نبض انقلاب ایران ‌در آمریکای لاتین / گفت و گو با دانیل آلوارز

دکتر دانیل آلوارز، استاد حقوق دانشگاه اکوادور و کارشناس مسائل خاورمیانه، اخیراً ریاست مرکز همکاری‌های فرهنگی ایران و اکوادور را نیز عهده‌دار شده است. وی کتابی با عنوان «تاریخ انقلاب اسلامی و زندگی امام خمینی(ره)” در دست تدوین دارد. به این اعتبار، در سفری که اخیراً به ایران داشت با وی درباب انگیزه‌اش برای نگارش این کتاب و پیرامون میزان شناخت مردم وآگاهی نخبگان امریکایی بویژه امریکای لاتین از انقلاب اسلامی ایران و اندیشه‌های حضرت امام (ره) به گفت‌وگو نشستیم. طی مصاحبه‌ دکتر آلوارز به نکات قابل تأملی اشاره کرد که می‌خوانید.

■ دکتر آلوارز، اطلاع داریم که شما در حال تحقیق و تدوین کتابی با موضوع «انقلاب اسلامی ایران و زندگی امام خمینی (ره)” هستید، در این کتاب چه پروژه فکری‌ای را دنبال می‌کنید؟
عظمت انقلاب ایران برای تاریخ غیرقابل انکار است. با وجود این مردم امریکا بویژه امریکای لاتین شناخت دقیق و عمیقی از حقیقت این انقلاب ندارند و نیاز دارند که حقیقت ایران را بشناسند.
هدف من هم در این کتاب نمایاندن این حقیقت است.

■ کتاب‌ها و تحقیقات بسیاری در خارج از ایران درباره اندیشه امام خمینی (ره) و انقلاب اسلامی ایران تدوین شده است که شما حتماً در روند تحقیق خود به تکثر آنها پی برده‌اید. اما می‌خواهیم بدانیم در این بین ویژگی‌ تحقیق شما و وجه ممیز کتاب شما چیست؟
ما در امریکای لاتین در مورد امام خمینی(ره) و نحوه تأثیرش در انقلاب ایران اطلاعات زیادی نداریم. تا آنجا که من اطلاع دارم در کتابخانه‌های ما آثار جامع و زیادی در این رابطه نیست و غالب آثاری هم که در امریکای لاتین نوشته شده بیوگرافی از زندگی امام خمینی(ره) است و به عمق اندیشه و منشأ فکری ایشان چندان توجهی نشده است. من در کتاب خود سعی دارم نقش امام خمینی(ره) در انقلاب اسلامی ایران را تبیین و معرفی کنم و امیدوارم در حد یک کتاب بتوانم این خلأ اطلاعاتی را در آنجا پر کنم.

■ تفاوت انقلاب اسلامی ایران با دیگر انقلاب‌های قرن بیستم را در چه عوامل و پارامترهایی می‌دانید؟
تا زمانی که درگیر این تحقیق نشده بودم انقلاب ایران را متفاوت از دیگر انقلاب‌های قرن بیستم نمی‌دیدم. بسیاری از مردم امریکای لاتین انقلاب ایران را به عنوان قیام توده‌ها علیه یک رژیم سلطنتی و دیکتاتوری می‌شناسند. همزمان با انقلاب ایران در امریکای لاتین نیز نهضت‌هایی برای تغییر سیستم حکومتی در جریان بود و تا قبل از اینکه مطالعاتم را در زمینه انقلاب ایران و نهضت امام خمینی(ره) عمیق‌تر کنم، تصورم بر این بود که انقلاب ایران هم نهضتی همانند همین حرکت‌ها برای مبارزه با امپریالیزم و دیکتاتوری است. همانند سرنگونی حکومت سوموزا در نیکاراگوئه یا پیروزی سالوادور آلنده در شیلی که به یک حکومت دیکتاتوری و فاشیسم خاتمه داد.
اما نکته‌ای که کمتر در امریکای لاتین بر آن تمرکز شده است نقش معنوی و مذهبی امام‌خمینی(ره) در پیش بردن این نهضت بود که در واقع نیروی جلو برنده و به پا دارنده توده‌ها و مردم انقلابی علیه رژیم دیکتاتوری بود و درواقع با حضور محوری امام و قدرت معنوی ایشان بود که مردم توانستند به حقیقت ایرانی خود دست پیدا کنند.
به نظر من همین قدرت معنوی و نیروی مذهبی‌ای که عامل جلو برنده توده‌ها در انقلاب ایران بود وجه تفاوت انقلاب ایران با دیگر انقلاب‌های قرن بیستم است. این قدرت معنوی ایمان به واقع برای ما ناشناخته است.

