کار حوزه‌ها می‌باشد که باید با جزء دیگر از رسالت حوزه و حوزویان تکمیل شود و بلکه این بخش با همه اهمیتی که دارد ظرف برای آن مظروف ارزشمند است.
امام خمینی (س) از نظر مواد تحصیلی و شیوه تحصیل و تحقیق نیز اندیشه ای استوار و راهگشا داشتند. ایشان در همان وصیت نامه سیاسی الهی خود می‌گویند: "لازم است علما و مدرسین محترم نگذارند در درس‌هایی که مربوط به فقاهت است و حوزه‌های فقهی و اصولی، از طریق مشایخ معظم که تنها راه برای حفظ فقه اسلامی است منحرف شوند، و کوشش نمایند که هر روز بر دقت‌ها و بحث و نظرها و ابتکار و تحقیق‌ها افزوده شوند و فقه سنتی که ارث سلف صالح است و انحراف از آن سست شدن ارکار تحقیق و تدقیق است، محفوظ بماند و تحقیقات بر تحقیقات اضافه گردد. و البته در رشته‌های دیگر علوم به مناسبت احتیاجات کشور و اسلام برنامه‌هایی تهیه خواهد شد و رجالی در آن رشته تربیت باید شود. "
در همین رابطه، در منشور روحانیت که در اسفند سال 1367 از سوی آن بزرگوار صادر گردید، می‌خوانیم: "در مورد دروس تحصیل و تحقیق حوزه‌ها، اینجانب معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری هستم و تخلف از آن را جایز نمیدانم. اجتهاد به همان سبک صحیح است ولی بدان معنا نیست که فقه اسلام پویا نیست، زمان و مکان دو عنصر تعیین‌کننده در اجتهادند. " در نامه دیگری که به منشور برادری مشهور شده است در همین رابطه می‌خوانیم: "در حکومت اسلامی همیشه باید باب اجتهاد باز باشد و طبیعت انقلاب و نظام همواره اقتضا می‌کند که نظرات اجتهادی - فقهی در زمینه‌های مختلف ولو مخالف با یکدیگر آزادانه عرضه شود و کسی توان و حق جلوگیری از آن را ندارد. "
در این زمینه سخنان فراوانی از آن فقیه بزرگ و اسلام شناس سترگ برجای مانده که این نوشته مختصر جای پرداختن تفصیلی به آنها نیست ولی عناصر محوری مطرح شده از سوی ایشان در این بخش که در واقع بخش نرم افزاری رسالت حوزویان است؛ هم بر نگاه جامع به علوم اسلامی - با برجستگی فقاهت- معطوف است و هم شیوه تحصیل و تحقیق را همان شیوه و سیره سلف صالح و روش تحقیق و آموزش آنها می‌داند که با تعبیر "فقه سنتی" از آن یاد کرده است و هم به حقیقت "اجتهاد" توجه دارند و به انفتاح جدّی و روز آمد آن باور دارند و توجه می‌دهند که اگر اینگونه شود و "حکومت و جامعه" درست شناخته شود براساس آن شناخت، نظام اسلامی می‌تواند به نفع مسلمانان برنامه ریزی کند و "هدف اساسی" که "چگونگی پیاده کردن اصول محکم فقه در عمل فرد و جامعه است" محقق شود و "برای معضلات" جواب تهیه می‌شود و آن وقت است که "فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند و قدرت برخورد در مسلمانان بوجود آورد. "

*جمع بندی دیدگاه امام
از آنچه آمد این جمع بندی بدست می‌آید که حوزه مطلوب از دیدگاه حضرت امام، حوزه‌ای است که توسط علما و مدرسین بزرگ به "خود سامانی" برسد و براساس نظمی از درون اداره شود و اراده‌های بیرون از حوزه - ولو خیرخواهانه- نتواند در سرنوشت این شجره هزار ساله تأثیر گذار باشد. و از سوی دیگر با تکیه بر منبع سرشار و همیشه جوشنده قرآن و عترت و بکار بستن شیوه سلف صالح در تحصیل و تحقیق و عدم تخطی از روش تحقیق ریشه‌دار و امتحان پس داده حوزه ها؛ اجتهادی روز آمد و پاسخگو به جامعه عرضه نمایند.

طرحی تازه
بی مناسبت نیست که در ذیل نگاه امام خمینی (س) به ساختار و سامان دهی حوزه‌ها، طرحی عملیاتی متناسب با وضعیت جدید حوزه‌ها، بویژه حوزه علمیه قم عرضه گردد:
به نظر می‌رسد با توجه به توسعه کمّی و کیفی حوزه‌ها، خصوصاٌ حوزه علمیه قم که در این دوره حوزه مرکزی شیعه محسوب می‌گردد، در گام‌هایی که تاکنون رو به جلو برداشته شده و برای نظم بخشی حوزه‌ها "شورای مدیریت" و سپس "مرکز مدیریت" در کنار "شورای سیاست‌گذاری حوزه" طراحی گردیده و خدماتی داشته و دارند؛ ناظر به نگاه و نظر صائب حضرت امام و مسئول دیدن هرچه بیشتر علمای بزرگ و مدرسین محترم حوزه‌ها، پیشنهاد می‌شود طرح "مشارکت جمعی / کیفی" حوزویان، پشتوانه هر طرح و اندیشه و برنامه جدید در میان اهل حوزه باشد. توضیح این که برای انتخاب اعضای شورای سیاست‌گذاری حوزه، به جای انتخاب آنها از سوی تشکل جامعه محترم مدرسین حوزه علمیه قم؛ از عموم مدرسین و علمای حوزه که امروزه به چند صد نفر می‌رسند. بهره‌برداری شود و برآیند نظرات و دیدگاه آنان با نظارت و هدایت مراجع عالیقدر تقلید مورد توجه قرار گیرد.
البته علاوه بر عموم طلاب و فضلایی که به تحصیل تنها اشتغال دارند. - ولو در مقطع خارج- و حق رأی ندارند، که اساتید مقدمات و سطح اول هم در این طرح مشارکت ندارند و تنها اساتید سطوح عالیه و دروس خارج - غیر از مراجع معظم تقلید- در مشارکتی مسئولانه و متعهدانه اعضای شورای سیاست‌گذاری را انتخاب می‌کنند و منتخبین آنها برای مدتی معین وظایف محوله را عهده‌دار خواهند بود. ضمناٌ مدیر حوزه می‌تواند منتخب اعضای شورای سیاست‌گذاری منتخب اساتید و مدرسین عالی باشند و یا منتخب مستقیم همه اساتیدی که حق رأی دارند.
روشن است که این طرح در صورت عملیاتی شدن از پشتوانه بسیار محکمی در میان عموم حوزویان برخوردار است، چنانکه ارتباط اعضای شورا با اساتید را بیشتر و روان‌تر خواهد کرد. چنانکه نقش مراجع معظم تقلید در این طرح برجسته‌تر خواهد بود، چرا که آنها از یک سو با سازوکاری - که باید تعیین شود- نامزدهای شورای سیاست‌گذاری را تأیید صلاحیت می‌کنند و از سوی دیگر رهنمودهای آنها همواره مورد توجه اساتید و طلاب از یک سو و اعضای شورای عالی سیاست‌گذاری از سوی دیگر قرار خواهد گرفت. و البته چنین نظم درون سازمانی و طرح خود سامانی حوزه‌ها، بستر آماده‌ای برای دست یابی به اهدافی است که در بخش دومِ دیدگاه حضرت امام مطرح گردید.

پاورقی‌ها:
1 - صحیفه امام، ج 21، ص 276
2 - صحیفه امام، ج 2، ص46
3 - همان، ج 21، ص 425
4- ر. ک. ج 17، ص 325 و ج 19، ص 17 و ج 20، ص 313
5 - صحیفه امام، ج 21، ص 425
6- صحیفه امام، ج 21، ص 289
7- صحیفه امام، ج 21، ص 177
8 - صحیفه امام، ج 21، ص 289