■ انقلاب اسلامی ایران و اندیشه‌ها و سیاست‌های امام خمینی(ره) تا چه میزان امریکا و بویژه امریکای لاتین را تحت‌الشعاع قرار داد؟ آیا توانست منشأ نظریه‌ها و نهضت‌های جدید در امریکا باشد؟
بی‌شک انقلاب ایران یک جریان و نهضت تأثیرگذار در سطح بین‌المللی بود و بالطبع تأثیرش را بر امریکا هم گذاشت و بسیاری از نظریه‌پردازان سیاسی را متأثر از خود کرد. از جمله می‌توانم به این مثال اشاره کنم که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در بین کشیش‌های امریکا نظریه سیاسی‌ای با عنوان «خداشناسی آزادی» به وجود آمد که کشیشان مسیحی بنیانگذار آن بودند و بسیاری از صاحبنظران امریکایی معتقدند که این جریان متأثر از انقلاب ایران بود و به نقاط مشترک بسیاری بین این دو جریان اشاره می‌کنند.
بنیانگذار چنین حرکت‌هایی در امریکا کشیش‌های مسیحی بودند که با مردم متحد شدند و علیه امپریالیزم جنگیدند. از جمله می‌توانم به رئیس جمهور جدید پاراگوئه اشاره کنم که کشیش بود. یا کشیش دیگری به اسم ارنست کاردنال که بعدها با انقلاب ساندینیست‌ها یکی شد و علیه حکومت وقت آن موقع قیام کرد و به سمت وزارت فرهنگ نیکاراگوئه رسید یا کشیشی به نام لئونی داس پروانیو که برای آزادی سرخپوستان اکوادور جنگید. من معتقدم که اینها به انقلاب ایران و جریان ضددیکتاتوری ایران نظر داشته‌اند و از آن تأثیر گرفته‌اند.

■ انقلاب اسلامی ایران و بویژه افکار امام خمینی (ره)، توانست نخبگان فرهنگی ـ سیاسی بسیاری را متوجه خود کند. از نظر شما آیا در میان توده مردم و بویژه مردم امریکای لاتین هم توانست راه پیدا کند به گونه‌ای که اکنون مردم امریکای لاتین با اندیشه و نهضت حضرت امام‌خمینی (ره) آشنا باشند؟
مردم امریکای لاتین و عوام اکوادور شناخت چندانی از انقلاب اسلامی ایران ندارند اما قشر فرهیخته و فرزانه کشور، انقلاب ایران را می‌شناسند و با اندیشه‌های امام خمینی(ره) آشنا هستند. من به هیچ وجه نمی‌خواهم بگویم که ما مردم ناآگاه یا مردم جاهلی داریم اما بشدت فقدان اطلاعاتی داریم و اطلاعات به خوبی و درستی به ما نمی‌رسد. اطلاعات ما متأسفانه از کانال غرب به ما می‌رسد و به این اعتبار اغلب سانسور و دستکاری شده است. غرب در گوش ما خوانده که دو فرهنگ وجود دارد؛ فرهنگ غربی که پیشرو و برتر است و فرهنگ شرقی که در حال عقبگرد است و سعی کرده ما را با فرهنگ غربی تغذیه کند. اما قشر روشنفکر امریکای لاتین و کشور اکوادور کمتر تحت تأثیر تبلیغات و سیاست‌های غربی قرار گرفته و بدین جهت از شرق، فرهنگ شرقی و انقلاب ایران اطلاعات دقیق‌تری دارد. نخبگان فکری و سیاسی ما می‌دانند که انقلاب اسلامی ایران در نوع خود یک انقلاب بی‌همتا بوده است که توانست با تکیه بر معنویت و ایمان راسخ پایه‌های فکری بشر را تکان دهد.
مرکز فرهنگی ایران و اکوادور که ریاستش را من بر عهده گرفته‌ام یکی از محوری‌ترین اهدافش همین اطلاع‌رسانی دقیق و به دور از کانالیزه شدن از طریق غرب است. ما قصد داریم بذر اندیشه‌های امام خمینی(ره) و حقیقت انقلاب اسلامی ایران را در آن منطقه بپاشیم و با روابط دوستانه‌ای که آقای احمدی‌نژاد با امریکای لاتین برقرار کردند ما امیدواریم که در اهداف خود سریع‌تر پیش رویم.